آیت الله اراکی: مسجد محل فرماندهی خداست و این تصور که مردم فقط برای نماز در مسجد حضور یابند تا حق خدا را ادا کنند، تصور غلطی است.
اشتراک گذاری :
به گزارش خبرگزاری تقریب، مشروح مصاحبه موسسه مطالعاتی صراط مبین با آیت الله اراکی دبیر کل مجمع جهانی تقریب پیرامون جایگاه مسجد در اسلام:
بسم الله الرحمن الرحیم
بهجاست گفته شود که در قرآن کریم، بدترین ظلمها بیان شده که در رأس آنها ظلم تعطیلی مساجد الهی مطرح است. خداوند در سوره بقره میفرماید: «ظالمترینها کسانی هستند که مساجد الهی را تعطیل کردهاند».
تفسیر آیه کریمه در روایات رسول اکرم آمده است. مرحوم صدوق در «خصال»، در باب ثلاثین و متقی هندی در «کنزالاعمال» که از منابع اهل سنت است، عین همین روایت را نقل کردهاند که مضمون روایت چنین است: در روز قیامت سه دسته در پیش خداوند شکایت میکنند که این سه دسته، مظلومترین مظلومها هستند؛ یعنی بدترین ظلمها ظلمهایی است که در حق این سه دسته شده است:
«ثلاثة یشکون یومالقیامة بین یدی الله: المصحف والمسجد و العطرة. یقول المصحف حرقونی و مزقونی و یقول المسجد عطلونی و تقول العطرة قتلونی و شردونی»[1].
در ادامه روایت آمده است که خداوند میفرماید: [رسیدگی به] این تظلم و شکایت را خودم به عهده میگیرم. اینجاست که شاکی و قاضی یکی میشود؛ ظلمی که شاکی آن ظلم نیز خود خداست. یکی از این ظلمها ظلم به مسجد است. سؤال این است که چه تعطیلیای از مسجد صورت گرفته است؟ اگر مسجد برای نماز خواندنهای معمولیای که ما اقامه میکنیم گذاشته شده بود، جایی برای شکایت نبود؛ چون ظاهر این است که شکایت، شکایت از یک ظلم مستمر است. «عطلونی»، یعنی اینکه برای همیشه و به طور مستمر معطل شده است. چرا که اگر این تعطیلی مخصوص زمان خاص یا مسجد خاصی بود، «عطلونی» صدق نمیکرد. از این مطلب استفاده میکنیم که آنچه امروز تحققق پیدا کرده، تعطیلی مسجد است؛ یعنی مسجد اصلاً از کارکرد اصلیاش خارج شده است. خب، کارکرد اصلی مسجد چیست که حالا بگوییم چرا تعطیل شده است؟ پاسخ این سؤال در قرآن کریم به روشنی بیان شده است:
«ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة مبارکاً هدیً للعالمین؛ نخستين خانهای که برای مردم بنا شده، همان است که در مکه است؛ خانه ای که جهانيان را سبب برکت و هدايت است»[2].
در جای دیگر میفرماید:
«وَ إِذْ بَوَّأْنا لاِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ ...»[3].
یعنی همان خانهای که برای مردم قرار داده شده، برای هدایت مردم نیز قرار داده شده است. خب، دایره امامت چیست؟ وقتی فرمود: «ولقد وضعنا لابراهیم مکان البیت؛ این خانه را خانه ابراهیم قرار دادیم»، یعنی خانه بما هو امام، نه بما هو شخص. بنابراین خانه محمد (ص) نیز هست، خانه آل محمد (ص) نیز هست. خب، مسجد خانه آنهاست. وقتی گفته میشود «ولقد وضعنا لابراهیم مکان البیت؛ چون خانه ابراهیم است مسجد است. از اینجا میفهمیم که چرا ما در فقه اسلامی به مَشاهد مشرفه معصومین حکم مسجد میدهیم. در حقیقت مسجد است که حکم مشاهد مشرفه دارد نه عکس آن. یعنی اگر مسجد وجوب طهارت دارد، به این دلیل است که اهل بیتی که طاهر و تطهیر شدهاند، اهل این مسجدند. اهل این بیتند و منظور از این بیت هم در حقیقت همان بیت الهی است. بیتی که در این آیه و آیات دیگر آمده، بیتی است که «لم یصنع من حجارت و تین؛ خانه ساختهشده از گل و گچ و آجر نیست».
در جای دیگر میفرماید:
« لاَتَقُمْ فِيهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِ فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ؛ هرگز در آن مسجد نماز مگزار مسجدی که از روز نخست بر پرهيزگاری بنيان شده شايستهتر است که در آنجا نماز کنی. در آنجا مردانی هستند که دوست دارند پاکيزه باشند؛ زيرا خدا پاکيزگان را دوست دارد»[4].
انواع مسجد و محوریت آن
مسجد محل اقامت رهبری است. پایگاه رهبری امت است. رهبری امت هم محدودهای ندارد؛ یعنی رهبری انسان در تمام شؤون انسان است نه فقط جنبه سیاسی. پس مساجد پایگاه رهبری است. مرکز جامعه اسلامی است. بنابراین اگر مساجد مرکزیت دارند، نقش مساجد معلوم میشود. مساجد باید طوری عمل کنند که اولاً پایتخت و نقطه مرکزی تربیت جامعه، ثانیاً مرکز سیاست و اقتصاد جامعه باشند. مرکز اقتصاد جامعه بودن نه به این معنی که در مسجد خرید و فروش کنند؛ بلکه به عنوان مرکز تولد اقتصاد پاک، محل تولد بازار پاک. بنابراین ما مسجدالسوق (بازار) داریم و معنی مسجد بازار این نیست که بازاریها در آن نماز میخوانند. بلکه این مسجد، بازار را رهبری و مدیریت میکند و آن را در راستای اهداف اقتصاد اسلامی ساماندهی مینماید. بنا بر روایات، از آنجا که مسجد باید چهار نقش در جامعه ایفا کند، در نظام مسجدسازی باید چهار نوع مسجد داشته باشیم؛ مسجد بازار، مسجد محله که در روایات از آن به مسجدالقبیله تعبیر شده است (چون در زمان قدیم، قبیلهها در محله مخصوص خود مسجد داشتهاند.)، مسجد مدینه (شهر) و مسجد مرکزی که محل اقامه نماز جمعه باشد.
(محل اقامه نماز جمعه باید مسجد باشد. در فقه ما مصلی ندارد؛ مگر مصلیالبیت که جایی است در خانه که معمولاً محل نمازهای نافله وعبادتهای مستحبی است و یا برای خانمها که عبادتهای واجبشان را در خانه بخوانند).
در هر شهری باید یک مسجد مرکزی تأسیس شود که گنجایش همه مردم آن شهر را برای نماز جمعه داشته باشد و آن مسجد کار رهبری شهر را به عهده بگیرد. رهبری شهر بدین معنی نیست که امام جمعه نصب و عزل کند، بلکه همه چیز را در شهر رهبری میکند و مردم را از لحاظ روحی، از لحاظ معنوی و از لحاظ ساماندهی هدایت میکند. نماز جمعه است که مدیران خوب پرورش میدهد. مسجد دیگری هم داریم که اینها مساجد امامت کبری هستند؛ مثل مساجد اربعه مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجد الکوفه و مسجدالقصی. همه اینها مساجد امامت کبری هستند. یعنی باید اینها طوری ساماندهی شوند که هدایت، کنترل، رهبری و مدیریت کلان جامعه اسلامی از این چهار مرکز باشد. اینها تنها مساجدی هستند که میتوان از راه دور تنها قصد کرد و بار سفر بست. چرا که این سفر به سمت امامت است. به سمت مرکزیت رهبری جامعه است. حاصل اینکه آسیب اولی که در مسأله مساجد موجود است، آسیب در فهم مفهوم مسجد است؛ اینکه اولاً مفهوم مسجد چیست؟ جایگاه مسجد در جامعه اسلامی چیست و نقشی که مسجد باید در جامعه ایفا کند کدام است؟ به این مسأله باید تصریح کرد که مسجد محل ارتباط شخصی با خدا نیست (مثل کلیسا). همهجا محل ارتباط با خداست، اما مسجد محل فرماندهی خداست. محل فرمانروایی خداست نه محل ارتباط قلبی با خدا. اینکه مردم هر کاری بکنند و فقط برای نماز در مسجد حضور یابند تا حق خدا را ادا کنند تصور غلطی است؛ چون اصلاً عبادت به معنی ارتباط خصوصی با خدا نیست. انحرافی که در مفهوم مسجد آمده است، در نتیجه همان تحریفی است که در مفهوم خود عبادت آماده است. در حالی که عبادت یعنی خضوع برای خدا در همه شؤون و پذیرش فرمانروایی خدای متعال با مدیریت بالفعل او در همه شؤون زندگی. لذا اگر کسی همین رکوع و سجود را برای خود خدا انجام دهد اما بر خلاف دستور او باشد مشرک خواهد بود؛ همانطور که ابلیس انجام داد. عبادتی عبادت است که به دستور خدا و به قصد امتثال امر او باشد. قصد امتثال در عبادت جان عبادت است. یعنی چون امتثال امر الهی است عبادت است نه اینکه چون رکوع یا سجود است. بنابراین اگر خدا فرمود بر آدم سجده کنید، همین سجده بر آدم عبادت خدا خواهد بود نه عبادت آدم. پس ملاک در عبادت، اطاعت از فرمان الهی است و مسجد محل عبادت است؛ یعنی محل فرمانروایی خدا و فرمانبرداری بندگان خدا از خداست. بدین معنا که مسجد نماد مدیریت الهی است. این جایگاه مسجد است. لذا وقتی گفته میشود چهار نوع مسجد داریم، برای تحقق این هدف است؛ مثلاً مسجد محل که باید در مرکز محل باشد، باید طوری باشد که چهل خانه از هر سو کنار مسجد باشد. یعنی مسجد باید جایی باشه که از این مسجد تا چهل خانه از هر سو از آن بهره ببرند. حال وقتی از این چهل خانه بیشتر شد، باید یک مسجد دیگری تأسیس شود. زیرا در روایت داریم که «جوار المسجد اربعون دارها». لذا در بحث عمران شهری، مفصل بحث کردیم که شهر اسلامی، از لحاظ نقشهکشی و تیپ ساختاری یک حالت خاصی دارد. همچنین مسجد مدینه که به آن مسجد جامع گفته میشود، همه مردم شهر باید در آن حاضر شوند و مسافتش باید نسبت به همه محلههای شهر یکسان باشد تا مردم بتوانند به طور یکسان و در آنِ واحد حضور پیدا کنند. حال وقتی گفته شد مسجد مرکزیت دارد، مرکز مدیریتی معنایش این است که نهادهای خدماتی شهر نیز باید اطراف مسجد باشند. اینکه گفته میشود شهر از لحاظ اسلامی و از لحاظ فقه ما یک مهندسی و ترتیب خاصی دارد، از مهمترین اصول شهرسازی همین است که مسجد مرکزی ـ که محل اقامه نماز جمعه است ـ در مرکز شهر قرار میگیرد. خدمات عمومی و خدمات محلهای نیز خواه و ناخواه باید در همین محل قرار گیرد. بازارها هم به شکلی که بازار مرکزی دارد، مسجد مرکزی خودش را خواهد داشت. بازار محل نیز مسجد خاص خود باید دارا باشد. خلاصه اینکه: آسیبهایی که در مساجد ما وجود دارد این است که اصلاً این مساجد بنابر آنچه در آیه کریمه قرآن و در روایت آمده است معطل مانده و آن امارتی که باید داشته باشد را ندارد. نکته جالب در روایت مذکور (ثلاثة یشکون بین یدی الله یوم القیامه المسجد والعطرة و الکتاب) اینکه در صحیح بخاری روایتی وجود دارد: اولین کسی که زبان به شکایت باز میکند ـ حتی قبل از رسول اکرم ـ وجود مقدس امیر مؤمنان است:
«عن علی بن ابیطالب أنه قال أن اول من یجدو بین یدی الله عن شکوا».
اولین مظلومی که نماینده همه مظلومان است و نماینده این سه دسته و سخنگوی این سه مظلوم ـ که بزرگترین مظلومها هستند ـ اوست. شاید آنچه در روایات و در تفسیر آیه «فأذن مؤذن العنت الله علی الظالمین؛ پس مؤذني ميان آنان ندا درمىدهد كه: «لعنت خدا بر ستمكاران باد»[5]. داریم، مقصود از «ازل موذن» علی بن ابیطالب است. شاید این فرع همین شکواییه باشد. بعد از علی بین ابیطالب (اول من یجدو) رسول خدا شکایت ابشان را خود به عهده میگیرد و شکایت میکند. بعد از شکواییه رسول خدا، خود خدا شکایت را بر عهده میگیرد که این نشاندهنده اهمیت نقش مساجد است.
احیای مساجد با محوریت اصلی
ما وظیفه داریم مساجد را احیا کنیم که یکی از مصادیق آن، خواندن نماز در اول وقت است. نمازی که ارتباط با ولایت داشته باشد. در روایات زیادی داریم که نماز، خمس و زکات وقتی قبول میشود که همراه ولایت باشد. در روایت داریم که امام باقر (ع) نشسته بودند و حاجیان طواف میکردند. حضرت خطاب به یکی از یارانش فرمود:
«هَكَذَا كَانُوا يَطُوفُونَ فِي الْجَاهِلِيَّةِ إِنَّمَا أُمِرُوا أَنْ يَطُوفُوا بِهَا ثُمَ يَنْفِرُوا إِلَيْنَا فَيُعْلِمُونَا وَلَايَتَهُمْ وَ مَوَدَّتَهُمْ وَ يَعْرِضُوا عَلَيْنَا نُصْرَتَهُمْ؛ اینچنین طوافی را در زمان جاهلیت نیز انجام میدادند. (در حالیکه) مردم فقط امر شدهاند که دور بیت طواف کنند و سپس به نزد ما (اهل بیت) کوچ کرده، ولایت و مودت خود را به ما اعلام کرده، نصرت خویش را به ما عرضه کنند»[6].
بنابراین همانطور که حج برای وصل کردن مردم به ولایت است، نماز جماعت هم همینطور است. یعنی مردم برای نماز جماعت به مسجد میآیند تا به ولایت وصل شوند. به مرکز فرماندهی وصل شوند. مساجد باید طوری باشد که جامعه را به ولایت وصل کند و همه اوامر، دستورات، تعلیمات در مساجد به مردم داده شود تا تربیت شوند. به قانونمداری عادت دهد. اگر مسجدی نتواند مردم را قانونمدار تربیت کند، این مسجد مسجد معطل است و نتوانسته نقش خودش را ایفا کند؛ چون مسجدی مسجد است که مردم را به ولایت، یعنی فرمانبرداری از امر رهبری و امر حاکمیت وصل کند. مراد از رهبری نیز حاکمیت اسلامی و حاکمیت مشروع است.
سخن آخر
به نظر میرسد اگر بخواهیم بدترین و اساسیترین آسیبها را نام ببریم، همان است که در قرآن و سنت به آن اشاره شده است. ما معتقدیم که محققان از همین دریچه باید بحثی را آغاز کنند و آن را گسترش دهند تا ابعاد فاجعهای که بر جامعه اسلامی از ناحیه تعطیلی مساجد پیش آمده است روشن شود و راه حل دفع این فاجعه و اصلاح این نقص بزرگ به دست آید، انشاالله.