تاریخ انتشار۲۲ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۷:۵۲
کد مطلب : 614468

یادداشت| تقابل فلسطین و اسرائیل فراتر از برد موشک‌ها

صحنه امروز تقابل در منطقه را باید به گونه‌ای دیگر ترسیم کرد. نباید انتظار داشت سلاح‌ها سرنوشت جنگ را مشخص کنند. البته باید توجه داشت که منظور از این سخن، «شمشیر در غلاف» و «پرهیز از مصاف» نیست؛ بلکه مقصود، باور به این مهم است که ایمان و اراده، سوخت موشک‌ها و برد پهپادهای مقاومت را مشخص می‌کند و سلاح‌های پیشرفته دشمن را از کار می‌اندازد.
یادداشت| تقابل فلسطین و اسرائیل فراتر از برد موشک‌ها
به گزارش حوزه سایر رسانه ها خبرگزاری تقریب به نقل از العالم، محمد قائمی راد؛ پژوهشگر هسته مکتب امام خمینی (ره) در تحلیلی نوشت:

۱) با تحقق انقلاب اسلامی ایران، دورانی جدید در عالم رقم خورد که می‌توان از آن با عنوان «عصر امام خمینی» یاد کرد؛ عصری که با برخورداری از چند شاخصه از عصر پیشین متمایز می‌شود. یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های عصر جدید را باید تجلی «تعیین‌کنندگی اراده انسان و جوامع انسانی» دانست. در مکتب امام راحل، این اراده‌های انسانی است که سرنوشت انسان و عالم را رقم می‌زند، نه ابزار قدرت و ثروت. حضرت امام صحت این ادعا را با به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی با تکیه بر حضور و اراده مردم به اثبات رساندند؛ انقلابی که در آن، مردم با دست خالی، بر حکومتی که جزیره ثبات و ژاندارم منطقه دانسته می‌شد غلبه کرد: «غلبه خون بر شمشیر». این اتفاق در دوران سیطره فکری تمدن غرب رخ داد که در آن باورهای انسانی آنچنان به پایین‌ترین سطوح تعلق به تن هبوط کرده بود که به پیش‌برنده و تعیین‌کننده بودن هیچ‌چیز غیر از عالم ماده و ابزار مادی باور نداشت.

در نتیجه این تقابل، ۲ نگاه اصلی نمودار شد؛ یک نگاه حقیقت انسان را در تن و بعد مادی خلاصه می‌کرد و بر همین اساس، ابزار مادی را عامل رشد، تعالی و رکن اصلی تمدن‌سازی خود قرار داده بود و نگاهی دیگر، حقیقت انسان را برآمده از قدرت روح وی تعریف می‌کرد و به همین دلیل، قدرت اراده و ایمان را مهم‌ترین عنصر سازنده تمدن غایی خود به شمار می‌آورد.

۲) تکیه بر اراده‌های مردم، لازمه باور به قدرت آنهاست و اراده‌ها نیز متأثر از شناخت‌ها و باورها هستند. به تبع جریان حق، جریان رقیب نیز متوجه اهمیت جایگاه شناخت و اراده انسان شد و تمام تلاش خود را مصروف آن کرد که باور انسان را در چارچوب عالم ماده تعریف و غایت مدنظر جوامع انسانی را به توسعه مادی محدود کند تا سلطه خود را که منوط به اصالت یافتن نگاه مادی و توسعه این‌ دنیایی است، تثبیت کند. اینجاست که جنگ ‌شناختی و به تبع آن جنگ اراده‌ها آغاز می‌شود. از یک طرف تلاش برای اثبات برتری ابزارهای مادی و از طرف دیگر، تحقق تعیین‌کنندگی قدرت ایمان و اراده.

تقابل این روزهای جبهه مقاومت و رژیم اشغالگر اسرائیل، خط مقدم درگیری این ۲ رویکرد است. ضربه‌های سهمگین مجاهدان فلسطینی، نه تنها بر پیکر خودروهای زرهی دشمن بلکه بر پیکره تمدن پشتیبان آن وارد می‌شود که با تمام قابلیت‌های مادی و ابزار جنگی خود، در برابر قدرت ایمان و اراده مردم غزه ناتوان است. دستاوردهای امروز مبارزان فلسطینی در جنگ نظامی، بیش و پیش از هر چیز ثمره پیروزی ایشان در جنگ ‌شناختی و رسیدن به دستاورد «ما می‌توانیم»، «غلبه خون بر شمشیر» و «قدرت اراده‌ها» است.

پس تغییرات عالم تابع اراده‌های انسانی و اراده‌ها تابع باورهاست و بر همین اساس، دستاوردهای بعدی را نیز باید در همین مسیر جست‌وجو کرد.

۳) با توجه به آنچه بیان شد، صحنه امروز تقابل در منطقه را باید به گونه‌ای دیگر ترسیم کرد. نباید انتظار داشت سلاح‌ها سرنوشت جنگ را مشخص کنند. البته باید توجه داشت که منظور از این سخن، «شمشیر در غلاف» و «پرهیز از مصاف» نیست؛ بلکه مقصود، باور به این مهم است که ایمان و اراده، سوخت موشک‌ها و برد پهپادهای مقاومت را مشخص می‌کند و سلاح‌های پیشرفته دشمن را از کار می‌اندازد. در حقیقت، اراده‌ها اسباب‌ساز هستند و اسباب زمانی به کار می‌آیند که به اراده‌ها متکی می‌شوند، نه زمانی که اراده‌ها بر آنها تکیه می‌کنند. تکیه فرعون بر شکوه پوشالی سپاهیان و اسباب غلبه ظاهری خود، او را در دریای قهر الهی غرق می‌کند و ایمان موسی و پیروانش، اسباب نجات را پیش روی دست خالی و پای پیاده ایشان فراهم می‌کند. امروز نیز اراده‌های به پا خاسته و خون‌های به ناحق ریخته کودکان، زنان و مردان مبارز فلسطینی، لحظه به لحظه آتش بیداری را در جان جهان شعله‌ورتر می‌کند. اثرگذاری و برد «صبر و استقامت مردم فلسطین» و «ایمان و اراده مقاومت» در وجدان بشریت، به مراتب بیشتر از سلاح‌هایش بوده و خواهد بود.

۴) رسالت دوستداران جبهه مقاومت و چشم‌انتظاران آزادی قدس را مطالب پیش‌گفته روشن می‌کند. اگر بیداری مردم فلسطین، مرحله‌ای تعیین‌کننده از گام برداشتن ایشان در مسیر رهایی بود، بیداری جهان اسلام و بلکه وجدان بشریت در قبال این مظلومیت متراکم، درگیری حق و باطل را در اصلی‌ترین نقطه خود – آن هم در مقیاسی جهانی – قرار خواهد داد، لذا آنچه اکنون در حال وقوع است نه صرفا تقابل «غزه و اسرائیل»، بلکه تقابل «ایمان و استکبار» است و این بار، وجدان بشریت یکصدا خواهد بود؛ صدایی که می‌تواند به پاسخی در وسعتی به مراتب گسترده‌تر از فلسطین، یعنی فرج نهایی بشریت، بینجامد. شرط این مهم، متوجه ساختن جامعه جهانی نسبت به این تقابل و تجمیع اراده‌ها در طرف جریان حق است. آن وقت است که مشخص می‌شود چرا در راهبری رهبر انقلاب و در بیانات سید مقاومت، روشن‌گری بیش از سلاح به چشم می‌آید؛ هرچند ذوق عجول ما را خوش نیاید.

انتهای پیام/
https://taghribnews.com/vdcg3t937ak9qt4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی