کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

اهداف و برنامه های استکبار جهانی در مناطق مرزی و راه های مقابله با آن / بخش چهارم

نویسنده: دکتر رحمن غریبی

23 اسفند 1399 ساعت 11:34

امنیت ملی به لحاظ لغوی از دو کلمه «امنیت» و«ملی» تشکیل شده است. امنیت به تنهایی دارای مفهومی عمیق و پیچیده است. بنابراین ارائه تعریفی جامع از آن بسیار مشکل می باشد.


ماموستا دکتر رحمن غریبی، محقق، پژوهشگر و معاون فرهنگی هنری مساجد کردستان در یادداشتی با عنوان اهداف و برنامه های استکبار جهانی در مناطق مرزی وراه های مقابله با آن نوشت: اندیشمندان و صاحبنظران حوزه مطالعات امنیتی تعاریف متعدد و بعضاً متعارضی از این مفهوم ارائه داده اند. والترلیپمن براین اعتقاد است که: «ملتی در امنیت زندگی می کند که برای پرهیز از جنگ مجبور به فداکردن ارزشهای بنیادی خود نباشد و همچنین اگر به مبارزه طلبیده شد، بتواند ان ارزش ها را با کسب پیروزی در چنان جنگی محافظت نماید». ارنودولفرز نیز معقتد است:«معیار امنیت از لحاظ عینی به معنای فقدان تهدید در قبال ارزش های اکتسابی است و از لحاظ تجریدی[ذهنی] به معنای نبود ترس از اینکه این ارزش ها مورد هجوم قرار خواهد گرفت.» در این میان باری بوزان اذعان می نماید:« درمسأله امنیت بحث اصلی رهایی از تهدیدها می باششد. وقتی این بحث در عرضه نظام بین الملل مطرح می شود، امنیت به معنی توانایی کشورها و جوامع برای حفظ هویت مستقل و استحکام عملکردی خوداست». بوث و ویلر نیز معتقدند که: «امنیت پایدار تنها زمانی به وسیلۀ مردم و گروهها قابل دستیابی است که انها دیگران را از آن محروم نکنند. رسیدن به این هدف در صورتی میسر است که امنیت به معنی فرایند رهایی تلقی شود». (جان بایلس، 472).
به طور کلی در تعریف مفهوم امنیت ما با دو دیدگاه کلی و اساسی مواجه هستیم، یک دیدگاه مربوط به ذهنی گراها و دیدگاه مربوط به عینی گراها می باشد؛ عینی گراها مثل مورگنتا، امنیت را مستقل از ذهنیت افراد می دانند که به آن امنیت وجودی می گوییم. « یعنی منافع ملی مساوی است با امنیت ملی و برحسب قدرت تعیین می شود »
طبق این تعریف اگر ما یک منحنی در محور مختصات داشته باشیم، میزان امکانات ما یکی از معیارها و نوع اهداف، معیار دیگر است که نقطه تلاقی آنها می شود. نقطه قدرت ملی، که قدرت ملی هم نقطه امنیت ملی است. بنابراین از دید مورگنتا، منافع ملی یا امنیت ملی برحسب قدرت تعریف می شود.
 سوء ادراک از شاخص های تهدیدات امنیت ملی می تواند هزینه های تأمین امنیت ملی را به صورتی فزاینده و تصاعدی افزایش دهد.(اکبر عسگری، 102).
بوزان این مسأله را با استفاده از دو عنصر موجود در درک سنتی امنیت بررسی نمود. عنصر اول، که شاید کتاب او به عنوان« مردم، دولت ها، و هراس» به همین منظور مشهور شده، بدین گونه است: «امنیت جوامع بشری تحت تأثیر عوامل موجود در پنج حوزه عمده می باشد: حوزه های نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و یست محیطی. به طور کلی، امنیت نظامی با اثر متقابل قابلیت های تهاجمی و تدافعی کشورها، و برداشت کشورها از اغراض و مقاصد یکدیگر در ارتباط می باشد. امنیت سیاسی به ثبات سازمانی کشورها، دستگاه های دولتی و ایدئولوژی هایی که به آنها مشروعیت می بخشند مربوط می شود. امنیت اقتصادی با دسترسی به منابع، سرمایه و بازارهای مورد نیاز برای حفظ سطح قابل قبول رفاه (اجتماعی) و قدرت کشور مرتبط است.
 
امنیت اجتماعی به قابلیت تداوم- [البته] درچارچوب شرایط قابل قبول تحول- الگوهای سنتی زبان، فرهنگ، مذهب و هویت ملی و سنن مربوط می شود. امنیت زیست محیطی به حفظ و نگهداری از زیست کرۀ منطقه ای و سیاره ای به عنوان سیستم اصلی پشتیبانی که بقای بشر به آن وابسته می باشد در ارتباط است. این پنج حوزه جدای از یکدیگر عمل نمی کنند. هریک از آنها کانونی را در مساله امنیت و شیوه ای را برای ترتیب بندی اولویت ها تعریف می کند، اما همگی در شبکه نیرومندی از روابط و پیوندها در هم تنیده شده­اند».(باری بوزان، 20- 90).
رویکرد تفکیکی بوزان به امنیت، به نوعی با فرضیه های نظامی گری مطالعات استراتژیک به مخالفت برمی خیزد. نگرانی امنیتی مطالعات استراتژیک، تأمین امنیت کشور، در مقابل تهدید نظامی خارجی، تنها یکی از پنج گونه تهدیدی بوده که هر کشور می توانست با آن مواجه شود. این پیشنهاد که امنیت را می توان به شکل بخش- بخش در نظرگرفت، و این که امنیت نظامی دیگر به عنوان تنها گونه امنیت در دنیای معاصر محسوب نمی شود، بازاندیشی و بازبینی در زمینه امنیت را موجب شده است. دلایل بوزال بویژه از این جهت مهم اند که سبب توسعه درک ما از امنیت می شوند.که این امر معمولاً به معنای شرح و بسط بخش ملاحظات امنیتی می باشد. بوزان به همراه تعدادی از همکارانش که غالباً در دانمارک ساکن بودند، به رایزنی های خود در این باب ادامه دادند تا آنچه را که امروز «مکتب کپنهاکی» مطالعه امنیت نامیده می شود پدید آورند.
 
هدف اصلی امنیت
دومین عنصر سنتی امنیت که بوزان در مخالفت با آن سخن گفته، تمرکز کلی و همه جانبه آن بر کشور به عنوان«هدف اصلی» امنیت می باشد. هدف اصلی یعنی چیزی که قرار است مخافظت و تدمین شود. در حالیکه مطالعات استراتژیک مسأله تهدیدات نظامی و پاسخ به آن را در کانون توجه قرار داده اند. در ادامه این فرض را مطرح نموده اند که امنیت کشورها معنا و مقصود امنیت نظامی است، و بدین ترتیب در مطالعات استراتژیک، کشور هدف اصلی امنیت به شمار می آید.
اما موضوع امنیت ملی، نحوۀ تأمین و حفظ آن دغدغه خاطر تمام واحدهای سیاسی است و هر کشوری به تبع منابع قدرت، نوع ایدئولوژی، ساختار حکومت، جایگاه بین المللی موقعیت ژئوپلیتیکی و... سازوکارهای را برای تحقق این منظور به کار می گیرد. امنیت ملی متأثر از محیط بین الملل و محیط داخلی هر کشوری شکل می گیرد و تهدیدات داخلی و خارجی بعنوان اصلی ترین عامل در نقض امنیت ملی کشورها مطرح هستند.
امنیت ملی به لحاظ لغوی از دو کلمه «امنیت» و«ملی» تشکیل شده است. امنیت به تنهایی دارای مفهومی عمیق و پیچیده است. بنابراین ارائه تعریفی جامع از آن بسیار مشکل می باشد. افراد یا کارشناسان این امر ممکن است در تعریف این واژه از سلایق شخصی و یا گرایشهای فکری خود استفاده کنند. اما آنچه پروفسور « آرنولد ولفرز» ارائه نمود تا حدودی مورد قبول کلیۀ متخصصان این رشته قرار گرفته است. وی با توجه به مشکلاتی که در عرصه تعریف جامع و مانع از یک پدیده بسیار متغیر مانند امنیت وجود دارد، از شیوه سلبی استفاده کرده و می گوید:« امنیت را می توان به وسیله فقدان ناامنی تعریف کرد. یعنی هرجا که ناامنی نیست، امنیت وجود دارد. وجود جنگ، خشونت، زد و خورد، منازعات مرزی، و بی ثباتی داخلی، برخی علایم ناامنی هستند، بنابراین عدم آنها مساوی با امنیت است».
واژه « ملی» تا حدودی از مفهوم امنیت روشن تر است. کلمۀ «ملی» با مفهوم کشورهای خاص و ساکنان آن مترادف بوده و این نیز ریشه در تحولاتی دارد که بعد از رنسانس و پیدایش دولت- ملت در اروپا بوجود آمد. از این دیدگاه، ملت به گروهی از انسانها گفته می شود که در سرزمین و محدودۀ جغرافیایی واحد و مشخصی زندگی می کنند. مشترکی دارند و تحت یک ضابطۀ حقوقی و سیاسی معین اداره می شوند. بنابراین ملت، نخستین و مقدم ترین واحد سیاسی است. افراد یک ملت دارای مذهب، فرهنگ، زبان اقتصاد، تاریخ و اصول و عقاید سیاسی مشترکی هستند.
براساس این دیدگاه، ملی و ملت بر واحدهای سیاسی ای اطلاق می شوند که اکنون بیش از 180 کشور در سطح روابط بین الملل از مصادیق آن به شمار می روند. لذا می توان چنین نتیجه گرفت که امنیت ملی به معنی امنیت هریک از این واحدهای سیاسی است.

 تکفیر در روابط جهانی و بین المللی
همانطوری که گفته شد تکفیر به معنای بر حق دانستن«خود» و تعریف مشخصه های تحریفی و شیطانی برای «دیگری» است. مذاهب و هویت های متفاوت «دیگری»تعریف می شوند چراکه به لحاظ هویتی کاملا با ارزش های هویتی «خودی» متفاوت هستند. اما میزان و درجه بندی این تفاوت از کاملا متفاوت تا تفاوت های پذیرفته شده و قابل قبول و اندکی تفاوت به نوبه خود طیف وسیعی از کنش های مختلف را در افراد پدید می آورد.
کانلی و«تودوروف» درباره پیچیدگی ارتباط میان هویت و تفاوت با یکدیگر برسر این موضوع توافق دارند که هنگامی که تفاوت با تمام پیچیدگی، کثرت و تنوع آن درک شود به منزله یک«خود» دیگر به رسمیت شناخته می شود اما «شیطانی جلوه دادن» پیچیدگی، کثرت و تنوع به موضوعی نگران کننده تبدیل می شود که ممکن است به شکلی باورنکردنی موجبات توسل به زور را فراهم کند. برای بررسی چگونگی پیدایش جریان تکفیری می بایست به وجوه مورد مناقشه و تفاوت های اندیشه میان شیعه و سنی پرداخت.
بوزان و همکارانش،معتقدند بسان تهدیدات جامعه ای هم مکانیسم خود را دارند و تدابیر ملی، لزوماً برای حل نابسامانی های جامعه کارگشا نیستند. از دید آنها، هرجامعه ای، بسته به رفتار هویتی خویش، آسیب پذیریهای داخلی و تهدیدات خارجی ویژه خود را دارد. اگر هویت جامعه بر جدابودن یا تنها بودن شکل گرفته باشد، حتی اضافه شدن جمعیت بسیار کوچکی از بیگانگان راهم مشکل امنیتی خواهد انگاشت( مانند فنلاند) یا اقوامی که تنها به اتکای اندکی بیشتر بودن تعداد افرادشان (مانند سنی های لبنان) یا از طرف سرکوب اکثریت ( مانند صربها در کوزوو) کنترل دولت را در دست دارند، در برابر ورود سیلی از جمعیت رقیب یا بالاتر بودن نرخ زاد و ولد آنها آسیب پذیرند (مانند نگرانی اسراییلی­ها نسبت به افزایش جمعیت فلسطینی ها در غزه و کرانه باختری).
اگر هویت ملی به عادات فرهنگی مشخص گره خورده باشد، هر فرهنگ جهانی همگون ساز مانند امپریالیسم برایش تهدید کننده خواهد بود. اگر محور هویت ملی جامعه ای، زبان باشد، آنگاه غلبه جهانی زبان انگلیسی به همراه نفوذپذیری متقابل و فزاینده جوامع، مشکل زا خواهد بود. مانند فرانسه(نصری، 1387:65 ).
اگر ملتی از ادغام و یکپارچگی تعدادی از گروه های قومی مذهبی تشکیل شده باشد، به طوریکه حیات ملی هریک از گروه ها، تاریخچه­ای جداگانه داشته باشد، گسترش عمومی ناسیونالیسم و اندیشه خودگردانی و استقلال می تواند برایش مرگبار باشد( مانند یوگسلاوی، عراق، اتحاد شوروری سابق). اگر ملتی، دیگ در هم جوشی از گروه های متفاوتی باشد. که با چاشنی ایدئولوژی گروه تازه ای را تشکیل داده اند، هویت ملی آن در برابر ابراز دوباره تمایز و عدم مشابهت نژادی و فرهنگی، آسیب پذیر خواهد بود (مانند ایالات متحده). اگر ملتی پیوند محکمی با دولت داشته باشد (مانند دانمارک) در برابر روند همگرایی سیاسی آسیب پذیرتر از ملتی خواهد بود که از سنت عملکرد مستقل از دولت و وجود هم زمانی لایه های سیاسی چندگانه، برخوردار است ( مانند آلمان) (بوزان و همکاران، 1386: 191).
با مرور موارد فوق، منطق آسیب پذیری جامعه ای قابل درک، به دست می آید. در همه این موارد، ملت ها و گروه ها درصدد صیانت، بقا و ابراز خود هستند. آنها گمان می کنند و بعضاً به صراحت می بینند که هستی و هویتشان در مقابل تحولات عادی و تحرکات عمدی گروه های دیگر تحدید می شود. بنا بر دیدگاه بوزان می توان چنین تبیین نمود که جامعه مسلمانان نیز بنا به رفتار هویتی خویش آسیب پذیریهای هویتی خاص خود را دارد. همان گونه که اسلام دارای فرقه های مذهبی متعددی است که در این میان به لحاظ جامعه شناسی تاریخی، دو مذهب شیعه و سنی دارای نقاط آسیب پذیر هویتی می باشند چراکه ازنظر هویتی هر مذهب می تواند ادعای هویت مستقل تاریخی- حکومتی داشته باشد. این دیدگاه در مورد جریان تکفیر نیز- که خود را یک جریان سنی رادیکال قابل بسیج دانسته و اندیشه خودگردانی دارد – صادق است.
 
ادامه دارد
 

 


کد مطلب: 496291

آدرس مطلب :
https://www.taghribnews.com/fa/note/496291/اهداف-برنامه-های-استکبار-جهانی-مناطق-مرزی-راه-مقابله-بخش-چهارم

خبرگزاری تقریب (TNA)
  https://www.taghribnews.com