امروز پارادوکسی جدی پیش روی مردم مصر وجود دارد؛ اینکه ارزش انتخابات بیشتر است یا سرنوشت انقلاب؟
اشتراک گذاری :
برای آنکه به درک درستی از آرای ملت مصر در نخستین انتخابات ریاست جمهوری این کشور پس از سقوط رژیم دیکتاتوری مبارک برسیم، ابتدا باید قدری به شرایط کاندیداتوری و محیط قبل از انتخابات و جبههها و صفوف حاضر در این انتخابات بپردازیم.
انتخابات ریاست جمهوری مصر با حضور دو طیف از کاندیداها برگزار شد؛ یک طیف در واقع نمایندگان رژیم سابق و وابستگان به حکومت مبارک بودند که عمرسلیمان، عمروموسی و احمد شفیق در این دسته قرار داشتند.
عمر سلیمان از این گردونه جا ماند و اعلام شد که وی به حد نصاب لازم، امضا جمع نکرده است. احمد شفیق نیز در ابتدا از سوی کمیته عالی انتخابات رد صلاحیت شد چراکه وقتی نمایندگان مجلس شعب (خلق) مصر با حضور قاطع اسلامگرایان، متوجه شدند که شورای عالی نظامی از کاندیداتوری احمد شفیق حمایت میکند، طرحی را تحت عنوان "منع فعالیتهای سیاسی وابستگان به رژیم سابق" به تصویب رساندند و کمیته عالی انتخابات نیز با استناد به همین قانون، در وهله اول، احمد شفیق را رد صلاحیت کرد. اما شفیق که پیش از تصویب این قانون کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری شده بود، اعتراض خود را به رأی کمیته با این استدلال اعلام کرد که این قانون عطف به ماسبق نمیشود و به این ترتیب به گردونه رقابت بازگشت و با حذف عمر سلیمان، عمروموسی و احمد شفیق در این طیف باقی ماندند.
طیف دوم از کاندیداها نیز شخصیتهای بعد از انقلاب هستند که شاخهای از آنها مانند عبدالمنعم أبوالفتوح و محمد مرسی از میان اسلامگرایان بودند و شاخه دیگر نیز مانند خالد علی، حمدین صباحی، هشام البسطویسی و دیگران به جریان ملیگرایی، سکولارها و پانعربیستها تعلق داشتند.
به این ترتیب انتخابات برگزار شد و تا زمان اخذ رأی، تمام علائم، نشانهها و نظرسنجیها حکایت از این داشت که کاندیداهای اسلامگرا، یعنی مرسی و ابوالفتوح در صدر آرا هستند و رقابت میان این دو در جریان خواهد بود؛ ولی به یکباره بعد از آغاز شمارش آرا، اتفاقی شگفتآور رخ داد و اعلام شد که محمد مرسی با ۹/۲۴ درصد آرا نفر اول شده و احمد شفیق با کسب ۵/۲۴ درصد آرا، نفر دوم منتخب مردم است.
بیتردید و به اذعان بسیاری از کارشناسان، نتایج آرا مشکوک به نظر میرسد و احتمال دستکاری در رأی مردم آن هم در مرحله شمارش و تجمیع آرا وجود دارد. تقلب در لحظه اخذ رأی ممکن نیست چراکه بر صندوقهای رأی نظارت کامل بوده و نمایندگان همه کاندیداها در لحظه اخذ رأی حضور داشتند اما این احتمال قوی پابرجاست که در اعلام آمار و جمعبندیهایی که در قالب نرمافزارهای کامپیوتری انجام شده، در رأی مردم دست برده باشند.
به هر حال، انتخابات به دور دوم کشیده شده و از این رو، امیدها همچنان باقی است و اسلامگرایان هنوز ناامید نیستند؛ اما بدون شک این نتیجه بسیار غیرمترقبه بود و موجبات بهت همگان را فراهم کرد و این سؤال را مطرح ساخت که چگونه "احمد شفیق" آخرین نخستوزیر طاغوت مصر، علیرغم اینکه در صحنه رقابتها، هیچ فروغ و درخششی نداشت،به عنوان نفر دوم انتخابات شد ؟
نتایج انتخابات مصر؛ تلفیقی از "تقلب، تلاش بقایای دیکتاتوری و خطاهای استراتژیک اخوان" برای پاسخ به این سؤال باید به دو مجموعه از عوامل دقت داشت: نخستین گروه، عواملی هستند که مستقیما به نفع احمد شفیق تمام شدند؛ از جمله اینکه شورای عالی نظامی عمدتا در کنار و پشتیبان شفیق بود چرا که وی به مجموعه نظامیان تعلق دارد و مدتها فرمانده نیروی هوایی ارتش مصر بوده است.
همچنین ورود تشکیلات حزب دموکراتیک ملی و حزب وطنی مبارک در انتخابات، به نفع احمد شفیق تمام شد. درست است که این حزب در فرایند انقلاب به لحاظ قانونی منحل شد اما به لحاظ ساختاری دست نخورده باقی ماند و در جریان انتخابات ریاست جمهوری، تمام قد - و به ویژه در مناطق محروم مصر که از سواد اندکی نیز برخوردارند و حدود ۵۰ درصد از مردم مصر را تشکیل میدهند - به حمایت از احمد شفیق وارد شد.
از سوی دیگر، کلیسای قبطیان مصر و رهبران آن نیز در این انتخابات از احمد شفیق حمایت کردند چراکه از سلطه کامل اسلامگرایان و حزب سلفی النور بر مصر هراس داشتند و میترسیدند كه اسلامگرایان که اکثریت قاطع پارلمان را به دست آوردهاند، با کسب کرسی ریاست جمهوری، قدرت بیشتری یافته و عرصه بر قبطیان تنگ شود. همچنین باید به این نکته توجه داشت که کلیسای قبطیان مصر در زمان دیکتاتوری مبارک نیز همواره حامی حکومت بوده است. به این ترتیب، آرای قشر سنتی قبطیهای مصر نیز به سوی احمد شفیق هدایت شده هرچند که رأی جوانان قبطی متفاوت بود.
از دیگر حامیان شفیق در این انتخابات، باید به مافیای اقتصادی و تجار و شخصیتهای گردن کلفت مصر که از زمان مبارک به شدت فربه شدهاند، نیز اشاره کرد.
ضمن اینکه برخی حوادث مشکوک بعد از انقلاب، مانند خشونت و قتلعام در میان طرفداران دو تیم رقیب الاهلی و المصری در شهر پورت سعید، حوادث ماسپیرو و قضایای میدان التحریر دوم را در این مقوله باید لحاظ کرد که باعث شد مردم از اسلامگرایان مرعوب شده و احمد شفیق بتواند خود را به عنوان فرشته نجات مصر نشان دهد کما اینکه گفتمان تبلیغاتی وی در زمان کاندیداتوری نیز حول محور نظم استوار بود که میتوانست مردم را تا اندازهای تحت تأثیر قرار دهد.
در این زمینه باید تبلیغات رسانهای چندین شبکه تلویزیونی مصر به نفع احمد شفیق را هم در نظر گرفت که همچنان در دست بقایای رژیم مبارک هستند و از هیچ تلاش تبلیغاتی به نفع شفیق فروگذار نکردند.
اما مجموعه دوم، عواملی هستند که در واقع خطاهای استراتژیک اخوانالمسلمین و اسلامگرایان مصر محسوب میشوند و باعث شدند بخشهایی از مردم قدری از اسلامگرایان فاصله بگیرند:
بعد از تسلط اسلامگرایان بر پارلمان، آنجا که نوبت به تدوین قانون اساسی مصر رسید، قرار بر این شد كميته ای با حضور ۱۰۰ نفر از صاحبنظران برای تدوین قانون اساسی تشکیل شود اما در این مقطع، انحصارطلبی و تنگنظری اخوان و حزب سلفی النور، باعث خروج نماینده الازهر و خروج قبطیان از این كميته شد.
در موضوع دادگاه قانون اساسی و ماده ۲۰۸ نیز، با وجود آنکه اسلامگرایان خود این قانون را تصویب کرده بودند ولی بعد خود نیز در عمل به آن معترض شدند.
همچنین اخوانیها ابتدا اعلام کره بودند که برای ریاست جمهوری مصر کاندیدایی معرفی نمیکنند اما به محض ورود عمر سلیمان به عرصه انتخابات، به این عرصه وارد شدند و خیرت الشاطر یعنی نفر دوم اخوان را به عنوان کاندیدای مورد نظر خود معرفی کردند. همه این عوامل باعث شد مردم قدری از اخوان فاصله بگیرند و عملکرد شتابزده و خطاهای استراتژیک اخوانالمسلمین، تا اندازهای آن ها را زیر سؤال برد و حالت اسلامهراسی را در برخی صفوف مردم مصر از جمله لیبرالها و ملیگراها ایجاد کرد.
امروز با پایان مرحله اول انتخابات، این سؤال مطرح است که مردم مصر از قبطی و سنی و شیعه که با انقلاب عظیم خود از قفس دیکتاتوری رها شدهاند، آیا حاضرند مجددا به دست خود این قفس را بازسازی کنند و به وابستگان طاغوت مصر اجازه دهند دوباره بر سرنوشت کشورشان حاکم گردند؟ آیا مردم مصر خواهند پذیرفت که آخرین نخستوزیر رژیمی که خود سرنگون کردهاند، نخستین رئیسجمهور بعد از انقلاب شود؟
جوانان صراحتا اعلام کردهاند که انقلاب دوم را شکل خواهیم داد و حاضر نیستیم ریاست جمهوری بقایای مبارک را بپذیریم؛ اما باید دانست که آنها پیش از این پذیرفتهاند که وارد بازی و رقابت دموکراتیک شوند و تسلیم نتایج آن باشند.
امروز پارادوکسی جدی پیش روی مردم مصر وجود دارد؛ اینکه ارزش انتخابات بیشتر است یا سرنوشت انقلاب؟
جوانان تأکید دارند که اجازه نمیدهند انقلاب مصادره شود. محمد مرسی منتخب اول مردم نیز در نطقهای انتخاباتی خود گفته بود که ما اجازه نمیدهیم رژیم گذشته خود را بازتولید کند.
خبرها حاکی است، اخوانالمسلمین کمیته ریاستی تشکیل داده تا با منتخبان سوم و چهارم مردم، برای نجات انقلاب و به نفع منتخب اول به توافق برسند.
احتمال اغتشاش بالاست اگر احمد شفیق در دور دوم، پیروز انتخابات باشد، بدون شک اغتشاش خواهد شد. در این میان اینکه موضع شورای عالی نظامی چیست و چه برخوردی با معترضین خواهد داشت نیز چندان مشخص نیست.
از سوی دیگر، اگر محمد مرسی هم پیروز شود، باز معلوم نیست موضع شورای عالی نظامی چه خواهد بود. باید منتظر آینده بود؛ اما آنچه واضح است اینکه نظامیها اجازه نمیدهند ریاست جمهوری به سادگی به اخوان و اسلامگرایان برسد.
در اين صورت عرصه مصر به روی احتمالات قابل پيش بينی و غير قابل يش بينی باز است.
------------------------------------------------ * سید هادی افقهی، کارشناس مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا