مسئله اصلی در حال حاضر این است که فضای نبردهای پنج بعدی و ابعاد و اثرات آن نه تنها برای مدیران فرهنگی و اجتماعی و خاصه رسانه ای ناشناخته است؛ بلکه ناتوان از روایت گری شناختی از اقیانوس باور بیش از ۸۳ درصدی بانوان ایرانی مسلمان به عفاف و حجاب هستند! و در یک کلام امروز باید روایت از مظلومیت حجاب نمود.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرنگار حوزه استان های خبرگزاری تقریب، «حسن بیارجمندی» سرپرست دانشگاه مذاهب اسلامی شعبه گنبد کاووس با نوشتن یادداشتی با عنوان « روایت مظلومیت حجاب» به ابعاد مختلف مظلومیت عفاف و حجاب در کشور و موج سواری دشمن با استفاده از این موقعیت بدست آمده پرداخته است که متن کامل آن در ذیل می آید:
سرخط اصلی تحلیل های چند ماه اخیرم در خصوص آشوب های ریزومی پاییز ۱۴۰۱ به دهه ۶۰ و شبیه سازی بسیاری از طرح ها و برنامه های دشمنان و عناصر وابسته داخلی آنان علیه انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران بر می گردد.دلایل و مستندات چرایی آن در یادداشت های پیشین ارائه شده است و در این وجیزه نیازی به تکرار آن نیست.
یکی از این طرح ها و پروژه ها که در اسفند ۱۳۵۷ و بطور خاص در ۱۷ اسفند بروز و ظهور ویژه ای یافت؛تظاهرات یک گروه اقلیت علیه حجاب بود که با حضور میدانی و اقیانوسی باورمندان به عفاف و حجاب؛ نه در این مقطع بلکه در تمام این سال ها و مناسبت های دیگر ملی و دینی از جمله همه پرسی های دهه شصت، تمام انتخابات ها، راهپیمایی ها و تظاهرات ها، همچنین حضور در جبهه ها و پشت جبهه ها، سازندگی کشور و تمامی عرصه ها، یک روایت برای همگان در داخل و خارج از کشور عرضه داشتند که بانوان باحجاب حضور نمایان پررنگی در جبهه های انقلاب اسلامی دارند و این علت اصلی شکست ناپذیری آن است.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات۱۳۹۲/۰۲/۲۱ در دیدار جمعی از بانوان فرهیختهی حوزوی و دانشگاهی به این موضوع و نقشه راه آینده اشاره می نمایند :«زنان فعّالِ در جبههی انقلاب، یک روزی نقشآفرینی برجستهای کردند -هم اندکی پیش از پیروزی انقلاب، هم در اوائل انقلاب، هم در دوران جنگ تحمیلی- و از خودشان حضور نمایانی نشان دادند؛ نگذارید حضور نمایان زنان فعّال در جبههی انقلاب کمرنگ بشود.» اما به هر دلیلی و هر پروژه ای در ۸ سال بین ۱۳۹۲ الی ۱۴۰۰ این راهبرد مورد اهتمام جدی قرار نگرفت و با وجود یک فضای پنج بعدی در بستر شبکه های اجتماعی بیگانه و در منطقه خودمختار فیزیکی_مجازی(مانوئل کاستلز) حضور نمایان(شناختی ادراکی) زنان خارج نشین ضد انقلاب پررنگ شد و در چنین فضایی بیگانه با بخش اندکی از زنان وابسته به جریان ۱۷اسفند ۱۳۵۷ شبکه شدند و تحت یک نبرد شناختی و ادراکی تحت حمایت سازمان های اطلاعات خارجی؛ این فضا را فتح ذهنی نمودند! و در پاییز ۱۴۰۱ آشوب های ریزومی شناختی_ادراکی را در یک فضای پنج بعدی با حضور نمایان پررنگ آنان رقم زدند.
اما مسئله اصلی در حال حاضر این است که این فضای نبردهای پنج بعدی و ابعاد و اثرات آن نه تنها برای مدیران فرهنگی و اجتماعی و خاصه رسانه ای ناشناخته است؛ بلکه ناتوان از روایت گری شناختی از اقیانوس باور بیش از ۸۳ درصدی بانوان ایرانی مسلمان به عفاف و حجاب هستند! و در یک کلام امروز باید روایت از مظلومیت حجاب نمود.در حالی که رهبر معظم انقلاب در مورخه ۱۴۰۰/۰۹/۲۱ ضمن توصیه ای راهبردی ،نسبت به عواقب کوتاهی آن هشدار داده بودند:«شما روایت کنید حقایق جامعهی خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند؛هر جور دلش میخواهد؛ توجیه میکند، دروغ میگوید آن هم ۱۸۰ درجه خلاف واقع».
در حالی که در همین دیدار و در ادامه آن با اشاره به مجاهدتهای حضرت زینب کبری (س) و تاکید بر «جهاد تبیین» چنین الگوی عملی را پیش روی همگان قرار می دهند: «این بزرگوار جهاد تبیین را، جهاد روایت را راه انداخت؛ نگذاشت و فرصت نداد که روایت دشمن از حادثه غلبه پیدا کند؛ کاری کرد که روایت او بر افکار عمومی غلبه پیدا کند».
امروز جای مرتضی آوینی ها و «گروه اقلیت متوکل خلاق» اش برای روایت فتح و یک برنامه ثابت تلویزیونی برای روایت گری از حضور نمایان و پررنگ زنان در اقشار مختلف و در تمامی عرصه های اجتماعی حقیقتا خالی است و چون این اقیانوس روایت نمی شود؛طبیعی است که دشمنان آنطور که می خواهند روایت می کنند و از قطرات کشف حجاب تصویرسازی و از آن انگاره سیل و طوفان می سازند و بر اذهان جامعه جنگ زده شناختی ما تحمیل می کنند!
خاطره ای از رهبر معظم انقلاب در اواسط دههی ۶۰ نقل می کنند که بی ارتباط با این فضای کنونی و رسالت ما نیست که: «مدیر وقت شبکهی یک، آقای مهدی فریدزاده، ما(همکاران آقا مرتضی آوینی) را دید و گفت در جلسهای که با آقا داشته است، ایشان پرسیدهاند چرا دیگر «روایت فتح» پخش نمیشود. وقتی این نکته را آقای فریدزاده به من گفت، ما چون بهلحاظ تشکیلاتی منسجم نبودیم، از این صحبت عبور کردیم. فکر نمیکردیم جدی باشد. تا اینکه به فاصلهی کمتر از یک سال، یک بار دیگر آقای فریدزاده به ما گفت که رهبر انقلاب از من پرسیدند پیام مرا به بچههای «روایت فتح» رساندی؟ چرا اقدامی صورت نگرفت؟ این را که شنیدم، بهسراغ مرتضی آوینی رفتم و گفتم آقا چنین پیغامی دادهاند... [آوینی] این موضوع را که شنید، تکان خورد و گفت باید کاری کنیم.» برادران و خواهران! باید کاری انجام بدهیم. بسم الله