تاریخ انتشار۹ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۹:۴۱
کد مطلب : 232206

وحدت شیعه و سنی؛ پاشنه آشیل استکبار

تسنن محمدی و تشیع علوی در انتهای مسیر رسیدن به کمال دین اسلام به هم می رسند و چون در چهره هم نیکو می نگرند هر کدام خود را در دیگری می بینند.
وحدت شیعه و سنی؛ پاشنه آشیل استکبار
یکی از مهم ترین دلایل ماندگاری و گسترش اسلام وجود دو مذهب تشیع و تسنن در نظام ساختاری مکتب اسلام بود. دیر زمانی است که حکمای بزرگ جهان بشریت درباره ی امت واحد و وحدت عالم انسانی، مدینه فاضله، حکومت ایده آل یا حکومت واحد جهانی آرزوها کرده و طرح ها داده اند. شاید بیش از چهل هزار سال از تاریخ پیدایش این ایده مقدس می گذرد و از چهار هزار سال قبل، فلاسفه و حکیمان زیادی در نقاط مختلف جهان برای ایجاد چنین وحدتی اقدام عملی نموده و به پا خاسته اند. هر یک از حکما و فیلسوفان برای رسیدن به این هدف مقدس و عالی طرحی داده اند، اما نقشه ی انبیای الهی واحد است. پیامبران در طول دوازده هزار سال تاریخ مدون دینی، بیش از یک طرح پیشنهاد نکرده اند و آن طرح وحدت جهانی بر اساس اصول قولوا لا إلهٌ إلاّ الله تفلحو، إلَهُکُم إلهٌ واحد و قل هو الله أحد است. پیامبران متفقاً گفته اند: اگر می خواهید جامعه ای پر سعادت ایجاد کنید، یکتاپرست باشید. مسلمانان واقعی که در عشق نسبت به خدای محمد(ص) و خود آن حضرت، وحدت نظر دارند؛ به معنای آن است که یکدیگر را نیز دوست دارند. زمانی که در ایمان آوردن به الله و پیامبرش هم صدا و هم عقیده هستند، همگی برادر محسوب می شوند و قرآن چه زیبا فرموده است که: (إنّما المؤمنون إخوة)([1])؛ اهل ایمان با یکدیگر برادر هستند. به جرأت می توان گفت که عامل اصلی شکست و بدبختی مسلمانان تفرقه و دشمنی و نفرت است. یکی از مهم ترین دلایل ماندگاری و گسترش اسلام وجود دو مذهب تشیع و تسنن در نظام ساختاری دین اسلام است؛ همان گونه که وجود احزاب سیاسی درون یک نظام سیاسی سبب رشد و تداوم نظام و شکوفایی استعدادهای نهفته آن می شود، وجود مذاهب گوناگون درون یک دین نیز سبب گسترش و ماندگاری آن دین می گردد. منطق علمای سنی پیرو تسنن محمدی، نیز از منطق علمی و انصاف اسلامی علمای بزرگی الهام می گیرد که هرچند از طرف خلفای اموی به عنوان رییس مذاهب رسمی اهل سنت معین شدند، اما همواره به شاگردی امام جعفر صادق(ع) معترف بوده و خود را مجتهد و محققی ساده معرفی می کردند که نظراتشان برای هیچ کس قابل تقلید نبوده و چیزی فراتر از یک نظریه فقهی نمی تواند باشد....
ارادت و اخلاص رؤسای مذاهب اهل سنت نسبت به خاندان پیغمبر، به ویژه حضرت امیر(ع) و امام جعفر صادق(ع) به اندازه ای است که برای ما شیعیان شگفت انگیز و باور نکردنی است....در زمان معاصر نیز شیخ شلتوت، مفتی اعظم اهل تسنن و رییس دانشگاه بزرگ الأزهر این گونه فتوا داد: عموم مسلمانان می توانند از نظر شرعی به فقه جعفری عمل کرده، یا از یکی از مذاهب اربعه فقه تسنن (حنبلی، مالکی، حنفی، شافعی) به فقه جعفری عدول نمایند. امام خمینی (ره) بنیان گذار انقلاب اسلامی ایران شرکت در نماز جماعت اهل تسنّن و اقتدا به آنان را جایز دانسته و بارها تأکید فرموده است: هرکس بین شیعه و سنی تفرقه بیندازد، نه شیعه است، نه سنی. و در جای دیگر چنین می فرماید: تفرقه از شیطان و وحدت کلمه از رحمان است. جای ذره ای شک و تردید نیست که تنها راه رسیدن به وحدت و یگانگیِ پایدار میان این دو برادرِ دشمن شده، در برابر این دشمن های برادر شده، حرکت از متن مذهب محمدی و علوی خویش و تکیه بر کتاب قرآن است. سؤال مهمی که بسیار تأمل برانگیز است، این که: حاصل قرن ها اختلاف، تفرقه و دشمنی میان شیعه و سنی چه بوده است؟! آیا حاصل این اختلافات جز رشد علمی، صنعتی و اقتصادی غرب و دشمنان اسلام بوده است؟! آیا دامن زدن به این اختلافات و تفرقه ها سبب گسترش اسلام شده است؟! سؤال مهم دیگر این است که از کدام بخش آیه ی شریفه: (وَاعْتَصِمُوا بِحَبلِ الله جمیعاً وَلاَ تفرقو)([2]) شیعه کشی و سنی کشی استنباط می شود؟! آن دسته از برادران اهل تسنن که تشیع را متهم به خروج از دین اسلام می کنند، بدانند که شرط اسلام برای مسلمان شدن، بر زبان جاری ساختن دو جمله ی أشهد أن لا إله إلا الله و أشهد أنَّ محمداً رسول الله است، پس دیگر چه جای تفرقه و اختلاف است؟ هیچ کس از هر فرقه و مذهبی که باشد، حق ندارد هیچ مسلمانی را که شهادتین بر زبان آورده است، تکفیر کند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی که به فرمان امام خمینی (ره) هفته ای با عنوان هفته وحدت نام گذاری شد و نشان از اهتمام ویژه ی ایشان به حفظ وحدت امت اسلام داشت؛ دشمنان اسلام از یک سو تلاش کردند تا تشیع از افکار اهل سنت و اهل سنت از افکار تشیع بی اطلاع باشد و از سوی دیگر، همواره پیروان این دو مذهب را دشمن یکدیگر معرفی کنند. تشیع و تسنن مشترکات اساسی بسیاری دارند که مهم ترین آن ها رسالت پیامبر(ص)، قرآن، خانه کعبه و محبت اهل بیت: است.
به جرأت می توان گفت: عامل اصلی شکست و بدبختی مسلمانان تفرقه و دشمنی و نفرت است. خداوند در قرآن خطاب به مسلمانان می فرماید: (کُنتُم خُیْرَ أمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأمُروُنُ بِالْمَعْروفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ...)([3])؛ شما بهترین امّتی هستید که برای مردم پایدار شده اید، به کار پسندیده فرمان می دهید، و از کار ناپسند باز می دارید، و به خدا ایمان دارید....
آیا می توان با اختلاف و دشمنی سایر مردم جهان را به شایسته ها دعوت کرد؟! وحدت مسلمانان از مهم ترین عوامل و پیش نیازهای جاری شدن عدالت در جوامع اسلامی و رشد و شکوفایی علمی، اقتصادی، صنعتی و فرهنگی است. بدون تردید، هیچ جامعه ای را در طول تاریخ نمی توانی یافت که با تفرقه و اختلاف به اصلاح امور سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و علمی پرداخته باشد. کوتاه سخن آن که اختلاف، تفرقه و دشمنی همواره و در طول تاریخ، عامل افول و سقوط تمدن ها و ملت ها بوده است؛ پس باید به سوی وحدت و برادری گام برداشت.([4])
پی نوشت:
[1]. الحجرات (49) : 10.
[2]. آل عمران (3) : 103.
[3]. آل عمران (3) : 110.
[4]. ماهنامه اخبار شیعیان، ش 18، اردیبهشت ماه 1376.

هفته نامه جامعه - شماره 34
https://taghribnews.com/vdccxiqie2bq1i8.ala2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی