در این نشست سیدمحمد موسوی استاد دانشگاه با اشاره به دیدگاه ابن سینا درباره معاد جسمانی گفت: حاصل کلام ابن سینا در مجموعه آثارش این است که معاد در دو صورت «جسمانی» و «روحانی» قابل تصور است که نوع جسمانی آن قابل اثبات به برهان نیست، اما نوع روحانی آن را می توان به برهان اثبات کرد.
وی با بیان اینکه ابن سینا بعد از تقسیم معاد به جسمانی و روحانی، تصدیق معاد جسمانی را به طریق شرعی و به حکم تصدیق خبر نبوت بر مسلمان فرض میداند، افزود: ولی با این حال ابن سینا معتقد است که سعادت نفسانی را اصلاً قابلیت قیاس با سعادت بدنی نیست.
موسوی تصریح کرد: ابن سینا بعد از تأکید بر این مسأله درصدد است تا توضیح دهد که چرا با وجود کمال بیشتری که در سعادت نفسانی است، انسانها از آن غافل هستند.
وی ادامه داد: ابن سینا در «شفا» تصریح میکند دلیلی عقلی بر معاد جسمانی نداریم و از نقطه نظر برهان نمیتوانیم اقامه دلیل کنیم، ولی چون رسول صادق مصدق خبر داده، از نقطه نظر شرع مسلم است.
این استاد دانشگاه با استناد به سخنان این حکیم شهیر ایرانی در کتاب «شفا» گفت: ابن سینا میگوید: لازم است دانسته شود که معاد بر دو قسم است: یک قسم آن در شرع نقل شده است و راهی برای اثبات آن جز از طریق شرع و تصدیق اخبار پیغمبر اکرم نیست و آن معادی است که برای بدن است، در وقت برانگیخته شدن و خیرات بدن و شرور بدن معلوم است و احتیاج به تعلم و آموختن ندارد.
ابراهیمی دینانی: ابن سینا از ارسطو و افلاطون بالاتر است
غلامحسین ابراهیمیدینانی استاد فلسفه دانشگاه تهران درباره ادراک عقلی در اندیشه ابن سینا به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: ابنسینا میگوید بسیاری از فیلسوفان کلی طبیعی را نمیفهمیدند، هنوز هم خیلیها فرق آن را با کلی عقلی و کلی منطقی نمیدانند. ابنسینا میخواهد بین این سه وحدت برقرار کند. کلی طبیعی همان انسان موجود است. اما هدف او از بیان این بحث رسیدن به معنای زندگی است.
وی با تأکید بر اینکه انسان تنها موجودی است که از کلی به جزئی و از جزئی به کلی منتقل میشود، افزود: شیخ الرئیس تمام حرفش این است که زندگی را معنی کنیم. همه زندگی میکنیم اما معنی آن را نمیدانیم. غربیها باید علم حضوری ابنسینا را بخوانند تا شناخت را متوجه شوند.
ابراهیمی دینانی بیان داشت: مثال انسان معلق ابن سینا در این راستا است. او انسانی را فرض کرده است که هیچ حسی ندارد و بین زمین و آسمان معلق است. شما که کمابیش منطق خواندهاید میدانید بحث بدیهیات اکتسابی نیست. این را شیخ الرئیس میگوید. نتیجه او این است که بدیهیات، وضع نشده است. این مسئله در خصوص زبان نیز وجود دارد.
وی ادامه داد: ابن سینا فیلسوفی است که نظیر ندارد. افلاطون و ارسطو بزرگ بودند. هر کس از این به بعد گفت ابن سینا پیرو ارسطو است، به او بگویید تو خری! من خودم برای خودم میگویم او از ارسطو و افلاطون بالاتر است و نظیر او در جهان نیامده است. امام خمینی(ره) درخصوص ابن سینا گفتند که «لم یکن لهو کفوا احد».
حجتالاسلام خسروپناه: ابن سینا علم حضوری را قبول دارد
حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه رئیس موسسه حکمت و فسلفه ایران در ادامه موضوع سخنانش را روششناسی حکمت سینوی قرار داد و ابراز داشت: ابنسینا از مشهورترین دانشمندان مسلمان است، راجر بیکن میگوید خداوند چهار بار حکمت را به آدمیان عرضه کرده است که یک بار از طریق ابنسینا بوده است. بیانصافیهایی هم نسبت به او شده است و برای مثال ویل دورانت میگوید او تنها حامل آثار ارسطو بوده است که این انصافاً ظلم است.
وی با بیان اینکه ابنسینا در مباحث فلسفی و حکمی یا فلسفه اولی با روش استدلالی-عقلی تولید شده است، افزود: ابن سینا علم حضوری را قبول دارد. همچنین علم خداوند به مخلوقاتش حضوری است، اما فلسفه با علم حضوری به دست میآید. ایشان ابزاری عقلی را قبول کرده و علم حضوری را به بدیهیات و علم نظری تقسیم کرده است.
حجتالاسلام خسروپناه تصریح کرد: ابنسینا در مباحث نهایی معتقد است که عقل فعالی وجود دارد که او بر عقل انسان افاضه میکند و انسان با عقل فعال خودبسنده نیست، بلکه با کمک عقل فعال که موجودی مجرد است فعالیت میکند. ابن سینا معتقد است که عقل بشر سه گفتوگو دارد و در این فرایندها عقل بالفعل تقویت و مولد میشود.
وی با اشاره به اینکه ابنسینا عقل استدلالی خود را مطرح کرده است، ادامه داد: ابن سینا در طرف گفتوگوی با وحی، عشق و دیسپلینهای ارسطو و افلاطون قرار داده و عقل بالفعل زایاتر شده است. او اگر میخواست تنها حرفها یونانیان را نقل کند، حرف جدیدی نداشت و نظام سینوی را تأسیس کرده که برای این کار باید عقل استدلال گر با وحی گفتوگو میکرد.