تاریخ انتشار۷ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۵۲
کد مطلب : 290748

رزمنده شیعه ای که در کنار رزمندگان اهل سنت به شهادت رسید

«نبویون» مدافعان حرم اهل سنت سیستان و بلوچستان هستند که در دفاع از حریم اهل بیت(ع) در سوریه می‌جنگند. شهید «عبدالحمید سالاری» رفیق و هم‌رزم اولین شهید مدافع حرم اهل تسنن، شهید «عمر ملازهی» بود که به دست گروه تروریستی داعش به شهادت رسید.
رزمنده شیعه ای که در کنار رزمندگان اهل سنت به شهادت رسید
به گزارش خبرگزاری تقریب(تنا)، قطعاً بارها نام‌هایی چون زینبیون، فاطمیون، نجبا، حیدریون، حشدالشعبی و... را در جبهه دفاع از حرم شنیده‌ایم. نام‌هایی که هر کدام شناسه یگان‌های مجاهدانی از پاکستان، ایران، افغانستان، عراق ، لبنان و... است، اما در میان این نام‌ها «نبویون» از همه گمنام‌تر است. نبویون مدافعان حرم اهل سنت سیستان و بلوچستان هستند که در دفاع از حریم اهل بیت در سوریه می‌جنگند. آرمان‌های اسلام ناب محمدی گروهی از شیرمردان اهل سنت «نبویون» را به صورت داوطلبانه به میادین نبرد علیه تروریست‌ها کشانده است. شهید «عبدالحمید سالاری» از شهدای نبویون است. هرچند او خود شیعه بود، اما برحسب رفاقتی که با اهل تسنن داشت همراه این گروه راهی میدان جهاد شد. شهید عبدالحمید سالاری رفیق و هم‌رزم اولین شهید مدافع حرم اهل تسنن شهید «عمر ملازهی بود» که به شهادت رسید. گفت‌وگوی روزنامه جوان با «مریم سالاری»، همسر شهید عبدالحمید سالاری را در زیر می خوانید:
 
همسر شما که شیعه بود، چطور با رزمندگان اهل سنت عازم دفاع از حرم شد؟
 
همسرم خیلی دوست داشت برای دفاع از حرم برود، اما چون از سپاه بندرعباس اعزامش نمی‌کردند، به واسطه یکی از دوستانش از ایرانشهر اقدام کرد و همراه بچه‌های نبویون راهی میدان جهاد شد. من تا زمان شهادت همسرم اطلاعی از نبویون نداشتم. بعد از شهادت عبدالحمید متوجه شدم که نبویون شامل رزمندگان اهل سنت سیستان و بلوچستان است. عبدالحمید همراه یکی از دوستان اهل تسنن که رفاقت خیلی زیادی با هم داشتند و به هم وابسته بودند راهی شد. این اولین و آخرین اعزام همسرم بود. کسی جز من و خواهران شهید از اعزامش اطلاع نداشت. به من گفت موضوع را با بچه‌ها مطرح نکنم که ذهنشان درگیرشود. بچه‌ها زمان شهادت پدر متوجه شدند که ایشان برای دفاع از حرم راهی شده است. در حقیقت پدر و مادرش یک هفته قبل از شهادتش متوجه اعزام ایشان شدند. عبدالحمید در آخرین روزهای حیاتش با پدر و مادرش تماس گرفته بود و گفته بود که درمنطقه است. همسرم برای جهاد دوبار از دیارش هجرت کرد. یک‌بار به سیستان رفت و سپس از آنجا عازم سفر به سوریه شد.
 
چند فرزند از ایشان به یادگار دارید؟
 
من دو فرزند دارم. محمد امین امسال کلاس دهم است و زهرا هم کلاس هشتم. دخترم زهرا حافظ قرآن و محمد امین قاری قرآن و مداح اهل بیت است.. همسرم خیلی روی تربیت بچه‌ها تأکید داشت و می‌گفت مراقب تربیت دینی و مکتبی بچه‌ها باش.
 
همسرتان چطور به شهادت رسیده بود؟ از هم‌رزمانش پیگیر نحوه شهادتش شدید؟
 
عبدالحمید تک تیرانداز بود. در مرحله عملیات و تشدید در‌گیری در شهرک عزیزیه هم‌رزمانش از ایشان خواسته بودند اسلحه دیگر دست بگیرد، اما می‌گوید من تک‌تیراندازم. هوا هم تاریک بوده که داعشی‌ها آتش روی سر بچه‌ها می‌ریزند. در نهایت با اصابت خمپاره در نزدیکی تپه محل استقرار مرزندگان، تعدادی از دوستان عبدالحمید زخمی می‌شوند و عبدالحمید به شهادت می‌رسد. هم‌رزمانش در تاریکی هوا و بحبوحه عملیات پیکر شهدا را به عقب می‌آورند و پیکر شهید عبدالحمید سالاری در منطقه می‌ماند. بعد از آمارگیری متوجه می‌شوند که عبدالحمید در میان بچه‌ها نیست و تپه هم در دست داعشی‌هاست. بعد از یک هفته که تپه آزاد می‌شود، پیکر شهید را در منطقه پیدا می‌کنند و ابتدا به تهران می‌آورند و بعد به بندرعباس منتقل می‌کنند. پیکر ایشان 14 آذر در بندرعباس و عصر همان روز در حاجی آباد تشییع می‌شود. 15 آذر ماه 1394 هم در روستای سردر به خاک سپرده شد.
 
از خاطرات حضورشان در جبهه چه می‌دانید؟
 
دوستانش تعریف می‌کنند وقتی با بچه‌ها دور هم می‌نشستیم شهید سالاری و شهید ملازهی همیشه با هم کلنجار می‌رفتند و هر کدام می‌گفتند «من اول شهید می‌شوم». در نهایت همسرم با شهادتش حرفش را به کرسی نشاند و زودتر از دیگر دوستانش به آسمان پرید. عبدالحمید سوم آذر ماه سال 1394 درسوریه به شهادت رسید. خبرشهادتش را هم دخترم به من داد.
 
همسرتان با شهید ملازهی که از شهدای شاخص اهل سنت سیستان هستند، دوستی داشت؟
 
رابطه همسرم با دوستان اهل تسننش بسیار خوب بود. هم‌رزمانش از ارادت و دوستی بین ایشان و شهید عمر ملازهی برایم خیلی تعریف کردند. قبل از عملیات آخر که همسرم به شهادت رسید، شهید ملازهی همراه همسرم سوار ماشین می‌شود. همسرم می‌گوید اول من شهید می‌شوم. بعد از عملیات و شهادت همسرم، وقتی عمر خبردار می‌شود نیروها در حال عقب‌نشینی هستند و دوستش در بین نیرو‌ها نیست، می‌ماند و سراغش را می‌گیرد، اما چون فرمانده‌اش تیر می‌خورد و به عمر می‌گوید تو فرمانده این دسته شو و تا کل نیروهایت را عقب نکشیده‌ای عقب نیا، پیکر در منطقه می‌ماند. تا یک هفته بعد که پیکر به عقب منتقل می‌شود. عمرملازهی از شهادت همسرم ناراحت بود، اما تنها به فاصله چند روز به وصال یار می‌رسد و در کنار هم‌رزمش طعم شیرین شهادت را می‌چشد. شهید عمر ملازهی اولین شهید مدافع حرم اهل تسنن است.
 
نگاه مردم شهرتان را به مقوله شهدای مدافع حرم چگونه دیدید؟
 

عموم مردم رفتار خوبی دارند، اما برخی نمی‌دانند که اگر مدافعان حرم در سوریه و عراق با دشمن مقابله نمی‌کردند باید امروز در شهر‌های کشور خودمان روبه‌رویشان می‌ایستادیم. البته هستند آنهایی که قدر خون شهدا را می‌دانند و در مراسم تشییع همسرم با حضورشان سنگ تمام گذاشتند.
https://taghribnews.com/vdchkvni623nwqd.tft2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی