تاریخ انتشار۲ شهريور ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۰۱
کد مطلب : 24312

اتحاد راهبرد جامعه پذيرى و امت سازى

اتحاد به عنوان مهم ترين راهبرد براى جامعه پذيرى و امت سازى در آموزه هاى قرآنى و نبوي مورد اهتمام و توجه بوده است. براى ساخت امتى يگانه با ويژگى ها جامعه نمونه و برتر (امت شاهد) نياز به بازسازى در بينش و نگرش مردمانى است كه به طور فطرى گرايش به اختلاف (مطهري، آشنايى با سوره هاى قرآن، سوره انفال) و استخدام ديگرى و بهره كشى از هم نوع دارد.
اتحاد راهبرد جامعه پذيرى و امت سازى
 اين مسئله در ميان اقوام پراكنده جزيره عربستان به جهاتي تشديد مى شود؛ زيرا محيط سخت و زمخت عربستان و كمبود منابع آبى و غذايي، دسترسي آسان و كامل به مواد و منابع مورد نياز را كاهش مى داد و رقابت را در ميانشان تشديد مى كرد. هر كس براى كوچك ترين مسئله به خود اين اجازه را مى داد كه به كشتن طرف مقابل اقدام كند و براى شترى جنگ صد ساله راه اندازى نمايد. 

همان گونه كه بستر طبيعى و غريزى براى اختلاف در اين منطقه جغرافيايى فراهم تر بود، عوامل همبستگى و اتحاد نيز تقليل مى يافت. گزارش هاى مورخان و قرآن بر اين مسئله دلالت مى كند كه عوامل واگرايى اجتماعى در ميان اقوام عربى ساكن در منطقه بيش از آن بود كه همگرايي را تقويت كند و جامعه به شكل واقعى و درست آن را سبب گردد. جامعه مجموعه انسان هايى است كه به علل و عوامل خوني، قبيله اي، نژادى و فرهنگى براى كسب اهداف و منافع عالى تر كه امكان آن به طور فردى فراهم نيست گرد هم مى آيند و با كاهش واگرايى و عوامل ايجادى آن مى كوشند تا به اشكال گوناگون چون قانون نوعى اتحاد را در محور اهداف مشترك پديد آورند. اين عوامل در منطقه عربى و اقوام پراكنده آن چنان نادر و يا كم بوده است كه تنها نوعى قبيله گرايى و جامعه ابتدايى خونى را ايجاد مي كرد. از اين رو در گزارش هاى تاريخى مى يابيم كه اين اقوام در واحدها و آبادى هاي پراكنده اى به گونه همزيستى را در پيش گرفته بودند كه در اصطلاحات سياسى امروز از آن به جنگ سرد و صلح مسلح ياد مى كنند. 

در يثرب (مدينه) آن روز دو گروه خونى و قبيله اى زندگى مى كردند كه همواره
سر نزاع و جنگ با هم داشتند. هر چند كه برخي عامل يهوديان عرب را عامل مهم و تأثيرگذار در دامن زدن به اختلاف ميان اوس و خزرج مى دانند ولى به نظر مى رسد كه اين عامل تنها عامل براى اختلافات موجود در يك جامعه كوچك چند هزار نفرى نبوده است؛ زيرا همين اختلاف در جامعه كوچك تر كه مي توان در اصطلاح امروزى از آن به شهرك ياد كرد ديده مى شود. در طائف حالت صلح مسلح چند دهه بلكه شايد سده اى ادامه داشت و ميان اقوام مكه نيز وضعيت بهترى تحقق نداشت. عصبيت و غرور قومى و مهر شديد به خون و اقوام نزديك خونى نه براى همدلى و همراهى بلكه براى كسب برترى و برآورد نيازها به شدت وجود داشت. 

اين همكارى ها و كمك ها به تعبير استاد شهيد مطهرى مانند همكارى سرمايه دارهاست كه با كسب هدف و دست يابى به آن كاهش مى يابد و يا از هم فرو مى پاشد. از اين رواست كه مى بينيم با افزايش قدرت اشخاص و يا برخى قبايل مانند ابوسفيان و قريش، ارتباط و همكارى و هماهنگى ها را در مكه از هم مى پاشد و هركس مى كوشد تا بهره اى بيش تر از اموال و قدرت را به خود اختصاص دهد. عصبيت در چنين جامعه اى نيز ابتدايى بود و هيچ گاه از قوم و خويش و در نهايت عشيره و گاه قبيله بالاتر نرفت و به عصبيت قومى و يا ملى تبديل نشد. از اين رو همگرايى و اتحاد در ميان آنان نيز در مرز جامعه قبيله اي ماند و از آن فراتر نرفت.

پيامبر (ص) در چنين جامعه اى زندگى مى كرد، جامعه ابتدايى فاقد هرگونه قانون نوشته شده اي كه بتواند به تخاصمات و نزاعى ولو كوچكى پايان دهد. سنت هاى قبيله اى و قومى كه با شدت مراعات مى شد و در حكم قوانين نوشته شده و سخت تر به مورد اجرا گذاشته مى شد، تنها در راستاى حقوق اشراف و نخبگان جامعه بود. از اين رو هرگاه با خواسته هاي اشراف در تضاد قرار مى گرفت به آسانى كنار نهاد مى شد و قوانين ديگرى به طور دايم و يا مقطعى جايگزين مى شد.

راهكارهاى قرآنى براى همگرايى
پيامبر اسلام (ص) برپايه آموزه هاى قرآنى نخست به بازسازى بينشى و نگرشى قومي اقدام كرد. براى اين مهم در مفاهيم نيز دست برد و با استفاده از واژگان موجود در فرآيند زماني و پيچيده اى مفاهيم جديدى را به مردمان القا كرد. براى شناخت درست و تحليل دقيق از عملكرد قرآنى پيامبر (ص) در ساخت جامعه اى يگانه و امتى
واحد به خوانش يكى از راهكارهاى قرآنى كه از سوى پيامبر عملياتى شده است مى رويم. بنابراين با توجه به عملكرد مثبت و سازنده اين روش و شيوه در جامعه سازى و امت سازي، نگاهى گذرا به مساله انصار و مهاجر و امت سازى در مدينه به عنوان جامعه نمونه و مسلمانان صدر اسلام در اين شهر به عنوان امت نمونه و شاهد توجه مى دهيم.

۱- قرآن و امت سازى
امت در تعبير و اصطلاح قرآني، گروهى همسان در دين، آيين، زمان و مكان و ديگر مشتركات انسانى است. (بقره آيه ۱۲۸ و مائده آيه ۴۸ و مانند آن) اين اصطلاح هرچند با جامعه در اصطلاح امروزى مشابهت هايى دارد ولى تفاوت هاى محسوسى نيز در ميان است كه نمي توان آن را ناديده گرفت. جامعه در اصطلاح جامعه شناختي، گروه سازمان يافته اى از اشخاص و افراد انسانى هستند كه با هم در سرزمين مشترك زندگى مى كنند و با همكاري در گروه ها نيازهاى اجتماعى ابتدايى و اصلى خود را تامين مى نمايند و با مشاركت در فرهنگى مشترك و يكسان به عنوان يك واحد اجتماعى از ديگر جوامع متمايز مى شوند. (مبانى جامعه شناسي، مجيد مساواتي، تبريز، ۱۳۷۲، ص ۱۴۲) اما امت گروه خاصى از پيروان يك دين يا يك عصر به سبب همسانى در نوع خاصى از عملكرد و يا رويكرد فكري هستند. (الميزان ج ۶ ص ۳۹) اين امت در نگرش قرآنى داراى حيات و زندگى است كه لحظه اى همانند زندگى انسان ها پايان مى يابد. (اعراف آيه ۳۴) و به عنوان يك حقيقت داراى كتاب و نوشته مخصوصى است كه در قيامت به سوى آن خوانده مى شود. (جاثيه آيه ۲۸) و داراى فهم و شعور است (انعام آيه ۱۰۸) و براى عمل هر جامعه و امتى عذابي مشترك و عمومى است (غافر آيه ۵) در ضمن قرآن براى امت ها، سنت هايى نيز اثبات مي كند كه مى توان به سنت ارسال پيامبران، هلاكت امت پس از اتمام حجت و تغيير در سرنوشت امت ها بر اثر عملكرد جامعه و مانند آن اشاره كرد.

قرآن يكى از اهداف پيامبر را امت سازى مى نامد و نشان مى دهد كه چگونه و به چه روشي پيامبر اعظم (ص) به آن دست يافت و امت شاهد و نمونه اى را در مدينه ايجاد كرد كه مى تواند الگو براى جوامع ديگر به ويژه امت اسلامى در روزگار ما باشد كه از معنا و مفهوم امت تنها اسم و نامى از آن و پوستين بدون محتوا به جا مانده است. از اين رو براى دست يابى به امت اسلامى واقعى و
مطلوب مى بايست دوباره با الگوبردارى از روش پيامبر به ايجاد امت اسلامى واقعى و نمونه اقدام شود.

قرآن امت اسلامى در عصر پيامبر را بهترين امت و جامعه اى دانسته است كه تا آن زمان تشكيل شده بود. اين امت وسط (بقره آيه ۱۴۳) و شاهد و نمونه (همان) از چه خصوصيات و ويژگى هايى برخوردار بوده است كه مورد ستايش خداوند قرار گرفته است؟

از ويژگى هايى كه قرآن براى امت نمونه و شاهد بيان مى كند، اين است كه در كارهاى يك ديگر نظارت مى كنند و امر به معروف و نهى از منكر مى كنند (آل عمران آيه ۱۰۴)، تعاون بر خير و تقوا در ميان ايشان اصالت دارد: (تعاونوا على البر و التقوي)، برادرى ايمانى در ميان ايشان در آن حد و اندازه است كه از خود مى گذرند و ايثار مي كنند. در جستجوى وضعيت يك ديگرى به تجسس و جاسوسى اقدام نمى كنند، غيبت و تهمت و افترا در ميانشان نيست، اختلافات جزيى و كلى را با حكميت و يا رجوع به قانون حل و فصل مى كنند و در ميانشان شمشير قضاوت نمى كند، جان و مال و عرض يك ديگر را محترم مى شمارند و امنيت اقتصادي، سياسي، اجتماعى را براى يكديگر و جامعه فراهم مى آورند و عوامل ايجادى آرامش و آسايش در جامعه را تقويت مى كنند. 
در همه امور اصل بر تقوا و عدالت و قسط نهاده مى شود و عفو و گذشت را حتى نسبت به قاتل در نظر مى گيرند و اصالت را به قصاص و قتل نمى دهند هرچند كه قصاص و امور ديگرى از اين دست حق ايشان است. به يك معنا از حق خويش براى تقويت همبستگى مى گذرند و اصول همدلى و همراهى را در خود تقويت مى كنند. از يك ديگر انتقام نمى گيرند و ... بسيارى ديگر از مسايلى كه در قرآن بدان پرداخته و به تفصيل توضيح داده شده است.

۲- مهاجران و انصار؛ واگرايى و همگرايى
انصار كه اصطلاح خاصى در فرهنگ اسلامى و قرآنى است، بيانگر حالت عالى از همدلى و همگرايي و هم فكرى امت اسلامى است. اگر بخواهيم به مسئله اشاره داشته باشيم كه بتواند بهترين شاهد براى امت سازى قرآنى پيامبر باشد همدلى و همگرايى است كه در شكل و قالب انصار در مدينه شكل گرفت. انصار كه نامى براى مسلمانان مدينه از اوس و خزرج به شمار مي آيد، در
زمانى شكل گرفت كه امت در حال شكل گيرى بود. اوس و خزرج دو قبيله ساكن در شهر يثرب پيش از اسلام همواره در جنگ و ستيز بودند و هرگز جامعه مدينه به شكل درست آن پيش از ورود اسلام شكل نگرفت؛ زيرا دست كم سه گروه متخاصم در مدينه زندگى مي كردند كه اجازه پديدارى مفهوم جامعه را به اين اشخاص نمى داد. در حقيقت گروه هاي متخاصمى بودند كه تنها در يك سرزمين به جهت آب و آبادانى ابتدايى گرد آمده بودند و به جاى همگرايى به رقابت مى پرداختند. از اين رو در برابر تهاجمات بيرونى بسيار ضعيف و سست عمل مى كردند. پيامبر پس از ايجاد دگرگونى در بينش و نگرش مردم مدينه، به تقويت اصول همدلى همت گماشت و با برنامه دقيق و حساب شده اى توانست واگرايى را در ميان ايشان از ميان بردارد. پيامبر (ص) در پيمان هاى متعددى سران اوسى (بني عبدالاشهل) و خزرجى (بنى سلمه) را به گونه اى در كنار هم نهاد كه با هم يك دل و يك رنگ شدند. اختلاف چند دهه و يا سده تبديل به وفاق همدلى شد. اين گونه شد كه انصار به عنوان يك واژه براى دو قبيله متنازع شكل گرفت و پايه هاى اساسى امت نهاده شد. انصار به معناى ياران پيامبر به جاى خزرجى و اوسى نشست و از اين زمان است كه مي بينيم ديگر سخن از قوميت و قبيله در اسناد و گزارش هاى عصر نخست نيست و در همه جا به جاى ياد كرد از قوم و قبيله از واژه و اصطلاح انصار ياد مى شود.
 
اين مسئله نشان مى دهد كه پيامبر (ص) براى از ميان بردن اختلاف قومى و قبيله اى حتى در كاربرد واژگان دقت مى كرد. كاربرد اوسى و خزرجى مى توانست به اختلافات دامن بزند و يادكرد آن دامنه خاطرات گذشته را به امروز بكشاند. از اين رو به جاى كاربرد اوسى و خزرجي از واژه انصار استفاده كرد كه بيانگر محتوايى دينى بود. كاربرد اين واژه در آيات قرآنى براى انصار نوعى احساس ويژه را در ميان اهالى مدينه برمى انگيخت. در آيات مدنى قرآن كريم اين واژه در ۷ مورد تكرار شده است كه در آن از اقوام و گروه هاي ساكن مدينه خبر مى دهد. مقايسه انصار با انصار حضرت عيسى (ع) مى توانست حس معنوي ويژه اى را در ميان بوميان مسلمان يثرب برانگيزد، به گونه اى كه آنان خود را ياران و سربازان خداوند احساس كنند و بر ايمان و نگرش آنان به زندگى تاثير عميق و ژرف برجاى نهد. (آل عمران آيه ۵۲ و نيز صف آيه ۱۴)

رديابي كاربرد اين واژه نشان مى دهد كه
مسلمانان بومى مدينه در سال هاى دوم و سوم به اين نام جديد خوانده شدند. پيش از اين آنان هرچند كه به عنوان پناهندگان از اعتبار خاصى برخوردار شده بودند ولى به عنوان يك گروه همدل ايمانى از آنان ياد نشده بود. در زمان جنگ بدر آنان نه تنها به اين مفهوم جديد اعتبار معنايى خاصى بخشيدند، از اين رو به عنوان امتى همدل و همراه در عرصه انديشه و عمل خودنمايى كردند و مورد ستايش خداوند قرار گرفتند.

اين نخستين اقدام پيامبر اعظم (ص) در ساخت هسته نخست امت اسلامى بود. سپس پيامبر اكرم (ص) با حضور مهاجران، با ايجاد پيمان برادرى ميان انصار و مهاجر گام بعدى را برداشت. انصار به نوعى مهاجران را در مدينه پذيرفتند و آنان را هم چون برادران خونى و قبيله اى گرامى داشتند. كاستى هايشان را جبران كردند و زمينه ادامه زندگى و حيات ايشان را در مدينه فراهم آوردند. آنان مهمانسرايى براى اسكان موقت مهاجران ايجاد كردند و از بهترين محصولات و امكانات خود براى پذيرايى مهاجران استفاده نمودند. (بقره ۲۶۷) برخى از ايشان در ميان تيره هاى گوناگون انصار توزيع شدند و انصاريان در رقابت با همديگر بر اساس قرعه حمايت از خانواده هاى مهاجر را به عهده گرفتند. (الطبقات ج ۱۳ ص ۳۶۹)

انصار دارايى و خانه خود را در اختيار مهاجران قرار داده و آنان را در محصولات كشاورزي خود شريك كردند و برخى از آنان زمين هاى پيرامون منازل مسكونى خود را به پيامبر بخشيدند. اين روابط ميان انصار و مهاجران با پيمان برادرى تقويت شد. (همان ج ۳ ص ۱۷۴ و ۵۲۳ و ديگر كتب سيره و تاريخ) در آغاز برنامه بر اين بود تا از يكديگر ارث برند كه چنين نيز اتفاق افتاد تا اين كه بعدها احكام تغيير يافت و تنها خويشان از يكديگر ارث بردند. (انفال آيه ۷۵)

حمايت هاى همه جانبه انصار از مهاجران، روحيه همدلى و هم فكرى را تقويت كرد و امت شاهد شكل گرفت. در گزارشى از پيامبر از اين همدلى و رفتار شايسته ميان انصار و مهاجران به محبت والدين به فرزند تشبيه شده است. (المستدرك ج ۴ ص ۸۳) البته گاه تنش هايي به علل مختلف به ويژه به جهت عامل نفاق رخ مى داد كه در آيات سوره منافقان به آن اشاره شده است. پيامبر (ص) كوشيد تا با آشكار كردن روش هاى منافقان، ريشه هاي اختلاف را بخشكاند. اين گونه شد كه امت با تشكيل دسته انصار و مهاجران شكل گرفت. اندك اندك با ايجاد وفاق و ارتباط نسبى و مانند آن، انصار و مهاجر، ارتباط خويش را افزايش دادند. تجربه هاى مشترك، فرهنگ و تمدن مشترك و راه و روش و دين مشترك موجب شد تا اين عوامل تقويت و تحكيم گردد.
منبع:سايت تبيان زنجان









https://taghribnews.com/vdcb5fb5.rhba8piuur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی