تاریخ انتشار۸ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۸:۱۲
کد مطلب : 431993

وحدت در قرآن/3 | منشور اخلاقی

قرآن کریم:به بندگان من بگو نیکوترین سخن را بگویید و خوب بزنید، همانا شیطان در دل ها وسوسه می کند و از آغاز دشمن آشکار انسان بوده است و تسلیم است که ناسزاگویی سبب فتنه و عداوت می شود
وحدت در قرآن/3 | منشور اخلاقی
گروه اندیشه خبرگزاری تقریب، در خصوص عوامل و عناصر تشکيل دهنده وحدت، يکي از مهم ترین نيازهاي جامعه اسلامي است که می بایست هم تفسیر و تحلیل از وحدت و اهميت و اهداف آن را در قرآن تشریح نمود.
اهمیت وحدت آنقدر مهم است که قرآن در پيش از پنجاه آيه به آن اشاره و عواملي که فراهم آورنده اختلاف، پرداخته و راههاي رسيدن به وحدت را نشان داده است.از اين راهها مي توان به رفتار مسالمت آميز با مخالفان، پرهيز ازطرح مسائل اختلاف برانگيز و بي ثمر مذهبي، جلوگيري از تحريک احساسات و توهين به مقدسات، پرهيز از تکفير صاحبان فرقه هاي اسلامي، رعايت حقوق اجتماعي، رعايت اصول اخلاقي، و تعامل علمي ميان دانشمندان و فرهيختگان مسلمان اشاره کرد و تأثير اين عوامل را در تحقق وحدت نشان داد.
چنانکه اگر اين موارد از سوي هر يک از عالمان رعايت شود، دشمنان اسلام و کساني که آب به آسياب آنها مي ريزند ديگر نمي توانند جنگ و خون ريزي در ميان مسلمانان راه بياندازد و اين گونه جهان اسلام را پراکنده و دسته دسته مانند لشکر شکست خورده سازند تا جايي که بتوانند جهان اسلام را تحقير و به مقدسات و شخصيت پيامبر گرامي و قرآن توهين کنند و کشورهاي مسلمان را در اين گوشه و آن گوشه جهان اشغال و تصاحب کنند.
در فضای فرهنگی جامعه ی اسلامی نباید تقابل باشد، نباید توهین باشد، در این آیه خداوند نمی خواهد که شما رقیب را رام کنید، بلکه می خواهد دشمنی را از بین ببرید، عداوت را طرد کنید و این با خوبی کردن و بدی را با نیکی پاسخ دادن است. قرآن مجید در یک منشور محکم اخلاقی می گوید:
«وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ اَحسَنُ اِنَّ الشَّیطانَ یَنزَعُ بَینَهُم اِنَّ الشَّیطانَ کَانَ لِلإِنسانَ عَدُوًّا مُبِیناً» (اسراء: 53): به بندگان من بگو نیکوترین سخن را بگویید و خوب بزنید، همانا شیطان در دل ها وسوسه می کند و از آغاز دشمن آشکار انسان بوده است و تسلیم است که ناسزاگویی سبب فتنه و عداوت می شود.
به همین دلیل مرحوم مجلسی از شیخ طوسی از حضرت علی(علیه السلام) می گوید که درباره ی اصحاب پیامبر به یاران خود فرمود:
«اوصیکم فی اصحاب رسول الله لاتسبّوهم، فانّهم اصحاب نبیّکم و هم اصحابه الّذین لم یبتدعوا فی الدّین شیئاً و لم یوقروا صاحب بدعة، نعم اوصانی رسول الله فی هولاء»( مجلسی، حیاةالقلوب، ج 2: 261 و قریب به همین مضمون در بحار الانوار، ج 2): شما را درباره ی اصحاب پیامبر خدا سفارش می کنم، آنان را سب(ناسزا) نکنید که اینان اصحاب پیامبر شما هستند، اصحابی که در دین بدعتی نگذاشتند و بدعتگزار را احترام نکردند. آری رسول خدا درباره ی اصحاب به من سفارش فرمود.
حضرت این مسأله را در کلامی دیگر در جنگ صفین هنگامی که شنید عده ای از اصحابش شامیان را دشنام می دادند، فرمود: «انّی اکره لکم ان تکونوا سبابین»(نهج البلاغه، خ 206): من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید.
و در ذیل می فرماید: اما اگر کردارشان را یادآور می شدید و کارهای ناشایسته ی آنان را برمی شمردید، به راست نزدیک و معذورتر بود. شما به جای دشنام به آنان می گفتید: «اللهم احقن دماءنا و دماءهم و اصلح بیننا و بینهم»: بار پروررگارا خون ما و آن ها را حفظ کن. بین ما و آن ها اصلاح نما و آنان را از گمراهی به راه راست هدایت فرما.
این شیوه ی حضرت حتی در مورد کسانی که با او جنگیدند و خلافتی را نقض کردند که مسلمانان با او بیعت کرده بودند و خون مسلمانان را ریخته بودند، انجام گرفت و این نشان می دهد که حضرت چگونه به مسأله ی ادب در گفتار و ناسزاگویی نکردن پایدار بوده است. و این شیوه در کنار سیره ی آن حضرت با خلفا و ارتباط و همکاری با آنان آشکارتر می شود. ایشان پس از انتخاب خلیفه ی اول، هنگامی که گروهی به سوی خانه ی امام سرازیر شدند تا در مقابل ابوبکر با وی بیعت کنند، برخلاف انتظار در پاسخ کسانی که دست بیعت به سویش دراز کرده بودند چنین فرمود:
«شقوا امواج الفتن بسفن النّجاة و عرجوا عن طریق المنافرة، و صغوا تیجنان المفاخرة، افلح من نهض بجناح او استسلم فاراح...»( نهج البلاغه، خ 5): ای مردم، امواج کوه پیکر فتنه ها را با کشتی های نجات(علم، ایمان و اتحاد) در هم بشکنید، از راه اختلاف و پراکندگی کنار آیید. تاج تفاخر و برتری جویی را از سر بنهید. دو کس راه صحیح پیمودند. آن کس که با داشتن یار و یاور و نیروی کافی به پای خاست و پیروز شد و آن کس که با نداشتن نیروی کافی کناره گیری کرد و مردم را راحت ساخت.
و لذا با شرافت و بزرگواری درباره ی یکایک خلفا سخن می گفت و اگر نقدی داشت در ضمن همکاری با آنان بیان می کرد. او به مناسبت شهادت محمدبن ابی بکر در دوران خلافت خود به یاران خویش خطابه ای خواند و چنین گفت: چون ابوبکر زمامدار امور شد، به آسان گیری و محکم کاری پرداخت و به مردم نزدیک شد و اعتدال به خرج داد، پس با وی از راه نصیحت و خیرخواهی مصاحبت کردم و در آنچه خدا را اطاعت می کرد، با کوشش تمام او را اطاعت نمودم و هیچ گاه طمع نکردم که حادثه ای برای او پیش آید و من زنده بمانم در زمام امری که با وی گفت و گو داشتم به سوی من بازگردد.
https://taghribnews.com/vdcgyq9twak9wy4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی