رهبران اقليم کردستان تصميم نهايي براي برگزاري همهپرسي استقلال را گرفتهاند؛ تصميمي که واکنش کشورهاي همسايه عراق از جمله ايران و حتي آمريکا را هم در پي داشت. ايران بارها اعلام کرده است که از عراق يکپارچه و متحد حمايت ميکند اما رهبران اقليم کردستان عراق از عملکرد دولت بغداد در قبال کردها ناراضياند. آنها اظهار ميکنند که فعلا برنامهاي براي استقلال ندارند و تنها ميخواهند همهپرسي انجام دهند.
اشتراک گذاری :
در همين راستا، ناظم دباغ، نماينده اقليم کردستان در ايران در گفتوگو با «پانا» بر فراهمشدن شرايط همهپرسي و سپس استقلال اقليم تأکيد ميکند و ميگويد: «راه اول مذاکره با بغداد است و پس از آن بايد با ايران و ترکيه مذاکره کنيم. اين مذاکرات اکنون شروع شده است اما اعلام استقلال پس از برگزاري همهپرسي و با صلاحديدهايي صورت ميگيرد.
اين زمان شايد يک هفته يا شايد چند سال ديگر باشد.» او همچنين به مذاکره با بغداد، کشورهاي همسايه عراق و بهويژه ايران براي رسيدن به تفاهم درباره همهپرسي تأکيد ميکند و ميگويد: براي پرهيز از هزينههاي استقلال و دوري از جنگ، بايد از راه مذاکره به راهحل مناسب برسيم.
ناظم دباغ در رابطه با رايزنيها با کشورهاي همسايه درباره همهپرسي گفت: اگر خوب دقت کنيم ايران، ترکيه، عراق، سوريه و عربستانسعودي همواره درک ميکردند که کرد چه نيازي دارد. در طول تاريخ به کردها ظلمهاي زيادي شده است.
بمباران شيميايي اولينبار عليه يک شهر کردنشين صورت گرفت و بسياري از کشورها تلاش داشتند که کردها را محو کنند اما کرد تبديل به پايهگذار عراق جديد شد. شايد اين کشورها هيچگاه شرايط کرد را درک نکنند اما تصميم ما بر آن بود که پس از آنکه تصميمگيري درباره همهپرسي انجام گرفت و تا زمان اجراي آن، رهبري کرد، کميسيونهاي مختلفي تشکيل دهد تا با همسايهها و دولتهاي ديگر و سازمان ملل و ساير کشورهاي اروپايي و آمريکايي مشورت کند.
او اظهار کرد: پس از آزادسازي موصل از دست داعش، کردها بهدليل آنکه از شرايط ويژهاي برخوردارند به فکر آن افتادند که شايد بهتر است تغييرات جديدي در منطقه بهلحاظ سياسي و نظامي صورت بگيرد. کردها تنها امروز در مبارزه نبودهاند. پس از سقوط صدام و فروپاشي حکومت بعثي، کرد شريک اول براي تأسيس عراق جديد شد. رئيسجمهوري و نخستوزير کرد براي کشور تعيين شد. همچنين مناصب مهمي مانند وزارت امور خارجه عراق نيز توسط کردها اداره شده است. اما متأسفانه با توافقاتي که با دولتهاي عراق و کل گروههاي سياسي وجود داشته، طبق قانون اساسي عمل نشده است. مسائل قانوني از جمله ماده «140» قانون اساسي (مناطق مورد منازعه)، پروژه قانوني نفت و شيوه حکومت اقليم کردستان و دولت مرکزي از جمله مواردي است که بايد اجرا شود.
او درباره واکنش همسايگان نسبت به همهپرسي استقلال گفت: تا اين لحظه متأسفانه دو نظر وجود دارد؛ يک نظر آن است که اين همهپرسي نبايد انجام شود و بايد مشکلات خود را با بغداد حل کنيم. ايران البته به نوع ديگري واکنش نشان داده و گفته ما آمادگي داريم از اقليم کردستان براي اجراکردن توافقاتي که ميان کردها و بغداد وجود دارد، حمايت کنيم. گروه ديگر ميگويد که ما به نظر کردها احترام ميگذاريم اما صلاح ميبينيم که آن را عقب بيندازند و مشکلات خود را با دولت مرکزي عراق از راه مذاکره حل کنند. اما سؤال ما اين است که چرا بايد آن را عقب انداخت. وقتي تأکيد شما بر حفظ وحدت عراق باشد يعني آنچه مدنظر کردها بوده را از همان ابتدا زير سؤال بردهايد. ما هميشه اين مسئله را از ايران به روشني ميشنويم ولي ديگران در بيان آن به دنبال بازي هستند و شايد آن بازي بيشتر به ضرر کردها باشد.
دباغ درباره آثار موضعگيريهاي ايران نسبت به موضوع همهپرسي اظهار کرد: اين مسئله به تصميم رهبري کرد بستگي دارد. بعد از آمدن هيأت اتحاديه ميهني کردستان به تهران، در جلساتي رسمي پيامهاي جمهورياسلامي ايران را گرفتند و تصميم بر آن شد که پيامها به کردستان منتقل شود. همچنين قرار شد تا با احزاب سياسي کردي مذاکره کنند و اين مسئله در شوراي رهبري اتحاديه نيز بررسي شده و نتيجه نهايي شود.
اين هيأت در گذشته رسما به تهران دعوت شده بود و حاضران در اين جلسات معاون اول دبيرکل اتحاديه ميهني کردستان، به همراه اعضاي دفتر سياسي بودند و يکي از مسائلي که در اين جلسات عنوان شد بحث همهپرسي بود.
نماينده اقليم کردستان در ايران درباره فراهمشدن شرايط همهپرسي گفت: راه اول مذاکره با بغداد است و پس از آن بايد با ايران و ترکيه مذاکره کنيم. اين مذاکرات الان شروع شده است اما اعلام استقلال پس از برگزاري همهپرسي و با صلاحديدهايي صورت ميگيرد. اين زمان شايد يک هفته يا شايد چند سال ديگر باشد.
او افزود: من بهعنوان نماينده اقليم کردستان اعلام ميکنم که ما اعتقاد داريم بايد از راه مذاکره صلحآميز به نتيجه برسيم و بتوانيم به حقوق خود دست پيدا کنيم. ما به دنبال تنش و جنگ نيستيم و هميشه ميگوييم بايد از راه مذاکره ابتدا با عراق و بعد با ترکيه و ايران به راهحل دست يابيم.
دباغ درباره هزينههاي احتمالي استقلال کردستان گفت: ما در وهله اول به دنبال آنيم که گرفتار اين هزينهها نشويم و اين مسئله براي ما بسيار حائز اهميت است. از لحاظ ژئوپلیتيک در شرايطي هستيم که اگر دولتهاي همسايه به ما اجازه اين جداسازي را ندهند؛ نه زمين داريم، نه آسمان و نه دريا و اين مسئله خود به خود هزينه بزرگي خواهد بود، بههميندليل از پرداخت اين هزينهها پرهيز ميکنيم. از اين روست که به دنبال مذاکره هستيم.
او همچنين به همکاري نظامي ايران و اقليم کردستان اشاره کرد و افزود: چه براي عراق و چه براي کردستان جمهورياسلامي ايران شرايط مبارزه، نقش مثبتي بهلحاظ نظامي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي داشته و روابط خوبي با اين کشور داشتهايم و به دنبال تداوم آن هستيم زيرا جغرافياي مشترک ما با ايران مهم است و نميتوان آن را تغيير داد. در گذشته و حتي در زمان صفويه و عباسيها ما در اين زمين زندگي کرده و با ترک و آذر و فارس همکاري کردهايم. زماني با کردهاي ايران همپيمان بودهايم. روابط ما با ايران خوب بوده و خوب خواهد ماند. ايران بهويژه در زمان مبارزه با داعش همکاري زيادي با ما کرد و بارها گفتهايم که اگر ايران نبود شايد داعش بغداد را هم تصرف ميکرد.
دباغ درباره نقش عربستان در تنشهاي منطقه بهويژه قطر اظهار کرد: درست است که قطر يک کشور کوچک در منطقه ماست و ترکيه نيز براي رفع اين تنشها ميان قطر و سعودي و کشورهاي حاشيه خليجفارس وارد مسئله شده و نيروي نظامي فرستاده است اما در کل اين مسئله را يک بازي بينالمللي ميبينم که درصدد ناامنکردن منطقه برآمده است.
او افزود: تا زماني که اين درگيريها در منطقه وجود دارد؛ ميلياردها دلار خريد اسلحه صورت ميگيرد و خاورميانه را تبديل به بازاري براي کارخانجات اسلحهسازي ميکند و نکته دوم اينکه کنترل منابع نيرو چه نفت و چه گاز در منطقه صورت ميگيرد. آنها به فکر حفظ منافع خود هستند و بايد کشورهاي منطقه مواظب باشند که وارد اين بازيها نشوند زيرا هم ثروت و هم حيثیتشان از بين ميرود و فشار و گرسنگي آن بر مردم خودشان تحميل ميشود.
او افزود: اما من کل اختلافات منطقه را به خاطر فرهنگ برخي رهبرهاي کشورهاي عربي ميدانم. وقتي که در منطقه بحث منافع مطرح ميشود کساني پيدا ميشوند که ميخواهند آن را از آن خود کنند اما اگر قدرت محلي آن را نداشته باشند به عوامل خارجي اتکا ميکنند. اگر به تاريخ کشورهاي اروپايي نگاهي بيندازيم ميبينيم که جنگهاي منطقهاي زيادي ميان اين کشورها از جمله انگليس و فرانسه و حتي آمريکا وجود داشته است و اختلافات زيادي داشتهاند که منجر به به وجودآمدن دو جنگ جهاني شد. اما پس از پايان جنگ جهاني دوم ميبينيم که روال جنگ و دعوا در اروپا از جنگ نظامي به جنگ اقتصادي تغيير کرد. وقتي اين جنگ به وجود آمد سبب شد که به جاي مرزبنديهاي جغرافيايي، مرزبنديها برداشته و اتحاديه اروپا تشکيل شود و بعد از سال 1946 ميلادي شاهد آرامش بيشتري در اين منطقه هستيم. چرا نبايد وجهه سياسي- اجرايي اين مدل در منطقه اسلامي يا عربي به وجود آيد. بايد بگويم در اين خصوص تنها اتحاديه عربي که توانست دولت بدون مرز تشکيل دهد داعش بود که دولت عراق و شام را ايجاد کرد. در اروپا مرزبندي و نژادگرايي وجود ندارد و براساس حقوق بشر ميتوانيد در صورت داشتن تابعيت آن کشور عضو حزب شويد و پس از آن در مراحل بعد وارد انتخابات شده و سمت دريافت کنيد. الان در بسياري از کشورهاي اروپايي از جمله سوئيس، آلمان و هلند کردهاي زيادي را ميبينيد که وزير يا شهردار هستند.
خبرگزاری تقریب تنها اقدام به انتشار مطلب بالا نموده و نسبت به صحت و سقم آن هیچگونه مسئولیتی را نمی پذیرد