تاریخ انتشار۲۸ دی ۱۳۹۶ ساعت ۱۹:۰۲
کد مطلب : 306351

جنبش الحوثی یمن (بخش اول: پیدایش و آموزه های فقهی-کلامی)

نویسنده: صدیف اسماعیل پور
جنبش الحوثی نوعی قرائت رادیکال از مذهب زیدی در قالب اندیشه الحوثی و برای احیا هویت زیدیه است که در واکنش به گسترش اندیشه وهابیت در یمن توسط شخصی به نام بدرالدین الحوثی شکل گرفت و نخستین بار در سال ۱۹۹۱ به عنوان جنبشی یا سازمانی فکری سیاسی و مسلح ابراز وجود کرد. تا پیش از این، فعالیت اولیه این جنبش، محدود به ارائه آموزش‌های دینی به جوانان و تربیت و کادرسازی می شد. جنبۀ فکری و فرهنگی خیزش انصارالله را می توان در سه محور خلاصه نمود: 1) شیعی بودن و حضور مبانی شیعی در آن؛ 2) نقد وضعیت موجود؛ خاصه اعتراض به فعالیت های سکولاریسمی دولت یمن جهت مهیا کردن شرایط برای فعالیت وهابیون، دخالت های عربستان و امریکا در امور یمن؛ 3) ترویج افکار امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران در زمینه هایی چون مبارزه با امریکا و اسرائیل.
جنبش الحوثی یمن (بخش اول: پیدایش و آموزه های فقهی-کلامی)
جنبش الحوثی­ ها از سال 2004 جنگ ­های خود را با دولت يمن آغاز كرده است و تاكنون 6 جنگ را با اين دولت انجام داده است. تداوم منازعه ميان الحوثی­ ها و دولت يمن اين موضوع را به يكی از موضوعات مهم منطقه تبديل كرده است. موضوعی كه به دليل ماهيت جنبش و تهديد موقعيت استراتژيك يمن، سبب نگرانی دولت­ های منطقه و فرا­منطقه ­ای گرديده است. اهميت اين موضوع از آن نظر است كه با توجه به شيعی بودن اين جنبش و ترس كشورهای منطقه از روی كار آمدن دولت شيعی ديگر در منطقه، نگرانی­ هايی در بين كشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی به وجود آمده است. به همين خاطر آن­ها با دخالت ­های خود در امور داخلی يمن، سعی در مهار اين جنبش دارند. نگرانی عمده اين كشورها، به دليل الگوی شدن نحوه حكومت جمهوری اسلامی ايران برای ساير كشورها است. قطع وابستگي به قدرت­های خارجی، حمايت از محرومان و مستضعفان و به كار بستن احكام دينی در جامعه از جمله ويژگي ­های انقلاب اسلامی ايران است. اين ويژگی ­ها از جمله خواسته­ های جنبش الحوثی می­ باشد. اين جنبش تأثيرات بسيار زيادی در حوزه داخلی و در عرصه بين­ المللی برجا گذاشته است. دولت يمن درصدد بود كه اين جنبش را سركوب كند و يا به نوعی اين بحران داخلی به وجود آمده در يمن، را حل و فصل كند اما عدم توجه دولت يمن به خواسته­ ها و اهداف اين جنبش باعث طولانی شدن روند اين بحران داخلی شده است لذا با توجه به چنين پيشينه ای محور اصلی این مقاله را اين سؤال تشكيل می ­دهد كه علل شكل گيری جنبش الحوثی در يمن چه بوده است؟
 
ژئوپولیتیک یمن
کشور یمن 968/528 کیلومترمربع وسعت دارد و جمعیت آن در حال حاضر حدود 25 میلیون نفر است. این کشور در منطقه ای استراتژیک در تقاطع شاخ آفریقا و شبه جزیره عربستان سعودی مشرف بر تنگۀ باب المندب و بر سر راه کانال سوئز قرار دارد. این کشور از نظر موقعیت جغرافیایی و اشراف آن بر تنگه باب المندب در حکم گذرگاه انرژی جهان محسوب می ­شود و همچنین از این نظر که با همسایگی عربستان قرار دارد (در جهان) حائز اهمیت است؛ اما افزون بر این موارد، یمن به دو دلیل دیگر نیز اهمیت دارد و آن جمعیت یمن و جنبه فکری-فرهنگی آن است. رشد سه درصدی جمعیت یمن یکی از بالاترین رشد جمعیت ­ها در جهان را رقم زده است؛ به گونه­ ای که امروز با یک یمن 25 میلیون نفری مواجه هستیم و گفته می­ شود تا سال 2050 جمعیت یمن به پنجاه میلیون نفر نیز می­ رسد (میراحمدی، 1394، 145).
 
ازنظر جغرافیایی دشت­ های نسباً غنی این کشور در جنوب و غرب واقع شده که اهالی آن به طورکلی شافعی مذهب ­اند و مناطق شمالی و شمال شرق آن که بیشتر محل سکونت شیعیان زیدی است به طورکلی کوهستانی محسوب می­ شوند. نزدیک به 55 درصد جامعۀ یمن اهل سنّت اما به طورکلی شافعی هستند که بیشتر آن­ ها در یمن جنوبی ساکن می ­باشند. در مقابل بیش از 35 درصد شیعۀ زیدی، 5 درصد شیعۀ دوازده امامی و 5 درصد شیعۀ اسماعیلی هستند. اقلیت کوچکی نیز یهودی در یمن زندگی می­ کنند. (توسلی و مسعود نیا، 1391، 125).
 
درمجموع تمام مردم یمن از علاقمندان به اهل بیت پیامبر (ص) به شمار می ­آیند. تشیع در یمن با تشیع زیدی شناخته می ­شود و مذهب های «زیدیه»، «امامیه» و «اسماعیلیه» مهم­ترین شاخه­ های مذهب تشیع به ­شمار می ­آیند. یمن یکی از پایگاه ­های اصلی مذهب زیدیه است. در میان استان­ هایی که زیدیه در آن حضور دارند. استان صعده در رتبه اول می ­باشد به طوری که مذهبی غیر از زیدی در آن وجود ندارد؛ الجوف در رتبه دوم و صنعا در مرتبه سوم و سپس استان­ های اب، ذمار، عمران، مارب، حجه، محویت وحدید، در مرتبه بعد قرار دارند. شیعیان اسماعیلی به طور عمده در حوالی مرز یمن و عربستان و نیز در صنعا ساکن هستند و شیعیان امامیه در منطقه مارب مرکزی فعالیت دارند که گروه اخیر بیشتر به کارهای فرهنگی مشغول ­اند و زیر نظر سازمان «شیعتة الجعفریه فی الیمن» قرار دارند. بیشتر شیعیان دوازده امامی یمن را نخبگان، اساتید دانشگاه، روحانیون و پزشکان تشکیل می­ دهند و بیشتر هویت و مبانی فکری جنبش انصارالله در یمن شیعیان زیدی پیرو فرقه جارودیه هستند که این فرقه به شیعه دوازده امامی بسیار نزدیک است (میراحمدی، 1394، 146).
 
 جامعه یمن جامعه ­ای است به شدت قبیله ­گرا و یا شیخ سالار است؛ گفته می­شود مدرنیسم اصلاً به آنجا نرسیده است. در این جامعه شیخ قبیله حرف اول را می­ زند؛ و این در طول تاریخ نمودهای فراوانی داشته است. این جایگاه قبایل در ساختار حکومت نقش به سزایی داشته و باعث تضعیف دولت می­ شود و این روند کماکان تا به امروز ادامه دارد. در یمن علاوه بر قبایل کوچک و اقماری دو قبیله بزرگ ساکن اند. قبیله حاشد در شمال و قبیله بکیل در جنوب و تقریباً همه قبایل مسلح ­اند. به گفته علی جانباز از کارشناسان امور یمن که خود سال­ ها در این کشور حضورداشته است در میان جمعیت 25 میلیونی یمن حدود 50 میلیون سالح گرم وجود دارد؛ یعنی هر فرد به طور متوسط دو قبضه سالح گرم دارد (همان؛ جانباز، 1390، 20-45).
 
زیدیه در یمن
برای بحث و بررسی دربارۀ مبانی فکری جنبش حوثی­ های یمن لازم است شناخت صحیحی از آموزه های فکری زیدیه در دست داشته باشیم. در این بخش، این هدف را دنبال می­ کنیم.
 
پیدایش و شکل ­گیری
پس از شهادت امام حسین بن علی(ع)، شیعیان به چند گروه تقسیم شدند و در حالی که بسیاری از آنان به امامت امام زین العابدین علی بن حسین(ع) اعتقاد داشتند، گروه دیگری محمد، فرزند امام علی(ع)، مشهور به ابن حنفیه، را امام خود دانستند. این گروه به «کیسانیه» شهرت یافتند.
 
گروه سوم، شیعیانی بودند که گویا اعتقاد به امامت امام معینی نداشتند و بر آن بودند که امامت در آن گروه از فرزندان فاطمه (س) استمرار خواهد یافت که دارای شرایط معینی باشد، از جمله آنکه بر علیه ستمگران و ظالمان خروج نماید.
 
این گروه، پس از آنکه زید بن علی بن حسین(ع) در دوران حکومت هشام بن عبدالملک اموی دست به قیام زد، گرد او جمع شدند و او را امام خود دانستند و زیدیه نام گرفتند.
 
زید بن علی بن حسین بن علی بن أبی‎طالب (ع) در سال 75 ه ق در مدینه متولد شد و پس از طی مراتب کمال و تربیت در دامان امام سجاد(ع) و برادر بزرگتر خود امام باقر(ع) عاقبت در سال 122 هجری در قیامی خونین در کوفه بر دستگاه خلافت جائر اموی شورید و به شهادت رسید. و از آن پس علویان بسیاری با الهام از قیام او که خود ملهم از قیام امام حسین(ع) در عاشورای 61 ه ق بود؛ در جای جای سرزمین‎ های اسلامی دست به قیام و مبارزه زدند و مکتبی با نام زیدیه شکل گرفت که گروه قابل توجهی از شیعیان در مراکز عمده جهان اسلام خود را پیرو آن می‎دانستند (موسوی­ نژاد، 1384، 252).
 
در سال 280 هجرى يحيی بن حسين بن قاسم رسّی در يمن پايه‌گذار حكومتی مستقل به نام شيعيان زيديه شد. از آن پس تا دوران معاصر، يمن و به ‌ويژه بخش‌هاى شمالی آن پايگاه سنتی زيديه شده است و امامان و شخصيت ‌ها و جريانات فكرى بسيارى در آن منطقه ظهور كردند. پس از وفات هادى يحيی بن حسين در سال 298 هجرى، دو فرزند او محمد ملقب به مرتضی لدين اللّه (متوفاى 310 ه. ق) و احمد ملقب به ناصر لدين اللّه (متوفاى 315 ه. ق) هردو از امامان مهم زيديه در يمن و ادامه‌دهنده راه پدر بودند (www.hawzah.net).
 
پس از وفات ناصر احمد بن يحيی، زيديه در يمن دچار تفرقه و نزاع‌ هاى داخلی و درگيرهاى شديد با اسماعيليه شدند. در اين مدت و تا اواخر قرن چهارم نوادگان هادى به صورت پراكنده و بدون آن­كه به مقام بالاى امامت دست يابند، در آن سرزمين باقی مانده، حكومت كردند. تا اين­كه در اواخر قرن چهارم يكی از نوادگان قاسم رسّی به نام قاسم بن علی عيانی پس از مهاجرت از حجاز به يمن، به ‌عنوان امامی مسلم مطرح شد و روح تازه‌اى در كالبد زيديه يمن دميد. پس از وى، فرزندش حسين ملقب به مهدى لدين اللّه جانشين او شد و به مقام امامت زيديه نايل گشت؛ ولی به زودى به شخصيتی جنجالی در تاريخ زيديه يمن تبديل شد و پيروانی خاص پيدا كرد كه به نام حسينيه مشهور شدند (همان).
 
پس از امامت حسين بن قاسم عيانی براى بار ديگر درگيرهاى داخلی و خارجی بر زيديه در يمن اردو زد و با كشته شدن امام آنان، ناصر الدين اللّه ابو الفتح ديلمی در سال 444 هجرى به دست اسماعيليان، زيديه به مدت يك قرن دوران فترت و افول را تجربه كردند و اسماعيليان بر قلمرو آنان تسلط يافتند. بدين ترتيب دوره‌اى از حكومت زيديه بر يمن از امام هادى يحيی بن حسين تا امام ابوالفتح ديلمی به پايان رسيد (فرمانیان، 1387، 95-101).
 
قیام ­های متعدد و متنوع زیدیه علیه دستگاه های اموی و عباسی در جای جای جهان اسلام تا اواسط قرن سوم هجری ادامه داشت، ولی معمولاً این قیام­ها جز در مواردی معدود که با موفقیت­های مقطعی و موقت همراه بود، 11 در سایر موارد قرین توفیق نبود و به شکست می ‎انجامید. درست در همین مقطع و در نیمه نخست قرن سوم، شخصیت‌ ها و امامانی در میان زیدیه ظهور کردند که نقش بسیار مهمی در تدوین و احیای مجدد زیدیه به عنوان یک مذهب داشتند که در رأس همه قاسم بن ابراهیم، مشهور به قاسم رسّی (متوفای 246 ق)، و احمد بن عیسی بن زید (متوفای 247 ق)، قرار می­گیرند. این شخصیت­­ها اگر چه در مبارزات سیاسی خود موفقیتی کسب نکردند و مجبور به گوشه ‎گیری شدند، ولی با تالیف کتاب ­ها و رساله‎ های متعدد و ارزشمندی به زیدیه به عنوان یک مذهب سر و سامان بخشیدند (همان).
 
شکل­ گیری جدید فکری در مذهب زیدیه، همزمان با پدید آمدن نقطه عطفی مهم در مبارزات سیاسی زیدیه در همین مقطع بود؛ چرا که از اواسط قرن سوم ق، به تدریج مبارزات سیاسی زیدیه وارد مرحله جدیدی شد و به جای شورش های منطقه‎ای علیه دستگاه خلافت، امامان زیدی بیشتر با قرار گرفتن در هرم قدرت و به دست گرفتن رهبری حکومت هایی در ایران و یمن مطرح می‎شدند. این حکومت­ها موفقیت­های جدیدی را برای تجربه سیاسی زیدیه به ارمغان آورد. این در حالی بود که پیش از این، حکومت ادریسیان در مغرب، تنها موفقیت پایدار در تجربه سیاسی زیدیه محسوب می‎شد (موسوی ­نژاد، 1384، 254).
 
از زمان پايه گذاری حكومتی مستقل به نام شيعيان زيديه در یمن تا دوران معاصر، يمن به ويژه بخش­ های شمالی آن به پايگاه­ های سنتی شيعيان تبديل شده است. پس از وفات يحيی بن قاسم در سال 298 ه ق، دو فرزند او به نام­های محمد و احمد ادامه دهنده راه پدر شدند. محمد به نفع برادرش احمد، از حكومت كنار رفت و احمد بن يحيی معروف به ناصر در سال 301 ق به حكومت رسيد. حكومت زيديه پس از احمد ناصر در سال 322 ه ­ق رو به ضعف نهاد و بين فرزندان ناصر بر سر رهبری اختلاف افتاد. اين اختلافات حدود شصت سال ادامه يافت تا اينكه در سال 388 ه­ ق المنصور باالله قاسم بن علی عيانی، از نوادگان قاسم رسی به امامت رسید (فرمانيان و موسوی نژاد، 1386، 84).
 
بعد از وی فرزندش حسين بن قاسم ادعا كرد كه همان مهدی بشارت داده شده است. برخی از قبايل يمن از جمله قبايل حمير و حمدان با وی بيعت كردند و افكار وی را پذيرفتند.(موسوی نژاد،1384،70). در قرن پنچم هجری اسماعيليان بر اغلب قلمرو حكومت زيديه در يمن، تسلط يافتند. آخرين امام زيديه در اين دوران امام ناصر الدين االله ابوالفتح ديلمی بود كه در سال 444 به دست اسماعيليان كشته شد. از اين قرن تا قرن دهم، امامانی در يمن به قدرت رسيدند ولی خيلی سريع شكست می­ خوردند. هر از چند گاهی امامی قيام می­كرد و بر چند شهر مدتی حكومت می­كرد ولی خيلی زود اقتدار خود را به خاطر جنگ‌های داخلی از دست می داد. در اواخر قرن 10 هجری تركان عثمانی به تدريج بر يمن مسلط شدند و عرصه را برای امامان زيديه در يمن تنگ كردند. پس از يك دوره اشغال يمن به وسيله حكومت عثمانی، امام ديگری از زيديه به نام منصور باالله قاسم بن محمد كه از نوادگان هادی يحيی بن حسين بود، در قرن 11 با تركان عثمانی وارد مبارزه شد و آن­ها را از يمن بيرون كرد. بيشتر امامان زيديه از قرن 11 تا دوران معاصر از نسل منصور بالله قاسم بن محمد بودند. پس از مدتی دوباره حكومت امامان زيديه رو به ضعف و انحطاط گذاشت. به طوری كه در اوايل قرن 13 يمن بار ديگر به اشغال عثمانی در آمد (همان).
 
در سال 1307 محمد بن يحيی ملقب به حميد الدين، ادعای امامت كرد ولی نتوانست كاری از پيش ببرد. تا اينكه امپراطوری عثمانی در سال 1337 / 1918 در جنگ جهانی اول از بين رفت و شرايط براي امامت فرزند حميد الدين مهيا شد و وی توانست بر يمن مسلط شود. پس از امام احمد، امام المنصور البدر به امامت رسيد و مردم با وی بيعت كردند و در نتيجه امام قانونی يمن شد (فرمانيان و موسوی نژاد، 1386،90)
 
در سپتامبر 1962 كودتايی در يمن شكل گرفت. اين كودتا توسط عبداالله سلال شكل گرفت. از آن زمان به بعد حكومت جمهوری در يمن اعلام شد و امامان زيديه از عرصه قدرت كنار رفتند. پس از به قدرت رسيدن سرهنگ سلال، جنگ ميان جمهوری خواهان و طرفداران امام البدر آغاز شد. جنگ چندين سال طول كشيد. نيروهای جمهوری­خواه به صنعا مركز طرفداران امام البدر، حمله كردند. محاصره صنعا به دليل مقاومت مردم، 70 روز طول كشيد. پس از چندی اين نيروها با حملات هواپيماهای شوروی، موفق به درهم شكستن مقاومت صنعا شدند. پس از اين حادثه امام البدر به شهر صعده عقب نشينی كرد. طولی نكشيد كه اين شهر نيز به تصرف جمهوری­خواهان درآمد و آخرين دژ مقاومت طرفداران امام البدر در هم شكست (همان).
 
در سال 1967 حكومت نسبتاً ميانه روی به رهبری قحطان الشعبی در يمن جنوبی مستقر و استقلال آن كشور اعلام شد. با جدايی دو قسمت جنوبی و شمالی يمن از يكديگر، «جمهوری دموكراتيك خلق يمن» در قسمت جنوبی و «جمهوری عربي يمن» در قسمت شمالی به وجود آمد. در 22 ژوئيه 1969 رژيم چپ­گرای جبهه قومی، زمام امور يمن را به دست گرفت و رهبری آن را سالم ربيع علی بر عهده داشت. سالم ربيع علی تمايلات مائوئيستی داشت و يمن جنوبی را به طرف چين هدايت می­كرد. لذا در سال 1978 طی يك كودتای خونين به وسيله رهبران حزبی طرفدار شوروی، سالم ربيع علی سرنگون و به جای او حكومتی روی كار آمد كه كشور را صدرصد در اختيار شوروی قرار داد (همان).
 
در اكتبر 1978 مجلس قانون گذاری «جمهوری عربي يمن»، سرهنگ علی عبداالله صالح را از قبيله «حاشيد» به عنوان رييس جمهور برگزيد. او در سال 1983 بار ديگر از سوي مجلس قانون گذار برای يك دوره پنچ ساله انتخاب شد. در نوامبر 1988 رييس جمهور يمن شمالی«صالح» و دبير كل حزب سوسيال يمن جنوبی «علی سالم البيض» و «ناريانی» موافقتنامه ای جهت اتحاد دو كشور به امضا رساند. در اول دسامبر پيش نويس قانون اساسی يمن متحد در 136 ماده چاپ و منتشر گرديد كه مقرر شد در عرض 6 ماه می‌بايست قانون گذاران هر دو كشور، پيش نويس قانون اساسی را به تصويب می‌رساندند و سپس به همه پرسی گذاشته می ‌شد. پيش نويس قانون اساسی حاكی از آن بود كه كشور متحدين به وسيله 5 عضو شورای رياست جمهوری اداره خواهد شد و پايتخت آن «صنعا» در نظر گرفته شد. قرار شد پس از طی اين مراحل در نوامبر 1990 اتحاد دو كشور تحقق يابد. سرانجام با طی شدن اين مراحل، در 22 می 1990 اتحاد دو كشور عملی شد و دو يمن با يكديگر متحد شدند و به نام «جمهوری يمن» كشور جديدی به وجود آمد. روز بعد جلسه مشتركی در مجلس تشكيل شد و يك شورای 5 نفره رياست جمهوری را به رياست «علی عبداالله صالح» انتخاب كرد صالح از سال 1990 تا 2012 رييس جمهور يمن باقی مانده بود. او از سال‌های ميانی دهه 2000 با ايالت متحده آمريكا و عربستان سعودی قرارداد‌های اقتصادی و نظامی به امضا رسانده است. اين امر باعث نزديكی يمن به آمريكا و عربستان گرديد. شيعيان زيديه در قسمت شمالی يمن با كشور عربستان هم مرز هستند در پی نزديكی دولت صالح به عرستان، فشار بر شيعيان ساكن در اين استان مرزی افزايش يافته است (همان). نحوه حكومت علی عبداالله صالح از يك سو و آموزه‌های زيديه از سوی ديگر منجر به شكل­ گيری جنبش الحوثی گرديد كه در بخش ها دیگر به آن پرداخته می­ شود. اما پیش از آن لازم است توضيحاتی را در مورد آموزه‌های كلامی و سياسی زيديه داده شود.
 
آموزه­ های فقهی-کلامی زیدیه
زيديه به جنبش شيعيان طرفدار زيد، پسر علي بن حسين (امام سجاد (ع) اطلاق می شود. زيد در ماه صفر 122 هجری قمری بر ضد هشام بن عبدالملك، خليفه اموي، قيام كرد. در اين قيام زيد كشته شد و بسياری از پيروانش نيز به قتل رسيدند و جنبش او با شكست روبرو شد. زيد بن علی دارای عقايد و اصولی بود كه بر مبنای آنها مذهب زيديه شكل گرفت. از جمله عقايد او اين بود كه شيخين (ابوبكر و عمر) امامان انتخابی، مشروع و بر حق بوده اند. گرچه حضرت علي (ع) بر آنها ترجيح داشت.
 
در اين رابطه زيديه، نظريه امامت مفضول را مطرح می كنند. بر اساس اين نظريه، حضرت علي (ع) افضل صحابه بود اما بنا به شرايط و مصالح آن دوران، از خلافت و امامت بركنار ماند. با اين وجود خلافت ابوبكر و عمر، به عنوان امامت مفضول پذيرفتنی است. آن‌ها مجاز بودند كه به منظور تأمين منافع موقت و معين، حكمرانی كنند
 
زيديه معتقد است با وجود شخص فاضل و برتر، تعيين شخص مفضول و فروتر به امامت جايز است. تأكيدی كه زيد بن علی بر مشروع بودن خلافت دو خليفه اول می‌كرد،منجر به اعتراضاتی شد و سرانجام موجب شد كه شيعيان غيور و متعصب او را رها كنند. برخی افراد سوگند وفاداری خود را نسبت به زيديه فسخ كردند و بيعت خود را با امام صادق (ع) تجديد نمودند (قادری، 1378؛ حقیقت، 1395).
 
نظريه مطلوب زيديه، نظريه امامت است. امام زيديه، بايد ازاولاد حضرت فاطمه (س) باشد و غير از افراد اين شجره طيبه از اولاد طهارت، كس ديگری نمی‌تواند امام باشد. در كنار اين شرط برای امام،آنها معتقدند كه امام بايد عالم و زاهد و شجاع باشد و دعوی امامت كند. زيد بن علی معتقد بود كه امام می‌بايست هم از اعقاب حضرت فاطمه(س) باشد و هم اين­كه امامت خود را آشكار كند و با «قيام به سيف» احقاق حق نمايد. بنابراين امامی كه قيام نكند و برای احقاق حقوق مسلمانان به پا نخيزد، از نظر مذهب زيديه مشروع نيست.
 
 برخي از مباحث كلامی وسياسی زيديه با مذهب تشيع دوازده امامی همخوانی ندارد. از جمله آن­كه زيديه، عصمت و نص الهی امام را قبول ندارد. با اين وجود به دليل قرابت فكری و مذهبی اماميه و زيديه در مباحث امامت و همچنين مسائل اعتقادی (خاصه در باب توحيد و عدل) و تأثيرپذيری هر دو گرايش از انديشه­ های معتزلی، روابط و داد و ستد فرهنگی ميان اماميه و زيديه در طول تاريخی وجود داشته و علمای هر دو مذهب، از محصولات فكری وكلامی و فقهی و حديثی مذهب مقابل، بهره می­برده­اند.
 
در میان عقاید زیدیه، غیر از باورهای شایع و فراگیر در میان فرق و مذاهب اسلامی، چند باور خاص دیده می‌شود که در تمامی فرقه‌های زیدیه مشترک می‌نماید:

1) باور به عدل الهی؛
2)  باور به اختیار انسان و نفی جبر؛
3) تاکید بر اصل امر به معروف و نهی از منکر؛
4) اعتقاد به امامت امامان علی(ع) ، حسن(ع) و حسین(ع)؛
5) امامت پس از امام حسین(ع)، در فرزندان امام حسن (ع) یا امام حسین (ع) است؛
6) دعوت و قیام، از شرایط «امام» است (علاوه بر شرایط عمومی چونان: عدالت، دانایی دینی و ...). این نکته، از اصول بسیار مهم در تفکر سیاسی زیدیه است؛
7) باور به ظهور مهدی(ع)؛
8) نفی تقیّه (کتمان مذهب و باور دینی) (همان).




منابع
جعفریان، رسول، 1388، اطلس شیعه، تهران، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلّح.
ذوالفقاری، امیرعلی، تحولات یمن؛ ریشه‌ها و روندها، تهران، مرکز پژوهش­های مجلس شورای اسلامی.
فرمانيان،مهدی و سيد علي موسوی نژاد، 1386، زيديه، تهران، نشر اديان.
نجابت، روح الله و کوشکی، محمدصادق، 1395، انصارالله در یمن: از تاسیس تا تثبیت (2004-2013)، تهران، دفتر نشر معارف.
 سعودی به یمن،  فصلنامه تخصصی پژوهش‌های منطقه‌ای، شماره 15، ص­ص 159- 190.
مسعودنيا، حسين و توسلی، حسين، 1391،  بازخوانی جنبش شيعی الحوثی در يمن، فصلنامه مطالعات سياسی جهان اسلام، شماره 3، ص­ص 125-141.
میراحمدی، منصور و احمدوند،  ولی محمد، 1394، هویت و مبانی فکری جنبش انصارالله در یمن، فصلنامه انديشه سياسی در اسلام، شماره 3، ص 145-165.
موسوی­ نژاد، سیدعلی، 1380، آشنایی با زیدیه، مجله هفت آسمان، شماره 11.
قادری، حاتم، 1378، اندیشه سیاسی در اسلام و ایران، تهران: سمت.
حقیقت، سید صادق، 1395، مبانی اندیشه سیاسی در اسلام، تهران: سمت.



ادامه دارد ...
 
https://taghribnews.com/vdcftvdmyw6dxma.igiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی