مدرسۀ واعظیۀ تقریب، اوج بالندگی و بلوغِ خود را در نوشتهها، سخنرانیها و اقدامات اجرایی آیتالله واعظزاده و تعداد انگشت شماری از شاگردان و پیروان این مدرسه، نشان داد.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب، «سید جلال محمودی» دانش آموخته دانشگاه مذاهب اسلامی در یادداشتی پیرامون مدرسۀ واعظیۀ تقریب نوشت:یکی از جریانهای داعیهدار تقریب میان مذاهب اسلامی، جریانی است که پایهگذار آن «مرحومِ مغفور آیتالله واعظزاده خراسانی» بود. این جریان که من از آن به «مدرسۀ واعظیۀ تقریب» تعبیر میکنم اوج بالندگی و بلوغِ خود را در نوشتهها، سخنرانیها و اقدامات اجرایی آیتالله واعظزاده و تعداد انگشت شماری از شاگردان و پیروان این مدرسه، نشان داد.
این مدرسه فکری که در آغاز با حضور مثالزدنی و پر نشاطِ خود آیتالله واعظزاده و سپس در بُرههای کوتاه، با حضور شاگردانِ پرورش یافته این مدرسه فکری، میرفت به درختی بارور مبدل گردد و طرحی نو در اندازد با به حاشیه رفتنِ زودهنگامِ این مدرسه از پروژۀ تقریب و عُزلت شاگردان آن، ناکام ماند! مدرسهای که عمق استراتژیک پروژه تقریب را نه به شیوه قدما بلکه با تکیه بر نقاط مثبت آنها، بهخوبی فهم کرده بود و میتوانست «پنجره»ای نو برای مثنوی صد من کاغذِ تقریب در جهان اسلام باشد. مدرسهای که با تکیه بر توان علمی خود و تولید «مفاهیم و ادبیات ضروری این عرصه» در میانۀ دانشگاه و حوزه ایستاد و میرفت که به یکباره وحدت حوزه و دانشگاه را حداقل در ساحت تقریب نه در ظاهر بلکه در واقعیّت، عملیاتی و محقق سازد، که البته با کمال تأسف، از چرخه توفیق خدمت به امت اسلام بازماند!؟
به حاشیه رفتنِ مدرسه واعظیۀ تقریب، فضا را برای میدانداری جریانهای دیگر که نگرش متفاوتی به پروژۀ تقریب داشتند، مهیا کرد. البته، گذشت زمان، نشان داد جریان تقریب ناگزیر میبایست روی مهربانانهتری نسبت به مدرسه واعظیه و دست پروردگان آن بنمایاند اگر در پی عبور از «کلیشه» هاست.
رویکرد مدرسه واعظیۀ به تقریب صادقانه و در پی عبور از «تقریب» بهسوی «تقارب» است. این مدرسه فکری تنها به دنبال نزدیک کردن گروهی از امت اسلامی به سمت گروه دیگر نیست، بلکه همزمان برای نزدیکی هر دو طرف به سمت همدیگر جُهد مینمایید. لذا بیش از آنیکه در پی تقریب باشد در پی تقارب است. این مدرسه بر این باور است که «پذیرش اختلاف و البته نه خلاف» اصل اوّل برای هر گونه اقدامی است. به عبارت دیگر در ابتدا باید «درد را به رسمیّت شناخت و بعد برای آن نسخه پیچید.» پیروان مدرسه فکری واعظیۀ، تعدادشان زیاد نیست. اما توان علمی بالا و نقطهنظرات روشنی نسبت به پروژه تقریب دارند. از نظر اینان، طایفه استفاده کنندگان ابزاری از دشواره تقریب، در زمان متوقف شدهاند و مسیری که طی میکنند، هرگز به تقریب و صد البته به تقارب منتهی نخواهد شد.
استدلال آنان اینست که در گام نخست ما باید بپذیریم که «اختلاف» وجود دارد(تشخیص درست و دقیق درد.)؛ هر گونه تلاش برای نپذیرفتن درد و یا درمان آن با مُسکّنهای موقت، منجر به ریشهدار شدن و خطرناک شدن آن میشود.
بنابراین، وقتی پذیرفتیم که اختلاف و نه خلاف هست، باید بنشینیم و به راهکارهایی بیندیشیم که مبتنی بر پذیرش اصل اختلاف است و نه نفی آن. به این ترتیب توان مادّی و معنوی مسلمان میبایست صرف راهکارهای چگونه زیستن و درست زیستن، با آگاهی و پذیرش اصل اختلاف، گردد. طرفداران این نظریه بر این باورند که هر گونه تلاش دستوری برای ورود به عرصه تقریب و حتی تقارب، منجر به ریشهدار شدن و فربهی آن میگردد و هیچگاه منتهی خیر نمیشود. مدرسه واعظیه بر این باور است که این عالمان، اندیشهورزان و نهادی مردمی هستند که به صورت خودجوش میبایست وارد این کارزار گردند و بذرِ آن را در جامعه بپاشند. این رویکر به تقریب، تمام تجربهها و تلاشهای گذشتگان را مدنظر قرار میدهد و تلاش میکند از نقاط قوّت آنها بهره بگیرد و از آسیبهای آن، پرهیز نماید.
مدرسه واعظیه تقریب، اساساً تقریب را یک «امر فرهنگی و معرفتی» میداند و نه «امری سیاسی». بنابراین، آگاهانه با ورود اهالی سیاست به حوزه نظری و عملی تقریب مخالفت مینماید. بر خلاف جریان رقیب که تقریب را ابزاری برای رسیدن به امال و آرزوهای سیاسی به کار میگیرد. همین مسأله تفاوت و اختلاف نظر عمیق این دو جریان را در فهم استراتژیک رسالت تقریب به خوبی نشان میدهد.
مدرسه واعظیه تقریب، در فرصتهای اندکی که جهت خدمتگزاری در عرصه تقریب میان پیروان مذاهب اسلامی نصیبش شده، نشان داده است هر گاه آنها در عرصه تقریب میان مذاهب اسلامی حضور مؤثر داشتهاند، استقبال از پروژۀ تقریب هم در داخل و هم در خارج از کشور، بسیار چشمگیرتر بوده است و ثمرات طیبهای دربَر داشته است.
بدون هیچ گزافهای، موتور محرکه مدرسه واعظیه در امر تقریب، خود را در توان بینظیر این مدرسه در تولید ادبیات و نظریات جدید در عرصه تقریب، نشان داد. ادبیاتی که متکی بر توان علمی عمیق و نگرش همه جانبه نسبت به همه مذاهب اسلامی جهت ایفای نقش در تحقق رسالت تقریب بود. این ادبیات و مفاهیم جدید میتواند روح جدیدی در کالبد پروژۀ تقریب بدمَد؛ و حتی جریان رقیب هم ناگزیر از کاربستِ آن است و بیگدار اینجا و آنجا از این ادبیات غنی بهره میگیرد!؟ رویکردِ متفاوت و زیرکانه به نظریه معروف «تعایش/ همزیستی مسالمتآمیز» و بومی کردن آن به نفع پروژۀ تقریب یکی از مهمترین دستاورهای مدرسه واعظیه تقریب هست؛ نظریۀ اهتمام به «مناسبات فرهنگی مشترک و کاربست آن در عرصه تقریب مذاهب اسلامی»، یکی از کلیدهای موفقیت پروژه تقریب میان مذاهب اسلامی در پیچهای سخت، بهشمار میآید.
در کنار این نظریات، تولید طیفی از مفاهیم کلیدی برای متحول کردن نگاه تقریبی و پویا کردن آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. برخی از مهمترین این مفاهیم عبارتند از: «تقریب بنیاد بودن»، «تقریب صادقانه»، «تقریب پویا و حرکتپذیر»، «تقریب ایستا و درجا زننده»، «تقریبهای منزوی»، «تقریب تکصدایی»، «تقریب گوشهگیر و در یک شعاع محدود»، «تقریب بر آمده از یک نقطه و ماندن در یک نقطه»، «تقریب دانش بنیاد»، «تولید دانشهای مقارنهای»، «دانشهای امتبنیاد»، «جریان عظیم فقه مقارن»، «دانش مناسبات اسلامی»، «دانش مسائل کلان فرا روی امت اسلامی در فضاهای جهانی»، «برون کردن تقریب از حاشیه و آوردن آن به متن جامعه» و دهها مفهوم و تعبیر دیگر که بر غنای ادبیات تقریبی افزود و پس از این، همه کسانی که در عرصه تقریب سخن خواهند گفت چه دوست و چه دشمن وامدار مدرسه واعظیه تقریب و پیروان راستین آن خواهند بود.