معرفی کتاب «طرح خاورمیانه بزرگ در خیزش بیداری اسلامی»
کتاب ناکارآمدی «طرح خاورمیانه بزرگ در خیزش بیداری اسلامی» در قطع وزیری و با جلد شومیز در 322 صفحه با تیراژ 500 نسخه به سفارش مرکز آموزش و پژوهش های بین المللی و توسط اداره نشر وزارت امور خارجه به چاپ رسیده است. شایان ذکر است که این کتاب نخستین بار درسال 1392 به چاپ رسید.
اشتراک گذاری :
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 میلادی و پایان جنگ سرد، آغازی بر استراتژی ایجاد نظام تک قطبی و یکجانبهگرایی بینالمللی به رهبری آمریکا بود. در این راستا ریاست جنجالی و مسئلهدار جورج دبلیو بوش بر دولت آمریکا نقطه عطفی در پیگیری تحقق استراتژی نظم نوین جهانی بر مبنای نگرش نومحافظهکاران صهیونیست حاکم بر کاخ سفید به شمار میرود.
حمله آمریکا به افغانستان پس از حادثه پیچیده 11 سپتامبر 2001 با شعار مبارزه با تروریزم و افراطگرایی و متعاقب آن حمله نظامی به افغانستان و سپس حمله به عراق در سال 2003 به بهانه مبارزه با سلاحهای کشتار جمعی اولین گامهای سیاست یکجانبهگرایی آمریکا در نظام بینالمللی بر پایه دیپلماسی سخت بود.
اما رکن دیگر سیاست یکجانبهگرایی آمریکا در مهندسی نوین نظام بینالملل بر سیاست نرم متمرکز بود که طرح خاورمیانه بزرگ با هدف مهندسی جهان اسلام بخشی از این سیاست به شمار میرود.
تثبیت سیطره بر خاورمیانه و شمال آفریقا با ویژگیهای مهم ژئوپلیتیک و استراتژیک آن میتوانست ضمن رفع تهدیدات پیش روی منافع آمریکا در این منطقه، ابزارهای لازم برای مدیریت و کنترل رقبای بینالمللی را در اختیار آمریکا قرار دهد.
اساس و مبانی فکری طرح خاورمیانه بزرگ بر سالها مطالعات شرقشناسانه و اسلامشناسانه مؤسسات و مراکز مطالعاتی غربی و آمریکایی ـ صهیونیستی و درک آنان از خطرات موجود در جهان اسلام برای منافع غرب و آرمانهای مسیحی ـ صهیونیستی متمرکز بود. واقعیت آن بود که تطهیر چهره منفور آمریکا در جهان اسلام، فرهنگسازی سیاسی و اجتماعی بر مبنای ارزشهای غربی، ایجاد نسلی نوین از طرفداران فرهنگ غربی در خاورمیانه و به عبارتی دیگر ایجاد ماکتی از فرهنگ آمریکایی در جغرافیای جهان اسلام که میتوانست ضمن تهدیدزدایی و جبران خرابیها و خطاهای گذشته، به تثبیت جایگاه آمریکا در منطقه بیانجامد و مراکز الهامبخش فرهنگ مقاومت ضدصهیونیستی ـ آمریکایی را منزوی سازد، در این طرح نرمافزارانه مدنظر بوده است. امحاي محور مقاومت و قطع بازوان مقاومتی جمهوري اسلامي ایران در منطقه در این طرح آن قدر مورد اهتمام بوده که خانم کاندولیزا رایس وزیر خارجه وقت آمریکا در توجیه جنایات رژیم صهیونیستی علیه حزب ا... و ملت لبنان در جنگ 33 روزه سال 2006 میلادی، فجایع و جنایات تکاندهنده ضدبشری صهیونیستها در این جنگ را بهمثابه درد زایمان برای زایش خاورمیانه جدید توصیف و تعبیر میکند، فلذا از نگاه آمریکا برای ایجاد خاورمیانهای بزرگ بر مبنای نگرشهای آمریکایی، ارتکاب جنایت جنگی نظیر جنگ 33 روزه نیز ضرورت و مشروعیت دارد.
نظام سلطه بینالمللی با طرح خاورمیانه بزرگ عملاً معالجه وضعی را هدف قرار داده بود که خود و شرکای منطقهای آن طی سالهای متمادی در منطقه باعث ایجاد آن شده بودند.
توسعهنیافتگی در جهان معاصراسلام که خاستگاه ادیان الهی و مادر تمدنهای نوین بشری است، نهتنها ذاتی نبوده، بلکه نتیجه مستقیم سیاستهای استعماری بوده است.
طرح خاورمیانه بزرگ با شعار دروغین اصلاحات، تغییر همه وجوه جوامع اسلامی اعم از اعتقادات دینی، مباحث اجتماعی و فرهنگی، اقتصادی و در نهایت ایجاد وابستگی جدید جهان اسلام به غرب را هدف قرار داده بود و این چیزی جز «استعمار نو» نبود.
در همین راستا تغییر محتوای آموزش در مدارس و کتابهای درسی و شیوههای آموزشی و حتی تغییر در متن قرآن کریم را دنبال کرده و صراحتاً حذف آیات جهاد از قرآن کریم را خواستار شدند.
دعوت از وزرای آموزش و پرورش کشورهای اسلامی در کنار وزرای امور خارجه بهمنظور مشارکت در نشست موسوم به المستقبل (بزرگترین اجتماع برآمده از طرح خاورمیانه بزرگ) در همین راستا صورت گرفت. تمرکز بر زنان و فرهنگسازی برای دختران و بانوان کشورهای اسلامی گام دیگری در راستای تهیسازی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا از سنتهای آن و جایگزینی مدرنیته غربی به جای سنتهای بومی و ارزشها و آموزههای اسلامی از دیگر ابعاد طرح خاورمیانه بزرگ بود.
انقلاب اسلامی ایران از نگاه نظام سلطه بینالمللی خطر بزرگی بود که بر پایه مطالعات دقیق میدانی امکان تکرار آن در منطقه، خاصه در مصر وجود داشت، فلذا یکی از اهداف بزرگ طرح خاورمیانه بزرگ برطرف کردن بسترهای وقوع و تکرار تجربه انقلاب ایران در منطقه خاورمیانه و در حوزه منافع استراتژیک آنان بود.
در این راستا مهندسی نوین سیاسی و فرهنگی منطقه به همراه ابعاد اقتصادی طرح خاورمیانه بزرگ میتوانست ضمن ممانعت از تکرار تجربه انقلاب اسلامی، سلطه نوین آمریکا بر منطقه سوقالجیشی و راهبردی خاورمیانه و شمال آفریقا را برای سالیان متمادی رقم زده و نگرانیهای حیاتی آنان از عوامل بیثباتی و چالشزا در این منطقه را مرتفع نماید.
در راستای اهداف گسترده طرح خاورمیانه بزرگ، آمریکا و شرکای اروپایی آن برای همه این اهداف برنامهریزی کرده و همه ابزارهای مادی و معنوی و دیپلماسی آشکار و پنهان خود را به خدمت گرفته بودند.
به رغم همه این تلاشها و سرمایهگذاری¬ها، طرح خاورمیانه بزرگ نتوانست در مسیر تحقق اهداف طراحان و بانیان آن راه به جایی ببرد که البته دلایل متعددی میتوان برای این ناکارآمدی برشمرد.
ضعف در مطالعات جامعه شناختی غرب از حوزه جهان اسلام، ریشهدار بودن تنفر از سیاستها و ارزشهای آمریکایی در لایههای مختلف جوامع اسلامی خاصه در خاورمیانه و شمال آفریقا حتی در حوزه کشورهای متحد سنتی آمریکا نظیر مصر، عربستان، اردن، مغرب، تونس و...، روند رو به تزاید گرایشات ضداسرائیلی و ضدصهیونیستی در میان ملل مسلمان منطقه، ارتقاي عمق آگاهی مردمی نسبت به سیاست های جهانی و از همه مهمتر اقبال عمومی منطقه نسبت به آرمانهای انقلاب اسلامی ایران و گسترش ارزش های اسلامی، انقلابی و مقاومتی ناشی از تثبیت و تحکیم انقلاب اسلامی و پیروزیهای بیسابقه محور مقاومت در منطقه در عرصههای مختلف، خاصه در مبارزه علیه دشمن صهیونیستی گویای این حقیقت بود که طرح خاورمیانه بزرگ در سطوح مردمی با اقبال و همکاری و مشارکت روبرو نیست.
در حوزه رسمی و دولتی نیز نظامهای پادشاهی موروثی و جمهوریهای توتالیتر عربی، طرح خاورمیانه بزرگ را خطری در مسیر استمرار حاکمیت مطلقه خود میدانستند، فلذا به رغم اجبار در همراهی در نشستها و همکاری در برنامههای فرعی طرح، انتقادات و مخالفتهای خود را نسبت به آن کتمان نکرده.
بنابراین در حوزه رسمی نیز شریکی برای اهداف و برنامههای طرح خاورمیانه بزرگ متصور نبود. در این میان چند رویداد مهم منطقهای نیز بر تردیدهای طراحان نسبت به صحت هدفگذاری طرح خاورمیانه بزرگ افزود.
یکی از آنها نتایج انتخابات دموکراتیک پارلمانی در فلسطین و لبنان بود که رکوردی بیسابقه از پیروزی اندیشه مقاومت در حوزه سیاسی و دموکراسی انتخاباتی به ثبت رساند.
اقبال گسترده مردم به سمت جریان اسلامی اخوانالمسلمین مصر در انتخابات پارلمانی 2005 بر شدت این نگرانیها افزود، فلذا با چراغ سبز آمریکا، نظام حاکم مصر به ریاست حسنی مبارک از همه ابزارها و روشهای غیردموکراتیک برای ممانعت از پیروزی جریان اسلامی در انتخابات بهره جست.
در همین زمان بود که مشاوران ارشد کاخ سفید و مراکز فکری این کشور هشدار دادند که نتیجه انتخابات دموکراتیک در خاورمیانه و جهان اسلام چیزی جز پیروزی اندیشهها و جریانات اسلامی ضدغربی نخواهد بود و این در تضاد با منافع آمریکا و اسرائیل است.
از سوی دیگر نتیجه دو جنگ 33 و 22 روزه در جنوب لبنان و غزه نیز چیزی جز گسترش فرهنگ مقاومت بر مبنای نگرش ایران اسلامی و نیز تعمیق و فراگیری تنفر از آمریکا و رژیم صهیونیستی در جهان اسلام نبود.
فلذا سیاست حمایت از دیکتاتوریهای پوسیده عربی مجدداً برخلاف مبانی تئوریک طرح خاورمیانه بزرگ که به دنبال نوسازی حکومتهای منطقه و ایجاد دولتهای لائیک و شبهدموکراتیک طرفدار غرب بود، مدنظر آمریکا و غرب قرار گرفت.
به نظر میرسید که در این مرحله غرب در شرایطی پارادوکسیکال گرفتار آمده بود. بیداری اخیر اسلامی در جهان عرب که از اوایل سال 2011 میلادی آغاز شد و برخی صاحبنظران از آن به عنوان موج سوم بیداری اسلامی تعبیر میکنند، نقطه پایانی بر آمال و اندیشههای نهفته در طرح خاورمیانه بزرگ بود که آغاز شکلگیری خاورمیانهای جدید با ماهیتی اسلامی و مبتنی بر نقش ملتها در ترسیم آینده و فاصلهگرفتن منطقه از همپیمانی با آمریکا و رژیم صهیونیستی را نوید میدهد.
حرکت اسلامی مردم مسلمان منطقه عملاً بر همه پیشبینیها و طراحیهای کانونهای فکری و ایدهپردازی نظام سلطه پیشی گرفته است.
مطالعه دقیق این حرکتها به روشنی ماهیت اسلامی خیزشها را اثبات میکند و تجربه چند دهه اخیر نیز نشان میدهد که مردم منطقه سرخورده از حرکتهای ملی، قومی، چپگرا و یا افراطی اسلامی، این بار به جنبشها و اندیشههای اصیل اسلامی چشم دوختهاند.
به رغم گذشت تنها چند ماه از آغاز این قیامها، ماهیت ضدآمریکایی و ضدصهیونیستی آن در کشورهای در حال تحول از جمله مصر آشکار گردیده و بر وحشت نظام سلطه افزوده است.
این تحول قطعاً مبشر یک نوزایی در کالبد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منطقه بوده و شکلگیری معادلات جدیدی را در ساختار نظام ناعادلانه بینالمللی نوید میدهد، هرچند تهدیدات پیش روی این قیامها از جمله طراحهای گسترده قدرتهای بزرگ برای مدیریت، انحراف و یا مصادره این خیزشها نیز کم نیستند که در جای خود جای بررسی دارد.
کتاب حاضر که توسط جناب آقای دکتر حسین امیرعبداللهیان به نگارش درآمده است از این حیث که به بررسی کارشناسانه یکی از مهمترین طرحهای نرمافزارانه نظام سلطه بینالمللی در حوزه جهان اسلام در آغازین سالهای قرن 21 میلادی میپردازد و انتشار آن با تحولات کمنظیر خاورمیانه و شمال آفریقا و بيداري اسلامي هم زمان گردیده است حائز اهمیت بوده و مطالعه آن به دانشجویان، دانشپژوهان و محققان علوم سیاسی، روابط بینالملل و مطالعات منطقهای و آیندهپژوهی توصیه میگردد.
این کتاب مشتمل بر یک مقدمه (توسط دکتر علی اکبر ولایتی)، شش فصل و نتیجه گیری است:
فصل اول: طرح خاورمیانه بزرگ
فصل دوم: عوامل جامعهشناختی طرح خاورمیانه بزرگ
فصل سوم: عراق بوته آزمایش طرح خاورمیانه بزرگ
فصل چهارم: تأثیر ساختار قدرت در ناکارآمدی طرح خاورمیانه بزرگ