تاریخ انتشار۲۱ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۱۴
کد مطلب : 298239

تمدن ­سازی نوین در آراء مقام معظم رهبری

نویسنده: دکتر ابراهیم برزگر؛ استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
ایده «تمدن نوین اسلامی» نخستین بار توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح شد و ایشان جامع ترین نظریه در ارتباط با تمدن نوین اسلامی را ارائه کرده اند و به دیگر سخن تمدن سازی نوین یکی از مفهوم سازی های مقام معظم رهبری است. بر همین اساس در این مقاله سعی شده به آرا مقام معظم رهبری در تمدن سازی نوین پرداخته شود.
تمدن ­سازی نوین در آراء مقام  معظم رهبری
مقام معظم رهبری تحقق عینی تمدن نوین اسلامی را  منوط به 5 مرحله  تحول ساختاری و انقلاب اسلامی با ایجاد رژیم سیاسی اسلامی، تحقق دولت اسلامی، ایجاد جامعه اسلامی یا کشور اسلامی و سرانجام در مرحله پنجم تحقق تمدن نوین اسلامی می دانند. به طور کلی این فرآیند امری زمان بر و مشروط به بستر عینی مساعد ساختاری و کنش کارگزارانه فعالان دست اندرکار است.

تمدن سازی نوین در تشکیل تمدن سازی پیشین است که با تلاش های پیامبر اعظم (ص) در قرون سوم و چهارم هجری به درخشش رسید و تمدن اسلامی به تمدن مسلط جهانی تبدیل شد. با این همه این تمدن مسلمانان بعد ها طبق قاعده غفلت و صعود و سقوط، دچار انحطاط تمدنی شد و تمدن غرب جدید با اخذ عناصر قوت تمدن اسلامی پا به عرصه وجود نهاد. این تمدن هم اکنون حدود چهار صد سال، تمدن مسلط است و علی رغم قاعده اجتناب ناپذیر و استثناناپذیر صعود و سقوط تمدن ها، همچنان به حیات خود ادامه می دهد.

در دوره معاصر یکصد و پنجاه سال گذشته، این تمدن غرب با همه جلوه هایش اعم از تجاوز و تکنولوژی به جهان اسلام سراریز شده است وسبک و سنت و ارزش های زندگی آنان را دچار تحول تحمیلی کرده است و از آنجا معمای سنت و مدرنیزاسیون را ایجاد و همواره معماهایی را برای آنان ایجاد کرده است که متفکران مسلمان  در صدد حل و تولید پاسخ برای این پرسش های مدرن و معماهای اندیشه ای و تمدنی بوده اند.

یکی از این معما ها این بود که آیا اسلام در کشور های مسلمان می تواند خود معمار تحول و تغییرات اجتماعی باشد یا نه؟

برخی موافق و برخی مخالف بوده اند و حل این معما تا انقلاب اسلامی ایران حل نشد. با واقعیت انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 این معما حل شد. مسلمانان ایران و جهان اسلام با چشم خود دیدند که اسلام می تواند خود کارگزار و معمار تحولات اجتماعی باشد و به نیاز های انسان مدرن برای منطبق سازی با دنیای مدرن با حفظ اصول و ارزش های اسلامی پاسخ دهد و بنابراین«تمدن سازی نوین» به اولین منزل خود رسید.

منزل دوم، معمای تولید «نظام و رژیم سیاسی اسلامی» در دنیای مدرن بود. معما این بود که آیا اسلام می تواند «نظام سازی مدرن»  ایجاد کند یا نه؟

اما با طراحی»جمهوری اسلامی» که نیمی عنصر مدرن و نیمی ارزشی و سنتی بود این کار انجام شد و از قضا این نظام سیاسی«پایداری لازم» را هم داشته است و اکنون در چهل سالگی خود در ایران به سر می برد. بنابراین اسلام  می تواند هم نظام سازی کند و هم «نظام سیاسی پایدار» برخلاف رودخانه مسلط سکولاریسم غربی ایجاد کند.

این گام دوم، راه را برای رسیدن به منزل سوم تمدن سازی هموار کرده است.

منزل سوم، حل معمای«دولت اسلامی» است و آن تربیت نسلی از حکومتگران صالح است که با تدبیر نخبگانی خود، کشتی نظام سیاسی را در تلاطم مشکلات داخلی و فشار های سهمگین ساختار بین المللی، به ساحل نجات هدایت کند. این امر فقط شامل قوه مجریه نمی شود، بلکه همه عناصر آن در قوای سه گانه مجریه،قضائیه و مقننه و زیر مجموعه های سلسله مراتبی آن را در بر می گیرد و نه فقط در هیئت دولت و کابینه دولت های چهار ساله ای هشت ساله. این گام هنوز در ایران به طور کامل برداشته نشده و تحقق نیافته است. در واقع  چند دهه است که برای تحقق آن همچنان تلاش می شود.

انسان سازی و پرورش انسان های مومن از اهداف اساسی و درازمدت در تمدن سازی نوین اسلامی است. این خودسازی باید در سطوح سه گانه باشد، یعنی همتراز کردن ارتقای اعتقادات موجود فرد به اعتقادات فاخر اسلام، اخلاقیات موجود فرد به تراز اخلاقیات عالی اسلام و سرانجام منطبق سازی رفتار فرد با رفتار معیار و بهنجار اسلامی. تا انسان،ساخته نشود، تمدن سازی امکان پذیر نخواهد شد. اهمیت انسان سازی در مورد نخبگان سیاسی و دولت اسلامی بیش از سایر اقشار جامعه است. چون آنان مقدرات جامعه و منابع مالی کشور را در دست دارند. در واقع«خودسازی» دولتمردان راه را برای«جامعه سازی» و تحقق «جامعه اسلامی» یعنی منزل بعدی تمدن سازی فراهم می کند.

دامنه تحولات نزدیک سازی اعتقادات، اخلاقیات و رفتار های افراد به استاندارد های اسلامی اعتقادات و اخلاقیات و رفتاری های مورد ستایش اسلام، این بار در مقیاس جامعه رخ می دهد. این اتفاق تا حدودی در مقطع خاص در صدر اسلام و نسل اول مسلمانان رخ داد. این تجربه می تواند باز هم تکرار شود.

منزل پنجم، تحقق«تمدن اسلامی نوین» در دنیای مدرن است. هدف نهایی این مسیر تعریف شده و طولانی رسیدن به تمدن نوین اسلامی است. باید هدف و غایت نهایی را رسیدن به تمدن نوین اسلامی در نظر گرفت و هدف گذاری کرد.

تمدن سازی نوین امکان پذیر است؛ ممکن است نه ممتنع. هرچند راه نرفته ای در دوره مدرن است. با این همه یک بار دست کم این اتفاق افتاده است و امکان تکرار آن در دنیای مدرن وجود دارد. تجربه تمدن سازی قدیم، ذخیره با ارزشی است برای تمدن سازی نوین است.

تمدن سازی نوین اسلامی، دارای وجه تمایزی در مشخصه های «معنویت»، «عدالت»، «هویت» و «نفی دوگانگی گرایی» هاست. وجه تمایز اساسی تمدن نوین اسلامی در هویت اسلامی آن است. یعنی با آموزه های اسلامی، هستی شناسی اسلامی، معرفت شناسی اسلامی و راهبرد های اسلامی این کار انجام می شود. با حفظ هویت اسلامی، مسلمانان عناصر قدرت و تکنیکی و تکنولوژی غرب را جذب و درونی می کنند. وجه تمایز دیگر تمدن نوین اسلامی، عدالت گرایی است. پیشرفت و تمدن سازی نوین اسلامی، پیشرفت و توسعه منهای عدالت اجتماعی نیست. بلکه تحقق پیشرفت توام با عدالت اجتماعی است. این عدالت گرایی هم در مقیاس جهانی است.

معنویت گرایی و عقلانیت معنوی یک از وجوه تمایز تمدن نوین اسلامی  از تمدن موجود است. چون هستی شناسی کائنات و هستی شناسی انسان، دو ساحتی تعریف می شود.در کنار وجه مادی وجه معنوی هم در انسان وجود دارد. پیشرفت و تمدن سازی باید هردو ساحت را در نظر گیرد و برای آن برنامه ریزی داشته باشد.

در واقع یکی از آسیب شناسی های مهم تمدن فعلی ضعف در«معنویت» و ناتوانی در تغذیه بعد مهم روحی بشریت معاصر است:  ما می توانیم تمدن نوین اسلامی را برپا کنیم و دنیایی بسازیم که سرشار از معنویت باشد و با کمک معنویت و هدایت معنوی راه برود(بیانات رهبری،19/9/1392). مادیت+معنویت= تمدن نوین اسلامی این یکی از وجوه تمایز تمدن نوین اسلامی است.

تمدن غرب مسلط، با تدبیر ساختاری، مانع ظهور تمدن مدعی از جمله تمدن نوین اسلامی می شود. این مانع و سد راه یعنی«مزاحمت ساختاری»، تهدیدو مانع مشترک برای همه ی کشور های پنجاه و هفت گانه اسلامی است. این مانع و سد اکنون یکصد و پنجاه سال است یکی از موانع مهم توسعه نیافتگی جهان اسلام است. این سد چگونه می تواند شکسته شود؟

این مانع و سد با توشه راه  وحدت و هم بستگی و زندگی مسالمت آمیز مسلمانان با یکدیگر است. به نظر رهبری معظم برای رفع ظلم ساختاری تمدن غرب علیه مسلمانان و حتی مستضعفین غیر مسلمان در آمریکای لاتین،آفریقا و آسیا باید با یکدیگر«متحد» شد و همزمان به «تولید علم» و «تولید فکر»و «تولید انسان های خود ساخته» (پرورش انسان) پرداخت. باید در مقابل فشار مثل غرب مقاومت کرد.


 
https://taghribnews.com/vdcaeanuo49nou1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی