تاریخ انتشار۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۱۹
کد مطلب : 191322

شیوه های مبارزه سیاسی امام كاظم(ع)

یكی از روش های امام در برخورد با حكومت جور، مبارزه منفی علیه آن بود كه در قالب های مختلف ازجمله مساعدت مالی نکردن به حكومت، ظهور می کرد.
شیوه های مبارزه سیاسی امام كاظم(ع)
نام امام هفتم شیعیان، «موسی»، لقبش «كاظم»، مادرش بانویی با فضیلت به نام «حمیده»، و پدرش حضرت امام صادق (ع) است. او در سال 128 ه . ق در سرزمین «ابواء» (یكی از روستاهای اطراف مدینه) چشم به جهان گشود و در سال 183 یا 186 هجری به شهادت رسید.(1)
خلفای معاصر حضرت
از سال 148 هجری كه امام صادق (ع) به شهادت رسید، دوران امامت حضرت كاظم (ع) آغاز گردید. آن بزرگوار با خلفای زیر معاصر بود:
1 - منصور دوانیقی (136 - 158)؛
2 - محمد معروف به مهدی (158 - 169)؛
3 - هادی (169 - 170)؛
4 - هارون(2) (170 - 193).

اوضاع سیاسی و اجتماعی
یكی از پرسش های مهم در زندگی امام كاظم (ع) این است كه چرا آن حضرت دست به قیام مسلحانه نزد؟
وضع سیاسی و اجتماعی عصر امام نشان می دهد كه شرایط برای قیام مسلحانه فراهم نبوده است، زیرا در روزگار بنی عباس به ویژه هارون، عرصه چنان بر اهل بیت (علیهم السلام) تنگ بود كه كسی توان فعالیت سیاسی و حتی فرهنگی نداشت. راویان حدیث جرئت نداشتند آشكارا از امام كاظم (ع) نام ببرند و مطالب گران بهای تفسیری، فقهی، عرفانی و علمی او را نقل كنند. به همین دلیل آنان آثار گران بها و مطالب مستند حضرت را به صورت كنایه و اشاره می نوشتند و برای یك دیگر می خواندند، و با عبارت های زیر از امام یاد می كردند: سمعت ابا ابراهیم، سمعت ابا الحسن، روی عن العبد الصالح، قال العالم او السید، حدثنی الرجل و یا كتبت الیه... .

از سوی دیگر، سیاست و مشی حكومت ، ستیز با شیعه بود. ضمن این كه نظام استبدادی بنی عباس از موسی بن جعفر (ع) و پیروانش وحشت داشت و كینه و حسد خویش را از راه های مختلف نشان می داد.
هارون نیز روش هادی را ادامه داد و فدك را غصب كرد و نگذاشت منافع آن به حضرت موسی بن جعفر (ع) و اهل بیت برسد. او با گماردن مأموران ویژه، ارتباط مالی امام و شیعیان را قطع كرد تا جایی كه آن بزرگوار بارها از سختی معیشت خویش می نالید . افزون بر آن، هارون هر از گاهی برای آن حضرت مزاحمت فراهم می كرد و او را از مدینه به بغداد و یا بصره منتقل می نمود و به بهانه این كه مردم را به سوی خود می خواند و كارش به اختلاف و خون ریزی می انجامد، به زندانش می افكند.
هارون در سال 170 ه . ق در برابر قبر پیامبر خدا (ص) برای فریب افكار عمومی چنین گفت: ای پیامبر خدا! برای كاری كه تصمیم گرفته ام انجام دهم از تو پوزش می طلبم؛ می خواهم موسی بن جعفر (ع) را زندانی كنم، زیرا او مردم را به خویش دعوت می كند و با این كار در پی اختلاف میان امت تو و ریختن خون آنهاست.(3)
به هر روی، وضع جامعه عصر امام كاظم (ع) به گونه ای بود كه قیام مسلحانه ره به جایی نمی برد. به همین دلیل آن حضرت تصمیم گرفت از راه های دیگری با حكومت طاغوت مبارزه كند، كه در ادامه به بعضی از آنها اشاره می كنیم.

شیوه های مبارزه امام
1 - فر هنگ سازی برای تشكیل حكومت
خلفای معاصر امام از جمله هارون می دانست كه امام كاظم (ع) و پیروانش، وی را غاصب خلافت پیامبر و زمام دار ستم گری می دانند كه با زور و قدرت، سرنوشت مسلمانان را در دست گرفته است و اگر روزی قدرت را به دست آورند، در نابودی حكومت او لحظه ای درنگ نخواهند كرد. از سوی دیگر، دشمنان نیز می دانستند كه امام در صدد تشكیل حكومت است و آن را حق خود می داند. از این رو نسبت به آن حضرت، حساس و در صدد از بین بردن او بودند.
در مقابل، امام كاظم (ع) نیز از راه های مختلف سعی می كرد فرهنگ تشكیل حكومت اسلامی در جامعه نهادینه شود. این امر بسیار مهم بود، زیرا این اندیشه به وجود می آمد كه حكومت از آنِ خاندان پیامبر است و بنی عباس، آن را غصب كرده اند. گفت و گوی زیر كه میان پیشوای هفتم و هارون رخ داده به خوبی از اهداف عالی امام در زمینه تشكیل حكومت اسلامی و نیز از نیات پلید هارون، پرده بر می دارد.
روزی هارون (شاید به منظور آزمایش و كسب آگاهی از آرمان امام هفتم) به آن حضرت اعلام كرد كه حاضر است «فدك» را به او برگرداند. امام (ع) فرمود: در صورتی حاضرم فدك را تحویل بگیرم كه آن را با تمام حدود و مرزهایش پس بدهی. هارون پرسید: حدود و مرزهای آن كدام است؟ امام فرمود: اگر حدود آن را بگویم هرگز پس نخواهی داد. هارون اصرار كرد و سوگند یاد نمود كه این كار را انجام خواهد داد. آن گاه امام حدود آن را چنین تعیین فرمود: حدّ اولش، عدن؛ حدّ دومش، سمرقند؛ حدّ سومش، آفریقا و حدّ چهارمش مناطق ارمنیه و بحر خزر است. هارون كه با شنیدن هر یك از این حدود، تغییر رنگ می داد و به شدت ناراحت می شد، نتوانست خود را كنترل كند و با خشم و ناراحتی گفت: در این صورت چیزی برای ما باقی نمی ماند. امام فرمود: می دانستم كه نخواهی پذیرفت و به همین دلیل از گفتن آن امتناع داشتم.(4)

2- نفوذ در حكومت
یكی از روش های بسیار مهم مبارزه امام، نفوذ در حكومت غاصب بود. این روی كرد هم موجب حفظ شیعیان می شد و هم امام از سیاست های حكومت آگاهی می یافت، و در سمت و سوی مبارزه امام و شیعیان تأثیرگذار بود؛ بدین معنا كه راه كارهای مناسبی برای مبارزه علیه حكومت و حفظ شیعیان پیش بینی می کردند. بدین منظور امام برای سامان دادن به مبارزات سیاسی و حمایت از نیروهای شیعی، برنامه ای تدارك دید كه براساس آن نیروهای فعال و مطمئن، در مسئولیت های كلیدی حكومت قرار می گرفتند كه یكی از اعضای فعال آن، «علی بن یقطین» بود. وی بارها از امام (ع) خواست كه اجازه دهد از مسئولیت های خویش در حكومت بنی عباس كنار رود، لكن امام (ع) بدان رضایت نداد و او را با كلمات زیر دل گرم نمود كه شاید خداوند به وسیله تو شكسته احوالی ها را جبران و آتش فتنه مخالفان را از دوستان خویش دفع كند. بعضی از ثمرات نفوذ افراد مؤمن در دستگاه خلافت جور بدین قرار است:

1 - 2 - رساندن اطلاعات داخلی حكومت به امام علیه السلام
مرحوم مجلسی می نویسد: زمانی كه قیام شهید حسین (فخ) سركوب شد، سرهای آنان به همراه عده ای اسیر برای موسی فرزند مهدی، از خلفای بنی عباس، فرستاده شد. او دستور داد كه اسرا كشته شوند و از دیگر علویان سخن به میان آورد تا این كه به نام امام موسی بن جعفر (ع) رسید و با خشم زیاد اظهار داشت كه حسین (فخ) به دستور او قیام كرده است، زیرا او وصی این خاندان است. خدا مرا بكشد اگر او را زنده نگه دارم. در این زمان بود كه علی بن یقطین، واقعه را به صورت مكتوب به حضور امام تقدیم داشت و آن حضرت را از این تصمیم با خبر کرد.

2 - 2 - پشتیبانی مالی از امام علیه السلام
مرحوم كشّی در رجال خود می نویسد: علی بن یقطین، نامه ها و اموال فراوانی را توسط دو نفر از معتمدان خویش برای امام ارسال كرد. قرار ملاقات در بیرون مدینه در محلی به نام «بطن الرمه» بود. امام شخصاً طبق قرار در آن مكان حضور یافت و اموال را از آنان تحویل گرفت. سپس نامه هایی از آستین خود بیرون آورد و فرمود: اینها جواب نامه های شماست، برگردید و آن را به علی بن یقطین برسانید.

3 - 2 - كمك مالی به شیعیان
علی بن یقطین برای كمك مالی به شیعیان و حمایت از آنان، هر سال عده ای را از طرف خود به حج می فرستاد و به این بهانه، پول های فراوانی به آنها می پرداخت. مرحوم قمی از قول یونس می نویسد كه در یكی از سال ها برای علی بن یقطین 150 حج گزار برشمردند. هم چنین در مواردی كه شیعیان می بایست مالیات بپردازند به ظاهر از آنها می گرفت، ولی به صورت پنهانی به آنان بر می گرداند.(5)

3 - رازداری (تقیّه مداراتی)
یكی از روش های مبارزه امام علیه حكومت، تقیّه بود.این امر در سازماندهی و حفظ یاران بسیار مؤثر بود، زیرا موجب می شد كه نیروها شناسایی نشوند و شیعیان به سازماندهی خود بپردازند تا در فرصت مناسب علیه حكومت مبارزه كنند.(6) بدین سان حضرت به یاران خود دستور داد كه در بعضی موارد تقیّه كنند. در حقیقت، تقیّه مداراتی تغییر روش مبارزه بود. معمر بن خلاد كه از یاران موسی بن جعفر (ع) بود، از آن حضرت پرسید: چگونه باید در برابر حاكمان ستم گر ایستاد و از اسلام پاسداری كرد؟ امام در پاسخ، از قول جدّش امام باقر (ع) نقل كرد كه می فرمود: رازداری و با پوشش عمل كردن، از برنامه های دینی من و پدران من است؛ آن كه عمل به تقیّه نمی كند ایمان ندارد.(7)

4 - مبارزه منفی
یكی از روش های امام در برخورد با حكومت جور، مبارزه منفی علیه آن بود كه در قالب های مختلف از جمله عدم مساعدت مالی به حكومت، ظهور می کرد. روزی امام كاظم (ع) صفوان بن مهران جمال را احضار كرد. وی هر سال در موسم حج، شترانش را در اختیار هیئت خاصی از دربار هارون می گذاشت تا به حج بروند و مراسم به جای آورند و یا احیاناً بر مراسم حج نظارت داشته باشند. هنگامی كه صفوان خدمت امام كاظم (ع) رسید، فرمود: صفوان! یك عمل تو همه كارهای زیبایت را زیر سؤال برده است؟ با تعجب پرسید: فدایت شوم مگر چه كرده ام؟ امام فرمود: كرایه دادن شترها به هارون برای مراسم حج، كار مناسبی نیست. عرض كرد: من برای سفر حج كرایه می دهم و خودم همراه آنان نیستم، بلكه عده ای از غلامان را می فرستم. امام فرمود: صفوان! دوست نداری ستم گران زنده بمانند تا اجاره شترهایت را بعد از حج پرداخت كنند؟ عرض كرد: البته كه دوست دارم. حضرت فرمود: هر كس بقای هارون و هیئت حاكمه اش را دوست بدارد، از آنان است و هر كس از ایشان باشد به جهنم فرو می افتد.
چون صفوان سخنان امام را شنید همه شترهای اجاره ای خویش را فروخت. وقتی هارون متوجه شد او را احضار و سرزنش كرد. صفوان گفت: من پیر شده ام و توان ندارم. غلامان هم كارها را به طور شایسته و درست انجام نمی دهند. هارون با عصبانیت رو به صفوان كرد و سری تكان داد و گفت: خاموش! من می دانم چه كسی به شما فرمان می دهد. كار موسی بن جعفر است. صفوان گفت: من با موسی بن جعفر (ع) ارتباط ندارم، او در كارهای من دخالتی نمی كند. هارون در پایان گفت: اگر سابقه همكاری تو نبود، نابودت می كردم.(8)
مبارزه منفی امام هفتم (ع) با حكومت هارون چنان بود كه شایعه فتوای حضرت مبنی بر حرمت ولایت و حاكمیت هارون در جامعه وجود داشت و كمترین مسامحه ای از حضرت در برخورد با حكومت بنی عباس دیده نمی شد.(9)

5 - تربیت اندیشمندان فكری و سیاسی
امام كاظم (ع) با این كه از طرف حكومت هارون تحت فشار بود و بخش عمده ای از عمرش را در زندان گذراند، اندیشمندانی تربیت كرد كه در برابر حكومت جور و گروه های انحرافی می ایستادند و در عرصه علمی و اجتماعی از وثاقت و اطمینان بالایی برخوردار بودند. امام می دانست كه هدایت شیعیان و مبارزه با حكومت، نیاز به انسان های سیاست مدار، متدیّن و عالم دارد تا مسیر او را ادامه دهند. شاگردان امام نیز با روش های گوناگون به مبارزه علیه حكومت اقدام می كردند. حتی بعضی از شاگردان و تربیت یافتگان امام با بیان جای گاه حكومت و امامت و این كه حكومت، حق خاندان پیامبر (ص) است، با حكومت وقت مبارزه می كردند. بعضی از آنها همانند یونس بن عبدالرحمان، صفوان بن یحیی، محمد بن ابی عمیر، عبدالله بن مغیره، حسن بن محبوب سراد و احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی، از اصحاب اجماع شمرده شده اند.(10) عظمت این بزرگان چنان بود كه راویان و محدّثان هرگاه حدیث و روایت خود را منتهی به یكی از افراد فوق می دیدند، آرامش خاطر پیدا می كردند. آنان تألیفات فراوانی داشتند و برخی از آنها سال های بسیاری را در زندان گذرانده بودند؛ همانند:
1 - یونس بن عبدالرحمان: او استعداد بسیار بالایی داشت. در مقابله با افراد و گروه های مخالف، نزدیك به هزار جزوه و مقاله نوشت، تا جایی كه گفته شد: دانش ائمه اهل بیت (علیهم السلام) به چهار نفر منتهی می شود: سلمان فارسی، جابر، سید و یونس بن عبدالرحمان.
درباره یونس نوشته اند: وی زیاد به حج رفت و خود می گفت: در محضر معصوم بیست سال گوش دادم و بعد از آن بیست سال پرسیدم و بیست سال هم به پرسش دیگران پاسخ دادم.(11)
2 - محمد بن ابی عمیر: وی تألیفات فراوانی داشت و بسیار زاهد و متّقی بود. وی را به زندان های طولانی مدت محكوم كردند، لكن از ترس این كه مبادا كتاب ها و تألیفاتش را نابود كنند، مبلغ یكصد و بیست هزار درهم به سندی پرداخت و بعد از مدتی از زندان خارج شد و به سراغ كتاب ها و تألیفات دفن شده در گوشه منزلش رفت، ولی همه آنها را پوسیده و نابود شده یافت. شاید همین وضعیت سبب شد كه آن چه بعداً نقل كرد به صورت مرسله باشد؛ لكن اطمینان و وثاقت بالای وی باعث گردید كه روایات مرسله اش(12) همانند روایاتِ مستند دیگران، معتبر به شمار آید.

6 - حمایت از انقلابیان
گرچه امام خود به دلیل فراهم نبودن شرایط، قیام مسلحانه انجام نداد، اما مبارزه امام در قالب دیگر بروز نمود و آن، حمایت از قیام ها و نهضت های انقلابی بود. از جمله این قیام ها، قیام شهید فخ (حسین بن علی بن حسن المثنی بن الحسن المجتبی - علیه السلام -) بود،(13) كه حضرت از آن حمایت كرد.
وی كه از ستم ها و فشارهای روحی فرماندار مدینه به علویان به ستوه آمده بود دست به قیام مسلحانه زد و این در زمانی بود كه «هادی»، خلیفه ستم گر عباسی حكومت را در دست داشت. قرار شد شبانگاهان قبل از اذان صبح حركت آغاز شود. حسین كه رهبری قیام را عهده دار بود به خدمت امام موسی (ع) رسید. حضرت توصیه هایی به او فرمود: تو شهید خواهی شد، ضربه ها را نیكو بزن و نهایت تلاش خود را بنما. این مردم، فاسق هستند، به ظاهر ایمان دارند، اما در باطن، نفاق و شك را پنهان می دارند. همه ما مملوك خداییم و به سوی او باز می گردیم.

7 - حفظ نیروهای كارآمد
امام كاظم (ع) علاوه بر نیرو سازی و تربیت آنها سعی می كرد نیروهای قدرت مند، مقاوم و آشنا به مصالح اسلام را حفظ كند و در مقاطع مختلف از آنان بهره بگیرد. هم چنین توجه داشت كه در حدّ امكان آنها شناسایی نشوند، بلكه با پوشش های مختلف چنان عمل كنند كه هیچ گونه حساسیتی در حاكمان غاصب عباسی به وجود نیاید. علی بن یقطین با تمام اخلاص در خدمت موسی بن جعفر (ع) بود، در حالی كه پست وزارت داشت و خمس اموال خویش را به حضرت می داد و به وسایط گوناگون به یاران آن بزرگوار مساعدت می نمود. او زمانی اراده كرد هدایای ارزش مندی را كه به وی می دادند، به آن امام همام بدهد. در یك مورد او پارچه گران بهایی را كه هارون به وی هدیه داده بود برای آن حضرت فرستاد. لكن امام چون می خواست این نیروی ارزش مند را حفظ كند، آن را برگرداند و فرمود: از امروز سعی كن وضوی خویش را بر روش هارون و اهل سنّت انجام دهی.(14)
از سوی دیگر، مأموران هارون مراقب تماس ها و چگونگی وضعیت علی بن یقطین بودند. آنان گزارش هایی را علیه وی داده بودند كه با موسی بن جعفر (ع) در تماس است و لباس و هدیه مخصوص شما را به ایشان داده و حتی وضو و نمازش را بر روش مذهب اهل بیت (ع) انجام می دهد. هارون در پی این گزارش ها او را احضار كرد و با ناراحتی تمام گفت: اگر چنین ادعایی درست باشد، خون تو را خواهم ریخت... از او پرسید: آن لباسی را كه هدیه دادم چه كردی؟ علی پاسخ داد: در داخل بقچه ای گذارده و برای تبرّك آن را حفظ كرده ام. هارون یك نفر از كارگزارانش را در پی هدیه فرستاد و با آدرسی كه علی بن یقطین داده بود، هدیه را مُهر شده آوردند.
در مرحله دیگر، جاسوسان هارون گزارش دادند كه او نماز را همانند شیعه می خواند. هارون مراقبانی بر علی گماشت و سرانجام دریافت كه او همچون اهل سنّت نماز می گزارد. هارون خشم خود را فرو برد و رو به علی كرد و گفت: هرگز سخن هیچ سعایت كننده ای را علیه تو نخواهم پذیرفت.(15)
شهید مطهری (ره) می نویسد: علی بن یقطین، وزیر هارون است، شخص دوم مملكت است، ولی شیعه است، اما در حال استتار. او ظاهرش با هارون است، اما به هدف های موسی بن جعفر (ع) خدمت می كند و امام به او دستورهایی داد و وی اجرا كرد و مصون ماند.(16)
در پایان باید گفت: شیوه های مبارزه سیاسی امام به موارد ذكر شده خلاصه نمی شود، بلكه امام در قالب دعا، موعظه و حتی زندان رفتن به مبارزه با حاكمان عباسی پرداخت و سرانجام حكومت، آن امام بزرگوار را به شهادت رساند.
شهید مطهری (ره) بعد از ذكر عوامل و علل به شهادت رساندن امام كاظم (ع) می نویسد: خلفا می دیدند كه امامان را از هیچ راهی و به هیچ وجهی نمی توانند وادار به تمكین بكنند، به همین دلیل بهترین راه و آسان ترین راه را شهادت آن بزرگواران می دانستند، با این كه متوجه بودند كه شهید كردن ائمه چقدر برایشان گران تمام می شود.(17)

پی نوشت ها:
1) مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 413؛ ر.ك: بصائر الدرجات، ج 9 ص 129؛ بحارالانوار، ج 48، ص 1 - 4؛ ارشاد مفید، ص 307 و مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 437.
2) همان، ص 414.
3) سیرة الائمة الاثنی عشر، ج 2، ص 335؛ ر.ك: مرتضی مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار (ع)، ص 176 - 177.
4) تذكرة الخواص، ص 350.
5) مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص 462.
6) ارشاد مفید، ص 275 - 274؛ الخرائج و الجرائح، ص 297.
7) وسائل الشیعه، ج 16، ص 204، ح 21359؛ اصول كافی، ج 2، ص 219، ح 2.
8) سیرة الائمة الاثنی عشر، ج 2، ص 322 - 323؛ رجال كشّی، ص 441.
9) رسول جعفریان، حیات فكری و سیاسی امامان شیعه، ص 406.
10) حیاة الامام موسی بن جعفر (ع)، ج 2، ص 459؛ بحارالانوار، ج 48، ص 172، ح 13؛ فروع كافی، ج 5 ص 109، ح 1.
11) سیرة الائمه الاثنی عشر، ج 2، ص 313.
12) رجال كشّی، ص 46.
13) همان، ص 47.
14) اقرب الاسناد، ص 126.
15) سیرة الائمة الاثنی عشر، ج 2، ص 322 - 323.
16) برگرفته از: سیری در سیره ائمه اطهار (ع)ص 181.
17) همان، ص 190.
جام جم آنلاین 
https://taghribnews.com/vdcf0ydy0w6d1ma.igiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی