تاریخ انتشار۲۶ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۱۵:۵۸
کد مطلب : 500086

مفهوم روزه‌داری در حکایت شنیدنی از سعدی + فیلم

استاد عبدالجبار کاکایی در دومین برنامه چشمه حکمت حکایتی از شیخ اجل درباره مفهوم روزه‌داری بیان می‌کند.
مفهوم روزه‌داری در حکایت شنیدنی از سعدی + فیلم
به گزارش حوزه سایر رسانه های خبرگزاری تقریب به نقل از ایکنا؛ رمضان ماه خودسازی تا قرب الهی است. زبان فارسی، قدمای ادب و معرفت و حکمت زیادی دارد که گوش جان سپردن به آن‌ها دل را جلا و روح را راحت می‌دهد. سعدی شیرازی، استاد متون موجز، اما پرمغز است و بوستان یکی از اصلی‌ترین کتب ایرانیان است. استاد عبدالجبار کاکایی در برنامه «چشمه حکمت» که به مناسبت ماه مبارک رمضان در ایکنا تهیه شده است، ضمن خواندن بخشی از این کتاب به تحلیل و بررسی ماهوی آن پرداخته است. در ادامه دومین قسمت از این برنامه را می‌خوانید؛
 
ادیم زمین، سفره عام اوست
 
بر این خوان یغما چه دشمن چه دوست
 
اگر بر جفا پیشه بشتافتی
 
که از دست قهرش امان یافتی؟
 
بری ذاتش از تهمت ضد و جنس
 
غنی ملکش از طاعت جن و انس
 
پرستار امرش همه چیز و کس
 
بنی آدم و مرغ و مور و مگس
 
چنان پهن خوان کرم گسترد
 
که سیمرغ در قاف روزی خورد

 
فرازی که خوانده شد، آغاز کتاب شریف سعدی‌نامه یا بوستان در توصیف صفات خداوندگار بود. همانطور که مستحضرید، ماه رمضان ماه تهذیب اخلاق است. از زمره بزرگانی که درباره یافتن مصادیق نکات اخلاقی سهم به سزایی در جامعه ادبی و ادبیات فارسی دارند، شیخ اجل سعدی است.
 
امروز حکایتی را از شیخ اجل خواهم خواند که به نکات ریز و مصادیقی که لازم است، اشاره دارد. زیرا اخلاق را نمی‌شود در کتاب‌های تئوریک فراگرفت. اگر ما به فرض مثال به کتاب اخلاق ناصری یا کیمیای سعادت و یا دیگر کتاب‌ها اکتفا می‌کردیم، شاید بدون این تمثیل‌ها و جزئی‌نگری که در بوستان شیخ اجل صورت گرفته، تأثیر چندانی از نکات اخلاقی نمی‌آموختیم. اما در این حکایت سعدی به درستی مفهوم روزه‌داری و تعهدات اجتماعی انسان روزه‌دار را بیان کرده است.
 https://www.taghribnews.com/images/docs/files/000500/nf00500086-1.mp4
 
شخصیت‌های محوری این قصه، یکی سرهنگ و دیگری زن سرهنگ است که با هم گفتاری را آغاز می‌کنند. ظاهراً سرهنگی در نظام دیوانی قدیم جزء مشاغلی بوده که از حیث خدمات اجتماعی زحمت زیادی می‌کشیدند، اما از حیث درآمد، مثل امروز پردرآمد نبوده است؛ لذا روزی زن سرهنگ برمی‌آشوبد و خطاب به شوهرش می‌گوید: 
 
به سرهنگ سلطان چنین گفت زن
 
که خیز ‌ای مبارک در رزق زن
 
برو تا ز خوانت نصیبی دهند
 
که فرزندکانت نظر بر رهند
 
بگفتا بود مطبخ امروز سرد
 
که سلطان به شب نیت روزه کرد
 
زن از محنت و غم سر انداخت پیش
 
چنین گفت با خود دل از فاقه ریش
 
که سلطان از این روزه گویی چه خواست؟
 
که افطار او عید طفلان ماست
 
مسلم کسی را بود روزه داشت
 
که درمانده‌ای را دهد نان چاشت
 
وگرنه چه لازم که سعیی بری
 
ز خود بازگیری و هم خود خوری؟
 
گاهی من بیت‌های آخرین حکایت‌های سعدی را به تیر خلاص توصیف می‌کنم. در دو تیرخلاصی که سعدی در بیت آخر شلیک کرده و مخاطب را کاملاً مسخ و تسلیم خود کرده، مفهوم روزه‌داری را چنین بیان می‌کند که اگر قرار است ما طعام را از خود فاصله دهیم و دوباره به خودمان نزدیک کنیم، چه دستاورد مهم معنوی نصیب ما شده است. امیدوارم که از چنین نکته‌های ارزشمندی درس بگیریم.
https://taghribnews.com/vdcg7z9n3ak9zz4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی