تاریخ انتشار۳ شهريور ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۱۲
کد مطلب : 435215

حقابه هامونی که از سرزمینمان دریغ شده است را دریابید

در دیپلماسی آب، وابستگی بسیار اهمیت دارد، یعنی هیچ بالادستی به پایین دست آب نمی دهد مگر اینکه به آن وابسته باشد و ما می‌توانیم این وابستگی را درافغانستان ایجاد کنیم.
حقابه هامونی که از سرزمینمان دریغ شده است را دریابید
انگشت اتهام خود را پایین بیاورید، بادهای 120 روزه را متهم نکنید، این حقابه هامون است که از سرزمین ما دریغ شده و حالا سال‌های متمادی است که با هر وزش باد، هامون از کوره در می رود و گرد و غباری پیوسته از دل غمناکش برمی خیزد. 
هامون، همان تالابی است که شهره خاص و عام بود و در روزگاران گذشته، سومین دریاچه بزرگ ایران بعد از خزر و ارومیه به شمار می رفت. حالا دیگر شکوهی ندارد و همچنان در «جنوب شرقی ایران و شمال سیستان و بلوچستان چشم به راه حقابه ای است که دیگران دریغ اش می کنند. 
می گویند شریان اصلی حیاتش، رودخانه هیرمند است که با احداث سد کجکی، بستر خشکیده اش به کانون تولید گرد و غبار و طوفان شن تبدیل شده و طی هفته های گذشته، این طوفان مهیب به عنوان آشناترین جریان زیست محیطی سیستان و به دنبال بادهای 120 روزه، 150 نفر را در زابل، زهک، هامون، هیرمند و نیمروز مصدوم و 465 نفر را راهی بیمارستان کرد. گویا این روند همچنان ادامه دارد. اداره کل پیش‌بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی در اطلاعیه ای از تداوم وزش باد شدید همراه با گرد و خاک در مناطقی از کشور به ویژه منطقه زابل خبر داده است، پس بازهم سرفه‌ها و نفس تنگی‌های پیاپی دامن سیستانی ها را می‌گیرد و هیاهوی زندگی در این منطقه، زیر خروارها خاک و شن و ماسه گم خواهد شد.  
اما این ماجرا سر دراز دارد و به سال 1351 بازمی گردد. در آن سال قراردادی میان دولت ایران و افغانستان منعقد شد که به موجب آن، سهم ایران از رود هیرمند برای تالاب هامون، در هر ثانیه 26 مترمکعب آب، معادل 820 میلیون مترمکعب در سال تعیین شد. اما افغان‌ ها بر ‌خلاف جریان این معاهده، سد «کمال خان» را ساختند و پس از آن سدهای «کجکی»، « سلما»، « بالا بلوک» و «بغرا» ساخته شد و شمار این سدها طی چهار دهه گذشته به یکصد سد رسید و فقط سد «کمال خان» باعث کاهش سهم آب ورودی به دریاچه هامون به حدود یک دهم ورودی طبیعی آن شد و سد«کجکی» با ظرفیت 1800 میلیون مترمکعب، میزان حقابه ایران از هیرمند را بیش از پیش کاهش داد. این ها جدا از برداشت های بی حساب دیگر در مسیر رودخانه است که به دلیل افزایش جمعیت و افزایش سطح زیر کشت در افغانستان صورت می گیرد. کشت خشخاش در افغانستان به کاهش آورد رودخانه‌ها به‌سمت تالاب هامون و آلودگی آب و افزایش حجم ریزگردها در پایین‌دست حوضه در ولایات نیمروز و فراه در افغانستان و همچنین منطقه سیستان منجر شده است. 

* ازهم گسیختگی کامل اکولوژیکی
بدتر از همه اینکه دولت افغانستان بر ‌روی رودخانه «فراه» که از جمله سیراب کننده‌های حیاتی تالاب‌های هامون است، سدی را با کمک یک شرکت ایتالیایی در دست مطالعه و احداث دارد و حتی به منظور افزایش حجم «سد کجکی» با کمک یک شرکت ترکی ــ آمریکایی، طرحی را اجرایی کرده و فاز سوم آن هم قرار است به زودی به بهره برداری برسد! 
حالا همه «کنشگران زیست محیطی» یک صدا می گویند، این منطقه به مرز ازهم گسیختگی کامل اکولوژیکی نزدیک شده، بادهای سیستان، با خودشان شن‌های روان و ذرات ریزگرد را می آورند و 21 سال هیولای خشکسالی هم دست از سر سیستانی ها برنداشته، از طرفی عدم وفای به عهد افغان ها به رغم اعتراض های وزیر نیرو، شرایط این منطقه را بغرنج تر کرده است. در واقع آنها به جای رعایت منظم حقابه، سیلاب‌های فصلی را به سوی ایران روانه کرده و در توجیه این اقدام خود، مدعی شده اند، هیرمند رودخانه فصلی بوده و دارای آب دائمی نیست. 
اما «وحید پورمردان»، مدیرکل محیط زیست سیستان و بلوچستان پرده از چند نکته برمی دارد؛ اول اینکه تالاب هامون فصلی بوده و به شدت وابسته به حوزه آبریز شمالی در کشور افغانستان است و هرگاه در بالادست شاهد خشکسالی هستیم، در پایین دست هم این اتفاق رخ می دهد. از سوی دیگر طی 20 سال خشکسالی، تالاب هامون مطابق همان 13 میلیارد مترمکعب خودش هم آب نداشته است.

*فقط 60 میلیون متر مکعب، حقابه تالاب‌های هامون
اما نکته دیگری که پورمردان در گفت و گو با روزنامه رسالت مطرح کرده، این است که از 820 میلیون مترمکعب حقابه، 400 میلیون مترمکعب، حقابه کشاورزی است که باز از آن 460 میلیون متر مکعب، حقابه تالابهای هامون است یعنی عددی بسیار ناچیز، بنابراین باید درونی اقدام کرد یعنی اینکه حقابه تالاب هامون را در استان افزایش داد. 
او شرط این افزایش را اولویت بندی دانسته و می پرسد: آیا بعد از شرب، دغدغه مردم در منطقه کشاورزی است یا طوفان شن و گرد و غبار؟ بعد پاسخ می دهد: معیشت اکثریت مردم در منطقه کشاورزی است اما کشاورزی با رویکرد غرقابی نمی تواند موثر باشد. «ما فقط 60 میلیون مترمکعب را صرف بهبود محیط زیست کرده و 400 میلیون مترمکعب آب را در بخش کشاورزی مصرف می کنیم. در کشوری که اولویت اول شرب است و بعد کشاورزی و در نهایت محیط زیست، چگونه می توانیم پدیده طوفان و گردوغبار را مهار کنیم؟ اگر می خواهیم کشاورزی داشته باشیم، حرفی نیست اما کشاورزی نوین یا کشت های گلخانه ای تا حداقل بتوانیم حقابه بیشتری را برای محیط زیست منطقه داشته باشیم.»  
به روایت خبرگزاری تسنیم، «در معاهده 1351 هیرمند هیچ اشاره‌ای به حقابه زیست‌محیطی وجود ندارد و 820 میلیون مترمکعبی که در معاهده مزبور دیده شده تنها مربوط به مصارف شرب و کشاورزی ایران است، زیرا در آن زمان موضوعات زیست‌محیطی هنوز مورد توجه واقع نشده بود.»

*خشکیدگی قسمت جنوبی تالاب هامون
به هرحال در شرایط فعلی، خشکی هامون به تشدید بحران زیست محیطی انجامیده است. البته  کانون های گرد و غباری در منطقه سیستان، چندین حوزه را در برمی گیرد، از کانون های خارجی که در کشور افغانستان و شمال سیستان بوده تا کانون های داخلی و زمین های کشاورزی که بعد از کشت و کار و براثر وزش باد به کانون گردوغبار بدل شده اند. پورمردان تاکید می کند: «امسال با آبی که وارد کشور شده یکی از عمده ترین کانون های طوفان و گردو غبار منطقه در شمال تالاب هامون و کانون های خارجی پوشش داده شده است اما آنچه در حال حاضر شاهد آن هستیم، منشاء داخلی دارد زیرا حجم آب کم بوده و فقط 40 تا 50 درصد تالاب هامون را فراگرفته و در قسمت جنوبی تالاب، بادهای 120 روزه باعث شده، بستر خشکی که 20 سال آبگیری نشده دچار پدیده طوفان و گرد وغبار شود.»
مدیرکل محیط زیست سیستان و بلوچستان در عین حال یادآور می شود که با اقدامات محیط زیست منطقه، کانالهایی حفر و آب به سمت کانون های گردوغبار هدایت شده و بسیاری از این کانون ها به زیرآب رفته است.  

*غلظت گردوغبار 60 برابر حد مجاز 
گاهی ریزگردها با بحث شن های روان و طوفان های شنی تداخل معنایی پیدا می کند اما طوفان های شن جزء خصلت های اقلیمی ماست و همواره در گذشته با آن روبه رو بوده ایم. شن معمولا ذرات دانه درشت هستند و وزن زیادی دارند. اما مهمترین بحث در این منطقه، وقوع گردوغبارهای استثنایی است که گاهی غلظت آن به 60 برابر حد مجاز می رسد یعنی عمق دید که معمولا زیر 500 متر اعلام می شود، بعضی مواقع در زابل به 50 متر می رسد و غلظت گرد و غبار که بالای 150 میکروگرم در متر مکعب به عنوان یک وضعیت هشدار عنوان می شود، گاه به 5 تا 6 هزار و حتی در مواردی به 10 هزار میکروگرم بر مترمکعب می رسد. 
«ضیاء الدین شعاعی»، عضو هیئت علمی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری و مدیر ملی اسبق مقابله با پدیده گرد و غبار سازمان حفاظت محیط زیست بر این امر تاکید می کند که پدیده گرد و غبار به دهه 80 باز می گردد و علت اصلی وقوع آن، مساعد بودن شرایط زمین یعنی خشکی زیاد و وجود ذرات دانه ریز در سطح زمین و به دنبال آن وقوع یک باد مناسب بوده که این ذرات را بلند و جابه‌جا می کند.
او در گفت و گو با روزنامه رسالت اذعان می کند: «کشور ما 20 سال است از نظر بارش دچار معضل بوده و گرد و غبارها حاصل عدم بارش، از بین رفتن پوشش گیاهی، مدیریت غلط منابع آب در بالادست یعنی استحصال آب بدون توجه به نیاز پایین دست و وجود بادهاست.»
شواهدی در مدل بادها طی 10 سال اخیر وجود دارد که نشان می دهد، تغییر عمده ای رخ نداده منتها آستانه وقوع گرد و غبار پایین آمده، یعنی در مناطقی که باد تا 10 متر بر ثانیه هم به دلیل رطوبت زمین و پوشش مناسب، مشکلی ایجاد نمی کرد، حالا به دلیل آن 20 سال خشکسالی، زمین خشک تر شده و پوشش گیاهی طبیعی از دست رفته است. برهمین اساس «شعاعی» عنوان می کند: «منطقه هامون خشک است و هرساله کمتر از یک میلیارد یعنی یک پانزدهم نیازش، آب دریافت کرده و رسوبات دانه ریز، آزاد و پوشش گیاهی از بین رفته و تبدیل به مناطق مستعدی شده اند که با کمترین میزان باد حتی 5 متر در ثانیه، ایجاد گردو غبار می کنند.» 

*نقش صد درصدی هامون در وقوع گردوغبار
این عضو هیئت علمی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری، انگشت اتهامش را به سوی هامون هدف می گیرد و اعتقاد دارد که این تالاب، صد درصد در وقوع ریزگردها سهم دارد. «اگر ورودی رودخانه ها مثل «فراه» که در حوزه هامون قرار دارد را محاسبه کنیم، متوجه می شویم که معضل گرد و غبار از زمانی در سیستان آغاز شد که تالاب هامون خشکید و حالا به قدری شدت این گرد و غبار زیاد است که گاهی طوفان گرد و غبار از زابل شروع و جنوب ایران را در می نوردد و از خلیج فارس رد می شود و حتی به کشور امارات می رسد، بنابراین افغانستان باید همکاری کند تا حداقل آب زیست محیطی را برای هامون تامین کند.»
به اعتقاد «شعاعی»، 70 تا 80 درصد منشاء گرد و غبار و طوفان شن خارجی بوده و حل این پدیده در شرق کشور، سیاسی است. «ما همواره اصرارمان بر این بود که افغانستان باید احیای تالاب را پذیرفته و باور کند که هامون یک تالاب بین المللی است و در صورت خشک شدن ضرر و زیانش به همه کشورهای اطراف از جمله پاکستان می رسد. بنابراین تنها راه حل برای شرق کشور این است که از حقابه های مکتوب شده در قانون، عدول کرده و با اعطای امتیازاتی به افغانستان، آب بیشتری به سمت هامون رها شود زیرا حقابه ها حداکثر می تواند چاه نیمه ها را پر کرده و شرب و صنعت منطقه را تضمین بکند وگرنه در احیای تالاب خیلی نقشی ندارد. البته مدتی است که کشور افغانستان قبول کرده که در بحث احیای تالاب وارد مذاکره شود.»او در ادامه بیان می کند: «مشخص نیست که سرنوشت این مذاکرات چه باشد اما خبرهای خوبی به گوش نمی رسد، آن هم در شرایطی که کشور افغانستان طرح ها و پروژه هایی را به منظور بهره برداری بیشتر آب از حوزه سد کجکی و هیرمند در دستور کار قرار داده و پروژه افزایش آب گیری سد کجکی را دنبال می کند.» افغانستان بارها با بیانی انتقادی، مدعی بوده که سهم هامون را در چاه نیمه‌ها ذخیره کرده است. به روایت خبرگزاری ایسنا، ظرفیت چهار چاه نیمه حتی اگر پر شده باشد، تقریبا یک میلیارد و پانصد میلیون مترمکعب است، که این میزان نزدیک به یک هفتم تالاب هامون بوده، که اگر رسوب‌گذاری کف آنها را هم در نظر بگیریم از این مقدار کم‌تر خواهد شد در حالی که سد کجکی به اندازه یک سوم کل هامون ظرفیت دارد.«محمد درویش» از پژوهشگران حوزه محیط زیست در گفت و گو با رسالت از زاویه دیگری به این مسئله می نگرد، به اذعان او چاه نیمه های ما در حال گسترش بوده و درحالی بیش از یک و نیم میلیارد مترمکعب، آب را در آنها نگهداری می کنیم که نیاز مردم زابل بیشتر از 500 میلیون متر مکعب نیست بنابراین بهتر است که مازاد آن را در تالاب هامون رها کنیم تا این تالاب خیس شده و چشمه های تولید گرد و خاک مهار شود.
او همانند سایر صاحب نظران یادآور می شود: آنچه افزایش بار ریزگردها را به دنبال داشته، مربوط به کاهش میزان ورودی آب از هیرمند به سمت هامون است و این کاهش آب به دلیل بارگذاری های بیشتر در طرف افغانستانی است و آنها حجم سد کجکی را دو برابر افزایش داده اند.
این افزایش حجم سد در شرایطی صورت می پذیرد که«دکتر غلامعلی خمر» عضو هیئت علمی دانشگاه زابل به «تابناک» گفته است: «بر اساس معاهدات بین المللی هیچ کشوری حق ندارد بر سر رودهای مشترک به صورت خودسرانه دخل و تصرف کند مگر اینکه اجازه کشور پایین دست را حاصل کند. افغانستان چون به کنوانسیون های بین المللی پایبند نیست احداث این سد را در دستور کار قرار داده است.»
آنطور که «محمد درویش» عنوان می کند، بحث فراتر از احداث سد است زیرا ما دایک های مرزی را بین مرز ایران و افغانستان گذاشته ایم، این امر سبب شده در مواقع طغیان که افغان ها چاره ای جز رها کردن ندارند، این آب وارد هامون ها نشود اما از دیگر اشتباهات ما این است که تمام دشت را به بهانه توسعه کشاورزی زهکشی و آب زیرسطحی را نابود کرده ایم و همین نابود کردن آب سبب شده که چشمه های تولید گرد و خاک به مراتب افزایش پیدا کند.
«محمدخسروشاهی»، رئیس بخش تحقیقات بیابان مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور با «درویش» دارای دیدگاهی مشترک اند، از این جهت که نباید در منطقه سیستان به کشاورزی وابسته باشیم. او اگرچه معتقد است که مسئله فرسایش بادی و گردوغبار در سیستان مربوط به امروز و دیروز نیست و این پدیده به شرایط هواشناسی و ژئوفیزیکی منطقه مربوط است اما به هر روی تصاویر ماهواره ای از محدوده هامون در طی 30 سال حکایت از آن دارد که چنین تالاب عظیمی، روزهای پر افت و خیزی را پشت سر گذاشته است، در مقاطعی که پرآب بوده، پوشش گیاهی بهتری در اطرافش وجود داشته چرا که زمین مرطوب بوده و به همان نسبت فرسایش بادی و گرد وغباری کمتر اتفاق افتاده است.خسروشاهی در گفت و گو با رسالت سرمنشاء طوفان شن و گردوغبارها را احداث سد کجکی می داند و این سد به روایت او، در حال افزایش حجم به 2 میلیارد و 700میلی متر مکعب است، به همین علت تاکید دارد که  باید در نگرش هایمان تجدید نظر صورت بگیرد، زیرا آب هیرمند و فراه چندان دائمی نیست به دلیل اینکه افغانستان در حال استفاده از آن است و حقابه ای که برای ما تعیین کرده اند، 820 میلیون مترمکعب در سال است که در بعضی ماه ها به ایران وارد نمی شود. از سوی دیگر این میزان، آبی نیست که بتواند تالاب هامون را مرطوب بکند زیرا خود چاه نیمه ها حدود یک میلیارد و 500میلیون متر مکعب گنجایش دارد که از آن هم برای آب شرب زابل و زاهدان و هم کشاورزی زابل استفاده می شود.» 
مسئله مهمی که سیستان را از سایر مناطق تفکیک می کند، سرعت و شدت بادهایی هست که در این فصول اتفاق می افتد. بادهای سیستان تا بالاتر از 120 کیلومتر بر ساعت هم می رسد درحالی که در کمتر منطقه ای چنین سرعت بادی وجود دارد، به همین علت خسروشاهی می گوید: 
«می توان از این بادها برق تولید و به افغانستان صادر کرد و در قبالش از افغان ها برای هامون، آب دریافت کنیم.»

* افغانستان احیای تالاب را در دستور کار قرار دهد
به تعبیر او، می توان صورت مسئله طوفان شن و ریزگردها را اینگونه حل کرد اما «ضیاء الدین شعاعی» بیان می کند که نیاز به تولید برق از طریق بادهای 120 روزه نیست زیرا در حال حاضر افغانستان از برق ایران استفاده می کند بنابراین راهکار محوری، تبدیل کردن  فرصت ها به سود و منفعت است. برهمین اساس افغانستان باید نسبت به مذاکره درباره احیای تالاب متقاعد شود نه نسبت به تامین حقابه ای که در قانون تسریع شده، طبیعتا اصل موضوع این است که افغانستان اراده احیای تالاب را در دستور کار خود قرار بدهد و در ازاء این همکاری، امتیازاتی دریافت کند ولی به شدت مخالفم که بحث فراتر از احیای تالاب برود حتی برخی کارشناسان می گویند برای تالاب هامون آب بخریم و در قبالش یک منبعی را بگیریم. این یک خطر بزرگ است، یعنی قبول کرده ایم که تالاب هامون حقابه ای ندارد. 
با این همه نقطه نظر «درویش» با «خسروشاهی» همخوانی دارد. او بر این باور است که بادهای 120 روزه واقعیت اقلیمی منطقه سیستان است و نباید با آن بجنگیم ولی می توانیم آن را مهار کنیم اگر بتوانیم انرژی این بادها را مهار و با استفاده از توربین های بادی به برق تبدیل کنیم، برگ برنده در دستان ماست زیرا افغانستان به شدت با کمبود برق روبه روست، بنابراین می توانیم این برق را تولید و در اختیار این کشور قرار دهیم و از هیرمند و هریرود آب بیشتری دریافت کنیم. 
«وحید پورمردان» هم با چنین ایده ای، موافقت دارد زیرا مطابق دیدگاه او،  خشکسالی و عدم ورود آب به تالاب مسئله گردوغبار را تشدید کرده و خشکیدگی بستر هامون، سهم صد درصدی در این بحران دارد. به اذعان مدیرکل محیط زیست سیستان و بلوچستان، در دیپلماسی آب، وابستگی بسیار اهمیت دارد، یعنی هیچ بالادستی به پایین دست آب نمی دهد مگر اینکه به آن وابسته باشد، ما باتوجه به مرز امنی که در منطقه سیستان داریم، می توانیم از این امنیت استفاده کرده و برق تولیدی خود از طریق بادهای 120 روزه را به افغانستان صادر کنیم و در قبال آن آب دریافت نماییم و بلافاصله تا آبی ندادند، برق را به روی آنها قطع کرده و این وابستگی را در آنها ایجاد کنیم.
منبع:رسالت
https://taghribnews.com/vdchzmnkm23nxid.tft2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی