تاریخ انتشار۶ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۱۳
کد مطلب : 619493

فتنه در انديشه شهيد مطهری (ره) / بخش اول

ماموستا دکتر رحمن غریبی
ماموستا دکتر رحمن غریبی، محقق، پژوهشگر و معاون فرهنگی هنری مساجد کردستان در یادداشتی با عنوان «فتنه در انديشه شهيد مطهری (ره)» به این موضوع پرداخته است.
فتنه در انديشه شهيد مطهری (ره) / بخش اول
به گزارش حوزه استان ها خبرگزاری تقریب، متن این یادداشت به شرح زیر است:

در جريان پس از انتخابات دورة ی دهم رياست جمهوري در خرداد ماه هفتاد و هشت موجي بوجود آمد که نشأت گرفته و برآمده از انديشه‌اي ضد نظام و حتي در پارادوکس پايه‌هاي اصلي حکومت اسلامي (ولايت فقيه، قانون اساسي و دولت) بود و اين چيزي نبود جز تزريقات وهم برانگيزي که از ناحيه استکبار جهاني به نوکران و سر‌سپردگان داخلي القاء و ساطع مي‌شد. آري از اين جريان فکري که بعد‌ها به نام فتنه از آن ياد مي‌شود. براي امتداد و تداوم حکومت اسلامي داراي پند‌ها و عبرت‌هايي بود.

فتنه و نفاق را بزرگان دين اسلام و حتي ساير اديان آن در طول تاريخ برخورد نموده و توسط آن مورد امتحان الهي قرار گرفته‌اند، در زمان معاصر نيز ملت شريف ايران به ويژه پس از به وجود آمدن انقلاب عظيم و الهي اسلامي بار‌ها و به عناوين مختلف مورد تهدید وحمله فتنه و نفاق قرار گرفته‌اند و مورد امتحان قرار گرفته‌اند که خوشبختانه سر‌بلند و پيروز در آمده‌اند و باعث يأس و نا اميدي دشمنان نظام شده‌اند.

اما مسئله مهم و اساسي در بحث فتنه و نفاق بحث سير و تطور آن در تاريخ انقلاب بوده است که همواره مورد توجه و عنايت بزرگان نظام و گوشزد و تذکر آن بر ملت بوده است. از جمله کساني‌که همواره دغدغه فکري انديشه سياسي وي در اين مهم مورد توجه متفکران سياسي قرار گرفته است امام راحل (رح) مقام معظم رهبري (مدظله العالي) و شهداي گران‌قدر از جمله شهيد مطهري (رح) بوده است.

در اين مقاله سعي شده است پس از شناخت اجمالي از فتنه از نظر لغوي و آيات و روايات اسلامي و سير و تحول تاريخي آن بر بيان انديشه‌هاي شهيد معظم و بزرگوار شهيد مطهري (رح) درباره فتنه و نفاق بپردازيم.

مقدمه:
بعد از آنکه انقلاب اسلامي در سال 57 به پيروزي رسيد و چند ماه بعد از آن مردم فهيم ايران با اکثريت قاطع بالاي 98 درصد از رفراندوم يازدهم فروردين ماه با دادن رأي آري، مهر تثبيت و تأييد زدند، يک‌باره هجمه هایی را که شامل انواع فتنه‌ها و نفاق‌ها بود بر سر اين انقلاب و مردم ايران فرود آوردند.

تهاجم فرهنگي و به تعبير قرآني «خطرات شيطاني» با گسترده‌ترين حجم ومتنوع‌‌ترين شيوه‌ها، سواربرامواج تکنولوژي و نفوس ضعيف و زبون و خود‌باخته در ميان ملت بزرگ و معجزه‌آفرين و مسلمان ايران، دست اندر کار شده است.

برانگيختن «فتنه‌ها» و «نفاق‌ها» از سوي «فتنه‌گران» و «منافقان» براي از بين بردن عوامل قدرت معنوي اين انقلاب روز به روز شدت مي یابد. جمعیتها و گروه‌هاي متعدد پا به عرصه مي‌گذارند تا با استفاده از دو ابزار استيلاي فرهنگي غرب، يعني احزاب و مطبوعات اصول انقلاب را با شبهه افکني‌هاي خود زير سوال بردند عناصر ضعيف النفسی که روزي کنار امام (ره) و انقلاب اسلامي بود و در سايه‌ي حرکت توفنده‌ي ملت ايران صاحب نامي و عنوان و شهرتي دارند، با بريدن از انقلاب و امام (ره) فضاي نظام اسلامي را تيره و تار مي‌سازند و دشمن خوشحال از روزنه‌هايي که بر رويش گشوده مي‌شود، نيرو‌هايش را بسيج مي‌کند تا به فتح نهايي نايل آيد و تفکر اسلام ناب محمدي (ص) و نداي عدالت خواهي محرومين و الگوي رهبري اسلامي چون امام (ره) را از اثر‌گذاري و اداره امورکشور کنار گذارد، و بار ديگر بر سر سفرة منابع ومنافع اين ملت و کشور‌هاي ديگر اسلامي بدون احساس خطرووجود معارفي بنشيند  همه را به تاراج برد.

فتنه که از قتل بزرگ‌تر شمرده شده است (قرآن کريم: سوره بقره آيه 217) به همين جهت که در فتنه دشمن به طور کامل ناشناخته و به دست عوامل دروني ايمان و عزت و استقلال ملت ايران مسلمان را مورد تهاجم قرار مي‌دهد.

در اين مقاله با توجه به شناخت اين بعد و خصوصيات آن پرداخته‌ايم و قصد داريم تا زمينه‌ها و نشانه‌هاي فتنه و نفاق را از نگاه و انديشه شهيد مطهري (ره) بيان کنيم.
در اين مقاله بعد از بيان چيستي فتنه، فتنه و نفاق در آيات و روايات اسلامي و سير و تطور آن در تاريخ به بيان انديشه آن شهيد بزرگوار (شهيد مطهري (ره)) مي‌پردازيم.
چیستیز فتنه : گذاشتن طلا درآتش است تا خوبي آن ازناخوبي آشکار شود(مفردات راغب و مجمع
فتنه: آن است که به وسيله آن چيزي امتحان شو( تفسير الميزان)
فتنه، فتنا، فتونا، آزمود او را، در فتنه افکند او را، به شگفت آورد او را.
فتنه: گناه، عذاب، آزمايش، شگفت، گناه‌ورزي، ناسپاسي، رسوايي، ديوانگي، خلاف، گمراهي. ( فرهنگ جامع)

فتنه و نفاق درآيات و روايات اسلامي :

فتنه درقران وروایات اسلامی به معاني مختلف به کارگرفته شده است که به اختصاربه موارد زیر اشاره می شود:
1ـ قرآن فتنه را درموضع آزمايش، يک سنّت تاريخي دانسته وآن را به همه امت‌ها گسترش مي‌دهد.
اَحَسِبَ الْنّاسُ اَنْ يُتْرَکُوا اَنْ يَقُولُوا امَنّا وَ هُمْ لايَفْتَنُونَ، وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ( سوره عنکبوت آيه 2)
2- آيا مردم گمان مي‌کنند که وقتي گفتند ايمان آورده‌ايم رها کرده مي‌شوند و امتحان نمي‌کنيم؟ قطعاً ما قبل از اينان را هم امتحان کرديم علت امتحان را نيز مشخص شدن خوب از بد، صادق از فريبکار مي‌داند.
فَلَيَعْلَمَنَّ اللهُ الَّذينَ صَدَقوُا وَلَيَعْلَمَنَّ الْکاذِبينَ (پيشين) تاب بداند خدا آنها را که راست مي‌گويند و آنها را که دروغ‌گويند.

در معني لغوي فتنه ديديم که طلا را در آتش مي‌گدازند تا ناخالص آن جدا شود. اين جا هم انسان در مقابل امتحانات قرار مي‌گيرد تا:

اولاً: صدق گفتار او مشخص شود و در حقيقت، امتحانات خدا افشا‌گر چهرة مدعيان است و خدا با مواجه دادن آنها در مقابل مسائل مختلف، آنها را به عکس‌العملي وا مي‌دارد که عمقِ ايمان و اعتقاد و صدق آنها معلوم شود و اين است که امتحان خدا نوعي افشا‌گري است.
ثانياً: در مواجه با مشکلات و تنگنا‌ها و پيچيدگي‌ها، انسان ساخته شده و ناخالصي‌هاي وجودي و اعتقادي خود را متوجه گشته و آنها را علاج و اصلاح نمايد. آنکه به عمق توجه دارد؛ از محاسبة نفس از اين آزمايش‌ها براي خود‌سازي و کمال بهره مي‌جويد.
وَلَنَبْلُوَنَکُمْ حَتَّي نَعْلَمَ الْمُجاهِدينَ مِنْکُمْ وَالصّابرينَ (2 سوره محمد، آيه 31).
شما را مي‌آزمايد تا مجاهدين شما و صبرکنندگان شما مشخص و دانسته شوند. آنچه خدا انسان ر با آنها مي‌آزمايد يعني در مواجهه با شرايط و اسباب مختلف قرار مي‌دهد تا عکس‌العمل او را اندازه‌گيري کند عبارتند از:

الف: مال و فرزندان

وَاعْلَمُوا اَنَّما اَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ اَنَّ اللهَ عِنْدَهُ أَجْرُ عَظيمُ (سوره انفال آيه 28)
آگاه باشيد که اموال و اولاد شما اسبابِ آزمايش و ابتلا شما هستند و پاداش بزرگ نزد خداوند است.
بر همين مضمون آيه 15 سوره تغابن نازل شده است. انتهاي آيه «اَنَّ اللهُ عِنْدَهُ اَجْرٌ عَظيمٌ» نشان مي‌دهد که اموال و اولاد، وابستگي‌هاي قوي هستند که بايستي دلبستگي به آنها در حد وظيفه باشد، به گونه‌اي که در موارد ضروري و ايجاب حرکت، مانند زمان جهاد و ايثار، بتوان از آنها گذشت و مانعي در راه حرکت انسان نباشد. و اين خود آزمايش بزرگي است براي مردم که مشخص شود تا چه اندازه ساخته شده‌اند و تا چه حد به خدا نزديک شده و هدف خلقت را در يافته‌اند.

ب: شرّ و نيکي

کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْموتِ وَ نَبْلُوَکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَيْرِ فِتْنَهً وَ اِلَيْنا تُرْجَعُونَ (سوره انبياء، آيه 35) هر نفسي، مرگ را مي‌چشد و همه شما را با خوبي‌ها و بدي‌هايي مي‌آزماييم و بازگشت شما به سوي خداست.
انسان در مقابل رويداد‌ها و حوادث خوب و بد قرار مي‌گيرد، خواب از نظر هدف خلقت و بد از نظر حرکت قهقرايي. و او در مقابلة آنها خويشتن خويش را ظاهر مي‌کند. در رويداد‌هاي شرّ همه شرايط و تمامي رويداد‌ها او را به سوي گمراهي مي‌کشانند و تلاش شيطان‌ها بر فريب او قرار مي‌گيرد، هوشياري و عملکرد صحيح اوست که از به نتيجه رسيدن تلاش‌هاي شيطان صفتان جلوگيري مي‌کند و خلوص و ايمان او را به ظهور مي‌رساند و عميق‌تر مي‌سازد و به پيش مي‌برد.

و در مقابله با رويداد‌هاي نيکو نيز آزمايش مي‌شود که آيا با به دست آوردن پيروزي از مجراي حقّ و عدالت خارج مي‌شود يا در خط حرکت اسلام باقي مي‌ماند؟
اِنَّ الْاِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً اِذا مَسَّهُ الشَّرُ جَزُوعاً وَ اِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً الَّا الْمُصَلّينَ الَّذينَهُمْ عَلي صَلاتِهِمْ دائِمُون (سوره معارج، آيه 19ـ23) انسان متنوع خلق شده است، هر گاه به او بدي روي آورد ناله مي‌کند و هنگامي که به او خيري دست مي‌دهد به خوشحالي و قهقهه مي‌افتد مگر نماز‌گزاران، آنها که دائم در حال نمازند.

اين آيه نشان مي‌دهد که انسان مسلمان در حرکت خود بايد تنها به خدا بيانديشد و به قول امام خميني قدّس سرّه، پيروزي را در انجام تکليف مي‌داند نه در پيروزي ظاهري، و شکست را همين طور، او تنها بايد به اين مسأله بيانديشد که آنچه براي تکامل اوست و او را در رسيدن به خدا کمک مي‌کند با خلوص و درستي انجام دهد و اگر توانست آن‌گاه خود را پيروز مي‌داند، در غير اين صورت شکست خورده است، اگرچه در ظاهر پيروز شده باشد.

ج: تمامي آنچه در زمين در اختيار انسان قرار داده شده است.

اِنّا جَعَلْنا ما عَلَي الْاَرْضِ زينَهً لَها لِنَبْلُوَهُمْ اَيُّهُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً (سوره کهف، آيه 7) ما هر آنچه در زمين است زينت براي شما قرار داديم تا بيازماييم شما را که کدام يک کردار نيکو داريد.

انسان، امانت‌دار خداست، آنچه در زمين در اختيار انسان نهاده شده است به طور امانت است؛ امانت دهنده خدا و امانت گيرنده انسان است و در اين رابطه، انسان است که با نحوه عمل با امانت، ماهيت خود را نشان مي‌دهد. آن‌که امانت را در مسير خواست امانت دهنده به کار مي‌گيرد روسفيد است؛ آن‌جا که لازم است ايثار مي‌کند، آن‌جا که ضرورت ايجاب مي‌کند و امّت اسلامي نياز دارد، به کمک بر‌مي‌خيزد و جان خود را که امانت است و مال خود را که امانت است مي‌دهد، و آن را جز اداي تکليف چيزي نمي‌داند، و به فرموده امام خميني قدّس سرّه: «وقتي همه از اوست در راه او دادن کاري نيست، که چيزي که از خود اوست در راه خود اوست».

د: امتحان انسان‌ها به وسيله يکديگر

وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَهً اَتَصْبِرُونَ وَ کانَ رَبُّکَ بَصيراً (سوره فرقان، آيه 20) و بعضي از شما را سبب آزمايش بعضي ديگر قرار داديم، آيا پس صبر مي‌کنيد؟ و خدا آگاه و بيناست.
وَ کَذلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا اَهؤُلاءِ مَنَّ اللهُ عَلَيْهِمْ مِّنْ بَيْنِنا (سوره انعام، آيه 53) و چنين است که بعضي از شما را با بعضي ديگر امتحان مي‌کنيم تا اين که گوييد آيا خدا فقيران را از ميان ما برگزيده؟

حرکت انسان خواه ناخواه در جامعه موافق و مخالف خواهد داشت طعنه‌ها، تهمت‌ها و افترا‌ها از سوي دشمنان زده خواهد شد، تمسخر‌ها و ريش‌خندها و تحقير‌ها از سوي شيطان گونه‌ها انجام مي‌شود و اوست که در اين حرکت يا با استقامت و صبر اين هجوم‌ها را در هم مي‌شکند و ادامه مي‌دهد و يا جذب شخصيت‌ها شده و حرکت خود را از دست مي‌دهد. در جامعه بعضي را خداوند به مال و مقام افزوني مي‌دهد يا با تقوي و اخلاص او را برتري مي‌بخشد. همين افزوني‌ها و برتري‌ها موجب آزمايش ديگران مي‌شود که چگونه عمل مي‌کنند، آيا در برابر افزوني‌ها صبر پيشه مي‌کنند يا با بي‌تابي و از هر راهي در صدد رسيدن به آنچه ديگران دارند بر مي‌آيند و از روي حسادت و بغض با مخلصان رو به رو مي‌شوند يا از روي صدق.

2ـ قرآن، فتنه را به معني فريب، گول زدن و غافل کردن به کار برده است.
يا بَني آدَمَ لا يَفْتِنَنَّکُمْ الشَّيْطانُ کَما اَخْرَجَ اَبَوَبَکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ (سوره اعراف، آيه 27) اي فرزند آدم، شيطان همان‌گونه که پدر شما را فريفت و از بهشت خارج کرد شما را نفريبد!
فَما امَنَ لِموُسي اِلّا ذُرِّيَّهٌ مِّنْ قَوْمِهِ عَلي خَوْفٍ مِّنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِمْ اَنْ يَفْتِنَهُمْ (2 سوره يونس، آيه 83) پس کسي که به موسي ايمان نياورد مگر فرزندان قبيله او، آن هم با ترس از فرعون و اشراف قوم او، مبادا آنها را به فتنه در اندازند.

اين فريب‌ها که در شکل‌هاي مختلف انجام مي‌شود البته براي آزمايش انسان استو مواردي است که مستقيماً انسان در مقابل فريب‌ها . نيرنگ‌ها قرار مي‌گيرد و آمادگي و آگاهي او در موفقيت او نقش بزرگي دارد.
موارد فتنه و فريب و غافل کردن در قسمت‌هاي ديگر مطرح خواهد شد آنچه يادآور مي‌شويم آيه فوق است و اين که چگونه شيطان توانست آدم را فريب دهد؟

خداوند مي‌فرمايد: لَقَدِ ابْتَغُوا الْفِتْنَهَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَکَ الْاُموُرَ حَتَّي جاءَ الْحَقُّ (3 سوره توبه، آيه 48) منافقين قطعاً مي‌خواهند فتنه کنند، آنان مسايل و کارها را وارونه و بر عکس مي‌نمايند تا آن‌گاه که بر تو حقّ و درست آشکار گرديد. در اين آيه، وارونه‌سازي براي فريب دادن و گول زدن، فتنه معرفي شده و آن را از جانب منافقين مي‌داند که هميشه در صدد ايجاد جوّ آشفته و استفاده از نام آن هستند.
 
... ادامه دارد
https://taghribnews.com/vdcjhhemtuqevxz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی