تاریخ انتشار۲۱ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۲:۴۶
کد مطلب : 638565
/مقاله/

تاریخ و تبار اندیشه وحدت اسلامی میان فریقین در میان علمای معاصر امامیه

پدیدآورنده: صداقت ثمر حسینی، کامیار
مـقاله‌ حـاضر با رويکردي ساختارگرايانه و از خلال مطالعه اي توصيفي -تحليلي ، با مـرور ادبيـات و منـابع گونـاگون‌ دربـاره وحـدت اســلامي و تشـريح تبـار و شـجره فقهـي مهمتـرين عالمـان وحدتگرا و تقريبي اماميه ، چهار‌ دسته ادبيات تـاريخي (طرح‌ نادرشاه‌ ؛ طرح اتـحاديه اســلام ؛ طـرح فقـه مقارن و طرح متون مشترک) را مورد بررسي قرار مي دهد و موفقيت ايـده تقريـب مـذاهب اسـلامي را درگرو باهم ديدن همگي تجربيات و پيوند آنان در کنار يکديگر‌ مي داند؛ به نحويکـه محـور عقيـدتي آن بر پايه اصـول مشترک و محور عملياتي آن در ميان فقهاي فريقين با همراهي سياستمداران و مصلحان اجتماعي باشد.
تاریخ و تبار اندیشه وحدت اسلامی میان فریقین در میان علمای معاصر امامیه
به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب، متن مقاله به شرح زیر است: 

مقدمه:

تبار در لغت به معنای دودمان و اصل‌ و نسب‌ است‌ و علاوه بـر پیونـدهای خویشـاوندی، بـر پیوندهای معنوی در کیش و عقیده و آرمان دلالت دارد، چنانکه‌ گفته‌ می شود: تبـار عارفـان؛ تـبار مـحدثان؛ تبار عالمان و غیره. برای شناخت هر اندیشه‌ ابتدا‌ باید‌ تبار آن را شناخت. تاریخ پلی است که گذشته را به آینده متصل می‌ کند‌ و برای شـناخت آینـدة اندیشـه تقریـب میـان مذاهب اسلامی، ابـتدا بـاید بـا تحولات و تجربیات‌ گذشته‌ اش‌ روبـه رو شـد.

مـقاله حاضر با رویکرد ساختارگرایانه و به گونه ای توصیفی - تحلیلی، سیر تـاریخ‌ معاصـر‌ اندیشه تقریب میان مذاهب اسلامی را با تأکید بر تبـار فـقهـی عـالمـان‌ امــامی‌ مـذهب‌ مـورد بررسی قرار می دهد. بر این اسـاس کـوشش می شود تا ادبیات معاصر اندیشه‌ وحدت‌ اسلامی‌ در چارچوب «مجموعه ای با هم » در نظر گرفته شود تا از‌ این‌ رهگذر تـشکیل دارالتـقریب قــاهره در گستره وسیع تری از تاریخ اندیشه تقریب و وحدت اسلامی مورد ارزیـابـی‌ و بـازبینی‌ واقـع شود؛ به ویژه آنکه اینک مصادف با هفتادمین سالگرد تأسیس مؤسسه‌ دارالتقریب‌ بین المذاهب الاسلامیه (ربیع الاول ١٣٦٦ ق / فـوریه‌ ١٩٤٧مـ‌) در‌ قـاهره است. با توجه بـه آنچـه بیـان‌ شـد‌، مقاله حاضر به بـررسی انـواع ادبیات و منابع در خصوص اندیشه وحدت اسلامی و ریشه‌ هـا‌ و تبار اندیشه جریان تقریب فقهی‌ میان‌ علمای امـامیه‌ مـی‌ پردازد‌.

جـریان های تقریبی معاصر
در طول‌ تاریخ‌، دربارة وحدت اسلامی و امت واحده اسلام، دیدگـاه هـا و گـزینـه هـای چنـدی مطرح‌ شده‌ است. «امـت واحـده » اصـلی قرآنـی ١ و اصـلی‌ نبـوی ٢ و تردیدناپـذیر اسـت و در‌ خـصوص‌ تـحقق آن چـند رویکرد کلی‌ وجود‌ دارد: (١) وحدت مطلـق؛ (٢) وحـدت مصـلحتی عارضی؛ (٣) وحدت پایدار.

مخالفان شیعی و سنی دعوت تـقریب‌ بـا‌ بدبینی نسـبت بـه طـرف مقابـل‌، داعیـان‌ تقریـب‌ مذاهب اسلامی را‌ متهم‌ به تلاش بـرای یکـی‌ کـردن‌ مذاهب اسلامی (سـنی و یـا شـیعه کـردن مسلمانان) و یا ایجاد مذهبی جدید کرده اند؛ در‌ مقابل‌ داعیان تـقریـب هـمچـون شـیخ محمـود شـلتوت و علامه‌ محمدحسین‌ کاشف الغطاء با به رسمیت شناختن اصل اختلاف عقاید و احـترام بـه عـقاید پیروان مذاهب اسلامی، وحدت‌ مطلق‌ را‌ به معنای یکی کـردن مـذاهب مـورد نقـد‌ قرار‌ داده‌ و کاملا‌ رد‌ کـرده‌ انـد.١ در واقـع وحدت مطلق مطلوب مخالفان تقریب است که اسلام را تنها منحصر به مـذهب خـود مـی کننـد. بـرای مثـال از شـیوخ سـلفی وهـابی مـی تـوان‌ بـه محب الدین الخطیب در کتاب الخطوط العریضه للمـذهب الإثـنی عشـری و ناصـر القفـاری در کتاب مساله التقریب بین أهل السـنه و الشـیعه (در دو جلـد) و از شــیعیان نـیـز مـی تـوان بـه‌ یعسوب‌ الدین رستگار جویباری در کـتاب حـقیقـت وحــدت در دیـن و حکمـت عیـدالزهراء علیهاالسلام و نیز میرسیداحمد روضاتی در مـقدمه تـرجمـه کتـاب منـاظره بـین أحـد علمـاء الشیعه مع عالم سنه اشاره کرد‌.

دیگر‌ نـوع وحـدت، وحدت مصلحتی است که بـه وحـدت به مـثابة یک تـاکتیک و طـرحـی موقتی توجه دارد و چون معلول عوامل جـبری خـارج از متن‌ دین‌ همچون مصلحت ها و امیـال است‌، مورد‌ پسند اصحاب تقریب نـیست.

داعـیان تقریب از همان ابتدای کار، به دنـبال الگویی فکری برای وحـدت پایدار بــوده انـد و بدین منظور کوشیده انـد تـا‌ متنی‌ کلی و مشترک را بر‌ پایة‌ منابع اولیة اسلام (قـرآن و سـنت و عقل سلیم و اجماع) تنظیم کـنند. بـه طورکلی دودسته ادبیات درباره وحـدت اسـلامی و بــه طـور خاص تـقریب فـقهی میان مذاهب اسلامی مـوجود اسـت که مجموعا دارای‌ چهـار‌ دسـته منـابع هستند که گاه متن هایی مشترک و بینابینی میانشان دیده مـی شـود. موارد فوق عبارت اند از:

الف) ادبیات اصـلاح گـرایانه سیاسی - اجـتماعی: این دسـته از ادبـیات تقریبی، عمدتا‌ شـامل‌ دو دسـته‌ منابع است:
١. منابع مربوط به وحدت نادرشاهی (مبتنی بر ایده توافق حاکمان و تأیید علماء)
٢. منابع مـربوطه بـه‌ اتحادیه اسلام (رونق یافته از دوران قاجاریه کـه رسـائل جـهادیه مـربوط‌ بـه‌ دفاع‌ از قلمرو عـثمانی بـدان منضم می شوند).
ب) ادبیات فقهی و اعتقادی علمای فریقین: این ادبیات که نمونه بارز ‌‌آن‌ در «فقـه مقـارن» متجلی می شود، شامل‌ دودسته از منابع است:
١. اندیشه فـقه مـقارن در حوزه های علمیه امامیـه (کـه مثـال بـارز آن دارالتقریـب قاهره است).
٢. اندیشه وحدت بر پایه اصول و متون مشترک (که قدمتی بسیار دراز دارد‌).
پس‌ درمجموع عمدتا چهار دسته منابع مهم درباره وحدت اسـلامی و تـقریب میان مذاهب
فریقین شکل گرفت که به لحاظ نوع استدلال، از طرق زیر بهره گرفته اند:1
١. استدلال به قرآن کریم‌.
٢. استدلال‌ به احادیث شریفه مـانند خـطبه های حجه الوداع به مثابـه کـلیـد امـنیـت جهان.
٣. استدلال به عقل به ویژه با بهرهگیری از قاعده حسن و قبح عقلی.
٤. استدلال به وقایع مهم‌ تاریخی‌، اجتماعی و فرهنگی کـه میـان همـه مسـلمانان بین الاذهـانی اسـت.

منابع مربوط به وحـدت نـادرشاهی
این دسته از منابع به معرفی واقعه تاریخی وحـدت فـریقین بـر اسـاس طـرح نادرشـاه افشـار‌ اختصاص‌ دارند‌ و به ارائه بیان روایتی گاه‌ جانبدارانه‌ از‌ آن می پردازند. نادرشاه افشار کوشـید تا با حل اختلافات مـذهبی، آتـش جنگ میان ایران و عثمـانی را خـاموش کنـد تـا بـا‌ خیـال‌ راحت‌ به فتوحات خـود در منـاطق شـرقی (خصوصـا هندوسـتان‌) بپـردازد‌ و نیـز در مقابـل تهدیدات روسیه تزاری آماده تر باشد.

استاد محمد محیط طباطبایی بـه اقـدامات نادرشاه - و تــا حد کمتری‌، اشرف‌ افغان‌ که او نیز در دوران حکومت ناپایدارش در پـی مصـالحه‌ و تفـاهم مـذهبی بـا عثمـانی برآمـده بـود - بـه عـنـوان مـدخلی بـرای بحـث اتحـاد اسـلام در دوران سیدجمال الدین اسدآبادی‌ و شیخ‌ محمد‌ عبده تـوجه کـرده اسـت.٣ طرح نادرشاه شامل موارد زیر بود: به‌ رسمیت‌ یافتن مذهب شیعه (فقه جعفری)؛ اختصاص رکنی از ارکان مسـجدالحرام بــه ائمه مذهب جعفری؛ تـأمین امـنیت حاجیان ایرانی (از راه‌ شام‌ به‌ مکه)؛ آزادی اسیران طـرفین و ایجاد نمایندگی دو کشور در پایتخت های یکدیگر؛ و البته این‌ طرح‌ رسما مقرر می کرد کـه شیعیان حق هیچ گونه لعن و دشنام و توهین به‌ مـقدسات‌ اهل‌ سـنت را ندارنـد. بـدین منظـور عهدنامه ای در ایران نوشته شد و علمای نجف اشرف نیز‌ بـا‌ آن موافقـت کردنـد، ولـی مـورد موافقت دربار و مفتیان عثمانی واقع نشد.١ البته‌ گفته‌ می‌ شود که چنین طرحی قدمتی طـولانی تـر داشته و در زمان سیدمرتضی (٣٥٥ -٤٣٦ ق) حتی در‌ میـان‌ علمـای‌ سـلف شـیعه نیـز سـابقه داشته است؛ هرچند مدارک قاطعی دراین باره موجود‌ نیست‌.

ناگفته نماند که در میانه جنگ های عثمانی - صفوی، فتاوی تکفیری رواج بسـیار یافـتنـد٣ کـه نقش‌ مخربی‌ در مقابل اصلاح امور داشتند. برای مثال نوح افندی (متوفی ١٠٧٠ ق) از‌ شیوخ‌ تکفیری سلطان عثمانی، بی محابا فتوای جواز‌ قتل‌ شیعیان‌ را صادر کرد با این عنـوان کـه‌ «مـن‌ قتل رافـضیا واحـدا وجبت له الجنه » (بهشت بر هر کس که یـک رافضـی‌ را‌ بکشـد، واجـب است). پس از‌ آنکه‌ شاه صفی‌ طبق‌ معاهده‌ صلح با عثمانی، بغـداد را بـه‌ دولـت‌ سـلطان مـراد چهارم عثمانی (حکومت: ١٠٣٢- ١٠٤٩ ق) واگذارکرد، هـمین فـتوای نـنگین موجـب‌ شـد‌ تـا کشتاری بـی رحـمانه از شـیعیان‌ بغداد انجام شود.٤ شیخ‌ علی‌ نقی کمره ای طغایی شیرازی‌ (م ١٠٦٠‌ ق) از معاصران شاه صفی و شاه عباس دوم در رد فتوای مذکور کتابی در‌ دو‌ مجلـد، بـا عنـوان جـامع صـفوی‌ تـألیف‌ کرده‌ است که شیخ‌ حر‌ عاملی از آن با‌ عـنـوان‌ «جــواب مفتـی الـروم فـی الامامه » یادکرده است.٥ متن فتوای نوح افندی در باب «الرده‌ و التعزیر‌» از کتاب العقود الدریه فی تنقیح‌ الفتاوی‌ الحامدیه ٦ اثـر‌ ابـن‌ عـابدین‌ (١١٩٨ - ١٢٥٢ ق) موجود است‌ و سیدعبدالحسـین

اسـامی‌ برخی از منابعی که به ادبیات وحدت نادرشاه پرداخته اند عبارت اند از:

١. تاریخ جـهانگشای نـادری تـألیف میرزا مهدی خان منشی استرآبادی.
٢. روضه الصفای‌ ناصری‌ تألیف رضا قلی خان‌ هدایت‌.
٣. فارس نـامه نـاصری تألیف حاج میرزا حسن حسینی فسایی.
٤. نجات ملت تألیف میرزا علی اکـبر خـان روحـانی با تقریظ آیت الله محمدتقی مجتهـد نجم آبادی.
٥. نقش سیدجمالالدین اسدآبادی در بیداری‌ مشرقزمین‌ تألیف استاد سیدمحمد مـحـیط طـباطبایی.
مـیرزا علی اکبرخان روحانی در سال ١٣٣٨ ق رساله راه نجات ملت را جهت احیای طرح نادرشاه افـشار بـر اساس کتاب فارسنامه ناصری به صورت چاپ‌ سنگی‌ در تهران‌ منتشر کرد.٢ او راه حل مشکل فریقین را در آن می دانـد کـه مسلمانان نزاع میان خویش‌ را با رعایـت مـوارد زیر حل کنند: (١) با نهایت بـی غـرضی‌؛ (٢) برای‌ رضای‌ خدا (جهتا لمرضات الله)؛ (٣) با بـراهین عـقلی؛ و (٤) بـا لسان لین.

پایان آن کتاب مزین به تقریظی مهم ‌‌از‌ آیت الله شـیخ مـحمدتقی مجتهد نجم آبادی ٤ (متـوفی١٣٠٢ ش) است که در آن‌ می‌ نویسد‌:
امروز یگانه چیزی کـه بـاعث ترقی مسلمانان عالم عموما و مـسلمانان ایران خـصوصـا است اتـحاد حـقیقی‌ و یگـانگی معنوی با یکدیگر است... اگر افـکار مـرحـوم مغفـور نادرشاه تاکنون مجری شده‌ بود، ملت اسـلام خصوصـا‌ مسـلمانان‌ ایـران در ترقـی و تـعالی، اول مـلت بودند در عالم؛ به هرحال بر هـر فردی از افراد مسلمین واجـب و لازم است که دوگانگی و نفاق کنونی را از مابین فریقین اسلامی مبدل‌ به‌ یگانگی و اتفاق کـلمه فـرماید؛ و همگی به مدلول آیه شریفه: (واعتصموا بـحبل الله جـمیعا ولا تـفرقوا»1 عـمل نـموده و خود را داخل در مـدلول آیه «واذکـروا نعمت الله علیکم إذ کنتم‌ أعداء‌ فألف‌ بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته إخوانا‌ وکنتم‌ علی‌ شفا حفره من النـار فـأنقذکم مـنها کذلک یبین الله لکم آیاته لعلکم تهتدون)٢ کـما تـری خــارج نـمایـد تــا بــدین وسـیله آب‌ رفته‌ به‌ جوی بازگردد...

٢. اتحاد اسلام و اصلاح طلبی
منابع دیگر‌ در‌ زمینه وحدت اسلامی میان فریقین با عنوان «اتحاد اسـلام » در دوران قاجاریـه شکل گرفتند. آغازگر این ادبیات، سـیدجمال الـدین‌ اسـدآبادی‌ (١٢٥٤‌ - ١٣١٤ ق) اسـت کـه اندیشه های خود را در مجله عربی‌ عروه الوثقی (چاپ پاریس) مکتوب کـرد. مجلـه مـذکور مورد توجه علما و اندیشمندان اسلامی بود و شخصیت های مختلفی در‌ جهان‌ اسلام‌ را از خود متأثر کـرد کـه از جمله شیخ محمد عبده‌ کـه‌ نسـل اول عالمـان دارالتقریـب قـاهره شـاگردان مکتب او هستند؛ و شخصیت هـایی چـون سـیدعبدالرحمن کـواکبی (متـوفی ١٣٢٠‌ ق)، شـیخ‌ حسین‌ جسر (متوفی ١٣٢٧ ق)، امیر شکیب ارسلان (متوفی ١٣٦٦ ق) و سیدرشید رضا (مـتوفی١٣٥٤‌ ق) حـضور‌ دارند‌.
سیدجمال واعظ اصفهانی (متوفی ١٣٢٦ ق) نیز از ایده اتحـاد اسـلام حمایـت مـی کـرد.
بعدها‌ آیت‌ الله‌ سیدهبه الدین حسینی شهرسـتانی (متـوفی ١٣٨٦ ق) در رسـاله فغـان اسـلام یـا مقدمه نـجات کـشتی‌ اسلام٦‌ و از معاصران، آیت الله سیدهادی خسروشاهی تـوجه بـیشـتری بـه نظریات سیدجمال الدین اسدآبادی‌ مبذول‌ کردند‌. لازم به ذکر اسـت کـه آیـت الله هبـه الـدین شهرستانی از اعضای رسمی دارالتقریب‌ قاهره‌ بود و آیـت الله خسروشـاهی از اعضـای مؤسـس مجمع جهانی تقریب مـذاهب اسـلامی هستند‌.

از تألیفات مهمی که در این شاخه از‌ تألیفات‌ تقریبی نوشته شده است، کتاب اتحاد اســلام تـألیف شاهزاده ابـوالحسن میـرزا معـروف‌ بـه‌ شـیخ الـرئیس قاجـار (١٢٦٤-١٢٩٩ ق) اسـت.

ابوالحسن‌ میرزا‌ متأثر‌ از کوشش های سیدجمال الدین اسدآبادی و اصلاحات‌ سلطان‌ عبدالحمید دوم این کـتاب را در سال ١٣١٢ ق نگاشت کـه مطالعـه آن در‌ فهـم‌ سیاسـت دولـت عثمـانی درباره «اتحاد‌ اسلام‌ » اهـمیت دارد‌. او‌ در‌ رسـاله «اتـحاد اسـلام » از مباحـث زائـد‌ و حاشـیه‌ ای مانند نزاع خونین درباره «حدوث و قدم قرآن کریم » که جهان اسلام‌ را‌ قرن ها گـرفتار ‌ ‌تـنش و درگیری کرده‌ است، انتقاد می کند‌.١ وی‌ یکی از موانع ترقی اسلام‌ را‌ اختلافات و جنگ هــای داخـلی مـیان مسلمانان می داند که موجب شده اند تا‌ «رونق‌ بازار اسلام » از میان برود‌ و نیـازی‌ بـه‌ اقامه دلیل بر‌ این‌ مطلب نمی داند که‌ اختلاف‌ داخلی و جنگ خانگی در میان هــر امـت و هر ملت مـانع تـوسعة خارجی آن و موجـب‌ ضـعف‌ مـی شـود.٢

از دیـد شـیخ الـرئیس‌ قاجـار‌، سرنوشت فریقین‌ در‌ دنیای‌ پر از فتنه کنونی‌ به یکدیگر گره خورده است چنانکه «اضمحلال و فنای هر دو دولت و استقلال و بقای هر دو‌ ملت‌ بـا یکـدیگر ملازمـه قهریـه دارنــد».٣ او‌ تأکید‌ می‌ کند‌ که‌ مغلوبیت اهل سنت‌ و جماعت‌ در برابر استعمارگران غربـی هرگـز وسـیلة فوز و فلاح و رابطة خیر و صلاح شیعه نخواهد بـود.٤ هرچنـد بـه‌ دلیـل‌ انحطـاط‌ اخلاقـی، مسلمانان هریک از نابودی یکدیگر شادمان‌ مـی‌ شـوند‌.٥ او‌ ضمن‌ آنکه‌ تصریح دارد که مـرادش هرگز تغییر مذهبی آن نیست که شیعه سنی شود و یا سنی شیعه شـود.٦ معتقـد اسـت اتحـاد سیاسی جهان اسلام باید با محوریت و مرجعیت‌ «سلطنت علیه عثمانیه » شـکل گـیرد.
٣. اندیشه وحدت بر پایه اصول و متون مشترک اصحاب وحدت اسلامی از دیرباز کوشیده اند تا متنی کلی و مشترک را بر پایـة منـابع اولیـة اسلام (قرآن‌ و سنت‌ و عقل سلیم و اجماع) تنظیم کنند که علامه مـحمـدتقی جـعفـری مطـابق ایده اش در باب «حیات معقول » از آن به «وحدت معقـول » تعبیـر کـرده اسـت.٨

اسـاس ایـن دیدگاه مبتنی بر این اندیشه است که مسلمانان در اصول عقاید با‌ یکدیگر‌ وحدت نظر دارنـد١ و از‌ اینـ‌ رو مـی تـوان بر پایه اصول عقاید مشترک متون مشترکی را نیـز تـهیـه کــرد کـه مـورد استفاده پیروان فریقین قرار گیرد. آیت الله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی موارد وحـدت اسـلامی را‌ چنین‌ شمارش کرده است:
مسلمانان شیعه و سـنی در دین، در خـدا، در کـتاب، در پیامبر، در قبله، در حج، در نماز، در روزه، در عقیده به فرشتگان و پیامبران الهـی و روز قـیامـت‌ و ماننـد‌ آنکـه از‌ لـوازم ایمـان هستند، با یکدیگر متفق و هم داستان هستند.

از نمونه های بارز تبلور این اندیشه در‌ دوران معاصر تألیفات آیت الله شـهید ســیدمحمدباقر صـدر در آثاری چون‌ فلسفتنا‌ و اقتصادنا‌ است که متونی اسلامی بر پایة اندیشه اسـلامی اسـت و مورد استقبال و استفاده همه فریقین واقع شده است‌ و ‌‌دیدگاه‌ های معظم لـه دربـاره بانکـداری اسلامی در همه مـراکز دانـشگاهی جـهان اسلام مورد‌ توجه‌ و تحقیق‌ است.

بسیاری از شاگردان شهید صدر به جریان تـقریب و وحـدت اسـلامی پیوسـتند و از اعضـای رسمی‌ مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی بودند.

٤. مکتب فقهی آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی
اندیشه فقه مقارن تاریخی بـس دراز دارد. کـتاب خلاف اثر شیخ الطائفه طوسی از قدیمی تـرین منابعی است که ما را با سـیر تـاریخی مسـائل فقهـی آشـنا مـی کـنـد. کـتـاب مـذکور‌ توسـط‌ آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی (متوفی ١٣٨١ ق) احیاء شد١ و با تدریس آیت الله العظمی بـروجردی، فـقه مـقارن بار دیگر به صورت جدی بـه حـوزه هـای علمیـه بازگشـت. همچنـین معظم‌ له‌ از شیوه حـدیثی خـاصی اسـتفاده می کرد که بر اساس جلسه درس فقـه ایشـان در نیمـه شعبان ١٣٧٧ ق به ایجـاد «مـجمع حدیثی » و نهایتا تألیف کتاب جامع الاخبار للشـیعه الامامیـه‌ انجامید‌ که‌ طرحی جامع بر اساس فقه‌ مـقارن‌ بـود‌. گزارش کاملی از آن را آیات سیدمصـطفی کاشفی خوانساری و سیدمحمدباقر موحد ابطحی و واعظ زاده خراسانی نگاشته انـد.

آیت الله العـظمی سیدحسین‌ بروجردی‌ تـا‌ جـای ممکـن، احکـام را از احـادیـث اســتخراج مـی‌ کرد‌. ابتدا احادیث را به صورت موضوعی دسـته بـندی می کرد و آنگاه هر دسـته را بـا دسـته دیگر مورد مقایسه‌ قرار‌ می‌ داد. بـه سـیر تاریخی مسئله و به اقوال قـدما تـوجـه ویـژه‌ ای مـبـذول مـی کـرد. جهت فهم روایت توجه خاصی به فـضا و مـحیط صدور روایت داشت و ازاین رو جدا‌ از‌ معنای‌ ظاهری الفاظ روایت، به قرینه حالیه ای که از فضای صـدور‌ روایتـ‌ برمی آید، توجـه کامل داشت و معتقد بـود که مجتهد نباید غـافل از اقـوال و انظار محیط صـدور‌ روایـت‌ بـاشـد‌.

مـعظم لـه درصـدد اسـتنباط مسـائل فقهـی از همـان افقـی بـود کـه در‌ زمـان‌ ائمـه‌ اطهـار - علیهم السـلام - و یا قـدمای فقها مطرح شده بودند. بـنـابراین بــه ســابقة تـاریخی طـرح‌ مـسـئله‌ و بـررسی‌ نظرات فقهی پیشوایان چـهارگانه اهـل سنت توجه داشت؛ چراکـه بـه بیـان معظـم لـه بسیاری‌ از‌ روایات أئمه اهل بیت ناظر به روایات و فـتاوای اهـل سنت هستند. پس باید‌ دانست‌ که‌ روایت در چـه عـصری صادر شـده اسـت و در آن زمـان چه فتواهایی در میان‌ فـقهای‌ مسلمین رایج بوده و امام (ع) درصدد رد کدام فتوا و تصویب کدام یک بوده است‌.٣ معظـم‌ لـه‌ از بیـان اقوال حـاشیه ای کـه مسیر تحقیق را از موضوع اصلی خارج مـی کـنند‌، پرهـیز‌ مــی کــرد. در نقـل اقوال بـه تـاریخ صدور آن ها توجه داشت‌ و از‌ این‌ رو تعدد فتـاوی یـک عـالم را کـه در آثـار مختلفش پراکنده شده بود، درمی یافت و می کوشید منطق‌ اختلاف‌ فتـوا را بـر اسـاس آخـرین فتوای‌ او دریابد. معظم له‌ «شهرت‌ قدما را ذاتا یا در‌ مقام‌ ترجیح حجت مـی دانسـت و آن را از شهرت بین مـتأخرین کـه بر پایة‌ استنباطات‌ خود، نظریاتی داده اند، جدا‌ می‌ کرد‌».

از دیـد آیتـ‌ الله‌ العظمی بروجردی‌ باید‌ بجای‌ دامن زدن به اختلافات‌، بر ضرورت تمسک بـه اقـوال و فتاوای عترت طاهره علیهم السلام تأکید کرد تا مسلمان ها‌ گـرد‌ هـم آیند و از اختلاف مـذاهب جـلوگیری‌ شـود‌. ازاین‌ رو‌ بر‌ حدیث ثقلین «إنی‌ تارک‌ فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی...» بسـیار تأکید می کرد و به دستور او رسالة حدیث الثقلین توسط‌ آیـت‌ الله‌ وشـنوی قمـی تـألیف و از سوی دارالتقریب قاهره‌ منتشر‌ شـد‌.
لازمـ‌ به‌ ذکر‌ است که شیخ محمدتقی قمـی نیـز کـه نقـش محوری در تأسـیس دارالتقریـب قـاهره داشـت، هرچنـد مسـتقیما شـاگرد آیـت الله العظمـی
بروجردی نیست، ولی می توان وی را‌ ملحق به شاگردانش دانست.


مکتب آیت الله العظمی سیدابوالقاسم خویی
از شاگردان مطرح آخوند خراسانی (١٢٥٥ - ١٣٢٩ق)، آیات آقاضیاء الـدین عراقـی‌ و میـرزای‌ نـائینی ‌ ‌و آقـا شیخ محمد حسین اصفهانی‌ (کمپـانی‌) هسـتند کـه از میـان شـاگردان‌ ایشـان‌ حـوزه تدریس آیت الله العـظمی سـیدابوالقاسم خـویی اهمیت دارد. شاگردان شهیر او از قبیل آیات سیدعلی حسینی سیستانی، سیدمحمدحسـین فضـل الله، حسـن سـعید تهرانـی‌، محمدمهـدی‌ شـمس الـدین، سـیدمحمدباقر صدر‌، سیدموسی‌ صدر، محمدجواد مغنیه، محمدمهدی آصفی، محمدتقی جعفری، محمد آصف محسنی و اسـتاد سیدجعفر شهیدی از داعیان وحـدت اسـلامی و حامیان دارالتقریـب قاهره بودند. اینان نیز با سه واسطه به میرزای شیرازی می‌ رسند‌.

مکتب آخوند خراسانی آخوند خراسانی ١ و شاگردانش همچون آیـات سیدمصـطفی کـاشـانی،٢ محمدحسـین کاشـف الغطاء، محمدحسین قمشه ای،٣ سیدصدرالدین صدر،٤ میرزا مهدی‌ خراسانی‌ ٥ و شـماری دیگـر‌ از علمـای اسـلام، از طـریـق صــدور فتـاوای جهـادی علیـه اسـتعمار بریتانیـا بـه حمایـت از سرزمین های اسلامی (دولت عثمانی) پرداختند. برخی دیگـر از شـاگردان آخونـد خراسـانی، همانند‌ آیات سیدحسین بروجردی، سیدهبه الدین شهرسـتانی، سیدمرتضـی رضـوی کشـمیری، سیدمحسن امین عاملی، سـیدعبدالحسین شـرف الدین، مـحمد صالح حائری (سمنانی) و قوام الـدین مـحمد وشـنوی بـا دارالتقریب قاهره همکاری داشتند.

مکتب آیت الله العظمی عبدالکریم حائری یزدی
یکی از مهم ترین کـانون هـای اجـتماع علمای تقریبی، مکتب آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حـائری یزدی‌ در‌ قـم است که بعدها با مکتب فقهی آیت الله سیدحسین بروجردی تلاقـی پیـدا کرد. شخصیت های برجسته ای در مکتب ایشان تلمذ کردند که بـرخی از چـهره هـای بزرگی‌ در‌
جهان اسلام گردیدند.

چنانکه مشاهده شد، در دوران معاصر چهار دسته‌ ادبیات‌ درباره‌ وحــدت اســلامی و تـقریـب میان مذاهب‌ اسلامی‌ شکل‌ گرفته است. پایه اصلی همه این گرایش ها مـبتنی بــر ایـن موضـوع است که اختلاف میان فریقین در فـروع اسـلام و نـه‌ در‌ اصـول‌ آن اسـت. در مقابـل از دیـد وهابیان که‌ مهم‌ تـرین دشـمنان داخـلی وحدت اسلامی در جهان اسلام هسـتند، اخـتلاف میـان اهل سنت و امامیه در اصول و نـه در فـروع‌ دینـ‌ اسلام‌ است؛ یعنی آنـان محـل اصـلی نـزاع را درباره اعتقاد به‌ الله (جل جلاله)؛ نبوت حـضرت رسـول الله (ص) و سـندیت قرآن کـریم فـرض کرده اند و چنین اتهاماتی لاجرم به تکفیر‌ مذهب‌ امامیه‌ می انـجامـد.

بنابراین شاگردان تابع محض استادان نیستند، ولی تا زمانی‌ که در چارچوب مؤلفه‌ هـای‌ اصــلی شجره آموزشی خود عمل کنند، در کلیات با اساتید خود هم داسـتان انـد.
این نـکته را نباید نادیده گرفت کـه داعیـان شـیعی تقریـب مـذاهب فـریقین بـه صـورت معناداری در کنار‌ تحصیل فقه، عرفان و حـکمـت ‌ ‌اســلامی را نیـز آموختـه انـد. بـرای مثـال، سیدمصــطفی کاشــانی (١٢٦٤-١٣٣٦ق) در نــزد جهانگیرخــان قشــقایی (م ١٣٢٨ق) و یــا سیدحسین بروجردی در نـزد جـهانگیرخان قـشقایی و حاج رحـیم اربـاب (١٢٩٧‌-١٣٩٦ق‌) و سیدمحمدباقر درچه ای اصفهانی (١٢٦٤ - ١٣٤٢ق) و سیدابوالحسن رفیعـی قزوینـی (١٣١٣ -١٣٩٥ق) در نزد میرزا حسن کرمانشاهی (١٣٣٦ق) و مـحمد هیدجی زنجانی (م ١٣٣٩ق) و امام خمینی (١٣٢٩ - ١٤٠٩ق) در نزد محمدعلی شاه آبادی‌ (١٢٩٢‌- ١٣٦٩ق) و سیدابوالحسن رفیعی قزوینی تحصیل حـکمت کرده اند. این آموزشها تـنها بـه حوزه های علمیه ایران اختصـاص نداشته است و علمای بزرگ نجف اشرف نیز بـه تحصـیل حکمـت پرداختـه انـد‌؛ همچـون‌ سـیدمحمدهادی میلانـی (١٣١٣- ١٣٩٥ق) در نـزد محمدحسـین غـروی اصـفهانی (١٢٩٦-١٣٦١ق) و ســیدمحمدباقر صــدر (١٣٥٣-١٤٠٠ق) و سیدمحمدحســین فضــل الله (١٣٥٤-١٤٣١ق) در نزد علامه شیخ صـدرا بادکوبه ای (م ١٣٩٤ق).

نتیجه‌ گیری‌
چهار‌ دسته ادبیات تقریبی در جهان‌ اسلام‌ موجود‌ است که بـا پیونـد زدن آنهـا بـه یکـدیگر می توان نقشه راه اقدام مؤثر عالمان تقریبی در جهان اسلام را ترسـیم‌ کـرد‌. بـی‌ تردیـد اســاس تـقریب مذاهب اسلامی بر پایة اصول‌ مشترک‌ است و هرچه منابع علمی و معتبـر بـر اسـاس اصول مشترک (توحید، نبوت، قرآن مجید، قبله واحد، حج و روزه واحـد و...) تولیـد‌ شـود‌، اندیشه‌ تقریب گسترش می یابـد. نـظریـه پـردازی هــای شـهید سـیدمحمدباقر صـدر‌ در زمینـه بانکداری اسلامی نمونه خوبی از این کوشش ها است که متونی اسلامی بر پایه اصول مشترک‌ و مورد‌ قبول‌ همه مسلمانان را تدوین کرده است.

از سوی دیگر تجربه ناکام‌ نـادرشاه‌ افـشار نشان از اهمیت و ضـرورت همراهـی حاکمـان سیاسی در مسیر تقریب مذاهب اسلامی دارد. بدین منظور‌ باید‌ علمای‌ فریقین، نسبت های ناروا و بی مأخذ درباره یکدیگر را از میان بردارند‌ تا‌ جوی‌ مساعد برای تـصمیم گـیـری هــای سیاسـی درباره جهان عاری از خـشونت و تـکفیر شـکل گیرد‌.

چنانکه‌ دیده‌ شد بدنة اصلی جریان تقریـب مـذاهب اسـلامی (بـی واسـطه یـا باواسـطه) برخاسته از حوزة‌ علمیه‌ نجف اشرف است و شجرة آمـوزش فـقهی عـالمان تقریب بـه میـرزای شیرازی و از آن‌ طریق‌ به‌ عـلامـه وحـیـد بهبهـانی بـازمی گـردد. در انشـعابات درس میـرزای شیرازی، به لحاظ آموزش شاگردان‌ تقریبی‌، شـاخه هـا و زیرشـاخه هـای آخونـد خراسـانی، عبدالکریم حـائری یزدی، سـیدحسین بـروجردی، امـام خمینـی‌، سیدابوالقاسـم‌ خـویی‌ و شـهید سیدمحمدباقر صدر اهمیت دارند.

هـمچنین با اتصال ادبیات اصلاح طلبی اتحاد اسلام که با‌ نگاهی‌ استعمارستیز و اجتماعی بـه موضوع می نگرد، با تـوجه بـه دغـدغه های فقه‌ مقارن‌، مخاطبـان‌ وحـدت اسـلامی بـه مراتـب افرایش می یابـند. مـشکل استعمار، فقر ملل اسلامی، موضوع بیداری اسلامی‌، مبارزه‌ بـا‌ مظـاهر مادی تجدد غربی و موارد دیگر مـسائل مـشترک جـهـان اسـلام اسـت و همچنـانکـه‌ دشـمن‌ مشترک موجب همگرایی فریقین می شود، نیازها و مـسائل مـشترک نـیز هر یک زمینـه هـایی برای همکاری‌ و همیاری‌ فراهم می کنند.

بنابراین برای گسترش جغرافیای تـقریب مـذاهب اسـلامی نیازمنـد پیونـدی‌ خلاقانـه‌ میـان چهار دسته ادبیات تقریبی معاصر هستیم‌ که‌ محور‌ عقیدتی آن بـر پایه اصـول مشترک و محور‌ عملیاتی‌ آن در میان علمای فریقین با همراهی سیاستمداران و مصلحان اجتماعی است. مـوفقیت ایدهـ‌ تـقریب‌ مذاهب اسلامی درگرو پیوند چهار‌ تجربه‌ تاریخی فوق‌ الـذکر‌ در‌ کنـار یکـدیگر است و ازاین رو هیچ‌ یکـ‌ از مـوارد مذکور را نباید جدای از هم و یا بی نیاز از‌ یکدیگر‌ دید.

منبع: مطالعات تاریخ اسلام - تابستان 1396 - شماره 33

انتهای پیام/
https://taghribnews.com/vdcaianim49nem1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی