تاریخ انتشار۲۷ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۳۱
کد مطلب : 360233

تبلور بینش عرفانی شهریار در دیوان اشعارش

با بررسی اصطلاحات عرفانی دیوان شهریار می توان دریافت که او به بینشی عرفانی دست یافته بود و از دریچه این نگرش عرفانی سروده ‌های خویش را با اصطلاحاتی چون شوق، محبت، خوف، طلب، توبه، وجد و ... معطر می‌ساخت.
تبلور بینش عرفانی شهریار در دیوان اشعارش
به گزارش خبرگزاری تقریب، دکتر محمد آقابابایی از اساتید دانشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی یادداشتی با محوریت «شهریار و عرفان» در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است.
برخی از بزرگان معاصر، عرفان را نگرش هنرمندانه به دین دانسته ‌اند و از این رهگذر هر برداشت ذوقی و خالص و هنرمندان‌ه ای از آیین و دین را می توان در این گستره جای داد. در عرفان و ادب فارسی، داستان های فراوانی ذکر شده است که از ورود شخصیت‌ ها به عالم عرفان و معنویت سخن گفته است. تحول شخصیت ‌ها، رکن اساسی اینگونه داستان‌هاست.
الگوهای متعددی از این تحولات وجود دارد که با مطالعه سرگذشت نامه‌ ها و تذکره‌ ها می‌ توان به آنها دست یافت. یکی از منابع قابل بررسی و شیرین در این زمینه، تذکره الاولیاء عطار نیشابوری است که ضمن معرفی و بیان داستان‌ ها و اقوال عرفای منتخب، سرگذشت تحول درونی و روحی ایشان را نیز بازنموده است.
شخصیت ‌های این داستان‌ ها، عموماً با رویدادی فردی یا اجتماعی، شنیدن قول و فعل دیگران و مسائلی از این قبیل از مرحله تعادل اولیه خارج شده و به ساحت بی تعادلی و اضطراب می ‌رسند. پس از این مرحله که زمان آن متغیر است، به عرصه‌ تعادل ثانویه می ‌رسند و شخصیتی جدید اختیار می‌ کنند. در اینگونه داستان‌ها، عارف به عنوان قهرمانی اسطوره‌ ای ظاهر شده و در برخی از موارد باعث تنبیه خاطر و تحول شخصیت مخاطب نیز می ‌شود.
عرفای بسیاری از جمله فضیل عیاض، ابراهیم ادهم، عبدالله مبارک، مالک دینار، بشر حافی و ... این مراحل را از سر گذرانده‌ اند. برخی از شاعران برجسته ادب فارسی نیز از این گردنه پر فراز و نشیب گذشته ‌اند و نام و داستانشان در تاریخ ثبت شده است. شاعرانی چون کسایی، سعدی، حافظ، سنایی و ... در قرون گذشته به این درک و دریافت معنوی رسیده‌ اند و تحول شخصیت آنها -که از مراحل نخستین ورود به جرگه عرفان است- رقم خورده است. اغلب این شاعران از مرحله ‌ عشق جسمانی عبور کرده و به عشق عرفانی و معرفت توحیدی رسیده ‌اند.
در دوره معاصر نیز محمدحسین شهریار را می‌ توان در شمار این شاعران  قرار داد که با عبور از عشق مجازی و مادی به عشق عرفانی و موهبتی الهی دست یافته است. خود شهریار در مقدمه دیوانش می نویسد: "آری، بنده هم در این ده سال با بحران‌ها و تحولات روحی عجیبی که از نوادر مواهب الهی و جز برای اهل سیر و سلوک واقعی قابل فهم نیست، دست در گریبان بودم، زجری که اجرش را چه جای این که با دنیا عوض کنی؟"
با نگاهی گذرا به دیوان شهریار در می‌ یابیم که شاعر معاصر ما عشق و شور پرهیجانی را از سر گذرانده است. اشعار عاشقانه او که از نظر کمیت بر اشعار عارفانه برتری دارد، نشان از وسعت این تجربه  شیرین دارد. شهریار نیز مانند بسیاری از عاشقان، با بی‌ عنایتی معشوق روبرو می‌ شود و تنها با توکل، که از اسباب دستگیری در وادی عرفان است، از این مرحله سخت و طاقت  فرسا عبور می ‌کند. شهریار شناخت جدید خود را از عشق الهی در اشعار دوره  دوم حیات فکری خویش و در قالب‌ های متنوع شعری همچون قصیده، غزل، مثنوی و ... بازنموده است.
اشعار عاشقانه دوره  جوانی او را می‌ توان به عنوان مقدمه ‌ای برای ورود به عالم روحانی پس از تحول فکری و معنوی او قلمداد کرد. به قول خود او:
عشق مجاز غنچه عشق حقیقت است                        
 در اولین مواجهه با دیوان شهریار، مناجات خالصانه  او را می‌ خوانیم:
دلم جواب بلی می‌ دهد صلای تو را             صلا بزن که به جان می خرم بلای تو را
عشق الهی و تلمیحات بسیاری به آیات قرانی که در سرتاسر این غزل گنجانده شده است، از بینش عرفانی و بندگی و سرسپردگی او حکایت می کند.
توجه شهریار به این نکته که انسان، روزگاری را در نیستان وجود سپری کرده و بعد از آن به داغ فراق مبتلا شده است، ابیات نخستین اثر گرانسنگ مولانا –مثنوی معنوی- را به خاطرمی آورد. اکنون که در محنت گاه دنیا به دام افتاده است، طوطی جانش به یاد هندوستان معنا و نگارستان جان افتاده و در آرزوی بازگشت به آن ناز و نعمت، چنین می‌ سراید:
مرغ باغ ملکوتم قفسم در نگشود                که به گوش ملک العرش رسد فریادم
یا:
قصر غلمان و سراپرده‌ ی حورانم بود            آدم انداخت در این دخمه‌ ی غم بنیادم
در ابیات فوق، اندیشه‌ های حافظانه و مولانایی به خوبی مشهود است. شهریار با مطالعه ‌ مستمر آثار گذشتگان، از سرچشمه  عرفان اسلامی و ایرانی سیراب شده و تجلی این بهره ‌مندی از فیوضات را در اشعار او می ‌توان یافت.
تجربه  عاشقانه  شهریار و سوزوگدازی که در ایام جوانی از سر او گذشته است، روح و کلام او را چنان پالوده است که شعر عرفانی او را همچون سروده‌ های عاشقانه‌ اش شیرین و شنیدنی کرده است. در بررسی اجمالی دیوان شهریار، ارادتش به لسان الغیب را بیش از دیگران می ‌یابیم و بسامد اصطلاحات و واژگان عرفانی مشترک در اشعار این دو شاعر گویای این حقیقت است که شهریار با دیوان حافظ و اشعار عرفانی او پیوندی از سویدای دل دارد.
همچنین با بررسی اصطلاحات عرفانی دیوان شهریار می توان دریافت که او به بینشی عرفانی دست یافته بود و از دریچه این نگرش عرفانی سروده ‌های خویش را با اصطلاحاتی چون شوق، محبت، خوف، طلب، توبه، وجد و ... معطر می ساخت.
https://taghribnews.com/vdcex78xxjh8pwi.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی