پیامبر(ص) در ۲۳ سال نبوت اهداف و شیوههای مختلفی برای حکومتداری و مبارزه با دشمنان داشتند که این شیوهها و اهداف امروز میتواند بهتوین الگو برای نظام اسلامی باشد.
وظایف نظام اسلامی براساس عملکرد پیامبر(ص)/ امتسازی، نظامسازی و تمدنسازی در حکومت نبوی
فارس , 16 فروردين 1398 ساعت 16:10
پیامبر(ص) در ۲۳ سال نبوت اهداف و شیوههای مختلفی برای حکومتداری و مبارزه با دشمنان داشتند که این شیوهها و اهداف امروز میتواند بهتوین الگو برای نظام اسلامی باشد.
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، حضرت محمد(ص) در طول سالهای نبوت اهداف و روشهایی برای حکومتداری و شیوههایی برای مبارزه با دشمن داشتند که این اهداف و شیوهها امروز میتواند الگوی مناسبی برای نظام اسلامی در حکومتداری باشد.
دشمنان نظام اسلامی و جهتگیری جنگی پیامبر(ص)
پیامبر اعظم (ص) در قیام ۲۳ سالهاش سه هدف بزرگ را دنبال کردند
۱- امتسازی
۲- نظامسازی
۳- تمدنسازی
پیامبر (ص) در رسالتی جهانی به دنبال سعادت بشریت بود او مبعوث شد تا کرامتهای اخلاقی و فضیلتهای بشری را کامل و سکه رایج و غالب دنیای سیاه مادی پرستی و ظلمت شهوات نماید. (بُعِثتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَ الاخلاق).
او مبعوث شد تا قسط و عدل را برپا کند. (لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ).
اما این رسالت بزرگ بدون سیاستورزی و تشکیل حکومت اسلامی ممکن نبود لذا پس از ۱۳ سال سخت مکه و پایهگذاری و ایجاد ستونهای اولیه و محکم امت با هجرت به مدینه، بنای اولیه جامعه مدنی و نبوی بنا نهاده شد که هم در تربیت و رشد انسانها تلاش میکرد و هم با تشکیل حکومت، مسیر نظامسازی و تمدنسازی را دنبال میکرد.
در تمام این مسیر و از ابتدای تشکیل حکومت نوپای اسلامی در مدینه، پیامبر(ص)، حراست از نظام و مقابله با طاغوت را وجهه همت خویش قرارداده بودند یعنی هم به دنبال حفظ و تقویت نظام اسلامی بودند و هم در مقابله و مقاتله با طواغیت در هر فرصت لازم اقدام میکردند و اگر ذرهای سستی در این مأموریت خطیر وجود داشت چه بسا طومار اسلام در کوران حوادث سخت و دشوار صدر اول مانند جنگ، تحریم و فتنههای مختلف تکفیر، یهود و نفاق در هم پیچیده میشد.
پیامبر(ص) در عمر مبارکشان با ۴ گروه از دشمنان مبارزه کردند که بازخوانی آنها و توجه به جهتگیری، شاخصها و کیفیت این مبارزه برای امروز ما هم پندآموز و راهگشاست لذا به اختصار به معرفی آنها و روش مبارزاتی پیامبر(ص) خواهم پرداخت.
دشمنان نظام اسلامی عبارتند بودند از:
۱- دشمن کوچک اما پرمخاطره؛ قبائل نیمه وحشی منطقه (اطراف مدینه)
۲- دشمن عمده؛ کفار مکه
۳- دشمن فرهنگی؛ یهود
۴- جریان نفوذ؛ منافقین
روش مبارزاتی پیامبر(ص) با دشمنان
۱- دشمنان کوچک اما پر مخاطره: قبائل نیمه وحشی منطقه (اطراف مدینه)
در منطقه و اطراف نظام اسلامی قبائل نیمه وحشی ساکن بودند که زندگی آنها سرشار بود از سیاهی، قتل، غارت، ظلم، تعصب و جاهلیت.
اینان به هیچ وجه بنای سازش با اسلام را نداشتند در عین حال محیط امنیتی نظام را هم تهدید میکردند و هر لحظه امکان خباثت و دشمنی از طرف آنها نسبت به اسلام و مسلمانان وجود داشت. لذا پیامبر(ص) با تعدادی از آنها که ممکن بود مذاکره و از طریق عهدنامههایی خطر آنها را مهار و مدیریت کردند. تعداد دیگری را نیز که با قدرت منطق کنار نیامدند با منطق قدرت سرکوب و خطر آنها را دفع کردند.
از این جنگها در تاریخ به عنوان سریه یاد میشود که گروههای جهادی کوچک و چابک (کمتر از ۴۰۰ نفر) بدون حضور پیامبر(ص) با دشمنان کوچک میجنگیدند.
۲- دشمن عمده: کفار مکه
دشمن اصلی اسلام کفار مکه بودند.هر چند حکومتی در مکه نبود اما اشراف و قبائل ساکن در مکه در مقابل اسلام متحد بودند و قوی ترین نیرو و جبهه را در مقابل پیامبرص ایجاد کرده بودند.آنها هم ثروتمند بودند،هم لشگر بزرگ داشتند و هم انگیزه جدی برای جنگیدن.چرا که ظهور و قدرت یابی اسلام را به معنی شکست و افول خود می دیدند.
پیامبرص نیز دشمن و مانع اصلی نهضت جهانی اسلام را کفار مکه می دانستند لذا حوادث و فتنه های گوناگون، تهدید و تحریم و مسائل اقتصادی و هزینه های مبارزه ایشان را از هدف اصلی دور نکرد و متمایل به سازش و گرفتار تردید و تزلل نساخت بلکه از موضعی پیشدستانه و آفندی و همراه با تدبیر و سیاست ورزی، تمام همت خویش را مصروف از میان برداشتن دشمن اصلی کردند.
لذا در گام اول منافع آنها را در منطقه که عمدتاً اقتصادی بود تهدید کردند و برای کاروانهای تجاری مکه در اطراف مدینه مزاحمتهایی ایجاد شد.کفار مکه نیز با عصبانیت و جهالت برای جنگ عازم مدینه شدند و لشگرکشی کردند.
با دستور پیامبر(ص) سپاه اسلام بر خلاف میل قلبی از تعرض به کاروان تجاری منصرف و با تغییر مسیر در منطقه بدر با لشگر مکه درگیر شد و با وجود مقدورات کمتر، با فرماندهی بینظیر پیامبر(ص) و روحیه و انگیزه بالاتر اولین شکست را بر کفار تحمیل کرد.
بعد از بدر هم سپاه اسلام در احد و خندق در مقابل کفار ایستاد و با وجود ابتلائات و هزینههای بزرگ، پیروز شدند. احد و خندق از حوادث پرمغز و درس آموز صدر اولند و در فرصت دیگری به آنها خواهیم پرداخت.
دستاورد جنگی پیامبر(ص) در مقابل کفار، در سال ششم هجرت، صلح حدبیه بود که خداوند از آن به عنوان فتحالمبین یاد میکند و در نهایت، مقاومت، توانمندسازی داخلی، سیاستورزی، اتحاد، بصیرت، صبر و تقوی در کنار شاهکلید امید به وعده نصرت الهی منجر به فتح مکه در سال هشتم هجرت شد.
دشمنان نظام اسلامی و جهتگیری جنگی پیامبر(ص)
۳- دشمن فرهنگی: یهود
یهودیان دشمن سازمان یافته اسلام بودند و توانسته بودند با بهرهگیری از داشتههای علمی و البته ثروتهای سرشار یک جبهه فرهنگی، تبلیغاتی و روانی را علیه پیامبر(ص) فعال کنند آنها موفق شدند به وسیله قدرت مالی، علمی، اقناعسازی و بسیجگری در درون جامعه نبوی از طریق تزریق شبهات علمی و عملی، القاء ناامیدی، حمایت از منافقین و اختلافافکنی در مسلمانان ضرباتی به اسلام وارد کنند و روی ضعیف الایمانها تاثیرگذار بودند در خارج از مدینه نیز از طریق لابیگری و شکل دهی به یک اجماع متشکل از همه دشمنان پیامبر(ص) درصدد ریشهکن کردن اسلام بودند.
بنی قینقاع، بنینضیر و بنیقریظه قبائل یهودی ساکن و همجوار مدینه بودند که ابتدا پیامبر(ص) درصدد مدارا و دفع و تاخیر در خطر آنها بودند اما ابتدا بنی قینقاع و بعد بنی نضیر مرتکب خیانت شدند لذا پیامبر دستور دادند تا از منطقه اخراج شوند و امکاناتشان به دست مسلمانان افتاد.
پیامبر(ص) به قبیله بنیقریظه امان داد و با آنها پیمان بست که خیانت نکنند و با دشمنان اسلام در جنگ خندق همکاری کنند اما اینها نیز در میانه جنگ خیانت کردند و با دشمنان متحد شدند تا با پیامبر(ص) بجنگند.
بنا بود بنیقریظه راه نفوذ قریش را از عقبه مدینه باز نماید و از پشت خنجر بزنند ولی پیامبر(ص) از طریق شبکه اطلاعاتی خود به نقشه آنها پی برد و توانست از طریق جنگ روانی پیمان آنها را به اختلاف و شکست بکشاند.
در اولین روز پایان جنگ خندق نیز پیامبر(ص) نماز ظهر را در مدینه و نماز عصر را در مقابل قلعه بنیقریظه خواندند و پس از ۲۵ روز محاصره و جنگ، همه مردان جنگی بنیقریظه کشته شدند و اسلام پیروز شد.
بعد از آنها درخصوص یهودیان خیبر نیز پیامبر(ص) با قاطعیت، تدبیر و قدرت، فتنه یهود را مدیریت و دفع کردند.
۴- جریان نفوذ؛ منافقین
چهارمین جبهه جنگی مقابل پیامبر(ص) منافقین بودند افرادی که معاند، بدخواه و آماده همکاری با دشمنان اسلام بودند.
پیامبر(ص) آنجایی که رفتار نفاق فردی و غیرتشکیلاتی بود بنای بر مدارا داشتند. عبدالله ابن ابی یکی از دشمنترین دشمنان پیامبر(ص) بود اما مادامی که زنده بود پیامبر(ص) مانند سایر مسلمین حقوق، حرمت و امنیت او را تأمین و سهمش از بیتالمال را پرداخت کردند. اما آنجایی که حرکت منافقین سازمان یافته بود پیامبر(ص) با قاطعیت برخورد کردند.
یک نمونه، فتنه منافقین با مرکزیت مسجد ضرار و تلاش برای جنگ و براندازی با همکاری طرفهای خارجی بود. آنها از طریق فردی به نام ابوعامر راهب با امپراطوری روم مرتبط و درصدد ایجاد آشوب داخلی و تحمیل جنگ به مدینه بودند. در اینجا پیامبر(ص) به سراغ منافقین رفتند و با تخریب مسجد ضرار آنها را در هم کوبیدند.
نمونه دوم نیز تلاش عده دیگری از منافقین برای جمعآوری سپاه و فراهم نمودن ساز و برگ جنگی علیه اسلام بود که پیامبر(ص) با آنها نیز با قاطعیت برخورد کردند.
جمعبندی
بنابر آموزهها و جهتگیری جنگهای پیامبر(ص) نظام اسلامی موظف است؛
۱_ بیشترین تلاش را برای تامین امنیت و موجودیت جامعه اسلامی داشته باشد.
۲_ در مقابل دشمنان اسلام، طواغیت، منافقین و خائنان سازمان یافته با قدرت و قاطعیت و بدون اغماض از موضعی پیشدستانه و همراه با تدبیر و سیاستورزی عمل کند.
۳- از دشمنان کوچک غفلت نکرده و در صورت عدم اصلاح و اصرار بر خباثت، برای مهار و از بین بردن آنها برنامهریزی و تلاش کند.
انتهای پیام/
کد مطلب: 412755