تاریخ انتشار۱۳ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۰۱
کد مطلب : 450096

باید از مرکزگرایی فاصله بگیریم

میلاد نیک‌آبادی گفت: باید به سمتی برویم که مرکزگرایی از میان برود تا توزیع عادلانه سرمایه نقدی و انسانی محقق شود. مسأله مهمتر که همچنان سد راه مرکززدایی شده و اجازه کثرت‌گرایی و عدم تمرکز نمی‌دهد، خود هنرمندان استانی هستند که به این مسأله دامن می‌زنند. خودشان نگاهی به تهران و اجرا در تهران و جشنواره‌هایش دارند که باعث مرکزگرایی می‌شود.
باید از مرکزگرایی فاصله بگیریم
جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر مانند چند دوره اخیر، همایش برگزیدگان استانی این جشنواره در تهران برگزار شد تا در یک فضای دوستانه، برگزیدگان مرحله نهایی و راه‌یافتگان به جشن فجر مشخص شود. در این دوره از همایش، برگزیدگان صرفاً تماشاگر نبودند. همایش برگزیدگان با چند پنل سخنرانی با موضوع اقتصاد و وضعیت تئاتر استان‌ها و کلاس‌های آموزشی در حیطه نویسندگی و کارگردانی و طراحی صحنه همراه بود. میلاد نیک‌آبادی که مسئولیت این بخش از جشنواره را برعهده دارد در گفت‌وگو با روزنامه ایران از تئاتر استان‌ها و جلسات آموزشی با حضور کارگردان غیرتهرانی می‌گوید.
به‌نظر می‌رسد در این دوره برخلاف دوره‌های پیشین برنامه مفصل‌تری در همایش استان‌ها تدارک دیده شده است. همواره مسأله دیدن آثار بوده ولی گویا برنامه در این دوره تغییر کرده است. سیاست همایش امسال چه بود که به چنین رویکردی دست پیدا کردید؟
واقعیت این است که من چندان از جزئیات دوره‌های پیشین باخبر نیستم و تنها از دور نظاره‌گر وضعیت بوده‌ام. در این دوره چیزی که بیش از همه مدنظر بود و دبیر جشنواره هم بر آن تأکید داشت، آن بود که در پی دعوت دوستان سپاسی بر زحمات این کارگردانان صورت بگیرد. این افراد به‌هر حال از مرحله استانی به این نقطه رسیده بودند. کارگردانان و نویسندگانی بودند که نمایش آنها از مرحله استانی به دبیرخانه جشنواره معرفی شده بود. در مدت این چند روز سعی ما بر این بود برنامه متنوعی تدارک ببینیم که بیشتر در حوزه آموزش و گفت‌وگوها طراحی شده باشد. تلاش کردیم دوستان را درگیر این برنامه‌ها کنیم. با توجه به اینکه این عزیزان نویسنده و کارگردان بودند و در بین آنان بازیگر یا عوامل دیگر نداشتیم، در طراحی تلاش کردم کارگاه‌ها در دو بخش کارگردانی و اجرا و نویسندگی و متن باشد. در حوزه متن باز هم در دو وضعیت متفاوت، دو استاد را در نظر گرفتم. آنچه مدنظر ما بود، ایجاد گفتمان تازه میان استادان و هنرمندان استانی بود. این گفتمان از نوع تئوری-عملی بود. در چینش‌ها هم مباحث عملی و تئوری در نظر گرفته شده بود. آقای علیزاد برای مثال در هنگام تدریس عملی به مسائل تئوری می‌اندیشد. حسین کیانی از منظر خودش به مسأله نگاه می‌کند که در ضمن پیشبرد مسأله قصه‌گویی در درام به مباحث تئوری هم پرداخته است. سعید بهنام بواسطه صحبت درباره شیوه‌های نوین روش تئوری‌تری داشت و دشتی با بچه‌ها اتودهایی کار کرده که به فرم اجرایی برسند. نگاه ما در طراحی کلاس‌ها و کارگاه‌ها آن بود که گفتمان مدنظر، گفتمان ارائه تجربیات نباشد که متأسفانه در بسیاری از کارگاه‌ها رایج است. من تلاش کردم در نوبت‌های صبح نگاه ما دانشگاهی‌تر باشد.
در این دوره چیدمان دوره‌های آموزشی بشدت تازه بود و چهره‌های متفاوتی برای آموزش دعوت شدند. برای رسیدن به این کیفیت به‌دنبال چه ملاک‌هایی بودید؟
گزینش ما بر اساس استادهای جوان بود. بچه‌های میهمان هم در سن جوانی بودند. نزدیکی با این آدم‌ها به گفت‌وگوی راحت‌تر و درک ایده‌های نزدیک منجر شد. برای همین تلاش کردم با دعوت استادهای جوان شور و شوق بیشتری ایجاد کنم تا بتوانند ارتباط محکم‌تر و تأثیرگذاری بیشتری داشته باشند. در گفت‌وگوهای خودم با بچه‌ها متفق‌القول از این همایش راضی بودند. این ارتباط به شکلی بود که بچه‌ها با استادان ارتباط بگیرند و مباحث را در آینده، در شهرستان‌ها مفصل‌تر دنبال کنند. برای اینکه خیلی از تجربه آدم‌ها دور نشویم، در پنل‌های شبانه استادانی را دعوت کردیم که فارغ از مسائل تئوری در باب تجربیات خود در حوزه نوشتن و اجرا سخن بگویند. حسن معجونی درباره بازیگری، قطب‌الدین صادقی درباره کارگردانی و جلال تهرانی درباره نویسندگی صحبت کرد. ما در دوگانه تجربه و دانشگاه طراحی کردیم که فارغ از مباحث صبح، مباحث تجربی را در شب استفاده کنیم. نشست‌های شبانه هم مورد استقبال قرار گرفت و جلسات جذابی شد. در یک پنل عصرانه هم در سه محور تئاتر بین‌الملل، مناسبات اقتصاد تئاتر ایران و گفت‌وگوی نسل‌ها صحبت شد. در پنل اول درباره چگونگی شرکت در عرصه‌های بین‌المللی صحبت شد. محمدرضا علی‌اکبری متأسفانه در جلسه حضور پیدا نکرد و آقای رایانی مخصوص و مهدی مشهور به سبب تجربه حضور در جشنواره‌های متعدد جلسه را برگزار کردند. در پنل دوم بهزاد آقاجمالی، جلال تجنگی و جهانشیر یاراحمدی صحبت کردند. آقا جمالی هم از منظر تئوری به مسأله مرکزگرایی و مرکززدایی گفتند. تجنگی درباره زیرساخت‌های استان‌ها گفت و یاراحمدی از ساختار انجمن‌ها گفت. در مورد گفت‌وگوی نسل‌ها هم رضا گشتاسب و مهدی نظیری درباره ایده‌های خود گفتند.
برای اولین بار دیدم که نگاه داستان‌محور و نگاه اجرامحور در تئاتر توأمان در یک دوره آموزشی برقرار شده است. این ایده از سمت چه کسی بود و چرا این نیاز حس شد که باید داستان و اجرا را با هم پیش ببریم؟
آقای علیزاد که نویسندگی خلاق را آموزش داد سال‌هاست در این حوزه فعالیت می‌کند. ایشان به ما لطف کرد. چون این استاد دانشگاه اصولاً جایی جز دانشگاه تدریس نمی‌کند. در حوزه قصه‌گویی در درام نیز حسین کیانی تدریس داشت. در بحث کارگردانی کمی سعی کردم از افرادی بهره ببریم که تخصص در رشته‌های مختلف دارند. از سینا ییلاق‌بیگی خواستم درباره طراحی صحنه کارگاه برگزار کند؛ چون در استان‌ها مسأله مهمی است بواسطه مشکلات اقتصادی نمی‌توانند به سمت طراحی صحنه هنرمندانه و دقیقی بروند. از سینا ییلاق‌بیگی خواستم درباره تأمل کارگردان با طراح‌صحنه و تعادل اقتصادی صحبت کند. در بخش دیگری سعید بهنام درباره تأثیر شیوه‌های اجرای جدید در خلق اثر فراگیر سخن گفت. تمرکز بهنام روی شیوه‌های اجرایی معاصر بود. در بخش دیگر که شیوه‌های کارگردانی مدنظر بود، قرار شد اصغر دشتی یک کلاس شش ساعته با موضوع کارگردانی مستقل از متن برگزار کند.
یکی از مهم‌ترین اتفاقات این دوره نشستی با موضوع اقتصاد تئاتر استان‌ها بود. مسأله‌ای که بسیار کم بدان توجه شده بود. به‌نظرت خروجی این نشست چه بود؟ رابطه شرکت‌کنندگان با گفته‌های سخنرانان چگونه شکل گرفت؟
چیزی که من به‌لحاظ تجربه متوجه شدم این بود که پنل‌های عصرانه در ساعات مناسبی برگزار نشدند ولی پنل‌های صبح و شب استقبال بیشتری داشتند. این برای خود من عجیب بود؛ در حالی که مباحث خوبی بود و می‌توانست مشارکت بطلبد.
آیا اساساً این تقابل استان‌ها و تهران در تئاتر ایران قابل حل هست؟
اگر هنرمند به تقویت پایه‌های اقلیم خود بپردازد، آرام آرام قدرت از مرکز گرفته می‌شود و نگاه مرکزگرایی صرف از میان می‌رود. تا وقتی توجه عزیزان به تهران است این اتفاق به سادگی رخ نمی‌دهد. این نکته قابل حل است به شرطی که در گام نخست این نگاه توسط دوستان استانی از بین برود. باید بوم و هویت خود را درک و آن را تقویت کنند. در بحث دوتایی استان و تهران همین مسأله مهم است.
سطح آثار هنرمندان استانی چگونه است؟ آیا می‌توان مرزبندی هنری بین تهرانی‌ها و غیرتهرانی‌ها قائل شویم؟
امسال در جشنواره تئاتر فجر به‌دلیل شرایط پیش آماده حضور گروه‌های استانی هم چشمگیرتر است و هم تأثیرگذارتر. از آنجا که من کارها را رصد کرده‌ام و با هیأت انتخاب گفت‌وگوهایی داشته‌ام، می‌توانم بگویم که سطح کارها امسال به مراتب رشد کرده است. شخصاً چند کار را تماشا کردم. به نظر سطح کارها نسبت به گذشته و خود کارهای استانی رشد کیفی قابل‌توجهی داشتند. رشد کیفی تئاتر ایران توسط نسل جوان رخ داده و تئاتر استان‌ها نیز از این قافله عقب نمانده است. دائم در حال تقویت خود است و تا جای ممکن و در دسترس بودن بسترها، خودش را با تئاتر روز دنیا همگام می‌کند. به نظر من تئاتر تهران و شهرستان از یک منظر دچار مرزبندی می‌شود، آن هم اینکه بستر تولید یک اثر تئاتری در تهران با سازوکار تولید اثر در شهرستان متفاوت است. در تهران مسائل مختلفی داریم که در شهرستان حل شده است و بالعکس در استان‌ها مسائلی مطرح است که در تهران نیست. آنچه می‌تواند مرزبندی این دو جغرافیا را از بین ببرد، تعیین سازوکار تولید است. اگر این فرض را مطرح کنیم که هنرمندان شهرستانی خلاقیت کمتری دارند، باید بگویم به‌هیچ‌وجه این‌گونه نیست. بواسطه هنرمندان پیگیر در استان‌ها و در ارتباط بودنشان با هنرمندان در تهران و اقصی نقاط جهان، می‌توانند براحتی پیشنهادهای فرمی و هنری را دریافت کنند. بچه‌های استانی براحتی می‌توانند خود را با شرایط روز وفق دهند.
به نظر می‌رسد اهمیت جشنواره گویی برای بچه‌های استانی به مراتب بیشتر است. از دید شما فجر برای این گروه از هنرمندان چه اندوخته‌ای دارد؟
از آنجا که اجرای عمومی در استان‌ها به جز چند استان هنوز به یک مسأله جدی و فراگیر تبدیل نشده است، هنرمندان استانی هنوز محلی برای ارائه آثار به شکل جدی و مواجهه با مخاطب خود و دریافت کیفیت اثر خویش پیدا نکرده‌اند. این جریان برای جدی شدن نیازمند زمان و کار و فرهنگ‌سازی است تا مخاطب استانی را جذب کنند و آنها را به سالن‌های تئاتر بکشانند. با توجه به اینکه این مهم هنوز عملی نشده، جشنواره تئاتر فجر تنها محلی است که می‌توانند اثر خود را ارائه دهند و با مخاطب جدی تئاتر در سالن مواجهه داشته باشند و بازخورد و برخورد مخاطب را ببینند. هنرمندان تهرانی در طول سال اجرای عمومی و مخاطب خود را دارند و منتقدان و دانشجویان نیز با اثر در ارتباطند. به عبارتی اثر با سلایق مختلف روبه‌رو می‌شود. با توجه به نبود این بستر برای هنرمند استانی، جشنواره تئاتر فجر برای هنرمند استانی مهم می‌شود. در این بزنگاه کوتاه، فارغ از نقدهای ما به مسأله رقابت، تقابل آثار برای هنرمند اهمیت پیدا می‌کند. مقوله رقابت هنوز برای بسیاری جذاب است. به هر حال نمی‌توان از یک تاریخ بگذریم. این جشنواره در طول زیست خود در این ۳۸ سال بر روند تئاتر و معرفی آدم‌ها به تئاتر حرفه‌ای تأثیرگذار بوده است و کورسویی برای هنرمند استانی ایجاد می‌کند که با شرکت در این رقابت و کسب رتبه بتوانند خود را به‌عنوان آرتیست حرفه‌ای به تئاتر معرفی کنند. این مسأله می‌تواند آسیب‌های زیادی داشته باشد که ما از آن آگاهیم؛ ولی چون قصد ندارم در اینجا بدان بپردازم، بیشتر از این بابت به این موضوع نگاه می‌کنم که هنرمند نباید صرفاً به کمک هزینه و دو اجرا در فجر بسنده کند بلکه باید این فرصت را به رفتار حرفه‌ای برای ارائه به خیل متفاوتی از مخاطبان تبدیل کند. می‌تواند با دریافت بازخورد از مخاطب در آثار بعدی فرآیند تولید خود را اصلاح کند. جشنواره را باید به‌عنوان فرصتی برای ارزیابی کلی آثارشان در نظر بگیرند، نه صرفاً گرفتن جایزه.
به نظر فجر در سال‌های اخیر محل معرفی استعدادها بوده تا ادای دین به پیشکسوتان، نظر شما در این باره چیست؟
جشنواره تئاتر فجر اساساً یکی از کارکردهایش در تمام این سال‌ها معرفی استعدادها بوده است. این جشنواره در سال‌های دور آدم‌هایی را معرفی کرده است که امروز پیشکسوتان تئاتر ایران به حساب می‌آیند. در سال‌های اخیر نیز نسلی را به تئاتر ایران معرفی کرده است که نسلی خلاق و کوشا و بی‌پروا بوده است. ایده‌های نو و جسورانه داشته‌اند که آنان را با بدنه تئاتر حرفه‌ای پیوند داده است. اما توجه به اینکه نسل پیشکسوت دچار نوعی محافظه‌کاری می‌شود، نسل جوان با تولید اثر در مقابل این محافظه‌کاری می‌ایستد. این خودش گفتمانی را شکل می‌دهد که به رشد تئاتر و بودن ایده‌های جدید کمک می‌کند. با معرفی استعدادهای نو به تئاتر ایران، اتفاق مؤثری رقم می‌خورد که موجب طلب کردن جدی آثار این نسل می‌شود.
 آیا جشنواره فجر می‌تواند در درازمدت جوان‌تر و غیرتهرانی‌تر شود؟
جشنواره تئاتر فجر راهی پیش پایش نیست جز اینکه به نیروهای جوان کشور اعتماد بیشتری بکند. به هنرمندان استانی اعتماد بیش از پیش داشته باشد تا آنان هم به بازیگران مهم تئاتر ایران تبدیل شوند. پیشکسوتانی داریم که پیشتر در این جشنواره خود را معرفی کرده‌اند و موفق به تثبیت خود شده‌اند. آنچه امروز نیازمند تحول است، فرم‌های اجرایی است که کلیدش در دست هنرمندان استانی است که بی‌پرواتر عمل می‌کنند. ما چه بخواهیم چه نخواهیم تئاتر حرفه‌ای ما، نسبت به تئاتر نسل‌های پیشین کمی محافظه‌کار شده است. تئاتر جوان با ارتباط شخصی خود با تئاتر جهان می‌تواند کارگشا باشد و روند رشد تئاتر ایران را تسریع می‌کند و پیوندهایی با تئاتر جهان ایجاد می‌کند. در سال‌های گذشته دیده‌ایم که فرم‌های جدید توسط نسل جوان معرفی شده است. جشنواره اگر نتواند در طول برگزاری خودش تأثیری بر تئاتر ایران داشته باشد، برگزاریش زیر سؤال می‌رود. این جشنواره باید در فرم و محتوا اجراها و چگونگی پرداختن به یک سوژه پیشنهاد دهنده باشد. این اتفاق در سال‌های اخیر توسط هنرمندان جوان و جسور رخ داده است. امیدوارم در سال‌های آینده جشنواره بیشتر به جوانان اعتماد کند و بچه‌های استانی از این مسأله بهره‌مند شوند.

منبع: روزنامه ایران
https://taghribnews.com/vdcb9gba0rhbsgp.uiur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی