تاریخ انتشار۱۲ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۲۲:۴۶
کد مطلب : 96801

امام خمینی؛ رهبری بی بدیل

تنا
او بیداری دینی، اسلامی و انسانی را در عرصه های گسترده و مردمی بنیان نهاد و رهبری کرد، و راهی را گشود به سوی جهانی نو، جهانی مملو از عدالت و آزادی، سعادت و مردم سالاری.
امام خمینی؛ رهبری بی بدیل
سيد مرتضي نعمت زاده

در طول تاریخ، همواره کشمکش و اختلاف میان فقیهان و فلاسفه از پدیده های رایج و غالب در جهان اسلام بوده است.
 
بیشتر فلاسفه بزرگ تاریخ از سوی فقهای دوران معاصر خود محکوم به فساد عقیده و کفر و ارتداد بودند. این عارضه در مورد بسیاری از فلاسفه عصر شکوفای اسلامی همچون ملاصدرا، ابن سینا، سهروردی و کندی و..که اینک از افتخارات بزرگ ملی و اسلامی ایران و تمدن اسلامی و جهان بشریت به شمار می روند، وجود داشته است.
ابن سینا در پاسخ به حکم تکفیر خود در شعری این گونه می سراید :
کفر چو منی گـــــــزاف آسان نبود         محکم تر از ایمان مــــن، ایمـــان نبود

در دهر یکی مسلمان آن هم کافر          پس در همه دهر یــک مسلمان نبود

اما این حمله یک سویه نبوده است، چرا که فقها نیز همواره مورد حمله فلاسفه قرار داشته و به عنوان نگاهبان و توجیه گران نظام های حاکم و متهمان به ترویج خرافات و ظواهر دین و ریا و مرده پرستی و غیره در معرض هجوم واقع بوده اند.

البته کشمکش میان اصحاب شریعت با فلاسفه تنها در جهان اسلام نبوده است، بلکه این پدیده را در اوج خود در کشمکش اصحاب کلیسا با فلاسفه و دانشمندان در دوران تاریک قرون وسطای اروپا شاهد هستیم.

اما قصه کشمکش در این جا به پایان نمی رسد چرا که تاریخ به ما می گوید که همواره علمای دین و فلاسفه به رغم تعارض با یکدیگر اما در مخالفت با عرفا و اصحاب طریقت از یکدیگر گوی سبقت می ربوده اند. جنگ میان عالم و فیلسوف با عارف خود دنیای دیگری دارد. عرفا و اصحاب طریقت خود را متمسک به روح دین و مغز آن می دانستند، و علما و اصحاب شریعت را مشغول به ظاهر دین و پوسته آن تلقی می کردند و فلسفه و فلاسفه راخارج از دین و منحرف از آن و زندقه بر می شمردند.

در این میان ادبا و شعرا نیز با این سه بدون مشکل نبودند و در قدح و مذمت آنان بسیار گفته اند و نوشته اند و سروده اند.

اما از طرف دیگر این هر چهار همواره با سیاستمداران مشکل داشتند، همانگونه که سیاستمداران نیز در طول تاریخ تلاش می کردند تا این همه را به خدمت مطامع خویش و تحکیم پایه های قدرت خود به خدمت بگیرند و هر آن کس که تن به انقیاد آنان نداد، یا گرسنگی و فقر و یا زندان و تبعید و یا ضربات چوب و شلاق و یا تیغ و چوبه دار او را نصیب و تقدیر بود.

در کشاکش این تعارض و کشمکش دیرین و تاریخی میان علما و فقها، فلاسفه و حکما، عرفا و اصحاب طریقت، و ادبا و شعرا، و حکام و سیاستمداران، ایران و جهان شاهد ظهورِ بزرگمردی بود در نوع خود کم نظیر: فقیه، حکیم، عارف، ادیب و شاعر و بالاخره سیاستمدار. او کسی جز امام روح الله خمینی نبود.

او با نگرشی الاهی این تعارض ها و کشمکش ها را به نفع کمال انسانی مدیریت کرد و با روحی الاهی آشتی میان آنان برقرار ساخت و بر مبنای آن، رهبری نوین و مدیریتی ربانی را در جهان و در خدمت به مردم و بشریت پایه گذاری و تعریف کرد که نخستین گام آن، تربیت انسان های خدا محور و مردم دار و امتی شایسته و حق جو و سپس ایجاد نظامی سیاسی با روح دینی و بنیان های مردمی بود.

او بیداری دینی، اسلامی و انسانی را در عرصه های گسترده و مردمی بنیان نهاد و رهبری کرد، و راهی را گشود به سوی جهانی نو، جهانی مملو  از عدالت و آزادی، سعادت و مردم سالاری.

امام؛ فقیهی شریعتمدار، حکیمی جهان بین، عارفی بلند پرواز، ادیب و شاعری لطیف و روح نواز، و سیاستمداری مردم دار و نه قدرت گرا و بالاخره انسان نمونه ای بود در طرازِ پاسخِ خداوند به فرشتگان که "انی اعلم ما لا تعلمون"!
https://taghribnews.com/vdcdfj0n.yt09z6a22y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی