در هیاهوی تحولات اخیر، برگزاری نخستین جلسه «مجمع همكاری استراتژیك میان امریكا و شورای همكاری خلیج فارس»، در ریاض عربستان، چندان مورد توجه محافل خبری و تحلیلگران قرار نگرفت.
اشتراک گذاری :
نویسنده : سید محی الدین ساجدی
ولی بیشتر تحولات خونبار سوریه و توجه جهانیان به اوضاع این كشور و برگزاری دومین نشست گروه «دوستان ملت سوریه» و طرح كوفی عنان برای حل این بحران و ادامه جنگ داخلی در لیبی و نفوذ القاعده به شمال كشور آفریقایی مالی و كودتای نظامیان در این كشور مورد توجه قرار گرفت.
هیلاری كلینتون، وزیر امور خارجه امریكا، در آستانه سفر به استانبول برای شركت در نشست «دوستان ملت سوریه»، با همتایان خود در شورای همكاری خلیج فارس (۳۱ مارس) دیدار و گفتوگو كرد تا «مجمع همكاری استراتژیك» با عضویت دو طرف اعلام موجودیت كند.
طبیعی بود كه مسائل سوریه در این نشست به بحث گذاشته شود و آخرین هماهنگیها میان دو طرف قبل از اجلاس استانبول صورت پذیرد.
نتیجه این هماهنگی آن بود كه عربستان سعودی و قطر منابع مالی را برای مسلح كردن بیشتر مخالفان سوری در چارچوب طرح امریكا برای فشار بر كوفی عنان و حتی به شكست رساندن طرح شش مادهای وی تأمین كنند.
تا قبل از تحولات دو سال اخیر، دولت سعودی بیشترین تأثیرگذاری را بر شورای همكاری خلیج فارس داشت و اینك ناچار شده آن را با قطر به اشتراك گذارد. اختلافات دیرینه میان ریاض و دوحه جای خود را به همكاری برای كمك به مخالفان بشار اسد به منظور بركناری وی و روی كار آوردن دولتی سلفی در سوریه داده است. این دو دولت همچنین در مورد عراق وحدت نظر دارند و نمایندگان بلندپایهای را به عمد به بغداد برای شركت در اجلاس سران عرب نفرستادند تا ـ به گفته نخست وزیر قطر ـ پیام روشنی برای عراق باشد كه رئیس جمهوری آن «كرد» و نخست وزیرش «شیعی» است.
با این حال، نمیتوان كویت و عمان را همسان با دو دولت یاد شده قرار داد. امیر كویت نه تنها در اجلاس بغداد شركت كرد، بلكه قرار شد همكاریها میان بغداد و كویت افزایش یابد و هیاتهای بیشتری از دو كشور برای حل اختلافات مرزی و تاریخی با یكدیگر دیدار كنند.
موضوع دیگری كه میان وزیران امور خارجه امریكا و شورای همكاری بحث شد برقراری دیوار موشكی در برابر ایران بود. به نظر میرسد در تبلیغاتی كردن این عنوان تعمدی وجود داشته باشد؛ چونكه همكاری نظامی استراتژیك میان امریكا و شورای همكاری از ابتدای دهه ۸۰ میلادی و تشكیل این شورا وجود داشته است. این شورا به تشویق امریكا برای مقابله با ایران تشكیل شد تا سپری در برابر نفوذ انقلاب مردمی آن ایجاد كند.
نیروهای امریكایی و غربی در همه كشورهای عضو شواری همكاری استقرار یافتهاند. پایگاههای مهم امریكا در عربستان و بحرین و سپس قطر تاریخی طولانی دارند كه از آنها در جنگ عراق با ایران و همچنین حمله به عراق بعد از اشغال كویت و سپس سرنگونی صدام حسین استفاده شد. امارات متحده عربی بخشی از خاك خود را به فرانسه برای تأسیس پایگاه داده است و افسران انگلیسی بر ارتش عمان نظارت دارند.
همكاری نظامی میان امریكا و شورای همكاری خلیج فارس تازگی ندارد و این شورا بزرگترین خریداران تسلیحات از امریكاست، ولی تأسیس «مجمع همكاری استراتژیك» به معنای عضویت رسمی امریكا در این شوراست. تحولات سه دهه اخیر نشان داده است كه نه تك تك اعضا و نه كل شورای همكاری خلیج فارس از تفكر استراتژیك برخوردار نیستند و سیاستهای آنها بر اثر عوامل محیطی به سرعت تغییر میكند.
زمانی از صدام در جنگ با ایران حمایت میكردند و زمانی به امریكا در اشغال عراق و سرنگونی صدام حسین كمك كردند و سپس به این اعتقاد رسیدند كه امریكا با حمله خود به عراق این كشور را در طبقی سیمین به ایران تحویل داده است.
شورای همكاری خلیج فارس در تحولات كنونی منطقه عربی و خیزش و انقلاب در این كشورها نقش ضد انقلاب را بازی میكند و در این نقش با امریكا شریك است. همه این دولتها از كشیده شدن دامنه اعتراضات مردمی به سرزمینهای تحت حاكمیت خود نگران هستند و سعی میكنند از قدرت مالی و سیاسی برای تغییر مسیر انقلابها در كشورهای عربی بهره ببرند.
بعد از سقوط صدام، سعودیها از امریكا خواستند به سوریه حمله كند تا دولتی «سنی» در دمشق روی كار آید و توازن با عراق «شیعی» برقرار شود. مدتی بعد، پادشاه سعودی به سوریه رفت تا دور جدیدی از روابط گسترده اقتصادی و سیاسی میان ریاض و دمشق برقرار شود و موضوع ترور رفیق حریری مانعی در راه گسترش این روابط نباشد. بعد از شروع ناآرامی در سوریه، سعودی و قطر آن را فرصتی طلایی برای بازگشت به خواست خود در ایجاد دولتی سلفی در دمشق یافتند.
تردیدی نیست كه هدف اصلی از اتخاذ چنین سیاستهایی دور كردن سوریه از ایران و فشار بر تهران بوده و هست. اینك ایجاد سپر موشكی در برابر ایران هم رسما به آن افزوده می شود. این شورا سیاست امریكا از دوران جرج بوش دوم را پذیرفته و سعی در اجرای آن دارد تا خصومت عربی ـ اسرائیلی به كشمكش عربی ـ ایرانی تبدیل شود. در اجلاس ریاض برای تشكیل «مجمع همكاری» هیچ اشارهای از دور یا نزدیك به مسئله فلسطین و اشغالگری اسرائیل نشد. چنین تحولی با پرونده هستهای ایران ارتباط تنگاتنگی دارد. دولتهای نفتخیزی مانند سعودی به مشتریان نفت ایران اطمینان میدهند كه نگران تحریم نفتی ایران نباشند.
شورای همكاری نمونهای از شكست مجموعهای منطقهای در رسیدن به وحدت نظامی و اقتصادی است. امریكا به ادامه حیات این شورا نیاز دارد و برای نجات آن به عضویت شورا درآمده است. تردیدی نمیتوان داشت كه استراتژی «مجمع همكاری» را هم فقط امریكا ترسیم میكند.