تاریخ انتشار۲ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۲۴
کد مطلب : 290099

جریان شناسی گروه های سلفی-وهابی

علی اکبر فهیمی، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران
جریان ­های سلفی- وهابی گرچه از لحاظ ایدئولوژیک قرابت­ هایی با آل سعود دارند اما در مورد شدت عمل و برخی نکات اجرایی با جریان حاکم در تضاد قرار می­ گیرند. در این میان برخی گروه­ های سلفی و یا نو سلفی نیز هستند که گر چه در کنه افکارشان با ایدئولوژی وهابیت مخالفتی ندارند اما به بزرگترین وصیت محمد بن عبدالوهاب یعنی همراهی با آل سعود پشت کردند و این حکومت را نیز تکفیر می­ کنند.
جریان شناسی گروه های سلفی-وهابی
جریان ­های سلفی- وهابی گرچه از لحاظ ایدئولوژیک قرابت­ هایی با آل سعود دارند اما در مورد شدت عمل و برخی نکات اجرایی با جریان حاکم در تضاد قرار می­ گیرند. در این میان برخی گروه­ های سلفی و یا نو سلفی نیز هستند که گر چه در کنه افکارشان با ایدئولوژی وهابیت مخالفتی ندارند اما به بزرگترین وصیت محمد بن عبدالوهاب یعنی همراهی با آل سعود پشت کردند و این حکومت را نیز تکفیر می­ کنند. در ادامه به برخی از مهمترین این گروه ها اشاره می­ شود.

الصحوه الاسلامیه

جریان صحوه، جریانی متأثر از آراء سید قطب و اخوان ­المسلمین است. هم لیبرال­ های سعودی و هم روحانیون رسمی از صحوی­ها متنفرند؛ زیرا می ­تواند انحصار لیبرال ­ها در حکومت و علمای رسمی را در قلمرو دینی به خطر اندازد. علاوه بر این، صحوه شکاف میان دولت و وهابیت رسمی را عیان می ­کند که برای هر دو آن­ها خطرناک است.

دو تن از روحانیونی که بیشترین تأثیر را بر صحوه گذاشتند، محمد قطب  و محمد سرور زین­الدین بودند. از نظر شیخ محمد سرور دو نوع سلفی گری در عربستان وجود دارد؛ حزب الولاه (طرفداران حکومت) و حزب الغلاه (رادیکال­ ها)، که صحوی­ ها میان این دو قرار دارند. صحوی­ ها با علوم انسانی به دلیل غربی بودن بسیار مخالف هستند، اما از تکنولوژی مدرن بویژه شبکه­ های اجتماعی برای نشر افکار خود به صورت وسیع استفاده می­ کنند. برخی پست­ های رهبران آن­ها در فیسبوک نزدیک 4 میلیون لایک دریافت می­ کند.

از دهه 1980 و با گسترش مدارس، شیوخ صحوی گوش شنوای بیشتری پیدا کردند. خواسته ­های آنها همان خواسته­ های سنتی وهابیت بود؛ یعنی اجرای کامل احکام شریعت و نفی وابستگی به قدرت های خارجی اما آنها با اصل سیاسی «سکوت» در وهابیت مخالف بودند. در سال 1994 مقامات سعودی تصمیم گرفتند شیوخ صحوه را تحت فشار قرار دهند و آل سعود، هیئت کبارالعلما را مأمور کرد تا نوشته­ ها و سخنرانی­ های ضبط شده آنان را بررسی کنند. رهبران وهابی حکم دادند که شیوخ صحوه آرای نادرستی ابراز کرده ­اند و به آنها دستور دادند سخنان خود را تکذیب کند. صحوی­ ها نپذیرفتند پس یا بازداشت شدند، یا از کشور مهاجرت کردند. اما اتفاقات بعدی از جمله وقوع حادثه 11 سپتامبر 2001 باعث تغییر روند رخدادها شد. از این تاریخ، حکومت آل سعود تصمیم گرفت برای به حاشیه بردن افراطیون وهابی و نوسلفی ­ها از صحویون استفاده کند به همین دلیل درهای حکومت را به روی آنها باز کرد.

صحوی­ ها جهان­بینی وهابیت رسمی را که طبق آن سیاست امتیاز ویژه حاکم و اطرافیان اوست، به چالش کشیدند. تمامی صحوی­ ها عقیده دارند که حکومت موجود نقص دارد. آنها در مورد گفتمان دینی- سیاسی سازمان رسمی وهابی که فعالیت سیاسی آنان را تقبیح می­ کند و با چهره ­های اصلی آن رابطه­ ای تنش ­آلود و متشنج دارد، تردید دارند. صحوی­ ها، سلفی هستند و الهیّات محمد بن عبدالوهاب را می­ پذیرند، اما در مورد عملکرد امروز دولت تردیدهایی دارند.

مهم ترین متفکران جریان صحوه، شیخ سفر الحوالی و شیخ سلمان العوده هستند که در ادامه به بررسی تفکرات آن­ها می­ پردازیم:

سلمان العوده و سفر الحوالی: با وقوع جنگ خلیج فارس و حضور آمریکا در خاک عربستان، این دو عالم صحوی علیه حضور نیروهای آمریکایی موضع گرفتند و به­ شدت به ملک فهد و شیخ بن­ باز که مجوز حضور آمریکا را داده بودند، تاختند. همین امر موجب دستگیری او و هم فکرانش شد، اما با وقوع حوادث تروریستی 11 سپتامبر که القاعده هدایت آن را برعهده داشت، رژیم سعودی تلاش کرد از شهرت صحوی­ ها بخصوص الحوالی و العوده استفاده کند تا بتواند در مقابل جریان­ های جهادی بایستد. به همین دلیل آنها آزاد شدند و از آن پس این علمای وهابی که دارای پایگاه مردمی نیز هستند، دیگر تمایلی به درگیری با رژیم نشان ندادند؛ البته لیبرال­ های سعودی رهبران صحوه را عامل تشویق جوانان سعودی به رادیکالیسم می ­دانند.

در جریان اتفاقات سوریه و ظهور داعش در حالی­ که پادشاه عربستان تروریست­ ها را به دو دسته میانه­ رو و تندرو تقسیم کرد و تندروها را خوارج خواند و علمای رسمی نیز از این تقسیم بندی حمایت کردند، الحوالی و العوده سکوت کامل اختیار کردند که این نشان دهنده بالا گرفتن دوباره تضادها بود. حتی العوده در این میان به فریب جوانان عربستانی و فرستادن آن­ها به جنگ سوریه متهم شد.

بعد از دعوت نشدن علمای وهابی به اجلاس گروزنی چچن که در شهریور ماه 95 برگزار شد، علمای سعودی عصبانی شدند. در همین راستا سلمان العوده به شدت به این موضوع اعتراض کرد.

البته در اتفاقاتی مانند حادثه منا سلمان العوده اظهارات مسئولین عربستان مبنی بر قضا و قدر و حادثه بودن را سلب مسئولیت از خود خواند و مسئولیت ­پذیری آن­ها را خواستار شد.

الحوالی ادامه تحصیل زنان را امری بیهوده می ­داند و دولت را برای این که اجازه چنین کاری می­ دهد، سرزنش می­­ کند.

نظر صحوی­ ها در مورد شیعیان

جریان صحوه گاهی دیدگاهی تندتری از وهابیون رسمی علیه شیعیان دارد. به عنوان مثال در سال 1991 و پس از انتفاضه شعبانیه در عراق، الحوالی نسبت به خطر ایجاد هلال شیعی هشدار داد و یا وقتی در سال 2003 فعالان شیعه خواهان آزادی اجتماعات و برابری بودند، الحوالی اعلام کرد:

«همین که شیعیان، شیعه به دنیا می ­آیند و شیعه می­ میرند یعنی آزادی. اقلیت ­های دیگر هم در عربستان وجود دارند ولی خواهان وزیر و وکیل نیستند اما شیعیان لحنی به خود گرفته­ اند گویا خواهان انتقامند. آنان یا حکومتی شیعه می­ خواهند که تشیع را بر همه تحمیل کند یا حکومتی می ­خواهند که به همه اجازه دهد به بهانه واهی آزادی برای دین خود نبرد کنند که جنگ داخلی در پی خواهد داشت. شیعیان تلویحاً می ­گویند اگر حقوقشان را به دست نیاورند با دولت­های خارجی همکاری می­ کنند. ما خواهان رهایی از مصیبت اخروی و حمایت از خواسته های دنیوی شیعیان هستیم اما باید در مورد سرشت توحید، ارتداد و به رسمیت شناختن خلفای چهارگانه صحبت کنیم. اگر شیعیان فقیرند دلیل آن استثمار روحانیون دینی خودشان است که خمس اموالشان را به زور می­ گیرند. مردم تهامه تنها بخش ناچیزی از خدمات شیعیان را دارند بیشتر شایسته گرفتن حقوقشان هستند. اگر تسلیم فشار شیعیان بشویم صوفیان حجاز هم ادعا پیدا می­کنند».

حتی سفر الحوالی شرکت در اولین جلسه گفتگوهای ملی را که به ابتکار ملک عبدالله صورت گرفته بود، رد کرد تا هم­نشین صوفیان و شیعیان نشود. البته حوالی برخلاف برخی اعتقادی به کشتن یا تبعید شیعیان ندارد و حتی عقیده ندارد که آنها را باید به زور مسلمان کرد؛ زیرا این رفتارها را باعث ایجاد هرج و مرج می ­داند. در عوض ترجیح می­دهد که شیعیان را نصیحت کند تا از بدعت گذاری در دین اجتناب کنند.

سلمان العوده نیز برگزاری مراسم عید غدیر را در ردیف اعیاد کافران قرار داده و برگزار کنندگان آن را بدعت­ گذار می­ داند. وی با اینکه از دیدگاه های افراطی دهه 1990 میلادی خود دست برداشته است، اما همچنان بر اینکه وحدت اسلامی امکان پذیر نیست تأکید دارد.

صحویون در دو موضوع مسائل سوریه و مسئله استقلال خوزستان با ایران اختلاف نظر شدید دارند و اولویت خود را مبارزه با ایران و متحدان آن تعریف کرده­ اند و در این راه همکاری گسترده ­ای با حکام عرب دارند.

دیدگاه صحوه در مورد آمریکا

صحویون هر دو جنگ آمریکا با عراق را محکوم کردند. مورد اول که موجب سرکوب شدید آن­ها شد، قبلاً ذکر شده است. اما در مورد دوم، آن­ها جنگ آمریکا با عراق را جنگ بوش و صدام نمی­ دانستند، بلکه آن را نمود دوباره جنگ ­های صلیبی می ­دانستند و معتقد بودند سنی­ های عراق بیشترین ضربه را از جنگ عراق خوردند. صحویون علت جنگ آمریکا به عراق را نفوذ به خاورمیانه، ترویج فرهنگ آمریکایی و حفظ امنیت اسرائیل می­ دانستند. با تشدید حملات آمریکا به فلوجه، علمای صحوی بیانیه­ ای تحت عنوان «نامه علمای سعودی در باب جهاد در فلوجه» منتشر کردند و مقاومت مقابل آمریکا را به عنوان جهاد دفاعی بر همه واجب دانستند. آن­ها از شیعیان عراق هم خواستند با سنی­ ها متحد شوند و با آمریکا بجنگند و از تجزیه کشورشان جلوگیری کنند.

در مجموع صحویون رفتارهای متناقضی دارند، از طرفی خواهان اصلاحات هستند، اما برگزاری هرگونه تظاهرات را در عربستان محکوم می ­کنند. تهاجم آمریکا علیه مسلمانان را محکوم می­ کنند، اما کماکان به بزرگترین متحد آمریکا در جهان عرب یعنی دولت سعودی وفادارند. در عراق و سوریه فتوای جهاد می­ دهند، اما این کار را در عربستان ممنوع می­ دانند.  

عده ­ای همچون الغنامی در مقاله «سروری­ ها و جهادی­ ها: گرگ خشمگین و مار پنهان» معتقدند هر دو جریان صحویون و جهادیون ترویج ­گر خشونت هستند؛ یکی به­ صورت آشکار و دیگری پنهان. سعود القحطانی نیز معتقد است صحوی­ها به بُعد مذهبی وهابیت پای­بندند، اما نگرش سیاسی آن را باور ندارند. مهم­ترین ویژگی صحوی­ ها، نفی اطاعت مطلق از حاکمان است. به همین دلیل وهابیون رسمی، صحویون را اشاعه دهنده خشونت می­ دانند.
 
سلفی­ های سروری

این گروه جریانی است که محمد بن سرور آن را رهبری می­ کند و عمل خود را بر سه اصل، سازمان اخوان المسلمین، انقلابی­ گری سید قطب و سلفیت ابن تیمیه استوار کرده است.

آنان در متون کلاسیک از آثار ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب و از متون امروزی از آثار سید قطب و  محمد قطب بهره می ­برند. در سال 1986 با افتتاح مؤسسه فرهنگی «المنتدی الاسلام» در لندن و نیز انتشار مجله­ ای به نام «البیان» این جریان توانست در منظومه فکری سلفیت دست بالا را داشته باشد. نشریه البیان در مقاطعی توانسته بود بخش وسیعی از جامعه نخبگان سعودی را به سمت خود جلب کند.

سلفی­ های سروری به پایگاهی فرا سرزمینی دست یافته ­اند و امروز مرکز عملیاتی آن­ها علاوه بر بخش ­های مختلف عربستان، در مصر در قالب حزب الاصلاح، در قطر تحت پوشش مؤسسه خیریه آل­ ثانی و به انحای مختلف در امارات، یمن و بحرین فعالیت دارند.

 نزاع اصلی این جریان، با سلفیه سنتی است؛ زیرا ترویج اطاعت از حاکم توسط آنها را باعث بی­ تحرکی امت اسلامی می ­داند. علاوه بر این آن­ها را به قشری­گری متهم می­ کند؛ زیرا معتقد است این گروه از وهابیون پوسته اسلام را گرفته و جوهر اساسی آن را رها کرده ­اند.

سروری­ ها با جریان سلفی جهادی شباهت ­ها و اختلافاتی دارند؛ هر دو جریان در اصلِ مشروعیت خروج بر حاکم و نظام های حکومتی با هم اشتراک نظر دارند، اما جریان سروری بر نقد شیعیان (به قول خود رافضی ها)، نقد سکولاریسم و به ویژه نقد سکولارهای فعال تأکید دارند، در حالی­که سلفیون جهادی این مسائل را اولویت نمی­ دانند.

سروری­ ها با گروه ­های اخوان المسلمین هم به این دلیل که دموکراسی و پارلمانتاریسم را پذیرفته­ اند، مخالفت می­ کنند و در مجموع به نظر می رسد بهترین جایگاه برای این گروه، ذیل الصحوه الاسلامیه است، گرچه بعد از 2001 تغییراتی در خط مشی این دو گروه نیز دیده می­ شود. سلفی­ های سروری­ با گروه­ های اخوان المسلمین در کشورهای عربی و حزب عدالت و توسعه ترکیه در ارتباط می ­باشند. 

سروری­ ها، به پیروی از ابن ­تیمیه که به چهار دلیل (زیارت قبور، توسل به زندگان، توسل به اموات و توسل) شیعیان را تکفیر می­ کرد. شیعیان را غیرمسلمانانی معرفی می ­کنند که در پوشش اسلام در پی نابودی اسلام هستند. کتاب «و جاء دور المجوس» نوشته محمد بن سرور حتی حملات تندتر از وهابیت رسمی به شیعیان کرده است. بن سرور در این کتاب، انقلاب ایران را توطئه­ ی اسرائیل و غرب برای نابودی اسلام  دانسته است.

به طور خلاصه سلفیه سروری را می­ توان با مختصات زیر شناسایی کرد:

1) رویکرد سلفی سروری مبتنی بر ترکیب دو رویکرد سلفیه سنتی و رویکرد اخوانی است.
2) اصل اطاعت محض از حاکم در هر شرایطی که در جریان سلفی سنتی پذیرفته شده است از سوی جریان سروری مورد تردید جدی قرار گرفته است و حتی رد شده است.
3) طرفداران این جریان به دلیل ماهیت تفکرات، امکان مخفی ماندن در جامعه سنتی و محافظه کار عربستان را دارند.
4) سلفیه سروری تحرکی در جامعه عربستان ایجاد کرده است که در تعارض با سکون و جمود جریان سلفی سنتی است.
5) اهتمام به مسائل اعتقادی و غیریت سازی با شیعه از و دیگر فرق اسلامی از ویژگی­ های مهم این جریان است.
6) تکریم صحابه، سلف صالح، تابعین و مجاهدان از اصول جریان سروری است.
7) پافشاری بر مفاهیمی چون «تولی» و «تبری» به معنای برائت جستن از غیر مسلمانان و نیز توجه به اصل حاکمیت توحیدی در اندیشه این جریان بسیار ویژه است.

کمیته دفاع قانونی و نهضت اصلاح اسلامی

کمیته دفاع از حقوق قانونی[1] در آوریل 1994 با بیانیه­ ای اعتراضی اعلام موجودیت کرد. این گروه یک سال بعد دچار انشعاب شد. سعد الفقیه سخنگوی کمیته که با المسعری اختلاف داشت، جنبش اصلاح اسلامی را تأسیس نمود. البته هر دو گروه روش عمل یکسانی دارند و از برخوردهای خشن اجتناب می ­کنند و عمل خود را بیشتر بر تبلیغات و آگاهی بخشی پایه­ گذاری می ­کنند.

طی دهه 1990 نهضت اصلاح اسلامی بخشی از مصائب علمای صحوی زندانی و پیروانشان را به اطلاع عموم رساندند. با طغیان خشونت در عربستان سعودی پس از 11 سپتامبر، صحوی­ ها یک کمپین دشمن انگاری علیه نهضت اصلاح اسلامی در عربستان سعودی و رهبر آن به راه انداختند. محسن العوامی رهبری حملات شخصی به سعد الفقیه را به عهده گرفت، ولی به طرز خستگی ناپذیری از رعایت حقوق بشر و آزادی زندانیان سیاسی حمایت کرد. سعد الفقیه نیز از لندن خواهان برگزاری تظاهرات در شهرهای عربستان در دسامبر 2004 شد. علمای صحوه با انتشار اعلامیه ­ای خارج نشینان  را که قصد تضعیف کشور و رفاه آن را  دارند، محکوم کردند.

این گروه ­ها هم اکنون نیز به دنبال آزادی زندانیان سیاسی و رعایت حقوق بشر در عربستان هستند و به همراه نهضت احیای اسلامی، کمیته دفاع از حقوق بشر عربستان را تشکیل داده ­اند.
 
نو سلفی­ ها

جنبش اخوان در 1926 به چند دلیل با عبدالعزیز بن سعود درگیری پیدا کرد. این دلایل عبارت بودند از: 1) همکاری عبدالعزیز با بریتانیا 2) وارد کردن تلفن، تلگراف و اتوموبیل 3) گرفتن عوارض گمرکی 4) اجازه دادن به عراق و اردن برای فرستادن رمه ­هایشان به دیار اسلام 5) ممنوع کردن تجارت با کویت 6) تساهل با شیعیان الحساء 7) فرستادن فرزندان عبدالعزیز به مصر و لندن. پس از این تاریخ، اخوان به گروهی خودسر تبدیل شد که به فعالیت ­های خرابکارانه دست می­ زد تا این که در 1929 عبدالعزیز به جنگ اخوان رفت و آن را شکست داد. اسلام گرایان جهادی وهابی از این تفکر ریشه می­ گیرند.

شیخ ناصرالدین الآلبانی و شیخ ابوبکر الجزایری با نفوذترین شخصیت ­های جریان نوسلفی بودند. در جریان جنگ خلیج فارس میان آن­ها اختلاف افتاد. الآلبانی برضد حضور بیگانگان در عربستان موضع گرفت و خواهان جهاد علیه حاکمان عربستان (که کشور را محل سیطره غرب کرده بودند) شد، اما الجزایری موضع رژیم سعودی را عاقلانه دانست و الآلبانی را متهم به چشم پوشی از اقدامات صدام کرد.

نوسلفیان از دهه 1970 با الهام از ناصرالدین الآلبانی کلیه مکاتب فقهی از جمله وهابیت را رد کردند و تنها منبع حقیقت را سنت و رفتار پیامبر اعلام کردند. جماعه ­السلفیه المحتسبه که در این دهه تأسیس شد، تجلی تفکرات نوسلفیسم بود. در سال 1979، جهیمان العتیبی از اعضای رادیکال این جنبش به همراه گروهی از حامیان تندرو مسجد الحرام را دو هفته اشغال کرد، گرچه عده­ ای اقدام آن­ها را تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران می­ دانستند. اما اهداف آن­ها کاملاً متفاوت بود. آن­ها علت مخالفت خود با آل سعود را چنین اعلام کردند: 1) هرزگی آشکار 2) پناه دادن به مشرکان از جمله شیعیان 3) عدم ترویج توحید در کشورهای همسایه از جمله عراق.

گرچه بعد از سرکوب حرکت العتیبی، جنبش رو به افول گذاشت، اما در دهه 1990 طالبان که خود را وارث نو سلفی­ها می­ دانستند، جنبش خود را آغاز کردند. اختلاف حکومت سعودی با نو سلفی ­ها بعد از حضور آمریکا در خاک عربستان برای دخالت در جنگ عراق علیه کویت دوباره به اوج خود رسید؛ به­ طوری که فتوای تکفیر حکومت توسط آن­ها صادر شد.

حکومت عربستان در مقابل سعی می­ کرد همواره این گروه ­های جهادی را از خاک عربستان دور نگه دارد؛ با آغاز جنگ شوروی علیه افغانستان حکومت سعودی سعی کرد با تحریک نسل سوم جهادیون سلفی، آن­ها را متوجه افغانستان کند. گروهی که به عنوان افغان العرب معروف شدند.

اسامه بن لادن شخصیت برجسته نو سلفی ­ها، آل سعود را بخشی از ائتلاف کفار بین ­المللی می ­دانست که هدفش بردگی مسلمانان است. مهم­ترین ستون اسطوره بنیادین سعودی- وهابی؛ یعنی حق حکومت آل سعود بر عربستان را مورد تردید قرار داد. او قائل به احیای خلافت اسلامی بود و تمایزی بین مکاتب فقهی قائل نبود. بن لادن در سال 1994 کمیته مشاوره و دفاع از حقوق قانونی[2] را در خارطوم سودان تشکیل داد. در سال های بعد اقدامات تروریستی را نیز آغاز کرد. تفاوت بن لادن با المسعری و الفقیه آن بود که بن لادن فردی بسیار بنیادگرا بود و از این لحاظ بیشتر به اخوانی­ ها شباهت داشت. البته تفاوتی با اخوان نیز داشت و آن اینکه بن لادن دیدگاه ضد شیعی نداشت و خواهان وحدت عمل مسلمانان در برابر استکبار غرب بود. این گروه جهادیون را غافل از امور دینی، صحوی­ ها را سیاست باز و دولت سعودی را نامشروع می ­دانند.

 جهادیون سلفی

این گروه بعد از پایان جنگ افغانستان با شوروی با یک برنامه سیاسی و عقاید دینی خاص وارد عربستان شدند. آن­ها روحیه درس خواندن ندارند؛ زیرا درس خواندن را مستلزم داشتن نوعی روحیه نرم می­ دانند که به ­قول خودشان با حمل سلاح جور در نمی­ آید. جهادیون سلفی تقابل با تمدن غرب و سکولاریسم را سرلوحه کار خویش قرار دادند. همچنین با اعتراض به نظر وهابیت سنتی مبنی بر محدود بودن دستور جهاد به نظر اولی ­الامر، آن را نشانه انحراف از مفهوم جهاد می ­دانند؛ زیرا از نظر آن­ها جهاد باید تا نابودی کامل کفار ادامه داشته باشد. از نظر آن­ها جهاد اولیه باید با جبهه نفاق باشد؛ یعنی شیعیان و مسلمانان متحد غرب. جهادیون سلفی هیچ اعتباری برای هیچ یک از حکام عرب قائل نیستند و حکومت همه آن­ها را نامشروع می­ دانند، اما ممکن است به صورت مصلحتی با حکام ارتباط بگیرند.

در میان جهادیون سلفی، جریانی به نام حزب الغلاه به وجود آمد که رادیکالیسم جدید را با سه ویژگی به عنوان ایدئولوژی خود قرار دادند: 1) مباح بودن خون مخالفان 2) منع صدور فتوا 3) انحصار حقیقت در دست خود. رادیکال ­های جوان، توانایی نقل قرآن دارند، اما توانایی تأمل جدی ندارند، خشونت را به صورت بی ­محابا حتی علیه غیرنظامیان به کار می ­برند.

القاعده یکی از گروه های جهادی است که در واکنش به حضور آمریکا در عربستان در جریان جنگ خلیج فارس ایجاد شد. آن­ها از رابطه ­ای که بین عربستان و آمریکا وجود داشت، بسیار ناراحت بودند و یکی از دلایل شرکت 15 عربستانی در جریان حملات تروریستی 11 سپتامبر، نشان دادن همین اعتراض بود. البته برخی همچون گرگوری گاوس و … نیز معتقدند القاعده عمداً بسیاری از هواپیماربایان و افراد انتحاری را از بین شهروندان عربستانی انتخاب کرده بود تا به رابطه آمریکا و عربستان ضربه بزند. بعد از این اتفاق حتی برخی شاهزادگان سعودی در فهرست افراد تحت تعقیب بین ­المللی قرار گرفتند.

تفاوت­های القاعده و وهابیت رسمی عباتند از:

1) دعوت القاعده به سرنگونی حکومت آل سعود که خلاف سنت وهابیت است.
2) دعوت القاعده به جهاد علیه غرب براساس نظریه وهابیت نامشروع است زیرا از نظر وهابیت فقط حاکم اجازه فرمان جهاد را دارد.

گفته می­ شود پیدایش القاعده نتیجه برخورد حکومت آل سعود با جناح تندرو وهابی است.
 
 پی نوشت:

[1]لجنة الدفاع عن الحقوق الشرعیة
[2]لجنة لتشاور و الدفاع عن الحقوق الشرعیة

منابع:
ابراهیم، فؤاد (1387). شیعیان در جهان عرب مدرن (1)، ترجمۀ رضا سیمبر. تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
الرشید، مضاوی(1393). عربستان سعودی و جریان­ های اسلامی جدید، مترجم رضا نجف زاده. تهران: انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات معاصر.
صادقی، حسین و حسن احمدیان (1389). «عربستان سعودی از هژمونی نفتی تا رهبری منطقه­ ای». فصلنامه روابط خارجی. سال دوم، شماره سوم. صص 170-137.
کامینز، دیوید(1393). وهابیت و عربستان سعودی. مترجم: مجتبی فاضلی. تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.
ناظمی قره باغ، سید مهدی (1391).«پدیدارشناسی گرایش­های کنونی وهابیت در عربستان سعودی». خاورمیانه 9: ویژه مسائل داخلی عربستان. مؤسسه فرهنگی ابرار معاصر. صص 132-111.
پایگاه  گروه خبری شفقنا:                                                                   http://www.shia.shafaqna.com/fa/ir/761785  
پایگاه خبری تبیان:                                                                                                     http://net.tebyan.net/4846    
پایگاه خبری شبکه تلویزیونی العالم:                                                             http://www.fa.alalam.ir/news/9847822  
پایگاه خبری شیعه نیوز:                                                                     http://www.shia-news.com/fa/news/126572
 


 
https://taghribnews.com/vdcgyz9xyak9yz4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی