من فقط می خواهم تنها با صدای بلند بیان کنم احساس عمیقم را بیان کنم. من چهار بار در فلسطین بوده ام و رنج مردم را دیده ام. و من آنجا بوده ام در حالیکه در کنار دریا نشسته بودم و یک فلسطینی بالا آمد و در جواب من که داشتم در مورد سرزمین آنها صحبت می کردم گفت نتیجه اش چیه؟ من دیگه کم آوردم. من به این مثال عادت کرده ام. تسلیم نشو. به خودت نگو که چه کاری نمی توانی انجام دهی.ما می توانیم به آزادی فلسطینی ها کمک کنیم. بخاطر این بار سنگین که دارند حمل می کنند. بخاطر بچه های آنها که در مصیبت هستند. شما نباید تسلیم شوید. شما نمی توانید بی خیال رد شوید. ما بعنوان مردم سیاه آمریکا همین شرایط را داشتیم. بخاطر اینکه بعد از این به اصطلاح آزادی از بردگی ما بارها بارها رنج کشیدیم. ما به آمریکا در جنگ با اروپا و در خاور دور (ژاپن) کمک کردیم. ما به کره رفتیم و خونین و مجروح آنجا را ترک کردیم و برگشتیم. ولی گفتیم بعنوان مردم آمریکا رنج می کشیم ولی تسلیم نمی شویم. و ماداشتیم سعی می کردیم که مردم درد ما را بفهمند و اینکه با مایی که در آن درگیریها مشارکت داشتیم همدردی کنند. درست مثل شرایط مردم فلسطین که ما وظیفه داریم نارضایتی خودمان را در برابر شرایط اسراییل غاصب در سرزمین فلسطین بیان کنیم. انگلیسیها در سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن تخصص دارند. آنها هستند که می گویند ما دست بر نمی داریم تا اینکه کل دنیا به زبان انگلیسی صحبت کند ولی آنها به این فکر میکنند که می توانند به دنیا و میلیونها انسان حکومت کنند. ولی تنها راه برای انجام این کار این است که تفرقه بی اندازد و آنها را تقسیم کند.
