تاریخ انتشار۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۰۳
کد مطلب : 327717

​محمد عبده: اصلاح گر دینی و پدر اندیشۀ انتقادی

محمد عبده نخستین پیشوای اندیشه های نو در مصر بود و نقش برجسته ای در تحول و بازتفسیر اسلام در تفکر معاصر بر عهده داشت. او یک مبارز بر ضدّ فساد، مدافع حقوق زنان و آزادسازی نظام آموزشی بود. عبده معتقد به نوعی از اسلام بود که مردان را از بردگی آزاد می کرد، حقوق برابر برای همه انسان ها را تأمین می نمود و انحصار تفسیر مذهبی، تبعیض نژادی و اجبار مذهبی را از بین می برد. وی تلاش زیادی داشت تا هماهنگی و وحدت میان شیعه و اهل سنت حفظ شود. به طور کلی، او در راستای برادری میان همه مدارس دینی در اسلام صحبت می کرد.
​محمد عبده: اصلاح گر دینی و پدر اندیشۀ انتقادی
محمد عبده فقیه، روزنامه نگار، پژوهشگر دینی و اصلاح گر مسلمان مصری بود. از او به عنوان یکی از شخصیت های برجسته در حوزۀ نواندیشی دینی یاد می شود. عبده در سال 1849 م در مصر به دنیا آمد. پدر او ترک و مادرش عرب بود. او همزمان با حکومت محمدعلی پاشا زندگی می کرد.
 
عبده در سیزده سالگی به منظور تعلیم معارف اسلامی به مسجد احمدی فرستاده شد. اما وی از «روش» آموزش در این مدرسه ناراضی بود؛ به این دلیل که دانش آموزان مجبور بودند متن های مذهبی را، بدون آن که فهم کنند، به ذهن بسپارند. این تجربه تأثیر مهمی بر روی اصلاحات بعدی وی در زمینۀ «شیوه آموزش» داشته است.
 
عبده در سال 1866 م، مطالعاتش را در دانشگاه الازهر ادامه داد. او تأثیر زیادی از استادش سید جمال الدین اسد آبادی پذیرفت. اسدآبادی بنیانگذار ایدۀ «وحدت اسلامی» بود که طی آن اندیشۀ اتحاد مسلمین جهان تحت پرچم ایمان را مطرح کرد. همین اسدآبادی بود که عبده را به فراگیری علوم اروپایی و علوم اسلامی، هر دو، تشویق نمود.
 
دیدگاه عبده در طول زندگی اش تغییر پیدا کرد و وی، به تدریج، از ستیزش با علوم غربی دست کشید و برخی از ارزش های غربی را تحسین نمود. بنابراین او تصمیم گرفت تا تمدن غربی را با ایده های اساسی اسلامی درآمیزد. گرچه دیدگاه های او مغایر نظم سیاسی و مذهبی مستقر بود، اما بعد از جنگ جهانی اول، ناسیونالیسم عرب آن را پذیرفت. محمد عبده تلاش زیادی داشت تا هماهنگی و وحدت میان شیعه و اهل سنت حفظ شود. به طور کلی، او در راستای برادری میان همه مدارس دینی در اسلام صحبت می کرد.
 
آیا ارزش های اسلامی و غربی مغایر یکدیگر هستند؟
عبده نسبت به دستاوردهای جهان غرب نگرش دوگانه (عشق-نفرت) داشت. در آغاز، او بر ضد ارزش های غربی می اندیشید و مخالف الگوی تحمیل شده از سوی بریتانیا به واسطۀ اشغال مصر بود. در 1882 م، وی از سوی بریتانیا به دلیل حمایت از شورش ملی گرایانۀ مصری، از این کشور تبعید شد.  عبده در طول تبعید چندین سال در لبنان، پاریس و انگستان زندگی کرد. در طول این سال ها، او هنجارها و ارزش های غربی را کرد. عبده بر این باور بود که ارزش های اصلی کشورهای غربی نظیر آزادی، حقوق بشر و عدالت، جهانی هستند و با اسلام و یا هر مذهب دیگری مغایر نیستند. این ارزش ها اجزای اصلی آموزش های اسلامی هستند.
 
بنا بر عقاید عبده، نقش معلم، راهنمایی مردان به سمت آموزش است. او معتقد بود اسلام مردان را به جدا شدن از دنیای اجدادشان تشویق می کند و آنان را از تقلید کورکورانه سنت نهی می کند. او فکر می کرد رشد تمدن غربی در اروپا بر پایه این دو اصل بنا شده است. عبده معتقد بود که اروپایی ها پس از آن که تعداد زیادی از آنها توانستند انتخاب خود را انجام دهند، متولد شدند و با ذهن های خود، واقعیت ها را جستحو کنند. مخالفان مسلمان او را به عنوان کافر توصیف می کنند؛ گرچه، طرفدارنش او را حکیم، احیاء کنندۀ مذهب و رهبر جریان اصلاحی در جهان اسلام می دانند.
 
عبده و حقوق زنان
عبده بر آموزش زنان تأکید داشت. او معتقد بود که مردان و زنان در حقوق، وظایف، عقل و احساس برابر هستند. وی درباره طبیعت حقوق زنان در اسلام صحبت می کرد و آن را از فمنیسم سبک غربی متمایز می کرد. ساختار اصلی بحث وی بر روی «مدل اسلامی» قرار داشت که که بر طبق آن، ایدۀ او بر اساس روح قرآن و سنت بنا شده بود. عبده بر اصلاحات کامل در حوزه حقوقی حمایت می کرد که بر حقِ زنِ مسلمان تأثیرگذار بود. او به طور مداوم، کرامت و حقوق مساوی زنان و مردان را مورد تأکید قرار می داد و معتقد بود «چندهمسری» تنها هنگامی مجاز است که عدالت و بی طرفی برابر تضمین شود. او نتیجه گرفت که با توجه به عدم امکان دست یابی به این، ایده قرآن باید «تک همسری» باشد. اطلاعات بیشتر در مورد این مسئله را می توان در کار تحقیقی اش، تفسیر المنار، یافت.
 
اجتهاد؛ تحقیق مستقل
اجتهاد یک اصطلاح تکنیکی در قانون اسلامی است که فرآیند ایجاد یک تصمیم حقوقی را به وسیله تفسیر مستقل از منابع حقوقی، قرآن و سنت، توصیف می کند. این کلمه از «مبارزه»، ریشه شفاهی عربی جهاد نشأت می گیرد؛ یعنی همان ریشۀ جهاد. ریشه شناسی رایج ارزشمند است؛ چرا که هر دو واژه به مفاهیم مبارزه و یا تلاش اشاره دارند.
 
در جامعه اولیه مسلمانان، هر کدام از متخصصین حقوقی مجاز به انجام چنین تفکر اولیه بودند و کسانی که این کار را انجام می دادند، مجتهد می نامیدند. اما با تبلور مدارس حقوقی در دورۀ خلافت عباسی (حکومت 750-1258 م)، اهل سنت (شاخه اکثریت اسلام) تصمیم گرفتند که «دروازه اجتهاد» بسته شود و هیچ محققی نتواند دوباره مجتهد شود.
 
این موضوع، چنین معنی می دهد که مسلمانان دیگر اجازه استفاده از اجتهاد (تحقیق مستقل برای حل مشکلات) را ندارند. اگر یک مشکل به ظاهر جدید به وجود می آمد، آن ها تلاش می کردند تا با کشف یک مشابهت و همانندی با تحلیل دانشمندان اولیه، این مسئله را به مسئله ای که به وجود آمده بود، اعمال کنند.
 
از قرن ده به بعد، رهبران مسلمان اهل سنت شروع به پرسیدن سؤالاتی کردند که از نظر سیاسی توانایی آن ها بر حکومت خطرناک بود. به نظر می رسد که محققان مسلمان تصمیم گرفته اند با توجه به تمام سؤالات، نیازی به انجام داوری مستقل وجود ندارد. نتیجه این شد که اعمال داوری مستقل دیگر مجاز نبود. پیامد بستن باب اجتهاد در جهان اسلام، قرن ها فروپاشی فکری و سیاسی بود.
 
با این وجود، در طول قرن دوازدهم، هنوز تلاش برای استفاده از استدلال منطقی وجود داشت. برای مثال، ابن رشد، یکی از فیلسوفان مسلمان در اندلس، حاضر به بستن باب اجتهاد نشد.
 
محمد عبده نیز بر اجتهاد تأکید فراوان داشت. او معتقد بود که عمل به اجتهاد یک وظیفه ضروری است؛ چرا که حقیقت حدیث و قرآن تمام مسائل دنیا را پوشش نمی دهد. قوانین، آداب و رسوم و نگرانی های اجتماعی در معرض تغییر است؛ زیرا آنها مقدس نیستند و آنها فقط کاربرد تفکر اسلامی بر روی آداب و رسوم فرهنگی است که هر کدام براساس سنت های محلی، متفاوت است. او، به تدریج، تعریفی از اجتهاد به معنای استدلال های انتقادی و مستقل را در همه زمینه های فکری گسترش داد. به عبارت دیگر، دامنۀ شایستۀ اجتهاد نه فقط حقوق اسلامی، بلکه تمام جنبه های تفکر است.
 
عبده معتقد بود که جهان اسلام قادر خواهد بود خلاقانه فکر کند و دوباره به مرکز علم و دانش تبدیل شود؛ همان طور که در قرن های اولیه اسلام وجود داشت، تا زمانی که کشورهای مسلمان و جوامع مسلمان، به مردم خودشان اجازه دهند تا عقاید خود را آزادانه بیان کنند. البته این سؤال هنوز ادامه دارد: آیا فرصت مؤثری وجود دارد که مسلمانان بتوانند باب اجتهاد را باز کنند؟
 
نتیجه گیری
محمد عبده نخستین پیشوای اندیشه های نو در مصر بود. وی «پدر اندیشه مسلمانان در قرن بیستم» و «پیشگام جنبش اصلاحی در جهان عرب» بود که میراثی ماندگار و مهم در تاریخ اصلاحات اسلامی بر جای گذاشت و نقش برجسته ای در تحول و بازتفسیر اسلام در تفکر معاصر بر عهده داشت.

او یک مبارز بر ضدّ فساد و خواستار ادغام آرمان ها و سنت های درست غربی و اسلامی، مدافع حقوق زنان و آزادسازی نظام آموزشی بود. عبده معتقد به نوعی از اسلام بود که مردان را از بردگی آزاد می کرد، حقوق برابر برای همه انسان ها را تأمین می نمود و انحصار تفسیر مذهبی، تبعیض نژادی و اجبار مذهبی را از بین  می برد.

نویسنده: لوبنا خلخالی (Loubna Khalkhali)

مترجم: میثم عباسی فیروزجاه
 
منبع: https://goo.gl/gDGTGq

 
https://taghribnews.com/vdcezf8xfjh8wfi.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی