رفتارهای منافقین در شکنجه، زندان و قتل اعضا امروز نه در بیابانهای پادگان اشرف، بلکه در محیط اروپای مدعی حقوق بشر رخ میدهد.
منافقین با اعضای خود چگونه برخورد میکنند؟
خبرگزاری فارس , 12 مرداد 1398 ساعت 10:06
رفتارهای منافقین در شکنجه، زندان و قتل اعضا امروز نه در بیابانهای پادگان اشرف، بلکه در محیط اروپای مدعی حقوق بشر رخ میدهد.
به گزارش حوزه جامعه خبرگزاری تقریب، اخراج منافقین از عراق به دستور دولت قانونی این کشور صورت گرفت و مهمترین هدف آن نیز تأمین امنیت در این کشور بود که با حضور تروریستها بدست نمیآمد. اخراج منافقین از خاک عراق با وجود حضور ۳۰ ساله این گروهک و نفوذ و ارتباطاتی که حتی در دولت جدید عراق بعد از سرنگونی صدام ایجاد کرده بود، به علاوه حمایت آمریکاییها از این گروهک برای حفظ آنها در عراق و در محیط نزدیک به مرزهای جمهوری اسلامی، امری بسیار پرچالش برای دولت عراق بود که سرانجام به نتیجه رسید.
در پروسه اخراج یکسوی ماجرا تأمین خواسته عراق برای تأمین امنیت بود، اما این داستان سوی دیگری هم داشت که در صورت اجرای متعارف و قانونی اخراج اعضای منافقین میتوانست به جدایی تکتک اعضای این گروهک و فروپاشی این تشکیلات منجر شود.
بدین معنی که پذیرش کیس پناهندگی اعضای سازمان و پروسه ثبت نام این افراد به عنوان پناهجو به معنی مصاحبه یک به یک اعضا با نمایندگان کمیساریای عالی پناهندگان در عراق بود که در این صورت اعضا میتوانستد در شرایطی بدون فشارهای همیشگی سرکردگان، نظرات و خواستههای خود را بیان نموده و بدون ترس از عواقب راه جدایی از این تشکیلات را در پیش بگیرند.
این اتفاق با لابیهای سازمان و حمایت و فشار سنگین آمریکاییها واقع نشد و منافقین خلاف قواعد بینالمللی به صورت یکپارچه به کشوری ثالث منتقل شدند.
انتقال منافقین به این شکل در واقع به معنی انتقال این گروهک تروریستی به مکانی دیگر برای ادامه حیات و فعالیتش بود. در عمل همین اتفاق هم رخ داد و در آلبانی مقصد بعدی منافقین، همه مناسبات این فرقه تروریستی دگربار شکل گرفت. به عبارت دیگر نقض بینظیر حقوق بشر در سازمان منافقین و علیه اعضا اینبار در آلبانی یا به بیان دقیقتر در اروپای مدعی حقوق بشر ادامه پیدا کرد.
انتخاب کشور آلبانی که با لابی سرکردگان سازمان و فشار آمریکاییها صورت گرفت هم در همین پروسه تعریف میشود. در کل اروپا آلبانی از لحاظ امنیت و حاکمیت قانون با نظارت دولت مرکزی ضعیفترین کشور محسوب میشود. و همین مسئله دست منافقین را برای ادامه فعالیتهای فرقهای خود و نقض حقوق اعضا بازتر میکند.
** شکست استراتژی منافقین با انتقال به آلبانی
از سوی دیگر پروسه انتقال به آلبانی از جنبههای مختلف حجم مخالفتهای درونی و درخواستها برای جدایی را افزایش داد. اولاً فضای آزاد اروپا نیروهای سازمان را وسوسه میکرد تا شانس خود را برای خروج از تشکیلات و قدم گذاشتن به یک زندگی مستقل و آزاد آزمایش کنند. ثانیاً انتقال به آلبانی و فاصله گرفتن از مرز ایران برای اعضایی که هنوز به وعدههای هرساله منافقین مبنی بر براندازی و بازگشت به ایران امید داشتند، به معنای شکست کامل استراتژی بود. شکست در استراتژی هم به علاوه ۳۰ سال حضور در سازمان به معنای هدر رفتن عمر و در نتیجه زاویهدار شدن با سرکردگان که طبیعتاً مسببین اصلی آن هستند، بود.
حال سران منافقین با چنین فضا و نیروهایی نیاز داشتند تا مناسبات درون فرقهای را به عنوان تنها ابزار حفظ اعضا تشدید کنند. غسل هفتگی و عملیات جاری مشهورترین مناسبات درون فرقهای منافقین است که بعد از ورود به آلبانی با شدت بیشتری دنبال شد. دیگر هیچ عضوی به هیچ دلیلی نمیتوانست از عملیات جاری یا همان جلسات شبانه شانه خالی کند و فاصله جلسات عملیات جاری بسیار کم شده تا اینکه به برگزاری هر شب نیز رسید. در این جلسات شبانه اعضا باید در مورد تفکرات و اقدامات اشتباهشان در طول روز صحبت کرده و ضمن عذرخواهی در جمع همکاران تحقیر شوند.
غسل هفتگی هم مشابه با همین اقدام در جمع همهی اعضای سازمان انجام میگرفت و باز هم محلی برای بیرونریزی تفکرات و تحقیر در جمع و تبدیل شدن به یک ربات که حتی اختیار فکر خود را ندارد، است. تردد تک یا حتی دو نفره برای خرید در خیابان، هم صحبت شدن و دوستی بین اعضای سازمان هم از دیگر ممنوعیتهای بیشتر منافقین در آلبانی است که برای فرار اعضا اعمال میشود.
در نتیجه تشدید مناسبات درون فرقهای و سختگیریهای عجیب این فرقه، صداهای بیشتری از اعتراض اعضا در آلبانی بلند شد که با وجود محدودیتهای سران سازمان برای زندان، شکنجه و قتل اعضا، از ترس تسری این تفکرات با شدت بیشتری مورد برخورد قرار گرفت.
** ید طولای منافقین در شکنجه و زندانی کردن اعضا
اعضای جداشده سازمان بیان میکنند که در آلبانی نیز همانند پادگان اشرف به تعداد کافی زندان تعبیه گردید تا سازمان برای حبس انفرادی و شکنجههای روحی و روانی اعضای ناراضی هیچ محدودیتی نداشته باشد. با توجه به افزایش درخواستها برای جدایی و امکان تسری این فضا در میان همه اعضای حاضر در آلبانی در مرحله اول تهدید و ارعاب در ادبیات سران سازمان در جلسات جمعی با شدت بیشتری نسبت به قبل وارد شد.
سران منافقین در گام اول سعی میکنند در آلبانی با ترساندن اعضا از تبعات جدایی آنها را از فکر به این مسئله منصرف کنند. طرح مسائلی همچون انزوا، گرسنه و بیپول ماندن، مرگ در خیابان، ربایش و اعدام توسط عوامل جمهوری اسلامی از جمله مؤلفههای وحشت آفرین در سخنرانیهای سرکردگان سازمان در جلسات خصوصی است. در نتیجه این القائات هر عضو در آلبانی تصور میکند که با خروج از تشکیلات به نوعی زندگیاش را پایان داده است. البته در چنین شرایط و جو مسمومی، تصمیم یک فرد برای جدایی نشان میدهد که چه میزان فضای زندگی در کمپهای منافقین در آلبانی غیرقابل تحمل و سخت بوده که او با وجود ترس از مرگ حاضر به جدایی شده است.
گام دوم سرکردگان این گروهک تروریستی، جداسازی و تحت فشار گذاشتن نیروهای خواهان جدایی است تا از تصمیم خود منصرف شوند. برخی اعضای خواهان جدایی بر اثر فشارهای غیر قابل تحمل در این گروهک درخواست خود برای جدایی را ابراز میکنند و برخی نیز در اثر گزارش دیگر نیروها مشخص میشود که رفتارها، صحبتها و اعمالی دارند که بیانگر زاویه پیدا کردن با سازمان است. در چنین شرایطی ابتدا فرد از دیگران جدا میشود تا قبل از هر چیز تفکرات و نظراتش به دیگران سرایت نکند. بعد فرد با جدایی محیط فعالیتش دچار برخی محدودیتها شده و میبایست به اجبار به بازخوانی فیلمهای سخنرانی مسعود رجوی و مطالعه کتابهای ایدئولوژیک سازمان بپردازد تا شبهات ذهنیاش برطرف نشود. از این مرحله به بعد در صورت عدم تغییر و به اصطلاح اصلاح و پشیمانی، فرد به محیطهای ایزولهتر مانند زندان منتقل میشود که در اینجا باید به صورت روزانه، ساعتها تحت بازجویی و گفتگو با سه یا چهار نفر از اعضای رده بالا و متخصص در ایجاد فشار روانی قرار بگیرد. این فشارها مرحله اول شکنجههای زندان را تشکیل میدهد که در مواردی اگر باز هم به نتیجه نرسید، جای خود را به شکنجههای جسمی میدهد.
** حذف فیزیکی؛ فرجام مخالفت با سازمان
این رویه افزایش فشار در تشکیلات منافقین هیچ انتهایی ندارد و در موارد بسیاری در نهایت به قتل عضو منجر میگردد! قتل یا در اصطلاح تشکیلاتی حذف فیزیکی موضوعی بسیار روتین در تشکیلات نفاق است که از سالهای فعالیت در ایران نیز همراه این گروهک بوده و یکی از راهکارهای آنها برای مقابله با اعضای ناراضی است.
بسیاری از اعضای سازمان در سالهای حضور در عراق به دلیل مخالفت با نظرات سرکردگان، درخواست جدایی از فرقه، سرپیچی از دستورات یا صرفاً به دلیل اعتراض، سربه نیست شدند. در همه این موارد سرکردگان منافقین با سناریوهایی ساختگی نظیر کشته شدن در حادثه، کشته شدن در عملیات و خودکشی، پرونده این افراد را مختومه کردند و هیچ گاه نیز امکان پیگیری این جنایتها برای بستگان این افراد وجود نداشت.
حتی در برخی موارد هیچ اطلاعرسانیای در مورد افرادی که در اشرف به قتل میرسیدند صورت نمیگرفت و به نوعی یک فرد بی دلیل ناپدید میشد و دیگر حتی کسی اجازه پیگیری وضعیت او را نداشت.
هر چند در دوره استقرار سازمان در کمپ لیبرتی در عراق و بعد از ثبت نام افراد در کمیساری سازمان ملل دیگر همچون دوران استقرار در اشرف دست منافقین برای هر جنایتی باز نبود، اما در همان زمان نیز رویه سرکردگان منافقین برای حذف فیزیکی اعضای ناراضی و خواهان جدایی، در صورتی که امکان آن وجود داشت، ادامه پیدا کرد و آمارهای آن دوره نیز مؤید این مطلب است که سرکردگان این فرقه تروریستی هرگاه امکان داشته باشند، در جنایت کوتاهی نمیکنند!
در واقع تبعات سنگین جدایی افراد که حاصل افشاگری آنها از درون فرقه و بیشتر متمرکز بر رفتارهای غیر انسانی با اعضا است و همچنین پیگیری بین المللی افراد در مجامع حقوقی علیه تشکیلات تروریستی منافقین، باعث میشود تا سرکردگان سازمان با قتل اعضای ناراضی و در آستانه جدایی صورت مسئله را پاک نمایند.
** سناریو جدید کشتار در آلبانی
اما اینبار بر خلاف رفتارهای سران منافقین در پادگان اشرف که یک فرد را به راحتی از دم تیغ میگذراندند، در آلبانی سناریوهای سازمان برای حذف اعضا، قدری تفاوت پیدا کرده و با توجه به سن و سال بالای افراد حاضر در گروهک بهانههایی چون بیماری مطرح میشوند. بررسی نمونه مرگهای مشکوک در مقر منافقین در آلبانی سناریوهای جدید آنها برای حذف افراد ناراضی را نشان میدهد.
اولاً همه مرگهای مشکوک شامل افرادی است که به گفته اعضای جداشده، با سازمان زاویه پیدا کرده و به دنبال جدایی از تشکیلات بودهاند. یکی از روشهای حذف فیزیکی اعضا که اکنون در آلبانی بسیار مرسوم است، مرگ به دلیل بیماری است. در نمونههایی دیده شده که افراد به دلیل بیماری برای درمان به خارج از مقر منافقین در آلبانی فرستاده میشوند، اما به دلایلی غیر از بیماری خود از دنیا میروند. مواردی همچون مسمومیت که به گفته برخی از اعضای جداشده سازمان از روشهای مرسوم سرکردگان منافقین برای حذف فیزیکی افراد است. بهزاد مسعودی یکی از نمونههایی است که به گفته اعضای جداشده از پادگان اشرف در عراق با سازمان زاویه پیدا کرد و در نوبتهای متوالی تحت فشار و بازداشت قرار گرفت. وی که سالها از یک بیماری نیز رنج میبرد در نهایت در آلبانی به طرز مشکوکی از دنیا رفت و دلیل مرگ وی نیز مسمومیت اعلام شد!
** نجات غریقی که غرق شد!
حادثه نیز روش دیگری است که در آلبانی برای حذف فیزیکی اعضای ناراضی به کار گرفته میشود. در آلبانی بر خلاف پادگان اشرف که بهانههایی همچون شلیک اشتباه اسلحه یا انفجار یک نارنجک به عنوان دلیل مرگ اعلام میشد، دلایلی همچون غرق در استخر به عنوان دلایل مرگ اعلام میشود. یکی از نمونههای این شیوه مرگ هم «مالک شراعی» در آلبانی است که اعلام شد بر اثر غرق شدگی در استخر صورت گرفت. حال آنکه این فرد خود نجات غریق بوده است و اساساً مرگ او در استخر سناریویی غیر قابل باور برای کسانی است که حتی با وی آشنایی اندکی داشتند.
از نکات جالب در رفتار سرکردگان این فرقه تروریستی این است که بعد از قتل اعضا از آنها به عنوان شهید نام برده و برای آنان یادبود ساخته و به عنوان الگوی مبارزه و استقامت در این تشکیلات معرفی میکنند.
کد مطلب: 432537