تاریخ انتشار۱ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۲۸
کد مطلب : 306396

جنبش الحوثی یمن (بخش دوم: شکل گیری و مبانی فکرِ سیاسی)

نویسنده: صدیف اسماعیل پور
در بخش نخست، مقاله ای تحت عنوان «جنبش الحوثی یمن (پیدایش و مبانی فقهی-کلامی)» ارائه شد. در بخش دوم، نخست، روند شکل گیری جنبش انصارلله بر اساس تئوری دکمجیان بیان می شود و سپس، مبانی فکرِ سیاسی این جریان را مورد بررسی قرار خواهیم داد. این دو بخش، مقدمه ای خواهد بود برای ورود به بحث «تأثیر گفتمان انقلاب اسلامی ایران بر جنبش حوثی های یمن»، که در بخش های سوم و چهارم ارائه خواهند شد.
جنبش الحوثی یمن (بخش دوم: شکل گیری و مبانی فکرِ سیاسی)
جنبش انصارالله یمن که به جریان حوثی، مبارزان حوثی یا حوثی‌ها (به عربی  الحوثیون) نیز معروف است و پیشتر شباب‌المؤمن نام داشت، جریانی سیاسی و نظامی از شیعیان زیدی یمن است. در این مقاله، روند شکل گیری این جریان را بر اساس تئوری دکمجیان نشان خواهیم داد.
 
ریشه­ های شکل­ گیری جنبش الحوثی
مقدمات ظهور جنبش الحوثی را در دو رویکرد زیر قابل تأمل می‌دانند:
 
1) بنیادگذاری انجمن شباب المؤمن؛

2) ندای انقلابی از جانب حسین حوثی (ندای الصرخه).
 
1) بنیادگذاری انجمن شباب المومن: انجمن شباب مؤمن که یک مرکز علمی و آموزشی تفکر زیدیه است، برخی‌ها بر این باور هستند که در سال 1986 و برخی‌ها هم در 1990 میلادی دوره تأسیس آن را می‌گویند. و هدف پایه ریزی این مرکز تقویه مذهب زیدیه و جلوگیری از بروز تفرقه در این مذهب و هم چنان ظهور وهابی‌گریی و حمایت این جنبش افراطی به وسیله‌ای عربستان سعودی بود که سبب پایه‌ریزی این مکتب شد (عباسی و گلچین، 1394، 70-100).
 
مرکز این آموزشگاه در استان صعده است که در 240 کیلومتر مرکز یمن یعنی صنعا قرار دارد و جوانان یمنی را آموزش می‌دهد. محتوای این برنامه‌ها عبارتند از: آموزش علوم دینی: مانند فقه، تفسیر، عقاید و فعالیت‌های مانند ورزش، آموزش فن خطابه و برگزاری سخنرانی‌های آگاهی بخش.

در استان صعده 67 مرکز آموزش و در بقیه استان ­ها 9 مرکز که هر کدام از 15 هزار الی 18 هزار دانشجو دارند و همه روزه جوانان مذهب زیدیه به این مراکز می‎پیوستند که محور آموزش این‌ها در پنج مرحله بود:
 
1) تعلیم علوم دینی فنون گوناگون؛
2) شکوفا کردن استعداد خدا داد جوانان؛
3) آماده سازی مبلغین دینی؛
4) آشنا کردن جوانان و دانشجویان با سایر جوانان ایمانی شان؛
5) تحکیم وحدت میان مسلمانان به ویژه مذهب زیدیه و... (همان).
 
در این بخش بسیاری به این باور بودند که یکی از عوامل به وجود آمدن انجمن شباب مؤمن گسترش وهابیت در استان دماج بود که به وسیله عالمی به نام «هادی الوداع» با امکانات پولی عربستان سعودی در پی تکفیر شعیان برخاسته بود و این اندیشه را تبلیغ می‌کردند و شعیان از فعالیت این جنبش خیلی در هراس بودند و برای همین؛ دست به چنین کاری زدند.
 
یکی از چهره‌‌های شاخصی که در این انجمن بسیار فعال و تأثیرگذار بود «بدرالدین حوثی» و پسرش «حسین حوثی» بود که با گرفتن مدرک کارشناسی حقوق و قانون از دانشگاه صنعا به سودان رفت و پس از اخذ دکتری در رشته حقوق به یمن باز گشت، که این دو چهره اساسی ترین چهره‌های برجسته در مکتب شباب بودند. از این جمع حسین حوثی با دشواری‌ها و ناکارگی‌های دولت در قبال مردم صنعا و دشواری­های اقتصادی و اجتماعی در پی راه حل برآمد و همین بود که به خود چهره انقلابی گرفته و همیشه در پی این بود که مانند آیت الله خمینی انقلابی را در یمن راه اندازی کند و همیشه شعارهای محوری ایران را که در زمان انقلاب سر می‌دادند به خود الگو قرار داده بود (همان).
 
2) ندای انقلابی از جانب حسین حوثی (ندای الصرخه): عوامل دیگری که باعث ظهور چهره انقلابی حسین حوثی شده بود، تنش میان دستگاه حکومت و بی­عدالتی مضاعف دولت مرکزی نسبت به صنعا و مردم صنعا بود. حسین بدرالدین الحوثی در تاریخ 17ژانویه سال 2002میلادی با ایراد سخنرانی مهمی در مدرسه الهادی در منطقه مرّان نقطه عطفی جدید را در مبارزه با استکبار در یمن ایجاد کرد و در واقع آنچه از نور شخصیت امام خمینی (رحمه الله) با آینه دل خویش دریافته بود بر زبان آورد و موجب هراس دیکتاتوری یمن و کشورهای مستکبر شد (www.dana.ir).
 
او در سخنرانی تاریخی خود با انتقاد از تجاوزات آمریکا به افغانستان، کشتار مسلمانان و زیاده خواهی وی در کشورهای اسلامی گفت:
 
در برابر این اقدامات و ظلم‌ها آیا کاری از دست ما بر می­ آید و آماده هستیم که اقدامی‌کنیم؟ پس اگر آماده هستیم جواب کسی که بپرسد چه اقدامی انجام دهیم، چیست؟ من به شما می‌گویم ای برادران، فریاد بزنید. آیا شما قدرت فریاد زدن را ندارید؟ قدرت ندارید که فریاد بزنید: «الله اکبر، الموت لأمریکا، الموت لإسرائیل، اللعنه علی الیهود، النصر للاسلام» (بیات، 1395، 94).
 
 این شعاری بود که حسین الحوثی از تمام مخاطبانش خواست تا فریاد بزنند و این شعار را تکرار کنند. او از آنان خواست که از این پس این شعار را در تمام مساجد و تجمعات خویش فریاد زنند.

این سخنرانی تاریخ ساز در یمن با عنوان "الصرخة‌ فی وجه المستکبرین" به نقطه آغازی برای فعالیت‌های گسترده حوثی‌ها در یمن تبدیل شد و البته علاوه بر واکنش شدید رژیم علی عبدالله صالح، مخالفت برخی علمای زیدی را نیز درپی داشت (rim.miu.ac.ir).
 
برخی از علمای زیدی مانند علی العماد و مرتضی المحطوری با این اقدام به مقابله پرداختند. علامه علی العماد می‌گوید: من به قاضی احمد عبدالرزاق الرقیحی، امام جماعت جامع کبیر و احمد الحجری استاندار تعز گفتم که این شعار خطاست و بیش از اینکه منفعتی داشته باشد به ضرر ماست و باعث می­شود که آنان (حکومت یمن) مصیبت (اتهام تروریسم) را از سر وهابی‌ها بردارند و بر سر ما بگذارند. محطوری سخنرانی حسین الحوثی که در آن، سرسپردگی حکام عرب به استعمارگران غربی را مورد انتقاد قرار داده و از موضع مستقل جمهوری اسلامی ایران در مقابله با غرب تمجید کرده بود، موجی عظیم در میان زیدی‌های یمن ایجاد کرد. نیز می‌گوید: من به حسین (الحوثی) نوشتم که این شعار شوم است و بلاها را برای زیدیه و وطن و بندگان خدا در پی می‌آورد اما او پاسخی نداد (همان).
 
سخنرانی حسین الحوثی که در آن، سرسپردگی حکام عرب به استعمارگران غربی را مورد انتقاد قرار داده و از موضع مستقل جمهوری اسلامی ایران در مقابله با غرب تمجید کرده بود و صریحاً هوادارانش را به مبارزه با استکبار غرب فراخوانده بود، موجی عظیم در میان زیدی­های یمن ایجاد کرد تا جایی که حکومت یمن برای مقابله با این تحولات فکری ـ فرهنگی دست به بازداشت گسترده فعالان این عرصه زد و در همان روزهای ابتدایی حدود 600 نفر را به زندان انداخت (ربیعی­ فر، 1393).
 
رژیم یمن با ابزار تهدید، تبعید، کشتار و زندان به مبارزه با زیدی­ های یمن پرداخت و این فشارها به جایی رسید که فریادهای دادخواهی از جانب سازمان‌ها و شخصیت‌های شیعه، مظلومیت زیدی‌ها در این کشور را محکوم کردند. حوزه علمیه نجف نیز با صدور بیانیه ­ای رفتار خصمانه حکومت یمن با شیعیان و زیدی‌های این کشور را محکوم کرد و از تمام سازمان‌های بین­ المللی خواست تا در برابر این نسل­ کشی و آزار مذهبی بایستند و اقدامی عملی صورت دهند.
 
پیدایش جنبش الحوثی بر اساس تئوری دکمجیان
دكمجيان در كتاب «جنبش ­های اسلامی در جهان عرب» چارچوب تئوری را برای شكل ­گيری جنبش­های اسلامی ارائه می ­دهد. كه می ­تواند تا حدودی دلايل شكل­ گيری جنبش الحوثی در يمن را توضيح دهد. دكمجيان، جنبش­ های بنيادگرايی اسلامی را همچون پديده دوری در نظر می­ گيرد كه به عنوان پاسخی به بحران اجتماعی حاد و فراگيری رخ می ­دهد . ميزان و شدت عكس العمل بنيادگرايانه به عمق و فراگيرندگی محيط بحران بستگی دارد. اين محيط بحران از 6 ويژگی برخوردار است: بحران هويت، بحران مشروعيت، آشوب و فشار، تضاد طبقاتی، ضعف نظامی، بحران فرهنگ (دكمجيان، 1366، 105).
 
اين 6 بحران باعث می­ شد كه بنيادگرايان واكنشی را در برابر بحران اجتماعی از خود بروز دهند كه به طرق زير خود را نشان ميدهد، الف) رهبری خردمندانه كاريزماتيك، متعهد به تغيير و تحول معنوی و يا انقلابی جامعه؛ ب) وجود يك ايدئولوژی معتقد به ظهور مجدد يك منجی و در بردارنده راهی برای نجات ارزش­ها و عقايد و اعمال كهن (داشتن توان ايدئولوژی جهت اعتراض عليه ب ی­عدالتی اجتماعی و سياسی)؛ ج). گروه ­ها و طبقات اجتماعی مستعد پاسخ­ گويی به درخواست بنيادگرايانه از طريق جهت­گيری روانی، فرهنگی و مواضع خاص اجتماعی اقتصادی خود در جامعه و نظم ( اقتصادي جهان)؛ د) شخصيت بنيادگرا كه تحت­تأثير محيط بحران و نفوذهای متقابل ايدئولوژی بنيادگرايانه شكل گرفته است؛ ه). گروه ­ها و جنبش­ های بنيادگرای تحت رهبری شخصيت­ های خردمند كه نمونه رفتاری از التهاب و شور معنوی گرفته تا فعاليت انقلابی خود را جلوه ­گر سازند. جنبش بنيادگرايي و رغبت آن به خشونت باعث عكس العمل و پاسخ حكومت به صورت سركوب خشونت­ بار يا همسازی با جنبش و يا به همكاری طلبيدن آن می­ شود. دكمجيان همچنين معتقد است كه تكامل بنيادگرايی اسلامی تا حد زيادی در اثر عوامل خارجی شكل می­ گيرد (همان).
 
پس از تشريح تئوری دكمجيان سوال اصلی كه مطرح می­ شود اين است كه آيا تئوری دكمجيان در رابطه با جنبش الحوثی ­ها صدق می­ كند؟ همان طور كه گفته شد طبق اين تئوری جنبش­های اسلامی پاسخی به محيط بحران می­ باشند. شش بحران در محيط يمن به وجود می ­آيد تا جنبش شكل گيرد. تأمل در تحولات كشور يمن بيانگر اين است كه اين محيط صاحب بحران­های شش گانه می ­باشد كه در پاسخ به آن­ها جنبش الحوثی شكل گرفته است.
 
 بحران فرهنگ و بحران هويت: آنچه كه در يمن رخ داده است نشاندهنده اين است كه دولت يمن اقداماتی را انجام داده است كه برای پاك­سازی فرهنگی وهويتی زيديه بوده است. آيت االله بدرالدين الحوثی در نامه ­ای كه چند سال پيش به آيت االله سيستانی نوشته بود می­ گويد:
 
اين رژيم علاوه بر انهدام خانه‌ها، مدارس و آواره كردن هزاران خانواده با هدف قرار دادن انديشه اهل بيت (ع) و ريشه كنی ميراث آنان به سوزاندن برخی كتابخانه ­های خصوصی كه دارای دست­نوشته ­های منحصر به فردی از فرهنگ اسلامی است پرداخته است. اين جنايت به آنجا رسيده كه تمامی نسخه­ های دو كتاب ارزشمند نهج البلاغه و صحيفه سجاديه كاملاً از بين رفته است (مسعودنیا و توسلی، 1391، 136).
 
يحيي الحوثی در بيانيه­ ای اعلام كرد جنبش الحوثی مقاومتی است عليه هجوم فرقه سلفی به اصول شيعيان زيديه. بنابراين مشاهده می­ شود كه دولت يمن در صدد مبارزه با فرهنگ اسلامی و هويت اسلامی زيديه می­ باشد و اقدامات آنان فرهنگ و هويت اين فرقه را مورد تهاجم قرار داده است و اين خود باعث به وجود آمدن بحران شده است.
 
بحران مشروعيت: همان­طور كه گفته شد از قرن سوم تا اواسط قرن گذشته حكومت در دست زيديان بود اما در سال 1962 و با اقدام كودتا حكومت از زيدی­ ها پس گرفته شد. با متحد شدن دو قسمت شمالی و جنوبی يمن، علی عبداالله صالح قدرت را در دست گرفت. زيديه نسبت به حكومت صالح بدبين بوده و آن را موجب گسترش سكولاريسم می­دانند. از سوی ديگر با نفوذ آمريكا و عربستان در دستگاه سياسی دولت يمن، پايه­ های مشروعيت اين دولت سست­تر شده است. جنبش الحوثی بر پايۀ آموزه ­های دينی خود مشروعيت دولت صالح را قبول ندارد . اين جنبش حكومت علی عبداالله صالح را به دليل آن­كه از تبار هاشمی نيست، مشروع نمی ­داند (همان).
 
آنها معتقدند دولت بايد در دست نسل فاطمی باشد. پس بنابراين هم به واسطه كودتا 1962 و هم نفوذ غربی­ها در دستگاه سياست دولت و هم به واسطه آموزه ­های خاص دينی زيديه، دولت صالح از نظر آن­ها مشروعيت ندارد.
 
بحران ضعف نظامی: مهمترين اعتراض حسين الحوثی در سال 2003 و پس از نفوذ آمريكا در يمن به بهانه فعال شدن نيروهای القاعده در اين منطقه مطرح شد. مهمترين اعتراض او اين بود چرا حكومت يمن اجازه داده است نيروهای نظامی در يمن مستقر شوند. الحوثی­ ها معتقدند خود يمن قادر است كه با تروريسم مداخله كند و نياز به اين نيست كه نظاميان كشورهای ديگر در يمن حضور داشته باشند (همان، 137).
 
بحران تضاد طبقاتی: يمن از جمله كشورهای در حال توسعه و فقير جهان است. بيش از 43 درصد از جمعيت اين كشور زير خط فقر زندگی می­كنند. اين كشور وابستگی زيادی به كمك‌های خارجی و وام‌های بين اللملی دارد. در طول چند سال گذشته، يمن به طور متوسط ساليانه 20 تا 25 ميليون دلار از آمريكا كمك دريافت كرده است. عليرغم اينكه اين كشور از توليد كنندگان نفت است اما كشوری فقير باقی مانده است. در سال 2009 توليد نفت اين كشور برای هشتمين سال پياپی سقوط داشته است.
 
حوثی­ ها نسبت به فقر شديد در ميان يمنی ­ها و به ويژه زيديان يمن معترضند. استان صعده در عين اين­كه از جمله ثروتمندترين استان­ ها در ميان استان ­های يمن از نظر منابع طبيعی می ­باشد اما از فقيرترين استان­ های يمن است. عمليات عمرانی در اين استان به كندی صورت می­گيرد و شرايط سخت اقتصادی – معيشتی زيديان يمن از نكات ديگری است كه مورد نقد و اعتراض جنبش است (همان، 138).
 
بحران آشوب و فشار: از زمانی كه دولت صالح در سال 1962 توانست به قدرت برسد فشارها و محدوديت­ها بر شيعيان افزايش يافته است. دكتر عصام العماد از علمای شيعه يمن در اين باره می­ گويد: «دولت يمن به دستور ژنرال علي عبداالله صالح به مساجد شيعيان حمله كرد و تمامی كتاب­ های مقدس از جمله نهج البلاغه و صحيفه سجاديه در صعده و صنعا جمع آوری شد و با كاميون به ميدان مركزی شهر صنعا برده شد و در برابر چشم مردم پايتخت به آتش كشيده شدند و نيروهای نظامی حملاتی به مناطق شيعه نشين داشته ­اند­» (همان، 139).
 
زيديان تحت همين فشارهاست كه از حقوق مشروع خود نيز برخوردار نيستند. البته می ­توان از اين فشارها اين­گونه نتيجه گرفت كه به دليل آن­كه علی عبداالله صالح خود نظامی است و با كودتا به قدرت رسيده است، فشار و محدوديت­­ های سياسی و اجتماعی بيشتری را اعمال كرده است زيرا زمانی كه نظاميان به قدرت می ­رسند محدوديت ­ها هم بيشتر صورت می ­گيرد.
 
بعد از اينكه اين 6 بحران از سوی دكمجيان مطرح می­ شود او می­ گويد: «در برابر اين بحران­ ها رهبری منجي، كاريزماتيك و فرهمند ظهور می­ كند كه معتقد به تغيير و تحول معنوی و يا انقلابی جامعه است و با ايدئولوژی كه عليه بی­ عدالتی اجتماعی و سياسی گروه ­های طبقات اجتماعی را همراه خود می­ كند كه اين امر باعث عكس العمل و پاسخ حكومت به صورت سركوب و يا همكاری طلبيدن می ­شود (دكمجيان، 1366، 8).
 
آنچه كه در يمن هم اتفاق می­ افتد می­ توان بر اساس اين تئوری توضيح داد. حسين الحوثی كه جنبش توسط او آغاز شد رهبری بود كاريزماتيك كه توانست مردم را با خود همراه سازد. حسين الحوثی نگاه جامعی به تمامی جنبه­های سياسی، اجتماعی، فرهنگی، دينی در تربيت هواداران خود داشت. از طرفی ديگر تلويزيون رسمی يمن برنامه­ های دائمی را عليه حوثی و جريان او دارد ولی هنوز نتوانسته محبوبيت آنان را در ميان مردم يمن كم كند.
 
حتی بعد از كشته شدن حسين الحوثی جنازه او را به خانواده ­اش هنوز تحويل نداده ­اند كه وقتی از رئيس جمهور يمن در رابطه تحويل ندادن جنازه حسين الحوثی سؤال كردند او گفت آيا قصد داريد حرم مقدسی برايی همه مردم يمن بسازيد. اين نشان می­ دهد كه تا چه اندازه حسين الحوثی در ميان مردم يمن محبوبيت دارد كه حكومت يمن حتی بعد از مرگ او از آن می ­ترسد (مصاحبه عصام العماد، 1388).
 
روايت بسيار موثقی درباره يك رهبر شيعه يمنی در آخر الزمان وجود دارد كه با جنبش ايرانيان نيز هماهنگ است. آنچه كه در روايات آمده است قيام مردم يمن در ظهور حضرت مهدي (عج) نقش بسيار تعيين­ كننده ­ای را دارد و در واقع زمينه­ ساز ظهور حضرت مهدی (عج) می ­شود (كورانی، 1383، 170). می ­توان اين گونه برداشت كرد كه همراهی مردم يمن و استقبال شيعيان سراسر جهان از جنبش الحوثی تا حدودی مربوط به همين مسئله است. ايدئولوژی كه در ميان جنبش الحوثی­ ها می­ باشد معتقد به ظهور يك منجی و اعتراض عليه «بی­ عدالتی و به دست آوردن حقوق مشروع» است. روايات اهل بيت در رابطه با نقش قيام يك رهبر شيعه يمنی در آخرالزمان در ظهور حضرت مهدی (عج) سبب شده است تا جنبش الحوثی مورد توجه ويژه شيعيان يمن قرار گيرد. پاسخ حكومت يمن به اين جنبش سركوب خشونت­ بار و بي رحمانه مردم است. حكومت يمن به واسطه داشتن حمايت آمريكا و عربستان از خود به سركوب بيرحمانه جنبش الحوثی روی آورد و در واقع دولت يمن در برخورد با جنبش الحوثی می توانست از گزينه­ های ديگر همچون به همكاری طلبيدن آن­ها، گفتگو و صلح، اجرا كردن درخواست­ ها و حقوق آن­ها استفاده كند اما اين دولت در عوض به سياست به كشتار شيعيان و اين جريان روی آورد.
 
مبانی فکری جنبش الحوثی یمن
برای شناخت هر جنبشی نیازمند شناخت جهان­ بینی و ایدئولوژی و نظام ارزشی آن هستیم، که بر چه مبنای پایه­ ریزی شده و معرفت و جهان­بینی آن در چه است و همین گونه شناخت زمینه تربیتی، معرفتی و ارزشی رهبران تأثیرگذار و تحول آفرین، جریان سیاسی پیش‌نیاز فهم تصیمات و اقدامات آن جریان خواهد بود. بنابراین، برای بررسی و شناخت صحیح زمینه فکر انصارالله باید به مذهب زیدیه و گفتمان انقلاب در اندیشه اسلامی پرداخت.
 
مذهب زیدیه در بین مذاهب اسلامی برپایه گفته برخی از مورخین دینی، از اندیشه انقلابی و ظلم ستیزی برخوردار است و در این کانون بسیاری از بزرگان آن از روزهای مذهبی به عنوان فرهنگ ظلم ستیزی و نه گفتن در برابر استبداد استفاده نموده و عنوان می‌کنند که گرامی داشت از روز عاشورا و بقیه نمادهای دینی یکی از مناسبت‌های است که انسان را وادار به نه گفتن و ایستادن در برابر ظالم و مستبد می‌کند. برهمین پایه است که رهبران جنبش حوثی از همین مفهوم تاریخی استفاده برده و متکی بر رویکرد انقلابی گام به هستی گذاشته‌اند و این امر ظلم ستیزی زمینه فکری این جریان را مستحکم ساخته است.
 
دومین رویکردی که جنبش حوثی توانسته از آن استفاده خوب کند رویکرد اسلام انقلابی ایران است. دیدگاه امام خمینی(ره) که در انقلاب اسلامی ایران مطرح کرد و انقلاب اسلامی را برپایه اندیشه استقلال طلبی، اسلام سیاسی، مردم سالاری، استکبار ستیزی و ظلم ستیزی و نه گفتن در برابر مظالم آمریکا تعریف کرد، رویکرد خوبی برای بعضی از جنبش‌های آزادی بخش در بدنه اسلام شد. وقتی بدرالدین حوثی رهبر معنوی حوثی‌ها به ایران سفر می‌کند و از نزدیک با آیت ­الله خمینی دیدار می‌کند و سامانه‌ی سیاسی جمهوری اسلامی ایران را مطالعه می‌کند چند مورد را الگو برداری می‌کند که این الگوها می‌تواند در اندیشه جنبش حوثی نقش اساسی داشته باشد. با این توضیح مختصر می ­توان آموزه ­های و منظومۀ فکری جنبش الحوثی­ های یمن را در موارد زیر خلاصه کرد:
 
1) فتح یک به پایگاه ­های سلفیون در شهرهای یمن؛
2) حفظ وحدت و یکپارچگی یمن؛
3) حمایت از مقاومت اسلامی لبنان و حزب‌الله؛
4) حمایت از قضیه فلسطین؛
5) امریکاستیزی (استکبارستیزی)
 
1. فتح یک به پایگاه­ های سلفیون در شهرهای یمن
اگر رادیکالیسم را به معنای به اصل و ریشه برگشتن و هواخواهی و طرفداری از«دگرگونی­ های بنیادی در جامعه و نهادهای اجتماعی» اطلاق کنیم  ذیل واژه نمی ­توانیم به تام و تمام این جنبش را رادیکال تعریف نمائیم. درست است که این جنبش به اصل و اساس مذهب شیعه ارجاع دارد و سعی می­ کند دال­ها و نشانه ­ها را از متن تاریخ استخراج نماید که هم رنگ ناب بودن داشته باشند و هم عطف به زمان حال با توجه به غایاتی که این جنبش برای خود ترسیم کرده است واجد کارکرد و کارآمدی باشد، ولی باید گفت این جنبش به دنبال تغییرات اساسی در صحنه سیاست و اجتماع یمن نیست، ترجیح می ­دهد به جای سرپرستی و زعامت سیاسی نقش نظارتی و کنترلی نسبت به قدرت داشته باشد. این از سیاست­هایی که این جنبش خاصه شخصیت کاریزمای عبدالملک الحوثی اتخاذ کرده است، قابل فهم است. منصور میراحمدی در مقالۀ خود تحت عنوان «هویت و مبانی فکری انصارالله در یمن» می ­نویسد:
 
 انصارالله حتی در جریان انقلاب مردم یمن علیه علی عبدالله صالح دخالت چندانی نکرد. آن­ها فقط به احترام مردم نتیجه انقلاب را پذیرفتند. با این حال نسبت به سیاست های جانشین عبدالله صالح نقد داشتند. چرا که عبدالربه منصور هیچ گونه تغییر استراتژیک در برنامه ­های سیاسی دولت یمن اعمال نکرد. به نظر می ­­رسد انصارالله همان راهبردی را در یمن اتخاذ نموده که حزب ­الله در لبنان وآن عبارت است از حفظ تمامیت ارضی، پایان دادن به نفوذ آمریکا و عربستان در یمن و مهمتر از همه مقابله با گروه های سلفی خاصه القاعده یمن (میراحمدی و احمدوند، 1394، 159).
 
2. حفظ وحدت و یکپارچگی یمن
سید عبد الملک الحوثی در سخنرانی خود به مناسبت سالگرد شهادت حضرت زید بن علی(ع)  بیش و پیش از هر چیز از وضعیت داخلی یمن سخن گفت و تأکید کرد که حفظ وحدت و یکپارچگی یمن و سیادت ملی آن، خط قرمز انصارالله است، به ویژه آن­که به عینه مشاهده شده از سوی برخی طرف‌های منطقه ای از جمله عربستان سعودی و برخی طرف‌های بین ­المللی مانند آمریکا توطئه­ هایی علیه یمن تدارک دیده است (www.antifreemason.loxblog.com). این نکته، همراه با نکتۀ شماره یک (فتح یک به پایگاه­ های سلفیون در شهرهای یمن)، نشان می ­دهد که ترسیم مرزهای غیریت با مذهب وهابی نه جامعه شافعی یمن، یعنی حوثی­ ها با احیای هویت زیدی دغدغه های «ملی­ گرایانه» دارند.
 
3. حمایت از مقاومت اسلامی لبنان و حزب‌الله
سید عبد الملک الحوثی، رهبر جنبش انصار الله یمن در سخنرانی خود که به مناسبت مراسم میلاد مبارک رسول رحمت، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم برگزار شد، به حمایت تمام عیار از جنبش مقاومت اسلامی حزب الله لبنان پرداخت و تاکید کرد که «حزب الله» با مبارزه خود علیه رژیم صهیونیستی، به همه اعراب، امت اسلامی، مقاومت و لبنان خدمت می‌کند. درباره میزان ارادت سید عبد الملک الحوثی به حزب الله همین قدر کافی است که به این صحنه اشاره شود که وقتی مجری مصاحبه روزنامه الدیار لبنان با سید عبد الملک الحوثی از وی سوال کرد که آیا صحت دارد، با «سید حسن نصر الله»، دبیرکل حزب الله لبنان ارتباط دارید؛ وی با رد اخبار منتشره در این خصوص و البته در آن برهه زمانی تأکید کرد که حتی هم اگر خبر رابطه انصارالله با سید حسن نصرالله صحت داشته باشد، این افتخار بزرگی برای او و برای انصارالله است (همان).
 
4. حمایت از قضیه فلسطین
همچون حمایت از مقاومت اسلامی در لبنان، سید عبدالملک الحوثی از قضیه فلسطینی حمایتی تام دارد و همواره تأکید می‌کند که با توجه به افزایش و تشدید سرسپردگی حکومت‌های عربی که به سرحد توطئه علیه فلسطینی­ ها و مشارکت در محاصره نوار غزه و هم اکنون حمایت از تجاوزات رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیان نوار غزه و قتل عام و کشتار آن­ها رسیده، به نظر نمی‌رسد که شرایط مساعدی پیش روی قضیه فلسطینی وجود داشته باشد، مگر آنکه حکومت‌های عربی بار دیگر به آگاهی و بیداری گذشته خود باز گردند و با چشم دل ببینند که برسر مهم­ترین قضیه آن­ها و جهان اسلام چه می‌گذرد، موضوعی که درباره عراق و سوریه نیز صدق می ­کند (همان).
 
حسین الحوثی در یکی ازسخنرانی­ های خود به مناسبت قیام امام حسین (ع) به ضعف بصیرت حاکمان عرب در مسئله فلسطین اشاره می­کند و می­ گوید: «ای برادران! ما امروز بدتر از این حالت را مشاهده می­کنیم. ما هم رهبران کشورهای عربی را در جایگاهی می­بینیم که مسخره­ شان می­ کنیم. این­ها نسبت به امت اسلامی کوتاهی کرده ­اند. همیشه ازصلح دم می ­زنند و به دنبال صلح با امریکا هستند. وقتی هم نوبت ما شهروندان برسد، ما هم همان عبارت­ ها را تکرار می ­کنیم و همان­ گونه مذاکره می­ کنیم». ما خواهان صلح هستیم بهتر است سکوت کنیم، بی ­تحرک بمانیم، تلاش کنیم کسی ار تحرک نکنیم و ... آیا به همین دلیل رهبران کشورهای عربی را ملامت نمی­ کنیم؟! شنیده ­ایم ممکن است کنفرانس آینده بیروت در مسئله صلح با اسرائیل، تصمیمی تعیین­ کننده بگیرد. با اسرائیل مصالحه کنند تا انتفاضه متوقف شود چون این رهبران مثل اسرائیل از عملیات قهرمانانه فلسطینی ­ها می­ ترسند وگرنه چرا به دنبال صلح با اسرائیل هستند؟ این موضع ­گیری غیرعادی است» (غریب­رضا، 1388، 12).
 
5. امریکاستیزی (استکبارستیزی)
حسین الحوثی دربارۀ خضور امریکایی­ ها در یمن می­ گوید کسی که به امریکایی­ ها اجازه ورود به یمن را داده، او یمن را به مرکز فساد تبدیل کرده است. او همان کسی است که آرامش را از یمن گرفته و امنیت کشور را مختل می­کند، هر چند که هیچ وقت یمن به گونه ­ای که یمنی­ ها خواسته اند، امنیت نداشته است. کسی که به امریکایی ­ها اجازه ورود به یمن را داده، امنیت یمن را به خطر انداخته است. آیا این چنین نیست؟ چون یقیناً امریکایی­ ها صبر نمی­کنند، یمنی­ ها علیه امریکا اقدامی‌ کنند و تحرکی داشته باشند. امریکایی­ ها انفجارهایی علیه خود به وجود می ­آورند، خودزنی می­ کنند، به سفارتشان حمله می ­کنند و حملاتی را به تمامی ساختمان­ های مرتبط با امریکا طراحی می­ کنند تا بگویند فلان شخص این کار را کرده، کار فلان گروه بوده است. خود امریکایی­ ها کسانی را که تروریست می ­خوانند وارد یمن کرده ­اند. افرادی از القاعده را در مناطقی از یمن پراکنده کرده ­اند سپس می­ گویند: «در فلان منطقه یکی ازاعضای القاعده حضور دارد، در فلان منطقه یکی از اعضای تشکیلات طالبان حضور دارد. این تروریست­ ها را می ­دزدیدند، این­ها از تروریست­ ها پشتیبانی می­ کنند تا به آن­ها حمله کنند» (بیات، 1395، 70).
 

حسین الحوثی حسین الحوثی در سخنرانی دیگری ضمن نقل حوادث جنگ صفین و فتنه ای که در صفوف سپاه امام علی (ع) ایجاد شد، کلامی از امام خمینی (ره) را در این خصوص ذکر می‌کند. سپس با ذکر تبعات هیمنه آمریکا بر کشورهای منطقه و خطرات ورود آمریکا به یمن، چنین می‌گوید: «بر یمنی‌ها واجب است که به سلطه آمریکا بر کشورشان با هر بهانه­ای که بوده، راضی نشوند و آنان را اخراج کنند. در یکی دیگر از سخنرانی‌هایش به نام الإرهاب والسلام (تروریسم و صلح) درباره معنای دو اصطلاح ارهاب و جهاد در فرهنگ اسلامی و تفاوت معنای آن در فرهنگ آمریکایی مطالبی را مطرح می‌کند. سپس درباره حزب الله می‌گوید: آیا حزب الله در لبنان سکوت پیشه کرد؟ یا اینکه آنان گروه‌های مؤمن سیراب شده از روح قرآنی هستند که تماما عمل و جهاد است، سراسر وحدت، برادری، انفاق و بخشش است؟ و آن حزب سربلند زندگی می‌کند. گروه‌های مؤمنی هستند که سرافرازند و بر ضد اسرائیل هرچه بخواهند می‌گویند». وی سپس با انتقاد از ورود آمریکا به یمن، سؤال می‌کند آیا برای مبارزه با سه ارهابی نیازی به آمدن آمریکایی‌ها جهت آموزش ارتش یمن بود؟ آمدن آمریکایی‌ها به یمن ابتدای شر است. آمده­ اند که پایگاه‌های نظامی راه بیاندازند. پس از آن آمریکا بر یمن مسلط خواهد شد و همه امور ما را فاسد خواهند کرد (rasekhoon.net).
 
 
منابع
بیات، مرتضی، 1395، تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر پیدایش جنبش الحوثی یمن، تهران، امیرکبیر.
جعفریان، رسول، 1388، اطلس شیعه، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلّح.
دكمجيان، هرایر،1366، جنبش­های اسلامی در جهان عرب، ترجمه حميد احمدی، تهران، انتشارات كيهان.
ذوالفقاری، امیرعلی، تحولات یمن؛ ریشه‌ها و روندها، تهران، مرکز پژوهش­های مجلس شورای اسلامی.
فرمانيان،مهدی و سيد علي موسوی نژاد، 1386، زيديه، تهران، نشر اديان.
نجابت، روح الله و کوشکی، محمدصادق، 1395، انصارالله در یمن: از تاسیس تا تثبیت (2004-2013)، تهران، دفتر نشر معارف.
امیری، محسن، 1389، گسترش جنبش‌های اسلامی و استبداد خاورمیانه­ای، هفته نامه پگاه حوزه، ش 299، ص­ص 8-22.
فوزی، یحیی،  1391، علل شکل گیری و ماهیت جنبش‌های سیاسی در خاورمیانه: بررسی موردی جنبش سیاسی در یمن، فصلنامه مطالعات سیاسی جهان اسلام،  دوره 1، شماره 1، ص 17-34.
فیروزکلائی، عبدالکریم، 1394، تحلیلی بر مهم‌ترین علل تهاجم نظامی ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی به یمن،  فصلنامه تخصصی پژوهش‌های منطقه‌ای، شماره 15، ص­ص 159- 190.
مسعودنيا، حسين و توسلی، حسين، 1391،  بازخوانی جنبش شيعی الحوثی در يمن، فصلنامه مطالعات سياسی جهان اسلام، شماره 3، ص­ص 125-141.
میراحمدی، منصور و احمدوند، ولی محمد، 1394، هویت و مبانی فکری جنبش انصارالله در یمن، فصلنامه انديشه سياسی در اسلام، شماره 3، ص 145-165.



 
 
https://taghribnews.com/vdceop8xpjh87xi.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی