تاریخ انتشار۱۷ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۴:۲۸
کد مطلب : 22761

توسعه مفهوم جهاد

تحولات دهه های اخیر در جهان اهل سنت هنوز به درستی مورد کنکاش قرار نگرفته است تا درباره پی آمدهای آنها قضاوتی منصفانه به دست داد. یکی از مهم ترین این تحولات گسترش مفهوم جهاد به وسیله سازمان القاعده و گروه های نزدیک به آن بوده است
توسعه مفهوم جهاد

خبرگزاری تقريب(تنا):
هر چند بخشی از این بحث فقهی است و در صلاحیت علمای بزرگ دینی است که در باره آن نظرات خاص فقهی خود را بدهند ولی از جا که دارای پی آمدهای جدی و قطعی سیاسی نیز بوده است طرح موضوع بی مناسبت نیست . به طور خلاصه می توان گفت اکنون دو دیدگاه درباره جهاد و شرایط آن و این که مرجع صدور فتوا جواز امر جهاد چه مشخصاتی دارد، شکل گرفته است:

دیدگاه نخست: برداشت سنتی از جهاد
و دیدگاه دوم: برداشت جدید از جهاد

در برداشت سنتی از امر جهاد، این علمای طراز اول هستند كه انحصارا به صورت فردی یا جمعی از طریق شورای علمای بزرگ می توانند در شرایط خاص و در ارتباط با موضوع مشخص فتوای جهاد بدهند و آن هم صرفا علیه کفاری که موجودیت اسلام و جهان اسلام را به مخاطره بیاندازد، اما در برداشت جدید هر چند، نیاز به حضور علما و گرفتن مجوز جهاد انکار نشده است، ولی مفهوم جهاد، ‌صرفنظر از درستی و یا نا درستی آن، از دو ناحیه گسترش چشم گیری یافته است:

١- عدم اختصاص و انحصار صدور فتوای جهاد به علما .
٢- اطلاق حکم واحد برای جهاد علیه کفار و همفکران مسلمان آن ها.

این هر دو بحث جدید هستند که می توانند در بلند مدت پی آمدهای بسیار مهم و جدی در جهان اهل سنت بر جای بگذارند و مرجعیت علمای بزرگ را به چالش بکشانند اما مهم تر از چالش ها، پی آمدهای آن برای دنیای اسلام خواهد بود که تنها در محدوده ایدؤلوژیک باقی نخواهد ماند و به احتمال زیاد جهان سیاست را در کشورهای اسلامی متاثر خواهد کرد. آن چه هم اکنون در پاکستان و افغانستان شاهد آن هستیم چالش بین دو برداشت از جهاد بین علمای نزدیک به حاکمیت ها و سران القاعده و طالبان است که به تدریج علنی تر خواهد شد.
اهمیت این موضوع در آن است که در مفهوم گسترش یافته جهاد، تنها کفار خارجی مشمول امر جهاد نیستند بلکه مسلمانانی كه به هر دلیلی با آنها همکاری دارند تا علیه جهادگران وارد عمل شوند حکم کفار را می یابند و کشتن آنها جواز شرعی پیدا می کند. در حال که در برداشت سنتی نمی توان جواز شرعی برای برخورد حذفی برای مسلمان علیه مسلمان دیگر صادر کرد. دکتر ایمن الظواهری و اسامه بن لادن و یا هر فرمانده نیروی جهادی كه خود را در مصاف با کفر احساس می کند می تواند فتوای جهاد صادر کند، چنانچه تا کنون چنین کرده اند. البته ملا محمد عمر رهبر طالبان علاوه بر فرماندهی نظامی، عالمی دینی نیز تلقی می شود و فتوای او متفاوت از ایمن الظواهری پزشک یا بن لادن مهندس است، با این حال علمای بزرگ سنت گرا، ملا محمد عمر را نیز در موقعیت صادر کننده فتوای جهاد نمی دانند.

روشن است که هر دو طرف چالش به دلایل و ضرورت های خاص خود نظر دارند ولی آن چه بر اهمیت تفاوت برداشت ها و گسترش مفهوم جهاد می افزاید، پی آمدهای سیاسی و اجتماعی آن است که صدور فتوی از هر دو طرف را به لحاظ فقهی و شرایط اعلام جهاد و مرجعیت صالح جدی تر مطرح می کند. از این رو قابل تصور است که این دو برداشت جدا از این که کدام طرف خود را در موضع حق و دیگری را در موضوع ناحق ارزیابی کند، جهان اسلام را با پدیده های جدیدی روبرو کند. روشن است که علمای طراز اول گسترش مفهوم جهاد در این سطح را بدعت شرعی تلقی نمایند ولی این که همه علما به صورت یک پارچه به چنین باوری رسیده باشند، به دلیل حضور علمایی نظیر ملا محمد عمر در کنار برداشت جدید، جای بحث وجود خواهد داشت.

از طرف دیگر هواداران برداشت جدید و توسعه یافته از امر جهاد بر ضرورت های جدید ناشی از تجاوز و اشغال بخشی از دنیای اسلام به وسیله قدرت های خارجی که آنها را در جبهه کفر می دانند، استناد می کنند و روحانیون مخالف توسعه مفهوم جهاد را متهم به محافظه کاری و عدم درک موقعیت خطیر جدید و اهداف قدرت های بزرگ علیه دنیای اسلام می کنند و برای برداشت خود توجیه شرعی قایلند. این که این گونه بحث ها روزی علنی شود و جبهه بندی های روشن خود را بیابد بستگی به آن دارد که تحولات در جنوب آسیا و خاورمیانه به کدام طرف حرکت کند، ولی از آن جایی که تضادهای جدی بین تفکر جهادی و منابع جهانی قدرت وجود دارد، لااقل قابل تصور است که تا این شرایط تغییر اساسی نکند هواداران برداشت دوم هم چنان خود را در موضوع حقانیت احساس کنند و عملیات خود را در هر شکلی استشهادی که خود باور دارند یا تروریستی که دیگران به آن باور دارند، بیابد و پی آمدهای سیاسی و اجتماعی آن بدون شک تقدیس خشونت در قالب جهاد نه تنها علیه قدرت های غربی که علیه خود مسلمانان و افرادی خواهد بود که در نگاه برداشت اول، مجوز شرعی ندارد.

رویارویی این دو نگاه به امر جهاد را در افغانستان و پاکستان با وضوح بیشتری از گذشته می توان مشاهده کرد. از نظر نگاه گسترش یافته مفهوم جهاد دولت های حاکم در این دو کشور به دلیل همکاری با کفر جهانی مشمول امر جهاد هستند و نیروها و یا افرادی که با نیروهای آمریکایی و ناتو همکاری می کنند تفاوتی با آمریکایی ها و انگلیسی ها ندارند. این که طالبان افغانستان و طالبان محلی پاکستان احکام شرعی خود را درباره افراد همكار با آمریکایی ها و ناتو علنا و در حضور خبرنگاران و دوربین های تلویزیونی به مرحله اجرا می گذارند، بی ارتباط با همین واقعیت نیست. در عین حال از آن جایی که این برداشت توسعه یافته از ادامه جهاد بالقوه امکان گسترش در سایر کشورهای اسلامی را به وسیله گروه های دیگر محلی داشته باشد زیاد است، به همین دلیل می تواند از اندونزی در شرق آسیا گرفته تا مراکش در شمال قاره آفریقا را تحت تاثیر قرار دهد و حتی قابل تصور است که با گذشت زمان سایر گروه ها در فرقه های دیگر مذهبی را به این طرف هدایت کند که ضرورت های زمان ایجاب می کند که مسلمانان مجاهد منتظر علما نمانند و خود درباره جهاد تصمیم بگیرند.

این که چنین اتفاقی بیافتد یا نه، بستگی به شرایط خاص دارد ولی تا همین جا چنین به نظر می رسد كه گروه های محلی در برخی از کشورها به مفهوم توسعه یافته جهاد توجه کرده و آن را با اهداف و موقعیت های خود هماهنگ تر یافته اند. منتها خطر اصلی در این چالش بهره گیری قدرت های خارجی و دستگاه های امنیتی است،به طوری که ممكن است آن را به صورت ضد اهدافی که مد نظر بوده است، در بیاورند و بر دامنه تضادها و فرقه گرایی ها در درون دنیای اسلام بیافزایند. لا اقل نشانه های چنین نگرانی در عراق و پاکستان بیش از سایر کشورها از هم اکنون قابل ردیابی است. چنین امری بر وحدت طلبی در جهان اسلام و درک متقابل مذاهب اسلامی به عنوان یک پیش نیاز در شرایط کنونی لطمات جدی وارد خواهد کرد. به ویژه آن که برداشت دوم از امر جهاد برای خود حد و مرزی قایل نیست و می تواند در عمل همه مخالفان خود را مشمول جهاد قرار دهد.

با این حال واقعیت آن است که ما صرفا از جنبه های سیاسی و پی آمدهای احتمالی این بحث، آن را به صورت مقدماتی و برای جلب توجه علمایی، که صلاحیت اظهار نظر در آن را دارند، مطرح کرده ایم و بر این باور هستیم که توسعه مفهوم جهاد در سطحی كه علاوه بر جهان کفر در درون جهان اسلام هم مصداق بیابد، با عواقبی همراه خواهد بود كه ابعاد آن از هم اکنون قابل تشخیص نیست. به ویژه آن که نسل جوان تر که همه مشکلات دنیای اسلام را ناشی از دخالت قدرت های بزرگ می داند تمایل بیشتری به برداشت دوم از امر جهاد از خودش بروز می دهد. نواحی قبایلی پاکستان مهد رشد و توسعه این برداشت است و خود پاکستان اولین قربانی این برداشت به نظر می رسد ولی اگر راه حلی مرضی الطرفین یافت نشود این چالش ایدئولوژیک سیاسی شده از این توان بالقوه برخودار است که توجه گروها و جریان هایی را که نقش سنتی امر جهاد را با ضرورت های دنیای جدید هماهنگ ارزیابی نمی کنند، در سرتاسر جهان اسلام به خود جلب کند.

در عین حال از نقطه نظر سیاسی این احتمال را نباید دست کم گرفت که قطع نظر از مباحث ایدولوژیک جهاد، منابع جهانی قدرت به این چالش توجه جدی تری نمایند و تضاد ایدئولوژیک فرموله شده به وسیله القاعده بین جبهه اسلام و جبهه کفر را به درون جهان اسلام هدایت کنند و از برخی تفاوت برداشت ها در میان مذاهب و فرقه های اسلامی استفاده کرده و چالش و تضاد اصلی خود با کشورهای اسلامی را به درون دنیای اسلام بکشانند. امری که احتمال آن وجود دارد و متاسفانه زمینه های تاریخی آن لااقل بین برخی فرقه ها می تواند بر دامنه مخاطرات آن بیافزاید .

گذشته از این گونه بحث ها یک بحث دیگر برداشت متفاوت تر از امر جهاد وجود دارد و آن نامشخص بودن مرزهای بین جهاد در وجه شرعی آن و تروریسم است. اهمیت این بحث در آن است که در برداشت توسعه یافته امر جهاد هر اقدامی و به هر شکلی که بر علیه جبهه دشمن صورت بگیرد در قالب جهاد توصیف می شود. ولی مخالفان این برداشت این گونه عملیات را انتحاری و تروریستی می دانند و تبلیغات گسترده ای علیه آن به راه انداخته اند. نامشخص بودن مرزها باعث شده که دقیقا روشن نشود که كدام عمل در کجا و با چه انگیزه ای شهادت طلبانه است و کدام عمل و در کجا و به وسیله چه گروه و افرادی، عملی تروریستی است. یک طرف آن را استشهادی و مستوجب پاداش اخروی می داند و طرف دیگر آن را تروریستی دانسته و تقبیح می کند. هر دو طرف هواداران خاص خود را دارند و در این بین جان های بی گناه بسیاری ممکن است قربانی شوند که خود نمی دانند برای چه قربانی می شوند.

در هر حال امر جهاد با برداشت های متفاوت روبرو است ولی هنوز به صورت جدی وارد بحث های فقهی و ائولوژیک نشده است. این ضرورت وجود دارد که علمای بزرگ وارد آن شوند و ابعاد فقهی آن را روشن سازند. برخورد با چنین امری ممکن است که در بلند مدت پی آمدهای جدی سیاسی – اجتماعی و اقتصادی برای کل دنیای اسلام دارد، نمی تواند نادیده گرفته شود.

به ویژه آن که نوعی گرایش به دوگانگی معیارها نیز قابل ردیابی است. بدین معنا که منافع و مصالح خاص ممکن است یك جریان عملکرد مشابه جریان دیگر را در قالب تروریستی و جریان دیگر را در قالب جهادی در نظر بگیرد امری که تنها می تواند بر دامنه اغتشاشات ذهنی بیافزاید و کمکی به شناخت مرزها بین عملیات تروریستی و عملیات استشهادی نکند. به عنوان مثال در پاکستان عملیات بمبئی علیه هندوستان امری جهادی ولی عملیاتی در مسجد لعل تروریستی ارزیابی شد و این در حالی بود كه منشاء فکری و ایدئولوژیک هر دو جریان یکسان و گروه های مرتبط به هم عامل آن بوده اند. در جاهای دیگر و کشورهای دیگر نیز چنین مرزهای نامشخصی بین تروریسم و عملیات استشهادی وجود دارد.


پیرمحمد ملازهی

https://taghribnews.com/vdchzqni.23ni-dftt2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی