تاریخ انتشار۱۲ تير ۱۴۰۲ ساعت ۹:۵۸
کد مطلب : 598813

از فرانسه تا سوئد ... تلاش برای احیای تقابل تمدن‌ها

به نظر می‌رسد، فشاری به سوی یک درگیری متمدنانه و احیای برخورد تمدن ها با یکدیگر وجود دارد که برای تغییر قوانین انتقال نظم جهانی و جلوگیری از انتقال آرام آن بر اساس موازنه های جدید قدرت تلاش می‌کند.
از فرانسه تا سوئد ... تلاش برای احیای تقابل تمدن‌ها
به گزارش حوزه بین‌الملل خبرگزاری تقریب، پایگاه خبری العهد با انتشار مطلبی به قلم «ایهاب شوقی» به بررسی اهانت به قرآن کریم در سوئد و تحولات اخیر در فرانسه و کشته شدن یک جوان الجزایری در اثر تیراندازی عمدی پلیس پرداخت.

در این یادداشت آمده است: شاید همزمانی رخ دادن جنایت وحشیانه سوزاندن قرآن‌کریم در سوئد و تیراندازی عمدی پلیس فرانسه به جوان الجزایری به نام نائل و اعتراضات و خشم پس از این دو واقعه، تصادفی نباشد.

 به احتمال زیاد حتی اگر همزمانی این دو واقعه تصادفی باشد، علل رخ‌دادنشان تصادفی نیست. بلکه این یک موضوع روشمند و هدفمند برای سوق دادن درگیری‌های بین‌المللی به سمت‌ و سویی دیگر است که تحت تأثیر عوامل مدنی، فرهنگی و مذهبی قرار دارد.
 
قبل از پرداختن به دیدگاه‌هایی که توسط فیلسوفان تعریف شده‌ و دستور کار دولت‌های آمریکایی و غربی برای درک نظم جهانی و به طور کلی دستیابی به هژمونی آمریکا و غرب تلقی می‌شوند، نکاتی وجود دارد که باید در رابطه با آنچه در سوئد اتفاق افتاد بررسی و گفته شود:
 
1_از نظر زمان، مکان و روش اجرا، هدف از این جنایت برانگیختن بیشترین میزان احساسات مسلمانان است. سوزاندن قرآن مصادف با آغاز عید قربان بود که خشم مضاعف را در چندین کشور مسلمان برانگیخت."سلوان مومیکا" عامل و جنایتکار ،مجوز رسمی از دولت سوئد برای انجام این عملیات آتش سوزی دریافت کرده بود. و هنگامی که پای بر قرآن گذاشت و صفحات آن را در مقابل بزرگترین مسجد پایتخت سوئد به آتش کشید، به شدت احساسات مردم را تحریک کرد.
 
2_به‌رغم محکومیت‌های گسترده، مومیکا اعلام کرد که یک نسخه دیگر از قرآن را ظرف ده روز خواهد سوزاند. او در مصاحبه‌ای با روزنامه سوئدی اکسپرسن گفت: «ظرف ده روز پرچم عراق و یک قرآن را جلوی سفارت عراق در استکهلم خواهم سوزاند» که این به معنای اصرار بر تشدید تنش و سوق‌دادن اوضاع به سمت هرج و مرج است.
 
3_اولف کریسترسون، نخست وزیر سوئد که در 17 اکتبر گذشته توسط پارلمان انتخاب شد، همان نخست وزیری است که حزب میانه‌روی خود را به سمت راست منتقل کرد. جلسه رای‌گیری برای انتخاب او شاهد حمایت بی‌سابقه دموکرات‌های سوئد (گروه های راست افراطی) بود، و ناظران، آن را انتقال به دوران سیاسی جدید برای کشور شمال اروپا می‌دانند.
 
4_دولت سوئد که با جناح راست افراطی متحد است، در نظر دارد علاوه بر خراج اتباع خارجی به دلیل تخلف، پذیرش پناهندگان در سوئد را از 6هزار و 400 پناهنده در سال گذشته به 900 نفر در سال، در دوره چهار ساله نخست وزیر جدید،کاهش دهد.
 
5_دشمن اسرائیلی نیز از این موضوع دور نیست، حزب دموکرات سوئد، که به طور قابل توجهی از نخست‌وزیرفعلی حمایت کرده است، یک حزب سیاسی است که خود را یک جنبش ملی‌گرا معرفی می‌کند، این حزب یک حزب ضد خارجی است که برخی از تفکرات و ایده‌های خود را از نازی‌ها یا آنچه امروز نئونازیسم نامیده می‌شود، می‌گیرد.
 
پس از اینکه اسرائیل سال‌ها به دلیل ریشه‌های نازی و لفاظی‌های یهودی‌ستیزانه بنیان‌گذاران حزب دمکرات سوئد، مانع از برقراری ارتباط دیپلمات‌هایش با آن شده بود، اکنون به دنبال جلب نظر این رژیم است و می‌خواهد دیدگاه اسرائیل را نسبت به خود تغییر دهد و نزدیکترین متحد اسرائیل در سوئد باشد.
 
این امر در مصاحبه «ریکارد یومسهوف» رئیس کمیته عدالت در پارلمان سوئد و «چارلی وایمرز» رئیس گروه نمایندگان SD در پارلمان اروپا با روزنامه اسرائیلی «اورشلیم پست» مشهود بود.
 
این مصاحبه در حاشیه دیداری پنهانی انجام شد و این دو رهبر برجسته به دعوت احزاب راست به اسرائیل سفر کرده و در جریان این سفر، با نمایندگان حزب راست‌گرای لیکود و لیست‌ملی دیدار کردند.
 
بزرگترین حامی «اسرائیل» در اروپا 
وایمرز به مطالعه‌ای اشاره کرد که توسط یک گروه طرفدار اسرائیل تهیه شده بود که نشان می‌داد حزب SD بزرگترین حامی قوانین طرفدار اسرائیل در پارلمان اروپا است.
 
با توجه به دیدگاه فلسفی غرب برای تشکیل نظم‌جهانی که رهبران آمریکایی و غربی 
به طور کلی بر اساس آن عمل می‌کنند، این موضوع حول سه نظریه مختلف سیاسی بین‌المللی می‌چرخید.
 
نظریه «فرانسیس فوکویاما» پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و آنچه که به نظر می‌رسید، سلطه برگشت‌ناپذیر لیبرالیسم سرمایه‌داری بود، بیشترین شهرت را به دست آورد.
 
سپس بعد از حوادث 11 سپتامبر، نظریه «ساموئل هانتینگتون» که به نظر می‌رسید ظهور برخورد تمدن‌ها و فرهنگ‌ها بود، جایگزین شد.
 
و سرانجام، نظریه «جان میرشایمر» ​​با شروع جنگ روسیه در اوکراین و ظهور چین به عنوان یک نیروی جهانی مخالف وضعیت موجود و هژمونی آمریکا، ظهور کرد.
 
به طور خلاصه، نظریه فوکویاما "پایان تاریخ و آخرین انسان"است. این نظریه بیانگر آن است که لیبرال دموکراسی ارزش‌های آزادی، فردگرایی، برابری، حاکمیت مردمی و اصول لیبرالیسم اقتصادی، مرحله نهایی توسعه ایدئولوژیک بشری و در نتیجه جهانی شدن لیبرال دموکراسی به عنوان شکل نهایی حکومت انسانی را تشکیل می‌دهد.
 
هانتینگتون در رساله خود در مورد "برخورد تمدن ها" گفت: همانطور که هانتینگتون کتابی را با عنوان "برخورد تمدن ها و بازسازی نظم جهانی" نوشت و در آن استدلال کرد که در طول جنگ نرم، تضاد بین سرمایه داری و کمونیسم، ایدئولوژیک بود، اما تضاد بعدی شکل دیگری خواهد داشت و احتمالا بین این تمدن‌ها خواهد بود، یعنی: تمدن غرب، تمدن لاتین، تمدن ژاپن، تمدن چین، تمدن هند، تمدن اسلامی (همه کشورهای دارای اکثریت مسلمان)، تمدن ارتدوکس، تمدن آفریقا و تمدن بودایی.
 
اکنون توجه‌ها به محقق "میرشایمر" معطوف شده است، که استدلال می کند که زندگی بین‌المللی به مبارزه خود برای قدرت ادامه خواهد داد. او معتقد است که رقابت بین قدرت‌های بزرگ، سرنوشت غم‌انگیز بشریت است و جهان اکنون با گذشته تفاوت چندانی ندارد. ایده اصلی میرشایمر ​​این است که اگر قرار است صلح دوام بیاورد، باید بر اساس یک توازن پایدار و قوی ساخته شود، نه فقط بر اساس گسترش آرمان‌ها و اخلاق.
 
به گفته میرشایمر، سیستم‌های بین المللی چندقطبی می‌توانند پایدارتر از یک سیستم تک قطبی باشند، اگر ناهماهنگی منافع بین قطب‌های آن به گونه‌ای مدیریت شود که منافع آن حفظ شود.
 
از متن وقایع به نظر می‌رسد که آمریکا علیرغم واقع‌گرایی اثبات شده "میرشمایر" نمی‌خواهد نظریه میرشمایر را به رسمیت بشناسد و سعی می‌کند از منطق هانتینگتون پیروی کند زیرا این نظریه آنها را قادر به تسلط می‌کند.

تلاش آمریکا برای پاشیدن بذر تناقض
زیرا هانتینگتون حامل ایده‌هایی است که آمریکا می‌تواند از آنها برای شکستن بلوک‌های مدرن علیه خود، سوء استفاده کند و بین اتحادهای مدرنی مثل اتحاد روسیه-ایران یا روسیه-چین یا همگرایی شرقی، با تمرکز بر تفاوت بین بودیسم و ​​ارتدکس و بین اسلام و مسیحیت، و حتی بین کاتولیک و ارتدکس برای جدایی بین اروپای شرقی، به ویژه روسیه و اروپا، بذر تناقض بکارد.
 
هانتینگتون می‌گوید که یک فرد می‌تواند تابعیت دوگانه داشته باشد، مثلاً فرانسوی و الجزایری، اما نمی‌تواند همزمان مسلمان و کاتولیک باشد.
 
او همچنین به طور قابل توجهی برخی درگیری‌ها را توضیح می‌دهد، همانطور که او جنگ عراق را توضیح داد و گفت که این جنگ علیه عراق نیست، بلکه "جنگ علیه همه اعراب و مسلمانان" است.
 
و مثال دیگری را در درگیری بین ارمنستان و آذربایجان بیان کرد، زیرا ترکیه پس از اینکه رسماً خود را به بی‌طرفی متعهد کرد مجبور به حمایت از آذری‌ها شد و در این بحران، اتحاد جماهیر شوروی کمونیست که قبلاً طرفدار آذربایجان بود، به محض فروپاشی، روس‌ها مجبور شدند به ارامنه ارتدوکس که مانند خودشانند، کمک کنند.
 
به همین ترتیب، درگیری در یوگسلاوی سابق، جایی که غرب حمایت خود را از بوسنی برای قتل‌عام‌هایی که به دست صرب‌ها انجام شد، بدون هیچ اقدام عملی نشان داد اما برای کشتارهایی که به دست صرب‌ها انجام شد، هیچ اقدامی برای جلوگیری از قتل عام آنها نکرد. همانطور، کشورهای اروپایی در قبال کشتار کروات‌ها علیه اقلیت مسلمان موضعی نشان ندادند.
 
آلمان تلاش‌های فوق العاده‌ای برای متقاعد کردن کشورهای اروپایی برای به رسمیت شناختن کرواسی و اسلوونی انجام داد. آنها دو کشور با اکثریت کاتولیک هستند، اما نسبت به صرب‌های ارتدوکس موضعی معتدل اتخاذ کرد.
 
روسیه با فشارهای فزاینده مردمی برای عدم مداخله برای حمایت از صرب‌ها روبرو شد که تا سال 1993، صدها جنگنده روسی در صربستان می جنگیدند.
 
هانتینگتون همچنین سناریوهایی را برای درگیری بین غرب و آنچه که او به نام «دیگران» می خواند، مشخص کرد:
 
_اینکه آن کشورها سعی می‌کنند خود را منزوی و دور کرده و از جوامع خود در برابر "فساد غربی" محافظت کنند. شاید هم انزوا از عرصه سیاست بین‌الملل، اما بهای آن بالاست و کمتر کشوری توانایی انجام چنین طرحی را دارد.
 
_سناریوی دوم این است که آن کشور به عنوان متحد غرب عمل کند و جامعه خود را مانند ترکیه "غربی" کند.
 
_سناریوی سوم این است که این کشورها یا تمدن‌ها با سایر تمدن‌های غیر غربی متحد شوند، و به منظور رسیدن به تعادل با کشورهای غربی، به دنبال تشکیل یک نیروی اقتصادی یا نظامی با آن تمدن یا کشور باشند.
 
و در اینجا به نظر می‌رسد، فشاری به سوی یک درگیری متمدنانه و احیای برخورد تمدن ها با یکدیگر وجود دارد که برای تغییر قوانین انتقال نظم جهانی و جلوگیری از انتقال آرام آن بر اساس موازنه های جدید قدرت، بلکه برای حفظ هژمونی آمریکا و غرب به طور کلی، آن را مختل و مسیر آن را منحرف کند.
https://taghribnews.com/vdcb8wbsfrhb9wp.uiur.html
مرجع : العهد
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی