علمای اهل سنت، هم در عصر ابنتیمیه و هم بعد از آن و هم در زمان محمد بن عبدالوهاب تا امروز با عقاید این گروه شدیداً مخالفت کرده و آنان را گمراه و منحرف و عقایدشان را مخالف با مبانی دین اسلام دانستهاند.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، اهل سنت به چهار شاخه اصلی حنفی، حنبلی، شافعی و مالکی تقسیم می شوند که به مرور زمان برخی از این شاخه ها به دهها زیر شاخه تقسیم شده و هر کدام برای خود به مسلکی جداگانه با عقایدی خاص تبدیل شدند.
وهابیت نیز یکی از فرقه هایی است که خود را منتسب به حنبلی ها می دانند، بدین معنی که وهابیت بسیاری از اعتقادات خود را از احمد بن حنبل و آراء و عقاید وی گرفته اند.
با این حال بسیاری از علمای حنبلی نیز وهابیت را فرقه ای جدا از خود قلمداد کرده و از نزدیکی به آن خود را مبرا کرده اند.
وهابیت در حقیقت آیینه تمام نمای افکار و عقاید انحرافی ابن تیمیه (احمد بن عبد الحلیم) است که توسط محمد بن عبد الوهاب نجدی در قرن دوازدهم هجری به عنوان یک مذهب و فرقه در برابر مسلمانان مطرح گردید و حکومتی را با پشتوانه سیاست و قدرت نظامی محمد بن سعود (جد آل سعود) در عربستان به وجود آورد؛ کلمه وهابی از نام پدر موسس فرقه وهابی یعنی عبدالوهاب گرفته شده است.
وهابیون با کسانی که در جهت افکار و سلیقه شخصی آن ها نباشند، مخالفت کرده و با تعبیرهای تندی آن ها را مورد خطاب قرار می دهند.آنها تمام علمای اسلام را مشتبه و گمراه میشمرند و فقط سخن خود و رهبرانشان را صحیح میدانند.
ابن تیمیه به عنوان نظریه پرداز تفکر وهابیت، با فتاوای خود و نگارش کتاب هایی علیه عقاید اهل سنت، جامعه آن دوران را به فتنه و درگیریها ی شدید مذهبی مبتلا کرد.
یکی از سؤالاتی که درباره وهابیت مطرح است این است که نظر علمای اهل سنت درباره وهابیت چیست؟
از مهمترین مواردی که علما بر ابن تیمیه ایراد گرفتهاند، عبارت است از:
1. برای خداوند جسم قائل شده است.
2. ذات خداوند را بسان اجسام، مکاندار دانسته است.
3. خداوند را به اجسام و مخلوقات تشبیه کرده است.
4. عظمت معنوی پیامبر را پس از رحلت وی انکار کرده است.
5. زیارت و شفاعت پیامبر و اولیا و صلحا را انکار کرده است.
6. به اصحاب پیامبر اهانت کرده است.
7. مهمتر از همه اینکه تمام مسلمانان را کافر خوانده است.
وقتی خود علمای اهل سنت و بالاخص مذهب حنبلی خودشان را از رهبران این فرقه این طور دور می کنند بدین معنی است که حتی اهل سنت نیز این فرقه ضاله را قبول نداشته و آن را رد کرده اند.
به هر حال برای اینکه کاملا با نظر تمام علمای اهل سنت نسبت به این فرقه آشنا شویم باید بگوییم که در یک جمع بندی کلی می توان گفت که جامعه اهل سنت نسبت به ابنتیمیه، که موسس این فرقه ضاله است سه نظریه دارند.
1.معتقدند که ابنتیمیه مشبّهه بود؛ اهل سنت، مشبّهه را کافر میدانند؛ یعنی کسی که خدا را به مخلوق تشبیه کند.
۲. عدهای میگویند که زندیق و ملحد و بیدین است. چون نسبت به نبی مکرم (ص) جسارت کرده و میگوید پیامبر اکرم (ص) هیچ خاصیت و فائدهای ندارد و حتی برای خودش هم دفعِ ضرری ندارد.
3. عدهای هم میگویند که ابنتیمیه منافق است. چون نسبت به امیرالمؤمنین جسارت کرده است. ابنتیمیه میگوید که علی بن أبی طالب در ۱۷ جا اشتباه کرد و خلاف قرآن فتوا داده است و در تمام جنگهایی که داشت، برای رسیدن به ریاست جنگید.
کدام سنی را می شناسیم که چنین اعتقاداتی داشته باشد و این خود به خوبی روشن می کند که این فرقه ضاله تا چه اندازه با اهل سنت فرق می کند.
علمای اهل سنت هم در عصر و زمان ابن تیمیه و بعد از آن و هم در زمان محمد بن عبد الوهاب تا امروز با عقاید این گروه شدیداً مخالفت نموده و آنان را گمراه و منحرف و عقایدشان را مخالف با مبانی دین اسلام دانستهاند.
زمانی که افکار ابن تیمیه و عقاید انحرافی او در میان مسلمانان غوغا ایجاد کرد باعث شد که بسیاری از علما اهل سنت در برابر او قرار گرفته و حتی او را تکفیر کردند و بر ردّ او کتابهایی نوشتند.
تفاوت نظری و فکری این فرقه با اهل سنت زیاد است. وهابیون در همه عقاید اسلامی با اهل سنت و بالجمله با مسلمانان تفاوت و اختلاف زیادی دارند؛ برای مثال زمانی که وهابیت را انگلیس در بلاد حرمین شریفین راه انداخت، آنها بیشتر علمای حرمین را که اهل سنت بودند، به شهادت رساندند و همه آثار دینی و فرهنگی مسلمانان را و از جمله بارگاههای ملکوتی جنت البقیع را که مقبرهها و عمارتهایی داشتند تخریب کردند و حتی خود ضریح حضرت رسول (ص) را هم خواستند تخریب نمایند که موفق نشدند.
تاریخ گواه است که آنها خون همه امت اسلامی به جز پیروان خودرا مباح میدانستند؛ آنها در راه کفر و علیه اسلام قیام کردند تا علمای اهل سنت واقعی، فرهنگ دینی و اعتقادی مسلمانان را از بین ببرند که امروز اعتقادات سوء آنها بر همگان شناخته شده است؛ بنابراین در طرحی جدید تصمیم گرفتند این فرقه را با نامهای دیگری به میدان بیاورند که متاسفانه در کشورهای اسلامی و در بین مسلمانان نفوذ کردند.
این گروه ضاله را که تفاوت فکری و نظری و مقادیر زیادی با عقاید اسلامی قدیمی دارند میتوان شناخت، پس همواره باید تلاش کرد تا در دام این شیاطین نیفتیم.