تاریخ انتشار۱۱ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۳:۳۸
کد مطلب : 269926
در سالروز ارتحال امام راحل، آیه الله اراکی در مصاحبه اختصاصی با خبرگزاری تقریب:

گفتمان تقریب و وحدت، گفتمان غالب جهان اسلام است/ تفکر وحدت گرایی در شخصیت مقام معظم رهبری نهادینه است

دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی با بیان اینکه امروز گفتمان تقریب و وحدت، تبدیل به گفتمان غالب جهان اسلام شده است، به تفکر تقریبی مقام معظم رهبری از پیش از انقلاب اسلامی تا کنون اشاره کرد و گفت: مسأله تفکر وحدت گرا در شخصیت ایشان کاملا ریشه دار است و می توان گفت هویت ایشان طبیعتاً یک شخصیت وحدت گراست.
گفتمان تقریب و وحدت، گفتمان غالب جهان اسلام است/ تفکر وحدت گرایی در شخصیت مقام معظم رهبری نهادینه است
به گزارش خبرگزاری تقریب(تنا)، آیت الله "محسن اراکی" دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، در آستانه فرا رسیدن بیست و هشتمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره)  و هم چنین آغاز زعامت حضرت آیه الله خامنه ای در گفت وگو با خبرگزاری تقریب، به سوالاتی در زمینه علل توجه به موضوع تقریب در جهان اسلام و نگاه راهبردی امامین انقلاب اسلامی  به مساله تقریب پاسخ دادند.
مشروح این گفت وگو به شرح زیر است:
 
*با تشکر از حضرت آیت الله اراکی که این فرصت را در اختیار خبرگزاری تقریب قرار دادند و با آرزوی قبولی طاعات و عبادات در ماه مبارک رمضان و عرض تسلیت پیشاپیش به مناسبت سالروز ارتحال امام راحل عظیم الشأن(ره)؛ همانطور که می دانیم نگاه به موضوع تقریب، در جهان اسلام سابقه ای طولانی دارد؛ به دلیل تنازعات تفرقه انگیز بسیار در جهان اسلام و اقداماتی که در طول عمر 1400 ساله جهان اسلام در این حوزه انجام شده است. اما در یکصد سال اخیر اتفاقات جدیدی در جهان اسلام رخ داده است از جمله حضور استعمار که باعث شده حرکت  های تقریبی رنگ و بوی جدی تری به خود بگیرند. حضرتعالی نگاه خود را درباره علل توجه به موضوع تقریب در یکصد سال اخیر مشروحاً بفرمایید.
 
آیت الله اراکی: بسم الله الرحمن الرحیم. همانطور که اشاره کردید، مساله اختلافات درون دینی یک مساله بسیار پر سابقه است و در تاریخ همزمان با روزهای آغازین حرکت و جنبش انبیا (ع)، جریان های تفرقه انگیزی برای مقابله با این جنبش رخ نموده اند. تا آنجا که خداوند در قرآن کریم، یکی از مسئولیت ها و وظایف انبیا را مبارزه با تفرقه اعلام کرده است. خداوند می فرماید: «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّي بِهِ نُوحاً وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْکَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسي وَ عيسي أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ  ...»: همه ادیان و انبیای بزرگ تاریخ ادیان را ما مأمور کردیم که دین را به پا دارید و از تفرقه در دین بپرهیزید.
 
این تفرقه در دین که امر به پرهیز از آن شده است، به معنای مبارزه با همه عوامل تفرقه زاست. در تاریخ اسلام هم متاسفانه از آغازین روزهای پس از رحلت رسول خدا (ص) مشکلات مربوط به تفرقه در جهان اسلام آغاز شد. اما تا آنجا که به جامعه اسلامی و مسائل درون جامعه ای آن مربوط بود، رهبران جهان اسلام همواره سعی در مبارزه با این پدیده های تفرقه زا داشته اند و توفیقات بسیار خوبی در طول تاریخ حاصل شده است.
 
اینگونه بود که جامعه اسلامی از پراکندگی دور نگه داشته شد. اما یک تاریخ
بسیار طولانیِ سراسر یکپارچگی در جامعه اسلامی را شاهد بودیم که هرگاه هریک از عوامل تفرقه زا خواستند فتنه ای را ایجاد کنند، به وسیله مصلحان و عالمان و عناصر دلسوز در جوامع اسلامی کنترل شده است.
 
ما از 200 سال پیش شاهد بودیم که سایه قدرت های استعماری بر کشورهای اسلامی سنگینی کرده است؛ از جمله سیطره انگیسی ها بر هندوستان (تمام شبه قاره هند) و تأثیرگذاری  این سیطره بر کل منطقه. یکی از سیاست های اساسی انگلیس ایجاد تفرقه دینی و ایجاد مذاهب دروغین و جنگ با دین تحت پوشش دین بود که کاری سازمان یافته ای به شمار می رفت. در گذشته همواره بدعت گذاری وجود داشته است اما اینکه این بدعت گذاری به طور سازمان یافته به وسیله قدرت های جهانی، از حمایت مالی، سیاسی، تبلیغاتی و رسانه ای برخوردار شود، اقدامی کم سابقه یا بی سابقه بوده است.
 
متاسفانه این جریان پس از پیروزی انقلاب و جنبش بیداری جهانی اسلامی شتاب بیشتری به خود گرفت. این جنبش که عمدتاً بعد از پیروزی انقلاب به اوج خود رسید، موج عجیبی در جهان ایجاد کرد و همه جهان را به قدرت دین متوجه ساخت و به تدریج دین به خصوص دین اسلام، محور جنبش های آزادی بخش شد. در کل کشورهای اسلامی پرچم دین به طور ویژه ای به وسیله جوانان به اهتزاز درآمد؛ نسل جوانی که در دوران هجوم تمدن ملحد و مادیگرای غرب و در اثر نفوذ تفکر مادیگرا و ضد دینی غرب بر دانشگاه ها و مجامع فرهنگی، از دین اسلام فاصله گرفته و از آن رویگردان شده بودند.
 
با جنبشی که امام آغاز کردند و بحمدالله به پیروزی عجیب و شگفت انگیز انقلاب در سال 57 انجامید، رویکرد جوامع اسلامی کاملا تغییر کرد. همان دانشگاه هایی که بنا بود با سیاستِ سیاستگذاران غربی تبدیل به بستر الحاد و رویگردانی از دین شود، به مراکز ترویج دین تبدیل شدند. همان جوانها و قشرهای دانشگاهی به کمک حوزه های علمیه و همکاری تنگاتنگ آنها و شخصیت های برجسته علمی و دینی تبدیل شدند به پرچمدار ترویج دین.
 
انقلاب دینی و انقلاب اسلامی از دانشگاه ها و مراکز دینی به سراسر جامعه منتقل می شد. این جریان از ایران به همه کشورهای دیگر انتقال یافت و به تدریج اروپا و آمریکا و نسل های جوان مسلمان در کشورهای اروپایی با آن آشنا شدند.
 
برنامه هایی که در کشورهای اروپایی و آمریکایی برای نسل جوان مسلمانان مهاجر یا نومسلمانان چیده بودند، این بود که نسل جوان کلا از دین بریده می شدند. زیرا مهندسی اجتماعی فرهنگی جوامع غربی به گونه ای است که هر موجودی در آن جوامع بخواهد رشد کند، به ناچار در فرهنگ و ارزشهای فرهنگی آن ذوب می شود.
 
قدرت انقلاب آنقدر قدرت سازنده ای بود که مهندسی های فرهنگی اجتماعی دستگاه های سیاستگذار غربی را کاملا در هم شکست و نسل جوان اروپا و آمریکا پرچمدار دین و ارزشهای دینی شد؛ آن هم با نگاه انقلابی امام خمینی (ره) که نگاه شورش علیه ستم، سلطه های نابجا، تبعیض، قیام علیه هر نوع نابسامانی اجتماعی، دعوت به سوی عدالت، ارزشهای اجتماعی، تقوا، فضیلت و ایجاد یک جبهه متحد، یکپارچه، قدرتمند، مصمم و با اراده علیه قدرت های سلطه گر بود.
 
این مساله موجب شد تا قدرت های ستمگری
که سلطه خود بر جهان را در معرض خطر می دیدند با تمام قوا برای مبارزه علیه این جریان انقلابی و جنبش احیاگر نو وارد صحنه شوند. این قدرت ها به این نتیجه رسیدند که قدرت عمده این جنبش جدید در یکپارچگی صفوف پرچمداران و نیروی جنبش گرایی است که این حرکت را آغاز کردند و در حال ادامه دادن به آن هستند. البته حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری و همه رهبران انقلاب نیز بر این نتیجه که عمده قدرت ما در یکپارچگی ما و جهان اسلام است تأکید داشتند. پس سلاح ما همین وحدت ما بود و اینکه صدای واحدی از تمام جهان اسلام – از اندونزی تا موریتانی - بر می خاست و پشت ابرقدرت ها را خم می کرد.
 
بنابراین قدرت های سلطه گر مطالعات زیادی انجام دادند و بعد از جریان انقلاب دانشگاه های تل آویو، انگلیس، آمریکا، فرانسه و تا حدودی آلمان، بخش های اسلام شناسی خود را فعال کردند. انگیزه اسلام شناسی آنها نیز عمدتاً انگیزه سیاستمدارانشان یعنی جمع آوری اطلاعات کافی از جریان های داخل جهان اسلام از جمله اختلافات، نقطه های قوت و ضعف، گروه های فعال، همه شکاف ها و نقاط گسل - به تعبیر مقام معظم رهبری - بود.
هرچند که محققان و اهل فکری هم داشتند که شاید به انگیزه حقیقت یابی و طلب علم به دنبال این مسائل می رفتند.
 
این قدرت ها با مطالعه تفصیلی، متوجه بخش های آسیب پذیر جامعه اسلامی ما شدند و دقیقاً وحدت جهان اسلام را هدف گرفتند. اولین توطئه ای که برای ایجاد تفرقه در جهان اسلام در پی آن رفتند توطئه ایجاد جنگ بین شیعه و سنی بود. آنها به این نتیجه  رسیدند که قدیمی ترین اختلافی که در جامعه اسلامی وجود دارد، گسل شیعه و سنی است زیرا بعد از رسول خدا (ص) اولین اختلافی که در گرفت اختلاف بر سر امامت بود.
 
لذا بیشترین تکیه را روی این گسل گذاشتند. البته با مطالعه جوامع اسلامی متوجه گسل های درون شیعی و درون سنی نیز شدند و تلاش کردند مسائلی را که در جهان تشیع منشأ اختلاف و درگیری است و جامعه شیعی را از درون دوتا می کند، پیدا کنند. همچنین در جهان اهل سنت نیز تلاش کردند که محور سازی کنند، از جمله محور عربستان سعودی، مصر، قطر، ترکیه که هرکدام جریانی را به دنبال داشت. از سوی دیگر تلاش کردند که در جهان اهل سنت بگویند این انقلاب شیعی است و در جهان عرب بگویند این انقلاب فارسی و ایرانی است.
 
 
در مقابل، باید تأکید کرد که ذات حرکت انقلاب یک حرکت وحدت زاست، و هرجا انقلاب حضور پیدا کند طبیعت حرکت انقلابی، مردم را متحد می کند. امروز پرچم وحدت در جهان اسلام را نیروهای انقلابی و نیروهای وابسته به مقام معظم رهبری بر دوش دارند. لذا جنبش تقریبی جنبشی است که با اصل انقلاب پیوند خورده و تنها چنین نیست که دستگاهی مثل مجمع تقریب در تلاش برای ایجاد وحدت باشد. در اصل این جریان انقلاب، یک جریان تقریبی است. البته احتیاج بود که نهادی هم برای منسجم کردن و جهت دهی این انرژی های تقریبی و برنامه ریزی
و سیاستگذاری در جهت تقویت و پشتیبانی نیروهای تقریبی و خنثی سازی توطئه های آنسوی جبهه (جبهه استکباری تفرقه انگیز) شکل بگیرد.
 
بحمدالله مجمع تقریب در طول مدت عمرش در این عرصه موفق بوده است. بعضی می گویند مجمع چه کاری کرده است؟ من به آنها می گویم شما می بینید که با وجود اینهمه سرمایه گذاری انگلیس و آمریکا و قدرت های سلطه گر در جهان و با همه امکانات نظامی، سیاسی، اقتصادی و امپراطوری های رسانه ای عظیمی که از سیاست های آنها پشتیبانی می کنند، جریان تفرقه زا واقعا محدود شده است. یعنی الان حالت گسترده در جهان اسلام، حالت وحدت است و در همه جای جهان اسلام همه دعوت به وحدت می کنند. این خود نشان دهنده پیروزی جریان تقریبی است.
 
آنها هیچ انگیزه ای ندارند که بحث وحدت را پیش بکشند. آنها عامل تفرقه هستند پس چرا ناچاراً تحت پرچم وحدت، فعالیت های خود را انجام دهند؟ دلیل آن این است که گفتمان تقریب و وحدت، گفتمان غالب و قدرتمند جهان اسلام شده است و ناگزیرند از این گفتمان غالب تبعیت کنند. این خود علامت روشنی است از موفقیت جریان انقلاب و نهاد های تقریبی و وحدت گرا، بخصوص مجمع تقریب که در این حوزه پرچمدار است.
 
* همانطور که فرمودید، انقلاب اسلامی در ذات خود یک جنبش تقریبی بود، یعنی امام عظیم الشأن از همان روز اول انقلاب و آغاز نهضت در سال 42، سه خط روشن اعلام کردند. مبارزه با استبداد داخلی، مبارزه با استکبار خارجی و مخالفت با موجودیت نظام غاصب اسرائیل به عنوان یک موضوع وحدت زا در جهان اسلام. امام و مقام معظم رهبری در طول دوره انقلاب تلاش کردند با ایجاد دوگانه هایی خط تفرقه را به انزوا بکشانند، مثلا امام اصطلاح "اسلام ناب محمدی" را در مقابل "اسلام آمریکایی" و مقام معظم رهبری هم اصطلاح "تشیع انگلیسی" و "اهل سنت آمریکایی" را به کار برده اند که بسیار موفق بوده است. در مقابل یکی از اتهامات رسانه های مخالف جریان های تقریبی به جمهوری اسلامی ایران این است که بحث تقریب بیش از آنکه یک استراتژی و راهبرد کلان برای جمهوری اسلامی باشد، یک تاکتیک است. در این زمینه بفرمایید که چرا جمهوری اسلامی به این مساله یک نگاه راهبردی استراتژیک و کلان دارد و این اساسا در منطق جمهوری اسلامی یک تاکتیک کوتاه مدت نیست؟
 
آیت الله اراکی: ابتدا توضیحی در مورد اسلام آمریکایی و تشیع انگلیسی بدهم. باید روشن شود که اینگونه نامگذاری توسط رهبران ما، نامگذاری های تبلیغاتی و فضاسازی نیست، بلکه واقعی است یعنی  ما دو جریان تفرقه زا در جهان اسلام داریم. یک جریان که عمده کارش را روی ایجاد تفرقه در کل بنیه جهان اسلام گذاشته است، که چون زمینه های ایجاد خشونت هم در این عرصه فراهم بود این جریان خشونت گرا هم هست.
 
در درون جهان شیعه و مجموعه های شیعی به دلایل مختلفی از جمله وجود مرجعیت دینی در درون جهان تشیع و تمرکز مدیریت دینی، زمینه ای برای ایجاد این جریان خشونت گرا وجود ندارد؛ لذا فتوا به قتل و کشتار در این مدیریت دینی درون شیعی جایی ندارد و سابقه هم نداشته است. اما متاسفانه
در پیکره کلان جهان اسلام زمینه چنین فتواهایی بوده و هست و محصولش نیز همین کشتارهای سوریه، عراق، یمن، بحرین و ... است.
 
لذا اسلام آمریکایی جریان تفرقه زای خشونت طلبی است که در پیکره کلان جهان اسلام فعالیت می کند. این جریان از افغانستان و القاعده شروع شد و سپس به طالبان و گروه های دیگری مثل داعش و النصره و ... که هنوز در جهان اسلام حضور دارند، کشیده شد.
 
اما یک جریان تفرقه زای نرم که اسلوب خشونت ندارد بلکه کارش شبهه افکنی و جریان سازی دینی یا مذهبی منحرف است، در درون جامعه شیعی اتفاق افتاد. اساس ابزاری که این جریان یعنی "تشیع انگلیسی" به کار می برند تبلیغات است و گاهی از منبرهای حسینی، هیأت ها، کتاب ها، مقالات، ابزارهای فرهنگی، فضای مجازی و ماهواره استفاده می کنند. سیاستگذاری های این جریان نیز توسط سیاستمداران انگلیس و مراکز سیاستگذاری انگلیسی که عمدتاً صهیونیستی است انجام می شود.
 
تشیع انگلیسی همان صهیونیسم است. زیرا طراحان اصلی تفکر تفرقه زایی که از انگلیس نشأت می گیرد، اتاق های فکری است که به وسیله صهیونیست ها مدیریت می شود. لذا آنچه مقام معظم رهبری تحت عنوان اسلام آمریکایی و تشیع انگلیسی فرمودند کاملا صحیح و مستند است.
 
اما در مورد سوال شما، اولا باید دانست که قطعا منافع کشورهای اسلامی در وحدت آنهاست و هرچه وحدت بیشتر شود اقتدار کشورهای اسلامی بیشتر خواهد شد. وحدت به زیان هیچکس نیست. هرجا بتوانیم هم افزایی نیرو و امکانات اقتصادی، فرهنگی و علمی داشته باشیم موجب اقتدار بیشتر و به نفع همه است. این یک اصل کلی است. ولی مساله وحدتی که انقلاب مطرح می کند فراتر از منافع و مصالح است؛ هرچند تأمین کننده منافع و مصالح نیز هست. زیرا بر اساس آیه کریمه ای که ابتدای گفت وگو تلاوت شد، خدای متعال فرمود "ما به همه انبیا مأموریت دادیم، از نوح تا اسلام"؛ این آیه اشاره به آن است که از آغاز تا امروز همیشه تأکید بر وحدت بوده است.
 
هویت دینی قوامش به وحدت است. «إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ»: آنان که تفرقه در دین ایجاد می کنند هیچ ارتباطی با تو (رسول خدا) ندارند.
 ما اگر می خواهیم مسلمان باشیم، ناگزیریم که وحدت داشته باشیم. در قرآن کریم تأکید شده که پراکندگی علامت خروج از اسلام است.
 
اساس تفکر وحدت گرای ما این است که "وحدت هویت جامعه اسلامی است". چنین وحدتی از تکالیف اصلی ماست. در عمل هم امروز در جمهوری اسلامی یکی از زیباترین تجربه های اجتماعی تاریخ بشر وجود دارد که در بحبوحه توطئه های تفرقه گرا و سرمایه های کلان ابرقدرت ها که خرج تفرقه زایی شده است، ما در داخل جمهوری اسلامی یک وحدت نمونه داریم که مثال زدنی است.
 
در نظام جمهوری اسلامی، سنی در کنار شیعه زندگی می کند و تمام نهادهای تصمیم گیرنده ما با حضور همه مردم
تشکیل می شود از مجلس خبرگان گرفته که متشکل از علمای شیعه و سنی است تا مجلس شورای اسلامی، شوراهای شهر و دیگر نهادها.
در مجلس شورای اسلامی نماینده سنی و شیعه و نماینده اقلیت های مذهبی مسیحی، یهودی، زرتشتی و ... در کنار هم حضور دارند و همه یک هدف را دنبال می کنند یعنی برای منافع کشور تلاش می کنند و دست در دست هم دارند. این در هیچ جای دنیا نظیر ندارد حتی در  کشورهایی که دم از دمکراسی و حقوق بشر می زنند.
 
ما مردمی یکپارچه و نظامی داریم که این فرصت را فراهم آورده است تا یک انسان معمولی از پایین ترین اقشار جامعه بتواند رشد کند و بر اساس لیاقت هایش به بالاترین جایگاه مدیریتی دست پیدا کند. این نشان دهنده این است که ماهیت این نظام و هویت انقلاب هویت یکسان نگر و وحدت گرا است. لذاست که مساله وحدت برای ما تاکتیک نیست، ما پیرو امامی هستیم (امیر المومنین(ع)) که بزرگترین پرچمدار وحدت است. همه می دانند که امیر المومنین(ع) امامت بعد از رسول خدا را حق الهی خود می دانستند و شیعه و سنی در آن شک ندارد. اما برای حفظ وحدت و نگهداری اسلام صبر کردند.
 
وحدت گرایی برای ما به گونه ای، رکن دین است و ماهیت دینی ما هویت وحدت گراست.
 
* با توجه به اینکه بیست و نهمین سالگرد آغاز رهبری مقام معظم رهبری است و حضرت عالی ارتباطات نزدیکی با ایشان داشته اید، و همچنین چند سالی که ریاست مجمع تقریب را بر عهده دارید، اگر نکته خاصی در مورد نگاه رهبر انقلاب به موضوع تقریب و وحدت دارید بفرمایید.
 
آیت الله اراکی: تفکر تقریبی مقام معظم رهبری مربوط به دوران پس از انقلاب نیست. اولا همه می دانیم که ایشان در دوران پیش از انقلاب از شخصیت هایی است که کتابهای برخی از شخصیت های تقریبی جهان اسلام مانند سید قطب را ترجمه کرده اند و ارتباط بسیار نزدیکی با این شخصیت ها داشتند. لذا مساله تفکر وحدت گرا در شخصیت ایشان کاملا ریشه دار است و می توان گفت هویت ایشان طبیعتا یک شخصیت وحدت گراست.
 
پس از رحلت حضرت امام (ره) که مسئولیت رهبری به عهده مقام معظم رهبری واگذار شد، ایشان این تفکر وحدت گرا را در شکل برنامه هایی به اجرا گذاشتند. یکی از مهمترین برنامه ها تأسیس مجمع جهانی تقریب بود که یک سازمان اثرگذار است. امروز در هرجای جامعه اسلامی و حتی بیرون از جامعه اسلامی که مساله وحدت مطرح شود، نام مجمع تقریب در کنار آن برده خواهد شد و همه می دانند اثرگذاری مجمع تقریب در رویارویی با جریان های تفرقه زا چه مقدار بوده است.
 
مجمع تقریب با نیروهای همراهش این توفیق را یافتند که نه تنها از گسترش جریان های تفرقه زا در جهان اسلام جلوگیری کنند، که بسیاری از تحرکات این جریان را کاملا نابود کنند. اگر تلاش های مجمع تقریب نبود در کشورهایی مثل پاکستان، هندوستان، اندونزی و ... شاهد فاجعه های خانمان سوزی می بودیم. همچنین تلاش هایی که مجمع تقریب در کشورهایی چون عراق و سوریه و لبنان و کشورهای متعدد دیگر انجام می دهد بسیار اثرگذار است.
 
ما خدا را برای این نعمت بزرگ شاکریم و امیدواریم خداوند متعال سایه مقام معظم رهبری را مستدام بدارد و بتوانیم به کمک همه نیروهای دلسوز و وحدت گرا و با عنایت و لطف خداوند متعال و با دعای حضرت ولی عصر(عج) به هدف تقریب و وحدت در جامعه اسلامی جامه عمل بپوشانیم.
 
*با تشکر از وقت و حوصله ای که برای این مصاحبه مبذول داشتید.
 

تنظیم کننده: فرشته صدیقی
https://taghribnews.com/vdcb59b50rhb09p.uiur.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی