تاریخ انتشار۲۰ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۵۱
کد مطلب : 603302
/مقاله/

تحلیلی بر حجاب و عفاف از منظر قرآن

نویسندگان: محمد شعبانپور، زهرا بشارتی، محمدمهدی ولدخانی
تحلیلی بر حجاب و عفاف از منظر قرآن با عنایت به نظریۀ ادراکات اعتباری علامه طباطبائی
تحلیلی بر حجاب و عفاف از منظر قرآن
چکیده:
حکم شرعی حجاب و عفاف در معنای رعایت پوشش ظاهر و کنترل و پاسداشت درون انسان از گناه و حرام در قرآن مورد تاکید قرار گرفته است. این در حالی است که در جوامع معاصر از عریانی و بی‌حیایی به پیشرفت و توسعه تعبیر شده و هویت انسانی به هویت بدنی مبدل گردیده است. این امر بسیاری از اندیشمندان و نخبگان را بر آن داشته تا در پی نهادینه کردن فرهنگ حجاب و عفاف روند و راه حل­هایی را جهت حل نابسامانی­ های ناشی از عدم پای­بندی به آن ارایه کنند. از جمله نظریاتی که بهره­ گیری از آن با تکیه بر رویکرد تحلیل محتوا می­ تواند در تبیین چرایی حجاب و عفاف و راهکارهای مقابله با آن راهگشا باشد، نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبائی است که برپایه استخدام، عدالت و اجتماع تقریر شده و مصلحت فردی و اجتماعی انسان ها را مورد توجه قرار داده است. بر این اساس، قریحه استخدام و عدالت اجتماعی منجر به تأمین مصالح عمومی می­ شود و امر به پاسداشت حجاب و عفاف را نیز از آنجایی که به تعادل در اجتماع می­ انجامد، باید از همین مقوله دانست.

مقدمه:
حجاب و عفاف سابقه ای طولانی در زندگی بشر دارد و این پیشینه از آن روست که خاستگاه آن فطرت آدمی است. در اکثر قریب به اتفاق اقوام وملل، پیش از اسلام، حجاب در میان زنان معمول بوده، هر چند با فراز و نشیب هایی نیز همراه بوده است. مورخان به ندرت از اقوام باستانی و بدوی یاد می کنند که به نوعی حجاب برتن نداشته باشد.
در آیین زرتشت برای عدم سلب آزادی از دیگران و عدم تهییج شهوت دیگران، حجاب را رعایت میکردند.

آشو زرتشت با تقریر و تنفیذ خود، برحدود و کیفیت عفاف و حجاب رایج آن دوران و نیز درونی شدن آن صحه گذاشته و در تفسیر اندیشه و کردار نیک میگوید که یک زرتشتی مؤمن باید از نگاه ناپاك به زنان دیگر دوری جوید. تمام زنان زرتشتی سرپوشی که تا روی مقداری از لباس را هم میپوشاند، برسر داشتند. رواج حجاب در میان بانوان یهودی در طول تاریخ مورد تأیید همۀ مورخان است.

برپایۀ قوانین یهود عدم رعایت حجاب و عفت عمومی دارای مجازات و از ضروریات خصوصا افراد متأهل بوده است. در تلمود که از جمله منابع احکام یهود است، بر وجوب پوشش سر، در بیرون از خانه، نهی از تشبه زن به مرد و عکس آن، منع لمس و تماس و اختلاط با زن بیگانه، پرهیز از ناز و غمزه و به صدا در آوردن خلخالهای پا، که موجب نزول قهر و عذاب الهی می شود، تأکید شده است.

در مسیحیت تجرد امری مقدس بوده است، لذا برای از میان بردن تحریک جنسی، زنان به رعایت عفت کامل و دوری از هرگونه آرایش دعوت شده بودند.
انجیل نیز در برخی موارد علاوه بر وجوب حجاب و پوشش، به منزه ساختن درون، از تمایل به اعمال شهوانی تأکید دارد.

در ایران باستان، عهد هخامنشی و اشکانی، مادها، سامانی ها و صفویان، پوشش بلند تا مچ، بر روی نقش برجسته ها، دیوارنگارها، مجسمه ها و حجاری ها مشاهده می شود. توجه به لباس ملی کشورهای مختلف نیز بیانگر وجود حجاب و پوشش میان ایشان است.

بر این اساس حجاب به عنوان یک رفتار انسانی در طول تاریخ وجود داشته و ایدئولوژی حاکم نیز نوع حجاب را کنترل نموده است. باید در نظر داشت حجاب به دایره جغرافیایی خاص و یا دستهای خاص از اقوام و ملل محدود نبوده است.

مسئله حجاب و عفاف تنها در بعد فردی و با نگاه فطری بودن حیا و شرم و به تبع آن رعایت پوشش ظاهری طرح نمی شود، بلکه از ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... نیز حائز اهمیت است.

1. حجاب:
خداوند متعال در آیه 59 سوره احزاب رعایت حجاب را برای تمامی زنان و دختران از جمله زنان پیامبر اکرم(ص) لازم و ضروری می داند تا در اجتماع مورد آزار و آسیب جنسی از ناحیه بیماردلان قرار نگیرند.

در شان نزول آیۀ فوق، چنین آمده است که زنان مسلمان در عصر رسول گرامی اسلام(ص) به مسجد مىرفتند و پشت سر پیامبر (ص) نماز مى گذاردند، هنگام شب که براى نماز مغرب و عشا مىرفتند، بعضى از جوانان بر سر راه آنها مى نشستند و با مزاحمت و سخنان ناروا آنها را آزار مى دادند. آیۀ فوق نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را بطور کامل رعایت کنند تا به خوبى از کنیزان شناخته شوند و کسى بهانه  مزاحمت پیدا نکند.

2. عفاف:
از جمله آیاتی که رعایت عفاف در آن مطرح شده آیه 32 احزاب است که خداوند در این آیه زنان پیامبر(ص) را بر پیشه کردن تقوا و حفظ عفاف در گفتار فرا خوانده است. ابتدا ایشان را در ادای تکلیف، همسان با دیگر زنان ندانسته و بر این نکته تأکید کرده که مسئولیت شما زنان پیامبر(ص) بیش از سایر زنان است و سپس نحوه سخن گفتن ایشان با مردان نامحرم را تعیین نموده است.

علامه طباطبائی معتقد است این امور(رعایت عفاف در گفتار) میان زنان پیغمبر(ص) و سایر زنان مشترك است و آوردن جملۀ« شما مثل سایر زنان نیستید.» براى تأکید است و مى خواهد این تکالیف را بر آنان تأکید کند و گویا مى فرماید شما چون مثل دیگران نیستید، واجب است در امتثال این تکالیف کوشش و رعایت بیشترى بکنید و در دین خدا بیشتر از سایر زنان احتیاط به 3 خرج دهید.

در آیه 31 سوره نور از زنان خواسته شده هنگام راه رفتن، پاهاى خود را محکم بر زمین نکوبند تا صداى آنچه به عنوان زینت برگرفته اند، مانند خلخال، گوشواره و دستبند توسط مردان نامحرم شنیده نشود.

زنان باید در رعایت عفت و دورى از امورى که آتش شهوت را در دل مردان شعله ور مى سازد و ممکن است منتهى به انحراف از جاده عفت شود، آن چنان دقیق و سختگیر باشند که حتى از رساندن صداى خلخالى که در پاى دارند، به گوش مردان بیگانه خوددارى کنند و این گواه باریک بینى اسلام در این زمینه است. لذا از آنجایی که پنهان کردن زینت نوعی پوشش محسوب می شود و از دیگر سو توصیه به راه رفتن همراه با شرم و حیا و به دور از جلب نظر غیر شده است، می توان این نکته را مورد توجه قرار داد که امر به رعایت حجاب و نیز عفاف در این قسمت از آیۀ 31 سوره نور، توأمان و به وضوح بیان شده است. بنابراین زنان باید هنگام راه رفتن، هم باپوشاندن زینتهای خویش به حجاب پایبند.

حجاب به معنای پوشاندن بدن، امری فطری است که برای حیات فردی و اجتماعی انسان، ضرورت دارد و آرامش و امنیت را برای فرد و جامعه، به ارمغان میآورد و موجب امنیت کامل در خانواده و محیط کاری می شود.

لذا حجاب و عفاف می تواند منجر به ایجاد عدل اجتماعی شود به گونه ای که زن و مرد در سایه پاسداشت حجاب و عفاف از امنیت موجود در جامعه و ثبات خانوادگی بهره می برند و و روابط میان اعضای جامعه متعادل می شود.

لذا با رعایت حجاب و عفاف مصلحت تک تک افراد و به تبع آن کل اجتماع محقق می شود. بدین گونه که حجاب و عفاف از جنبه روانی، به بهداشت روانی اجتماع کمک می کند؛ از جنبۀ خانوادگی، سبب تحکیم روابط خانوادگی و برقراری محبت کامل زوجین می شود؛ از جنبۀ اجتماعی، موجب حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماعی می شود و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب می گردد که ارزش او بالا رود و شخصیت زن به جای این که مسئله ابتذال زن پیش بیاید، مسئله شخصیت زن و جایگاه او مطرح می گردد.

در واقع، اسلام می خواهد محیط خانه برای زن و مرد، محیط التذاذ، محبت و غیره باشد و محیط بیرون از خانه برای هردو، محیط کار، فعالیت و غیره باشد. اسلام می خواهد با این شیوه، دو محیط خانه، کار و اجتماع را از هم تفکیک کند؛ برخلاف دیگر مکتب ها که محیط کار ولذت جنسی را در اجتماع در هم آمیخته اند» بنابراین رعایت عفاف و حجاب هم جنبه مصلحت فردی دارد و هم مصلحت اجتماعی.
آن جایی که حجاب را از زنان دور می کنند، زن را به عریانی و برهنگی نزدیک می کنند، در درجۀ اول، امنیت از خود زن و در درجۀ بعد، از مردان و جوانان گرفته خواهد شد. برای اینکه محیط سالم و دارای امنیت باشد؛ زن بتواند کار خود را در جامعه انجام دهد، مرد هم بتواند مسؤولیت های خود را انجام دهد، اسلام حجاب را معین کرده است.

در عرصۀ دوم - که عرصۀ فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و علمی و فعالیتهای گوناگون است- زنِ مسلمان مثل مردِ مسلمان حق دارد آنچه را که اقتضای زمان است، آن خلأی را که احساس می کند، وظیفه ای را که بر دوش خود حس می کند، انجام دهد.

چنانچه دختری مثلاً مایل است پزشک شود، فعالیت اقتصادی کند، در رشته های علمی کار کند، در دانشگاه تدریس کند، در کارهای سیاسی وارد شود یا روزنامه نگار شود، برای او میدانها باز است. به شرط رعایت عفّت و عفاف و عدم اختلاط و امتزاج زن و مرد در جامعۀ اسلامی میدان برای زن و مرد باز است.

در اینجاست که علامه طباطبائی از موضوع نیاز به قوانین، به نبوت میرسد. خداوند با ارسال پیامبران قوانین کلی برای اداره اجتماع در کتب آسمانی مقرر می کند و در جامعۀ الهی با لحاظ این قوانین کلی، قوانین جزئی تری برای اداره بهتر اجتماع وضع می شود.

این قوانین با نظرداشت مصلحت عمومی جامعه چارچوب هایی را برای روابط سالم در اجتماع ترسیم می کند تا موجبات رشد و تعالی همگان را فراهم نماید.

لذا ضرورت دارد با روابط ناسالم که از رهگذر بی حجابی و بی عفتی در جامعه صورت میگیرد و منجر به بهره جویی و تمتع از جنس زن می شود، مقابله کرد.

در چنین شرایطی مصلحت فردی و اجتماعی اقتضا می کند تا با تدوین قوانین، عدالت در جامعه برقرار شود. از این رو زمینه برای گسترش و نهادینه شدن فرهنگ حجاب و عفاف باید از سوی دولت فراهم شود.

نتیجه گیری
با عنایت به نظریۀ ادراکات اعتباری علامه طباطبائی اعتبار اجتماع و زندگی اجتماعی از نظر هستی شناختی، به اعتبار استخدام منتهی شده و زندگی اجتماعی، بر قرارداد ضمنی و عملی استوار شده که همانا سود و منفعت و مصلحت همگانی و طرفینی و مبتنی بر عدالت اجتماعی است.

بر این اساس امر به رعایت حجاب و پاسداشت عفاف نیز که در قرآن تبیین شده، از جمله عوامل تأثیرگذار در ایجاد روابط اجتماعی متعادل است.
حجاب و عفاف زمینه آرامش جسمی و روحی در جامعه را فراهم آورده و مانع بهره جویی و منفعت یکطرفه از جنس مخالف می شود.

از این رو در سایه عدالت، مصلحت فردی و اجتماعی افراد تامین خواهد شد.
مضاف آن که برقراری عدالت اجتماعی از این حیث که قوی از ضعیف سود نبرد و تعادل ایجاد شود، نیازمند تدوین قانون و حکومت است.

لذا سالم سازی اجتماع جهت جلوگیری از تعرض به شرافت و شخصیت جنس زن نیز علاوه بر این که وظیفه تک تک افراد است بایست از مجرای قوانینی که توسط دولت وضع می شود، صورت پذیرد.

---------------------------------------------------------
منبع: اندیشه علامه طباطبایی، بهار و تابستان ۱۳۹۶
https://taghribnews.com/vdcbgfb05rhbgfp.uiur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی