ماه رمـضان مـلقب به "شـهرالله اعظم" و "ربـیعالقرآن" است، و همان سان كه بهار طبیعت، زمین طبیعت را زندگی نو میبخشد، بهار قرآن نیز سرزمین بیكرانه معنویت را شاداب و سرسبز میكند و دلهای زنگار بسته كه به مقتضای درآمیختگی با طبیعت مادی و تاریك این جهان، صفای خود را از دست داده و توان برتافتن نور الهی ندارد، با برنامه ویژه روزه و نماز و دعا و شبزندهداری، از نو صیقل میخورد و زنگار میزداید و خود را چنان مییابد كه جلوهگاه نور خدا شده است.
اشتراک گذاری :
رمضان، اوج عروج انسان خدای منان برای دستگیری انسانِ گرفتار در "خود" و گرفتار در "طبیعت"، راههای نجات فراوان گشوده و با استخدام "زمان" و "مكان" در خدمت انسان، او را به رضوان و غفران خود فراخوانده است: مكان مثل "كعبه" و زمان مثل "رمضان"؛ گیرم كه برای اهل عرفان، هر مكان، "كعبه" و هر زمان، "رمضان" است.
آدمی در این جهان به طبیعت حیوانی خویش، نـیازمند خور و خواب و دارای نـیازهای ناگزیر زندگانی است. انسان كه از یك جنبه یك پدیده مادی ـ زمینی است، به حكم نیازمندی پیكر مادی و عنصریاش وابسته ناگسسته این جهان طبیعت است. انسان در وجود مادی خود به آب و هوا و خور و خواب و پوشاك و آسایش و همسر و فرزند و خویش و دوست و شغل و... وابسـته است كه بسیاری از این بسـتگیها و وابسـتگیها را در سایر جانداران روی زمین نیز میبینیم و در اینگونه پیوستگیهای طبیعی مادی تفاوتی بین انسان و جانداران دیگر نیست.
اما انسان بالاتر و والاتر از این همه، دارای گوهر خرد و خصیصه اندیشه و تعقل و امتیاز خودآگاهی و خودیابی و خویشتنداری است. انسان امـتیاز آن را داراست كه میتواند مدیر خود باشد و خود را نه بر اساس نیاز تن و اقتضای طبیعت مادی، كه بر پایه نیاز روح و اقتضای بُعد معنوی و الهی، اداره كند و اختیار خود را بر این پایه و مایه به دست گیرد. انسان این توان را دارد كه خود را از طبیعت مادی بگسلد و بر فراز آسـمان روح و معنی به پرواز درآید؛ جامه تن را فرو هلد و در اوجی روحانی با ملكوتیان ملأ اعلا و روحانیان حریم قدس خدا همدم و همنشین گردد. انسان حتی این استعداد را دارد كه فرشتگان والا جایگاه را نیز پشت سر گذارد و از آنها درگذرد و به مقام "قاب قوسین اَوْ اَدْنی" رسد.
آری خدا، فرا راه انسان و برای رهایی او از تنگناهای مادی دنـیایی، راههایی قرار داده و توان گام نـهادن در این راهها را نیز به او ارزانی فرموده و هـدف و مـقصد نهایی ـ یا بینهایت ـ پیمودن این راهها را نیز به او آموخته است: نماز، روزه، زكات و... هر یك از این راهها، آدمی را به منزلگاههای جدید رهنمون میگردد. هرگامی كه آدمی در هر راه مینهد، چشماندازی تازه و جهانی نو مییابد؛ به گونهای كه هر گامش، او را به جهانی نو، با كشف و بینشی نو وارد میسازد.
از این قرار، این جهان برای عارف سالك كه با شناخت در راه خدا گام مینهد، پیوسته و لحظه به لحظه، جدید و تازه است. عارف سالك، آنی درنگ ندارد و لحظهای در حالت سـكون و ركـود و توقـف نیست؛ لحظه به لحظه در حال كشف و شـهود؛ و پـیوسته در حال عروج و دریدن حجابها و پـیمودن مقامات و شنا كردن در دریای بیكرانه و بیپایان معنویات و در حال "شدن" و دسـتیابی به كمال جدید، میلاد جدید و نیز ممات جدید است. حیات و ممات جدید یعنی هر لحظه از زندگی خود و "خودی" مردن و به زندگی دوست زنده شدن و به كشف و شهودی تازه دست یافتن و به اوج رفتن... این است گزارش كار عارفان سالك راه خدا؛ و رمضان، آزمون این میرش و زایش و یادآوری عروج انسان به انسان است.
تكلیف روزه ماه مبارك رمضان برای بزرگداشت واقعه عظیم میلاد جدید بشر و تجدید خاطره آن در امتداد تاریخ و برای همیشه دوران است؛ وگرنه ماه رمضان از نظر فلكی و جریان گردش ماه و خورشید و زمین، هیچگونه تفاوتی با سایر ماهها ندارد و در این ماه، هیچ تغییر و تبدل رمزگونه و ناآشـنایی در اوضاع كواكب و سـیارات داده نمیشود. اصـولاً شرافت زمان و مكان، نه تنها در عرف دین و مذهب و بلكه در میان تمامی انسانها، به خاطر بار عاطفی اجتماعی، تاریخی، سیاسی و نیز زمان و مكان خاص در رابطه با انسان است، نه به خاطر تفاوت طبیعی و فیزیكی.
ماه خدا و ماه امّت این هر دو نام گرامی، برای ماه رمضان برازنده است: "ماه خدا" و "ماه امت". رمـضان، ماه خداست؛ از آن رو كه شریعت خدا در این ماه، برنامهای ویژه برای خورد و خوراك و نیازهای مادی آدمیان برقرار میكند. رمـضان، ماه انسان است؛ زیرا انسان با روزه یك ماهه، به اضافه برنامههایی ویـژه برای نمازها و اذكار و مناسكی خاص به تبع روزهداری، برنامه طبیعی روزمرهای را كه تمامی آدمیان در سراسر جهان دارند، برای یك دوره یك ماهه در اختیار میگیرد و كنترل میكند. و این یعنی انسانی كردن نیازهای حیوانی؛ چرا كه تنها انسان است كه میتواند روزه بگیرد. به جز انسان، هـیچ موجود زنده دیگری نمیتواند خود را از جذب و دفع طـبیعی باز دارد! انسان است كه در كمال گرسنگی و تشنگی و بیهیچ مانع طـبیعی، به خاطر امر خدا روزه میگیرد؛ و این اوج بازیابی خویشتن خویش برای هر انسانی است.
رمـضان، ماه خداست؛ از آن رو كه برنامهریزی روزانه آن از خداست كه مردمان، به مهمانی خدا فراخوانده شدهاند. و ماه انسان است؛ از آن رو كه تـنها انسان میتواند روزه بگیرد. در ماه رمضان، انسان به انسانیت خود آگاهی افزونتری مییابد. در ماه رمضان، آدمی به نیروی نهفته در خویش پی میبرد و با خالی داشتن درون از طعام، خود را به نور معرفت روشن میكند.
ماه رمضان، ماه خودسازی انسان است، ماه افكندن پوست و برآمدن مغز. ماه گشودن درهای بـیكرانه و سراسر سلام عالم غیب و معنی است. ماهِ در غل و زنـجیر كردن شـیاطین و بسته شـدن درهای جهنم و باز شـدن درهای بهشت است. ماهی است كه نسـیم رحمت الهی میوزد و باران رحمت الهی، باریدن میآغازد و انوار الهی، تابیدن میگیرد و دریای جود و كرم الهی برمیخروشد و پهنه بیانتهای رحمت و مغفرت الهی، خرّم و سرسبز میشود و شـكوفه معرفت و انسانیت و فـضیلت در دل مسـلمانان میشكفد و درخت ایمان و عبادت به بار مینشیند و انسان به كشف گوهرهای گرانبهای معانی، دست پیدا میكند و در نهانگاه غیب، به شهود میرسد و از "قوه" به "فعل" درمیآید؛ عالم ملك به ملكوت میپـیوندد و پرده ضـخیم عالم كون و فساد فرو میافتد.
در ماه رمضان، فرشتگان ملأ اعلی در گوشِ دل روزهداران پیام محبت "ربّ غفور"، فرومیخوانند و آنان را در سُكری جاودانه، فرو میبرند و از غم و اندوه، رهاشان میسازند كه از انس و عشق، لذت برند و اگر در راه طولانی و پر از سنگلاخ مادّیت، سخنی به درشتی گفته و خاطری رنجانده و دلی آزردهاند، با دیدن سراپردههای جمال و جلال، همگی را فراموش كنند: "و نزعنا ما فی صدورهم من غلّ اخواناً علی سرر متقابلین". این ماه كریم، دلهای آكنده از غم را به لطف و مهر مینوازد و افسردگی و پژمردگی را از دل و جان میزداید.
ویژگیهای ماه رمضان امام سجاد(ع) یكی از راههایی را كه خدا برای درمعرض احسان قرار گرفتن انسان، مقرر كرده، ماه رمضان مـعرفی میكند و این ماه را با اوصاف "صیام"، "سلام"، "طـهور"، "تمحیص"، "قیام" و "نزول قرآن" میستاید. شاید بـتوان در این نامها ترتیب مـنطقی یافـت؛ چرا كه در این ماه، روزه میگیریم (ماه صیام)، پس تسلیم امر خداییم (اسلام) و بر اثر روزه، در جسم و جان پاكیـزه میشویم (طهور)، پس، از عهده امـتحان الهی بر میآییم (تمحیص)، و به پا میخیزیم (قـیام). پس"صیام" با خود، "سلام" یعنی تسلیم در برابر امر الهی را دارد و "تسلیم" در برابر امر الهی موجب "طهور" تن و جان ماست، و این "تمحیص" است یعنی آزمایش شدن و از آزمایش پیروز درآمدن كه همه اینها به "قیام" و ایستادگی در همه شئون زندگی میانجامد و این همه، آثار و بركات "نزول قرآن" در این ماه است. ماه نزول قرآن یعنی ماه تمام اسلام و شریعت و قانون؛ ماهی كه كار سازندگی انـسان والا و به تعبیر قرآن "خلیفه خدا" سامان مییابد و اینكار عظیم، با اراده آزاد خود انـسان، انجام مییابد. ارادهای كه ویژه انسان است و هیچ پدیدهای جز او ـ تا آنجا كه میدانیم ـ چنین هدیهای را از كارگزار هستی دریافت نكرده است.
ویژگیای را كه خدا به انـسان عرضه داشته، چیست؟ اختیار است؟ آزادی است؟ عقل است؟ دین است؟ شریعت است؟ اینها همه هست؛ اینها دست به گریبان یكدیگر و جداییناپذیر از یكدیگرند؛ اما اینها همه یكسره در پرتو "آزادی" انسان حاصل میشوند. مگر میشود انسان آزاد نباشد و در عین حال، جانش به پرواز درآید و به مـقام قرب برسد؟ اساس راهنمایی دین و شریعت الهی، آزادی انسان است و در ماه رمضان است كه آزادی و اراده و اختیار آزاد انسان، با راهنمایی عقل و شرع، در انسان صائمِ قائم صابر محتسب مجاهد؛ آنگونه با هم گره میخورد و در هم میآمـیزد كه شخص، مظهر و الگوی تمامی ویژگیهایی است كه میتوان در انـسانی آرمانی سراغ كرد. در این گسـتره نامتناهی است كه انـسان از خواستهای غریزی اولیه خود "آزاد" میشود و ارده میكند كه از ابتداییترین نیازهای ضروری هر موجود زنده، "كفّ نفس" كند. در اینجاست كه توان عقل آدمی در تسـخیر كردن هوا و هوس و شهوت، تـجلی مییابد و در واقع انسان "خود" را مییابد و بر فراز تعلقات و تمنیات برمیآید. به تعبیر دیگر، در این ماه، مسلمانِ آرمانی، یك قرآن تجسم یافته میشود؛ زیرا انسان با ابعاد انسانی، تجسم قرآن با ابعاد قرآنی است؛ پس ماه نزول قرآن یعنی ماه سازندگی انسان در تمامی ابعاد.
نكته مهم ماه رمضان از نظر نجومی و كائناتی، هیچ فرقی با دیگر ماهها ندارد، امتیاز ماه رمضان، یك امتیاز انسانی است؛ چرا كه انسان است كه از گردش زمین و خورشید و ماه و ستاره، ایام و ساعاتی را استخراج میكند. مثال ساده در توضیح این سـخن آن است كه: از وزن طبیعی و تركیب شـیمیایی و شكل هندسی كاغذ و قلم و مركب نمیتوان "معنی" یافت. كه در این محاسبه، همه نوشتجات از یك قماشند. همه از كاغذند و اَشكال و حروف. و این، تنها معنا و محتوا و غرض و هدف و منظور و نتیجه است كه نوشتجات را از هم جدا میكند. ماه رمضان هم، از نظر زمان و گردش انتقالی و وضعی زمین به دور خورشید و سایر اوضاع و احوال جوّی و فلكی، فرقی با سایر ماهها ندارد؛ و این انسان است كه با تدبر در احوال ماه و خورشید، به محاسبه روز و شب و هفته و ماه و سال و تقسیمبندی و نامگذاری آنها میپردازد. ماه رمضان به گفته امام زینالعابدین(ع) "حرمتی موفور و فضیلتی مشهور" دارد؛ اما این انـسان است كه به امر خدا با "صیام" و "قیام" خود، این حرمت و فضیلت را پاس میدارد.
مطلب دیگر آنكه در شریعت برای خوردن و آشامیدن و سایر مفطرات، وقتی دقیق قرار داده شده كه كمتر از یك دقیقه پیش و پس در مغرب و طلوع فجر، موجب بطلان فریـضه روزه است و این، پرورش دقیق و منظم اراده در انسانهاست. انسان در این ماه، بیدار میماند و چشم به بر آمدن سـپیدهدم دارد تا به آهنگ آن، نیاز آب و خوراك خود را منظم كند؛ و چشم به آسمان دارد كه وقتی آفتاب، آخرین اشعه خود را از صفحه افق بر میچیند، روزه خود را بگشاید و این درآمیختگی زیبا و پر احساس انسان با گردش ماه و خورشید است.
ماه رمضان، برای بازیابی خویشتن انسانی انسان است، روایات زیادی كه از پیامبر(ص) و ائمه طاهرین(ع) و گفتارهایی از جانشینان آنها از علما و عرفا و خطبا و محدثین بزرگوار اسلامی آمده، همگی حاكی از آن است كه ماه رمضان و روزه این ماه، باید به عنوان یك مـنبع انرژیزا در گسـترهای وسیع، پهنههای روح و جسم ما را توان و نیرو بخشد و شور و شوق، بـیافریند و بـیداری و هشـیاری دهد و ما را به تأمل و تـفكر وا دارد؛ تمرین و ریاضت به ما بـیاموزد و ما را پرورش دهد تا با گذاشتن سدّی بزرگ در برابر سیل تـمنّیات نفسانی و نـیازهای اولیهمان، به خود آییم و به خود "هِی" بزنیم كه تو آن نیستی كه "هستی!" تو آنی كه "باید باشی!" این "باید بودنْ" را ما با خودداری از خوردن و آشامیدن، میآغازیم؛ ولی اگر از "آغاز"، نگذریم و برهوت روحمان را از زلال رمـضان آبـیاری نكنیم، مـصداق فرمایش پـیامبر(ص) خواهیم بود كه به زن روزهداری كه به كنیز خود ناسزا گفت، فرمود: "روزهات را افطار كن كه تو روزهدار نیستی!" (نقل به مضمون)
آری، سدّ بسـتن جلوی تمنیات روزانه در ماه رمضان به مـنظور بـهرهداری عظیم سالیانه است، وگرنه اگر دگرگون نشویم، از روزه رمضان برای گذران سال چه سود؟
ماه رمضان، اوج عروج و بلوغ عبادت رمضان را بهار عبادت گـفتهاند. پس "هـمیشه بهار" است! از امام راحل(ره) به یاد داریم كه ضیافت رمضان را "ضیافت معنوی" خواندند و این تعبیر میتواند مساوق با تعبیر "بهار عبادت" باشد. مگر نه آن است كه در بهار، سفره زیبای طببیعت برای میهمانیِ دیده و دل پهن است، اما خبری از مـیوههای رنگارنگ تابستانی نیست! گویی در بهار، طبیعت، میهمانی مادیِ "معنوی گونهای" ترتیب داده: نسیم دلنواز بهاری، طراوت گسترده در فضای زندگی، عطر روح بخش گل و سبزه، منظره بدیع مرغزار و سبزهزار، همگی از شوریدگی عاشقانه طبیعت حكایت دارد.
عشق به رمضان، عشق به ماه "وحی"، عشق به ماه نزول قرآن بر قلب حضرت ختمی مرتبت است، یعنی عاشـقترین انسانها در هـمه پـهنه تاریـخ! و راستی چه عشقی والاتر و مقدستر از عشق به جمال "كل الجمال" هستی و آفریدگار زیبا آفرینی كه زیبایی، آفریده اوست و زیباپرستی و زیباپسندی انسان، زیبایی همه زیباییهاست. جهان اگر سراسر مظهر جلال و جمال حق باشد ـ كه هست ـ ولی اگر "انسان"ی وجود نداشته باشد كه زیبایی را دریابد و بدان عشق ورزد، لغو نخواهد بود؟ از این رو و به دلایل دیگر است كه انسان مقصد و مقصود آفرینش نامیده شده است. در حدیث قدسی آمده است: "یابن آدم! خلقت الاشیاء لاجلك و خلقتك لاجلی: ای فرزند آدم! همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم آفریدم."
آری، مـقصد جهان، انسان است و مـقصد انسان، خدای انسان و جهان. و سرگردان و در عذابِ جاودانند انسانهای بخت برگشـتهای كه عالم و آدم را به جای خدای عالم و آدم، معشوق و مـعبود خویش میگیرند و در راه این معبودهای فانی تلاش میكنند و سرانجام، هم خودشان وهم معبودها و معشوقهاشان، آتشگیره دوزخ میشوند: "انّكم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم انتم لها واردون: شما و هر آنچه به جز خدا میپرستید، هیمه دوزخید كه بدان در میآیید!"
دوزخ چیست جز دوری از حریم قدس"الله" و فقدان شرف وصال محبوب حقیقی؟ و چه چیز جانسوزتر و ویرانگرتر از آنكه هنگامی كه پرده از پیش چشم انسان به یك سو رود و علایق و روابط و پیوندهایش با همه آنچه دوست میداشت و میپرستید، بریده شود و خود را در محاصره همه سویه دشـمنان آشـتیناپذیری ببیند كه در جـوهره وجود و ساختار خود، با او لحظه به لحظه در سـتیزند و آن به آن، او را در حصار آهنین و آتشین خود میگیرند تا كیفرش دهند و به گناه آنكه با خالـق هستی به دشمنی برخاسـته بوده، نابودش سازند؛ ولی او نابود شـدنی نیست: "و یأتیه الموت من كلّ مكان و ما هو بمیّت و من ورائه عذاب غلیظ: مرگ از هر سو، به طرفش میآید؛ ولی نمیمیرد و در پشتسر، عذابی انبوه دارد."
چه زیبا فرمود امام معصوم كه: هرچه از عذاب جهنم تصویر كردهاند، همگی تجسم و تحقق خارجی همین دوری از وصال معبود است و بهشت نیز، چیزی جز وصال به محبوب جاودانه نیست: "الا و لیس لانفسكم ثمن الا الجنّه، الا فلا تبیعوها بغیرها: هان كه جانتان بهایی جز بـهشت ندارد؛ هشدار كه آن را جز در برابر بـهشت مفروشید!" و مگر بهشت چیست جز مقام قرب و وصال به جمال "كل الجمال" هستی و شیدایی در برابر خالق كل.
رمضان، میلاد جدید انسان تاریخ را انسان میسازد. پس انسان، تاریخ را به شكل خود میسازد. و هر انسان و یا هر مجموعهای از انسانها، تاریخی به تناسب خود میسازند. تاریخ از آغاز با نوسانات و زیر و بمها و فراز و نشیبها و مـیلاد و مرگ دولتها و ملتها و شكوفایی و بالـندگی و پـژمردگی و فرومردگی اقـوام و مـلل، روبرو بوده است و با همه نقش سازندهای كه بشر در آن دارد، از ناموسی الهی و قانونی جهانشمول و فراگیر كه همیشه بوده و خواهد بود، پـیروی میكند و بـشر را یارای دگرگونسازی نامـوس تاریخ، یعنی سنت الهی حاكم بر تاریخ نیست.
ناموس رشد و پیشرفت، در سراسر تاریخ، دانایی و درستاندیشی و توانایی و كارآیی و خلاقیت و پشتكار و نظم و راستی و درستكاری و همبستگی است. و ناموس سقوط و نادانی و كژاندیشی و ناتوانی و ناكارآمدی و دروغ و گسستگی و چند دستگی است. ما مسـلمانان مانـند سایر اقوام و امم، اگر از ناموس تاریـخ پـیروی كنیم، باقی میمانیم، وگرنه نابود میشویم و قانون با خواست و آرزوی ما، تغییرپذیر نیست؛ بنابراین انـسانِ تاریـخساز و مـلتی كه میخواهد تاریـخ را از نو رقم بزند و تاریـخی نو بسازد، بیآنكه ناموس تاریـخ را بشـناسد و از قوانـین ساخت تاریخ بهره جوید، بدین هدف نایل نخواهد آمد. تاریـخ را پیروان راستین ناموس الهی تاریـخ ساختهاند كه همانا در پـیشاپیششان، پـیامبران قرار دارند؛ زیرا اینان با وحی الهی به ناموس الهی، آگاهی كامل داشتهاند. با این مقدمات نقبی میزنیم به نقش ماه رمضان در میلاد جدید انسان.
رمضان، ماه نزول قرآن است و این یعنی ماه رمضان، آغاز تاریخ جدید انسان است كه با نزول وحی بر قلب محمدمصطفی(ص) آغاز شده است. آغاز میلاد جدید انسان است؛ انسانی كه ابتدا بر خویشتن خویش سیطره مییابد و بر توسن خواستها و آرزوها و هوا و هوسها لگام میزند و مركب خشم و غضب را به زیر مهمیز خرد و آیین خدا میكشد و آنگاه بر تاریخ سیطره مییابد و آن را بر آیین قسـط و عدل و كمال میسازد. انسانِ تازه تولد یافته، جامعه و تاریخ را بر شكل و شمایل خود میسازد و این تاریخ از تاریخهای دست ساخته انسانهای پیرو آز و خشم و هوس سخت، متفاوت است.
پس ما كه میخواهیم تاریخ را در عصرجدید بـسازیم، باید انسانهایی طراز جدید باشیم. انسانهایی دانا و درستاندیش و توانا و خلاق و كارآ و باپشتكار و منظم و راستگو و درستكار و همبسته و به هم پیوسته؛ انسانهایی والا و آكنده از مهر به همنوع و دارای شجاعت و تقوا و سماحت و بزرگواری و گذشت و فداكاری و وسعت نظر و بلندی همت؛ اهل فكر و تأمل و تدبر و دوراندیشی و جز اینها از عوامل ترقی و پیشرفت در تاریخ.
ماه رمضان در ساختن انسان تاریخساز، نقش تعیین كننده دارد؛ چرا كه این ماه، به خاطر نزول قرآن در آن، سرآغاز تاریخ جدید انسان است، پس سرآغاز تاریخ انسان تكامل یافتهای است كه نه تنها به فراخنای جهان خلقت میاندیشد، بلكه از دایره هستی با همه تنوع و عظمتش در میگذرد و فراسوی جهان هستی، در جستجوی پدید آورنده آن است و دید خدابینش، جهان را با همه بزرگیاش، كوچك میبیند. در جان این انسان والانگر و بلندنظر، عظمت الهی چنان تـجلی مییابد كه هر چه را جز اوست، كوچك میشـمارد. این انـسان، آزاده و از وابسـتگیها گسـسته است تا بدانـجا كه حتی در دعا هم از خدا جز "خدا" نمیخواهـد و درخواست زخارف دنـیا ندارد. حضرت علی(ع) در "نهجالبلاغه" فرمود: "عظُم الخالق فی انفسهم فصغر مادونه فی اعینهم".
میلاد جدید انسان بر اثر نزول قرآن، همه ساله با روزه ماه مبارك رمضان، از جهات و ابعاد گوناگون فردی و اجتماعی، اعم از پالایش روح و تن تكتك انسانهای روزهدار و نیز تأمین عدالت اجتماعی و رفع فقر و محرومیت و دستگیری از محرومان و بینوایان به صورت نـمادین بازسازی میشود. روزه ماه رمضان، با بازسازی و نوسازی هر ساله روزهداران و نیز با ایجاد فضای نورانی همبستگی و تعاون اجتماعی به كار "انسان سازی جدید"ی میپردازد كه هم با آحاد افراد و از صمیم جان آنان سر و كار دارد و هم جامعه اسلامی را به صورت جامعهای مرتبط و زنجیروار كه همیشه در حال "شدن" است درمیآورد.
انسان و نیازهای روحی و معنویاش ماه رمـضان مـلقب به "شـهرالله اعظم" و "ربـیعالقرآن" است، و همان سان كه بهار طبیعت، زمین طبیعت را زندگی نو میبخشد، بهار قرآن نیز سرزمین بیكرانه معنویت را شاداب و سرسبز میكند و دلهای زنگار بسته كه به مقتضای درآمیختگی با طبیعت مادی و تاریك این جهان، صفای خود را از دست داده و توان برتافتن نور الهی ندارد، با برنامه ویژه روزه و نماز و دعا و شبزندهداری، از نو صیقل میخورد و زنگار میزداید و خود را چنان مییابد كه جلوهگاه نور خدا شده است. انسان روزهدار در پی خودیابی، خدای خویش را نیز باز مییابد، و در هر بازیافت مجدد خود و خدای خود، زندگی پر از نور و سرور خود را در آزمایشی نو میآزماید و در هر آزمایش، به سراپردههای كشف نشده انوار قدس و جلال راه مییابد. و این است حالات والهان حق و عاشقان حقیقت و قائمان لیل و صائمان نهار. اینان در رمضانِ نور و رحمت و بركت، با وجد و شعفی بـیرون از حد توصیف، سیر ملكوتی و روحانی خود را آغاز میكنند و به انجام میبرند.
عشق، سرمایه حیات خدا ما را از مـحبت و رحـمت، آفرید؛ خمیرمایه خلقت جهان و انسان، عشق و محبت است. قرآن با "بسمالله الرحمن الرحیم" شروع شده و این آیه مـباركه، شعار جاودانه عشق و محبت است؛ عشق خالق به خلق و عشق خلق به خالق. خداوند رحمان و رحیم و مهربان است؛ او ما را دوست دارد و ما هم او را دوست میداریم و باید دوست بداریم: "یُحبّهم و یحبّونه". عشق و محبت اساس خلقت و بـنیان زندگی است و دعوت انـبیا نیز بر اساس عشق و مـحبت بوده است. پایه عبادات نیز عشق و محبت است: نماز و روزه و حج و جهاد و و خمس و زكات، همه بر اساس محبت، تشریع شده است. اقامه نماز در هنگام طلوع و غروب و نیمروز، رمز و راز عشق و محبت است. طلوع هر ماه خصوصاً ماههای روزه و حج، پیام عشق و محبت است. همه ماهها، ماههای عشق و محبتند؛ محبت به خدا و خلق خدا...
ما اگر قدر ایام و لیالی ماه مبارك را بدانیم و خصوصاً اگر با سحرهای پرفیضش بیشتر آشنا شویم، یعنی با این طبیعت پر رمز و راز خدا، بیشتر دوست شویم، لذت عبادت برای ما صد چندان میشود: "اقم الصّلوه لدلوك الشّمس الی غسق اللیل و قرآن الفجر". وقتی عاشق قرآن و نماز این آیات را تلاوت میكند، منقلب میشود و به هیجان میآید و از هماهنگی جانش با آهنگ طبیعت لذتی وصفناشدنی میبرد. آیات روزه نیز چنین است: "كلوا و اشربوا حتی یتبیّن لكم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر..." رشته سـفید و سـیاه شب و روز، هماهنگ با روزهداری ماست و پر از رمز و راز عشـق و محبت است.
سعی كنیم در این ماه، با خدای جهان و مردم جهان آشتی كنیم؛ تلاش كنیم ندای خدا را بشنویم. پیامبران وقتی به كوه و صحرا و بیابان میرفتند، از همین خورشید و ماه و ستارگان، پیام خدا را میشنیدند. سعی كنیم از طبیعت، پیام خدا و فلسفه خلقت را بیاموزیم. تلاش كنیم تا در این ایام پر بركت با معارف دینی و احكام الهی بیشتر آشنا شویم، رمز و راز روزه را بفهمیم؛ رمز و راز آیات قرآن را كه در این ایام بیشـتر تلاوت میكنیم، درك كنیم و با دردِدلهای عاشـقانه اولیای دینمان آشنا شویم. این دعاهای پرمعنایی كه میخوانیم، سراسر سرود عشقاند. این امام سجاد(ع) است كه در سحرهای ماه رمضان دعای ابوحمزه ثمالی را با آن شور و حال میخواند. ما باید با آن آشنا شویم و دریابیم كه راستی چرا امام این همه ناله و گریه میكرد؟ چرا این همه سوز و گداز داشت؟ درد او، درد فراق بود، حدیث هجر و اشتیاق بود...
در حدیث آمده است: "شما متعلق به بهشت هستید مبادا خودتان را به كمتر از آن بفروشید." بگذار ستمگران جهان و شهوتپرستان و زراندوزان عالم را، كه از عشـق در وجودشان اثری نیست؛ تـمام وجودشان كـینه و نـفرت است. وجودشان جهنم است. اینانند كه مردم را در مقابل دعوت پیامبران، به جهنم فرا میخوانند! تا ما دعوت كدام یك را اجابت كنیم. و به چه راهی برویم! خدایا، به نور عاشقان جلال و جمالت، محمد و آل محمد(ص)، ماه شریف رمـضان را بر همه ما مبارك و مایه تهذیب نفس و تزكیه اخلاق ما قرار بده.