تاریخ انتشار۲۳ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۹:۱۳
کد مطلب : 496145

متولّی و حرمت امامزاده

به قلم سید میلاد حسینی
وقتی قریش بر محاصره‌ی اقتصادی بنی‌هاشم هم پیمان می‌شود تا محمّد امین را برای قتل، به آنها تحویل دهند، ابوطالب به عموم فامیل دستور می‌دهد همگی در شِعب، مجتمع شوند و حلقه‌ی حفاظت از رسول خدا را مستحکم کنند.
متولّی و حرمت امامزاده
حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب:

اُوصيكَ يا عبدَ منافٍ بعدي               بموعدٍ بعدَ أَبيه فردٍ(1)

از آن زمان که بزرگ قریش، عبدالمطلب این بیت را خواند و لحظاتی بعد غروب کرد، ابوطالب متولّی محمّد شد. همان ستاره‌ای که قرار بود بدرخشد و ماه مجلس شود.

محمّد، بزرگ و امین قریش شد؛ امّا از طرف آنها آنقدر مأمون نبود که بعثت خود را بی‌خطر ابراز کند. از آنجایی که گفته‌اند؛ حرمت امامزاده با متولّی است، نوع برخورد ابوطالب با محمّد امین در قضاوت دیگران بسیار تعیین کننده بود. اگر در انقلابی که او به‌پا کرده بود، ابوطالب پشتش را خالی می‌کرد و به حمایت او نمی‌پرداخت، قریش بیش از آنچه کرد، حرمتی برای او نمی‌گذاشت.

ورق زدن صفحات تاریخ شهادت می‌دهد؛ ابوطالب حرمت امامزاده را به خوبی نگه داشته است. وقتی قریش بر محاصره‌ی اقتصادی بنی‌هاشم هم پیمان می‌شود تا محمّد امین را برای قتل، به آنها تحویل دهند، ابوطالب به عموم فامیل دستور می‌دهد همگی در شِعب، مجتمع شوند و حلقه‌ی حفاظت از رسول خدا را مستحکم کنند. 

وقتی پس از تهدید قریش، تاخیر برادر‌زاده را می‌بیند به تصور اینکه او را به قتل رسانده‌اند، بنی‌هاشم را جمع کرده و آماده انتقام می‌کند. با اینکه محمّد امین را سلامت می‌یابد، امّا طوفان دلش آرام نمی‌گیرد. روز بعد همراه جوانان بنی‌هاشم بر انجمن قریش وارد شده و با نشان دادن شمشیر‌های آخته، آنها را تهدید می‌کند که هر گونه تعرض به جان محمّد به قیمت گرفتن جان سران قریش تمام می‌شود.

این حرکت ابوطالب به این معنی بود که برای او ارزش جان محمّد امین، برابر با ارزش جان تمام بنی‌هاشم است. چرا که کشتن سران قریش برای انتقام، به معنی نابودی بنی‌هاشم بود.

امّا او چنانکه در یکی از اشعارش اشاره می‌کند، محمّد امین را موسی نبی یافته بود و برای حفظ او، هر هزینه‌ای می‌داد.  
اقدامات ابوطالب به قریش ‌فهماند؛ محمد امین، مأمون بنی‌هاشم است. او نشان داد امامزاده‌ای که متولّی‌اش است حرمت داشته و به کسی اجازه‌ی بی حرمتی نمی‌دهد.

این قانون هر ارزش و انقلاب با ارزشی است که بیشتر از همه باید متولیان آن حرمت نگه دارند. انقلاب اسلامی ما نیز از این قاعده مستثنا نیست. امروزه اگر متولیان انقلاب، حرمت آن را نگه ندارند؛ یک روز از مرام و منش انقلابی بگویند و روز دیگر از گذشته انقلابی خود ابراز پشیمانی کنند، یک روز از حقوق تضییع شده‌ی مستضعفین بگویند و روز دیگر اشرافی‌گری خود و فرزندانشان را توجیه کنند، یک روز از استکبار و استکبار ستیزی بگویند و روز دیگر خباثت تمام‌نشدنی دشمن‌را تلطیف کنند، یک روز از ولایت‌مداری بگویند و روز دیگر علیه رهبر انقلاب نامه‌نگاری کنند، خلاصه طوری عمل کنند که مردم با حیرتی وصف نشدنی بر یک بام و دو هوایی آنها بنازند، نمی‌توان انتظار داشت که حرمت انقلاب حفظ شود.

امّا چه می‌توان کرد وقتی خواه ناخواه، هر انقلابی در کنار ابوطالب‌های خود، ابولهب‌هایی نیز دارد؟ راه این است که باید در دنیای ابولهب‌ها، ابوطالب‌ها را یافت و با آنها صداقت‌ را سنجید. مانند پدران شهیدی که با خون جوانان خود نهال انقلاب را آبیاری کرده و امروز به این ایثار افتخار می‌کنند.
 
 
.[1] اي عبد مناف (ابوطالب) نگاهداري و حفاظت شخصي را كه مانند پدرش يكتاپرست است بر دوش تو مي‌گذارم.

انتهای پیام/
https://taghribnews.com/vdcgt39tnak9yq4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی