تاریخ انتشار۹ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۹:۲۶
کد مطلب : 29795
به بهانه سالگشت مرگ شاعر دردمند و انقلابي

قیصر امین‌پور "دستور زبان عشق" را سرود

اشاره
قیصر امین‌پور در پنجمین مجموعه‌ی شعر خود "دستور زبان عشق" را مکتوب کرد.
تازه‌ترین مجموعه‌ی شعر امین‌پور با نام "دستور زبان عشق" در ایام برگزاری نمایشگاه کتاب تهران در سال 1386 منتشر ‌شد. این مجموعه سروده‌های این شاعر را از سال ۱۳۸۰ به بعد، پس از مجموعه‌ی "گل‌ها همه آفتابگردانند" شامل می‌شود، که در قالب‌های مختلفی از جمله: شعر نو، غزل، رباعی و دوبیتی سروده شده است. 
"دستور زبان عشق" پس از کتاب تازه منتشرشده‌ی امین‌پور با نام "شعر و کودکی" به بازار آمد.
 
"تنفس صبح" و "در کوچه‌ی آفتاب" (۱۳۶۳)، "آینه‌های ناگهان" (۱۳۷۲) و "گل‌ها همه آفتابگردانند" (۱۳۸۰) از دیگر مجموعه‌های شعر این شاعر برای بزرگسالان هستند. "گزینه‌ی اشعار" او هم در سال ۱۳۷۸ منتشر شده است.
همچنین "توفان در پرانتز" (نثر ادبی) و "منظومه‌ی ظهر روز دهم" (برای نوجوانان) (۱۳۶۵)، "مثل چشمه، مثل رود" (برای نوجوانان) (۱۳۶۸)، "بی‌بال پریدن" (نثر ادبی برای نوجوانان) و "گفت‌وگوهای بی‌گفت‌وگو" (۱۳۷۰)، "به‌قول پرستو" (برای نوجوانان) (۱۳۷۵)، و "سنت و نوآوری در شعر معاصر" (۱۳۸۳) پیش‌تر از امین‌پور منتشر شده‌اند.
قیصر امین‌پور تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گتوند گذراند . سال ۱۳۵۷ در رشته‌ی دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد؛ ‌اما یک سال بعد، از این رشته انصراف داد و به دانشکده‌ی علوم اجتماعی همین دانشگاه رفت.
در همان سال در شکل‌گیری حلقه‌ی هنر و اندیشه‌ی اسلامی با افرادی چون سیدحسن ‌حسینی، سلمان هراتی، محسن مخملباف، حسام‌الدین سراج، محمدعلی محمدی، یوسفعلی میرشکاک، حسین خسروجردی و... همکاری داشت؛ (گروهی که بنیانگذاران جوان حوزه‌ی هنری نام گرفتند و بعدترها چهره‌هایی چون سهیل محمودی، ساعد باقری، محمدرضا عبدالملکیان، عبدالجبار کاکایی، فاطمه راکعی و علیرضا قزوه نیز به آنان پیوستند). البته هشت سال بعد یعنی در سال ۱۳۶۶، به‌همراه بسیاری از هم‌دوره‌یی‌هایش، از حوزه هنری خارج شد. از دیگر نهادهایی که قیصر امین‌پور در شکل‌گیری آن‌ها نقش داشته است، به "دفتر شعر جوان" در سال ۱۳۶۸ می‌توان اشاره کرد.
او در سال ۱۳۶۳ مجددا رشته‌ی تحصیلی خود را تغییر داد و در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران به تحصیل مشغول شد؛ تا این‌که در سال ۱۳۶۹ تحصیل در دوره‌ی دکتری این رشته را آغاز کرد و دفاع از رساله‌ی پایان‌نامه‌اش ـ با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی و همکاری دکتر اسماعیل حاکمی و دکتر تقی پورنامداریان ـ با عنوان "سنت‌ و نوآوری در شعر معاصر" در سال ۱۳۷۶ انجام شد.
دکتر امین‌پور که تجربه‌ی تدریس در مقطع راهنمایی را در فاصله‌ی سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ در کارنامه‌ی خود دارد، از سال ۱۳۶۷ نیز به تدریس در دانشگاه الزهرا (س) پرداخت. اما شروع تدریس او در دانشگاه تهران به سال ۱۳۷۰ برمی‌گردد که همچنان ادامه دارد.
او که عضو پیوسته‌ی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی است، فعالیت‌های مطبوعاتی را نیز در کارنامه‌ی خود دارد.

زندگینامه
قیصر امین‏پور متولد دوم اردیبهشت ۱۳۳۸ در گتوند از توابع دزفول است .وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در گتوند و دزفول به پایان برد سپس به تهران آمد و دکترای خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۶اخذ کرد. وی فعالیت هنری خود را از حوزه اندیشه و هنر اسلامی در سال ۱۳۵۸ آغاز کرد .

در سال ۱۳۶۷ سردبیر مجله سروش نوجوان شد و ازهمان سال در دانشگاه الزهرا و دانشگاه تهران به تدریس اشتغال دارد. در سال ۱۳۸۲ نیز به عنوان عضو فرهنگستان ادب و زبان فارسی انتخاب شد.
اولین مجموعه شعرش را با عنوان "تنفس صبح" که بخش عمده آن غزل بود و حدود بیست قطعه شعر آزاد؛ از سوى انتشارات حوزه هنرى در سال ۶۳ منتشر کرد و در همین سال دومین مجموعه شعرش "در کوچه آفتاب" را در قطع پالتویى توسط انتشارات حوزه هنرى وابسته به سازمان تبلیغات اسلامى به بازار فرستاد.

در سال ۱۳۶۵ "منظومه ظهر روز دهم" توسط انتشارات برگ وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به بازار مى‏آید که شاعر در این منظومه ۲۸ صفحه‏اى ظهر عاشورا، غوغاى کربلا و تنهایى عشق را به عنوان جوهره سروده بلندش در نظر مى‏گیرد. سال ۶۹ برگزیده دو دفتر تنفس صبح و در کوچه آفتاب با عنوان »گزیده دو دفتر شعر« از سوى انتشارات سروش از وى منتشر مى‏شود. »
"آینه ‏هاى ناگهان" تحول کیفى و کمى امین‏پور را بازتاب مى‏دهد؛ در این مرحله امین‏پور به درک روشن‏ترى از شعر و ادبیات مى‏رسد. اشعار این دفتر نشان از تفکر و اندیشه‏اى مى‏دهد که در ساختارى نو عرضه مى‏شود. آینه ‏هاى ناگهان، امین‏پور را به عنوان شاعرى تأثیرگذار در طیف هنرمندان پیشرو انقلاب تثبیت مى‏کند و از آن سو نیز موجودیت شاعرى از نسل جدید به رسمیت شناخته مى‏شود.

در اواسط دهه هفتاد دومین دفتر از اشعار امین‏پور با عنوان "آینه ‏هاى ناگهان ۲"منتشر مى‏شود که حاوى اشعارى است که بعدها در کتاب‏هاى درسى به عنوان نمونه ‏هایى از شعرهاى موفق نسل انقلاب مى‏آید.

در همین دوران است که برخى از اشعار وى همراه با موسیقى تبدیل به ترانه ‏هایى مى‏شود که زمزمه لب‏هاى پیر و جوان مى‏گردد. پس از تثبیت و اشتهار، ناشران معتبر بخش خصوصى علاقه خود را به چاپ اشعار امین‏پور نشان مى‏دهند و در اولین گام، انتشارات مروارید گزینه اشعار او را در کنار گزینه اشعار شاملو، فروغ، نیما و... به دست چاپ مى‏سپارد که در سال ۷۸ به بازار مى‏آید. "گل‏ها همه آفتابگردانند" جدیدترین کتاب امین‏پور نیز در سال ۸۱ از سوى انتشارات مروارید منتشر شد که به چاپ‏هاى متعدد رسید و با استقبال خوبى روبه‏رو شد.

دکتر قیصر امین ‏پور در سال ۱۳۸۲ علی رغم تمایلش از سردبیری سروش نوجوان استعفا داد ، و ضمن عضویت در فرهنگستان زبان و ادبیات فارسى؛ در دانشگاه تهران و الزهرا تدریس می كرد وبه کارهاى پژوهشى مشغول شد.

منوچهر جوکار: نگذاریم چهره علمی قیصر فراموش شود
نویسنده و مدرس ادبیات دانشگاه شهید چمران اهواز، در مراسم نکوداشت قیصر امین‌پور که در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید چمران اهواز برگزار شد، گفت: نگذاریم چهره علمی قیصر فراموش شود.

«منوچهر جوکار»، نویسنده و مدرس ادبیات دانشگاه شهید چمران، در باره قيصرمي‌گويد: بهتر دیدم تا در سوگ امين پور در زمینه شخصیت دانشگاهی او صحبت کنم، قیصر با قبولی در رشته دامپزشکی وارد دانشگاه شد اما پس از آن جامعه‌شناسی و ادبیات را برگزید، در خلال سال‌های
۶۳ تا ۷۶ به آموختن پرداخت و موفق به دریافت دکترای ادبیات فارسی شد، او از دوستان نزدیک «محمدرضا شفیعی‌کدکنی» بود و شاید مناسب باشد اگر بگوییم جامعه دانشگاهی تهران بیشتر از همه در سوگ او ناراحت بودند.

عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز تأکید کرد: نگذاریم چهره علمی قیصر فراموش شود، قیصر از معدود افرادی بود که درس ادبیات را با علاقه گذراند  و این نکته‌ی عبرت‌آموز و شاخص چهره دانشگاهی وی بود.

او خاطرنشان کرد: از قیصر ۱۳ عنوان کتاب در خلال ۳۷ تا ۳۸ سال از عمر او منتشر شده که شامل پنج مجموعه شعر بزرگسال، سه مجموعه شعر نوجوان، سه نثر ادبی نوجوانان، دو اثر پژوهشی و یک گزیده اشعار و پایان نامه سنت و نوآوری در شعر فارسی است. پایان‌نامه امین‌پور بهترین پایان‌نامه در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود و تبدیل به کتابی موفق شد.

وی یادآوری کرد: توجه خاص قیصر‌ امین پور به شعر نوجوانان، انتشار مجموعه شعر برای آنها، سردبیری سروش نوجوان، نقدها و بررسی‌هایش در نشست‌ها و کنگره‌ها از دیگر فعالیت‌های او در سالهای عمر پربرکت‌اش بود.

جوکار همچنین عنوان کرد: مبادا در آیین‌های بزرگداشت با محدود کردن قیصر به شعر، او کوچک شود. او نباید در حوزه جغرافیایی خاصی گنجانده شود و شاعری قیصر را نباید محدود به زمان خاصی کرد.

او گفت‌: ای کاش مسؤولان فرهنگی کشور کنگره بزرگداشتی در در سالروز تولد یا وفات در شان مقام و منزلت امین‌پور برگزار کنند تا ابعاد شخصيتي او بهتر شناخته شود.

این مدرس دانشگاه با بیان اینکه شاعری امین‌پور دو دوره دارد اظهار کرد: دوره اول شامل سالهای ۶۶ - ۵۶ در تهران و تشکیل حوزه هنری شعر، انتشار دو مجموعه‌ی «تنفس صبح» و «در کوچه‌ی آفتاب» برای بزرگسالان که موافق با جریان‌های روز و انقلاب بودند و می‌توان گفت دوبیتی و رباعی دوباره با قیصر شروع شدند. در این دوره قیصر بهترین شاعر نسل انقلاب می‌شود اما در سال ۶۶ از حوزه هنری و این جریان شعری جدا می‌شود.

جوکار از آغاز دوره دوم فعالیت امین‌پور از سال ۶۶ با انتشار سه مجموعه‌ی «آینه‌های ناگهان»، «گلها همه آفتابگردانند» و «دستور زبان عشق» گفت و تصریح کرد: شعرهای امین‌پور در این دوره از محتوای گذشته نیز بهره دارند اما به انتقاد آرام و دردمندانه به دوران قبل نیز می‌پردازند و مجموعه‌ آینه‌های ناگهان بهترین مجموعه شعر او است. از جمله ویژگی‌های شعر امین‌پور که تکرار می‌شدند این بود که شعر امین‌پور دردمندی بیشتری از شعر شاعران هم نسل او دارد.

وی بیان کرد: شعر قیصر شعر ایجاز، تناسب و تعادل است که از زمان شفیعی کدکنی وی به شعر رسیده بود.

فاطمه راکعی: قیصر، حافظ زمانه است
پیش‌تر بارها گفته‌ام؛ علاوه بر عاطفه سیال جاری در اشعار قیصر، علاوه بر زدن حرف دل مردم در متن شعرهایش، او در شیرین‌ترین و تلخ‌ترین روزهای انقلاب اسلامی ایران سخنگوی جمع انقلابی مردم در شعرهایش بود. طبیعی است که او در بین مردم جایگاه بلندی داشته باشد. مخاطب در شعرهای قیصر حرف دل خود را می‌بیند و می‌خواند.

در راه مبارزه ظلم و فساد و چپاولگران بیت‌المال، در برابر دشمنان ملت در جنگ و دشمنان انقلاب، برای شهیدان انقلاب و دفاع مقدس؛ قیصر برای همه اینها شعری گفته است. او همین‌طور در طول حیاتش با مردم پیش آمد و همراه مردم بود و در بطن مردم زیست. در تمام فرازونشیب‌ها همراه مردم بود و در کنار همه گروه‌ها، در شعر زندگی می‌کرد و همواره شعرهایش به موقع بود.

اینها درباره محتوای اشعار قیصر امین‌پور بود؛ اما به لحاظ فرم و صورت شعر در واقع می‌توان قیصر زمان‌مان را با حافظ مقایسه کرد. علیرغم اینکه اشعار قیصر
با محتواست و از ارائه‌ها و فنون شعر پربار است، اما آنقدر استادانه استفاده شده که مخاطب شعر او متوجه آرایه‌ها و فنون شعری نمی‌شود.

قیصر آنقدر با مطالعه بود که فنون شعری ذات شعرهایش شده بود. منتقدان آثار او را شگفتی در زمینه استفاده از کنایات و استعارات و ایهام می‌دانستند و اینها بود که ارزش اشعار قیصر را بالا و بالاتر می‌برد. اینها بود و این سادگی‌های اشعارش که مردم را با خود همراه می‌کرد و همه به راحتی با او و شعرهایش ارتباط برقرار می‌کردند؛ همان‌طور که مردم هنوز هم با حافظ ارتباط برقرار می‌کنند.

ویژگی سخن قيصر

قیصر امین پور پیش از آنکه به عنوان شاعر کودک و نوجوان به شمار آید در جامعه ادبی امروز به خاطر ویژگی های شعری اش شناخته شده است و شعرهای عمومی اش بیشتر از شعرهای کودکانه و نوجوانانه اش بر سر زبانهاست. از نیمه ی دوم دهه شصت بود که قیصر امین پور به ثبات زبان و اندیشه در شعرش دست یافت. هر چند جامعه ادبی او را به عنوان یک ادیب آکادمیک و استاد دانشگاه می شناسد ولی حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان هنوز قیصر را از آن خود می داند. دو دفتر "به قول پرستو" و "مثل چشمه- مثل رود" آوازه خوبی دارند.

در طلیعه دفتر "به قول پرستو" شاعر با طرح چند پرسش ارتباط خود را با مخاطب آغاز می کند:

چرا مردم قفس را آفریدند؟              چرا پروانه را از شاخه چیدند؟

چرا پروازها را پر شکستند؟             چرا آوازها را سر بریدند؟ 

قالبهای مورد علاقه همین پور عبارتند ار:چهارپاره – غزل – دو بیتی- قالب نیمایی- مثنوی

ویژگی های شعری

   ا لف: مضمون بکر
هوشیاری و دقت نظر امین پور از او شاعری مضمون یاب و نکته پرداز ساخته است. مضمون یابی و نکته پردازی او از نوعی نیست که وی را از واقعیت ها دور ساخته و نازک اندیشی های معما گونه را به ذهن و زبانش راه دهد. (مثل شاعران سبک هندی)
ویژگی زبان او در عین سادگی و روانی، از زیبایی چشمگیری برخوردار است.
مثلاً شعرهای لحظه سبز دعا- حضور لاله ها- لحظه شعر گفتن

  ب: اندیشه های نو
یک تفکر سنتی در این مورد بر این باور است که هر چه بوده، گذشتگان و دیگران سروده و نوشته اند. پس آنچه سروده و نوشته می شود، تازگی و طراوت ندارد و دست کم تفسیری از آثار آنان است. اما پاسخی دیگر هست که می گوید: همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز و به خلق و کشف مدام هنری باور دارند.
قیصر یکی از شاعرانی است که در این زمینه تلاش خوبی را سرگرفت.
در قطعه "راه بالا رفتن" این نوگرایی در مضمون و اندیشه دیده می شود.

   ج: زبان امروزی
امین پور در شعرهایش می کوشد از زبان امروزی در نهایت سلاست و روانی استفاده کند و رعایت کامل قوانین بکار گرفتن فرهنگ کنایات و اصلاحات به جمعیت زبان او کمک می کند. او در شعر "بال های کودکی" بیش از هر شعری فرهنگ زبانی توده مردم را وارد کرده است.

  د: گوناگونی موضوعات
موضوعات برگزیده او ،عام و متعلق به نوجوانان و مردم است و تازگی و طراوت خوبی دارند و این فعالیت و حجم ذهنیت او را نشان می دهد.

  هـ: وزن
یکی از راههای ارتباط با کودکان و نوجوانان در شعر استفاده از وزن ریتمیک و واژه های موزون و خوش آهنگ است و امین پور از این اوزان و نیز دیگر اوزان برای عام در شعرهایش به تنوع استفاده کرده است.

لحظه های كاغذی را روز و شب تكرار كردن
خاطرات بایگانی، زندگی های اداری

آفتاب زرد وغمگین، پله های رو به پایین
سقف های سرد و سنگین، آسمان های اجاری

عصر جدول های خالی، پارك های این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمكت های خماری

رونوشت روزها را روی هم سنجاق كردم:
شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری

عاقبت پرونده ام را با غبار آرزوها
خاك خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری

روی میز خالی من، صفحه باز حوادث
درستون تسلیت ها، نامی از مایادگاری

انتظار در شعر قيصر
آرمان روزی در آرمان‌شهری/ نگاهی به شعر «روز ناگزیر»

انتظار مفهومی مجرد و کلی است که بدون مصداق شخص در حد مدلولی ذهنی باقی می‌ماند. شعر کلاسیک عرصه طرح این مفهوم و مفاهیم کلی و ذهنی از این دست به صورت تیپیک است. در این عرصه است که
اشخاص اشیا و حتی پدیده‌ها در اصل خود  نیستند . نوعی و نماینده تیپ خود هستند. می‌توان شباهت اشخاص در هنر کلاسیک را معلول همین مساله دانست. اشخاصی فاقد هویت فردی که هر کدام می‌توانند جای دیگری بنشینند. شباهت‌های بین یار در شعر سعدی و حافظ و وحشی بافقی و ملک‌الشعرای بهار و شهریار را باید در همین راستا دید. راستی هیچ به شباهت عجیب چهره‌ها در تابلوی«شام آخر» اثر«لئوناردو داوینچی» دقت کرده‌اند؟ حتی پرتوه «رامبرند» از خودش نقاش هم می‌تواند«میکل آنژ» باشد! به طور کلی به نظر می‌رسد هنر کلاسیک که از اضلاع عمده آن بازنمایی و محاکات است، به جای باز آفرینی اجزای زندگی به باز آفرینی کلیات (انواع و تیپ‌ها) می‌پردازد و افلاطون وار به جهان مُثُل نظر انداخته است. جهانی که در آن از فردیت و تشخص خبری نیست«انتظار» هم یک مُثُل است تا زمانی که مصداق مشخصی نیافته است. در همان مرحله می‌ماند. تکرار و تقلید در هنر آن چه را که روزی فردی بوده است به کلیشه و تیپ تبدیل می‌کند. حتی می‌توان گفت باز تولید مقلدانه، مفاهیم را مُثُلی می‌کند. مفاهیم مُثُلی به تعبیری همان بیان خودکار شده مورد نظر فرمالیست‌هاست.

انتظار امام زمان(عج) اگر چه مصداقی مشخص از انتظار است و از تیپ«انتظار» بر آمده‌تر به نظر می‌اید، اما شعر انتظار با همین مصداق، آن را به سرعت به مفهومی کلی بدل کرده است گویی آن را به مفهومی مُثُلی تبدیل کرده است.

انقلاب اسلامی به دلیل ماهیت دینی خود زمینه بروز و حضور دین و ملاحظات دینی را در تمام عرصه‌ها به خصوص عرصه فرهنگ و تولیدات فرهنگی و تولیدات هنری فراهم کرد. انبوه این تولیدات از یک سو و زمینه کاملا مساعد جهت اشراف مخاطبان بر مفاهیم کلی و جزیی مذهبی از سوی دیگر باعث شد که دریافت‌های هنری شاعران از پدیده‌های دینی به سرعت از تاثیر هنری و زیبا شناختی خود تهی شوند و به ابزار معنارسان، حتی ایدئولوژی‌ زده‌ای تبدیل شوند هم چون متنی پراتیک عمل کنند. شعر انتظار هم از این قاعده بر کنار و مستثنی نبوده و نیست. این نوع شعر با تعابیر و مضامینی که به تدریج روشن شده‌ا‌ند(لورفته‌اند!) یا کلید واژه‌هایی که کم‌کم آشنا به نظر می‌رسند (مبتذل شده‌‌اند!) به نظر می‌رسند، به شدت تک معنا(دارای یک معنای اصلی و اصیل) شده و توان خوانش و تعبیر‌های مختلف را از دست داده است و به این ترتیب به تمامی از معنامداری شعر کلاسیک تبعیت می‌کند.

در شعرها ترکیب «سید پنهان شده» ترکیبی است از واژه‌های کلیدی آشنا و از فرط آشنایی خنثی شده که به کار گیری توام صنایعی چون ایهام و مراعات النظیر و تشخیص با محوریت«نرگس» هیچ کمکی به رهایی اثر از چنگال تک معنایی نمی‌کند؛ زیرا کلیه تمهیدات اندیشیده شده‌ در کار حتی برای مخاطب عام شعر امروز نه تنها هیچ تازگی و طراوتی ندارد، بلکه به دلیل تکرر استفاده او را دل‌زده نیز می‌کند. ضمن این که سهم مخاطب را در باز آفرینی شعر از طریق خلق فرامتنی ویژه و شخصی به هیچ می‌گیرد.

«این روزها که می‌گذرد، هر روز احساس می‌کنم که کسی در باد فریاد می زند

احساس می‌کنم که مرا

از عمق جاده‌های مه آلود

یک آشنای دور صدا می‌زند

آهنگ آشنای صدای او

مثل عبور نور

مثل عبور نوروز

مثل صدای آمدن روز است

آن روز ناگزیر که می‌آید...»

سروده «قیصر امین پور» است شاعر در این سطور آغاز شعر را با یک آشنا زدایی قابل توجه همراه می‌کند. اگر به تعبیر عامه، امام زمان(عج) را انتظار می‌کشند، شاعر، به واقع امام زمان(عج) را در انتظار نشانده است. به بیان دیگر اگر همه آن امام را «منتظر» می‌دانند شاعر او را نیز چون عاشقانه‌اش «منتظر» خوانده است.

از این پس «امین پور» به وصف«آن روز ناگزیر» از طریق بیان حس و دریافت‌های شخصی خود از روزگار ظهور حضرت مهدی(عج)
می‌پردازد. مجموعه‌ای از ساخت‌های زبانی مشابه که بدون ارتباطی ارگانیک و با تکیه مطلق بر ذوق شخصی شاعر شکل یافته‌اند. مجموعه‌ای که به دلیل همین فقدان ساختار ارگانیک می‌توانست به مراتب بلندتر از اکنون با بسیار کوتاه‌تر از اینک باشد.

این شیوه توصیف، کاملا مشابه توصیف کلاسیک شاعران تاریخ ادبیات ما مثلا از یار است از فراق او. شیوه‌ای که شعر را به شدت بیت مدار می‌کند و استقلال ابیات را به دنبال می‌آورد. این شیوه شعر«روز ناگزیر» را ازمحور طولی محروم می‌کند و همان گونه که ذکر شد تشکل کلی آن را به وحدت قضا و وحدت محل ارجاع واگذار می‌کند.

با این همه نمی‌توان از زیبایی شاعرانه هر کدام از ساخت‌های زبانی یا فراز‌های اثر به سادگی گذشت. مثلا در این فراز، به کارکرد دوگانه «سربلند» توجه کنید که چه‌گونه به آفتاب و آسمان در سطرهای بعد از خود ماهیتی استعاری بخشیده است:

«روزی که عابران خمیده
یک لحظه وقت داشته باشند
تا سربلند باشند
و آفتاب را
در آسمان ببینند»

یا در این سطرها کارکرد فراهنجار کلمات با به کارگیری صور خیال چون تشخیص فضای اثیری و   فرا واقعیتی ایجاد کرده است:

«و خواب در دهان مسلسل‌ها

خمیاز می‌کشد

و کفش ‌های کهنه سربازی

در کنج موزه‌های قدیمی

با تار عنکبوت گره می‌خورند

روزی که توپ‌ها

در دست کودکان

از باد پر شوند»

و سطرها و تصاویر درخشانی از این دست:

«آیینه حق نداشته باشد

با چشم‌ها دروغ بگوید

دیوار حق نداشته باشد

بی پنجره بروید»

«روز طلوع خورشید

از جیب کودکان دبستانی

صندوق‌های پستی

آن روز‌های پستی

آن روز آشیان کبوترهاست»

اگر فضای بیت‌مدار شعرکلاسیک، محل شاه بیت پردازی است در کنار شاه بیت‌ها می‌توان ابیات ضعیف هم یافت. در

«روز ناگریز» هم می‌توان فرودهایی را پیدا کرد. تصاویری خنثی و بدون اتفاق شاعرانه و بیشتر در پی القای معنای مورد نظر شاعر:

«روزی که دست خواهش، کوتاه

روزی که التماس، گناه است

آن روز پرواز دست‌های صمیمی در جست و جوی دوست

آغاز می‌شود»

و کم دقتی های کم شعاری ازاین دست:

«روزی که شاعران

ناچار نیستند

در حجره‌های تنگ قوافی

لبخند خویش را بفروشند

روزی که روی قیمت احساس

مثل لباس

صحبت نمی‌کنند»

گویا شاعر خود در حجره تنگ قافيه ها گیر کرده است و قافیه پردازی که از تکنیک‌های مورد علاقه اوست، همیشه نتایج درخشانی به دنبال نداشته است.

«روز ناگزيری» آرمان آرزوی در آرمان شهری است که به دست او شکل می‌گیرد و حضور«او» در هیچ کجای شعر حتی در سطر‌های پایانی شعر که زبان از مرحله اجرای تصویر در کل شعر به بیانی سطحی و احساسی(و نه حسی) تبدیل می‌شود.
شعر «روز ناگزیر» شعری خواندنی است حتی اگر حدود دو دهه از سرایش و انتشار آن گذشته باشد. این ایا به این دلیل نیست که «امین پور» در عین توجه به زمینه ارجاعی اثر از ذکر مستقیم و بی واسطه آن زمینه خود داری کرده است و در همان حال که مفهوم«انتظار» را منتقل کرده مصادیقی شاعرانه برای آن آفریده است؟ سطرهای پایانی؟ «روز ناگزیر» پایان بخش این نوشتار خواهد بود:

«ای روزهای خوب که در راهید!

ای جاده‌های گمشده در مه!

از پشت لحظه‌ها به در آیید!

ای روز آفتابی!

ای مثل چشم‌ها به در ایید!

ای روز آمدن!

ای مثل چشم‌های خدا آبی!

ای روز آمدن!

ای مثل روز، آمدن‌ات روشن!

این روزها که می‌گذرد، هر روز

در اتنظار آمدن‌ات هستم!

با من بگو که ایا، من نیز در روزگار آمدن‌ات هستم؟»

آثار
۱- تنفس صبح
۲- در کوچه آفتاب
۳- مثل چشمه ، مثل رود
۴- ظهر روز دهم
۵- آینه‏ های ناگهان
۶- گل‏ها همه آفتابگردانند
۷- گزینه اشعار « مروارید »
۸- بی بال پریدن
۹- طوفان در پرانتز
۱۰- به قول پرستو « مجموعه شعر نوجوان »
۱۱-سنت و نو آوری در شعر معاصر خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بال های استعاری
 

منبع: سايت قيصر امين پور- حوزه نت
https://taghribnews.com/vdcbszb5.rhb99piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی

صالح دورقي ازشادگان
من قيصر را نماد غم نماد انسانهاي عاشق و اشعارش را گوياي يك عاشق به دور مانده از معشوق و در غم هجر معشوق مانده مي دانم
رومینا
این که راجب قیصرامین پور پس شعر های فاطمه راکعی کجاست