رئیس مرکز اسلامی آفریقای جنوبی در فقدان «شیخالاسلام»؛
شیخالاسلام فردی متعهد و شخصیتی اثرگذار در مسئله فلسطین بود
رئیس مرکز اسلامی آفریقای جنوبی با ارائه یادداشتی در سوگ فقدان حسین شیخالاسلام، او را شخصیتی اثرگذار در مسئله فلسطین، متعهد و عملگرا معرفی کرد.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه بین الملل خبرگزاری تقریب، رئیس مرکز اسلامی آفریقای جنوبی یادداشتی به مناسبت درگذشت حسین شیخالاسلام، دیپلمات، دبیرکل اسبق کنفرانس دائمی حمایت از انتفاضه فلسطین و معاون سابق بینالملل مجمع تقریب مذاهب اسلامی نوشت:
«اولین بار اسم شیخالاسلام را وقتی که در سوریه سفیر بود، شنیدم. بعدها که به کشور برگشت، ارتباطش را با خط مقاومت حفظ کرد و تا آخرین نفس در این مسیر ماند.
با توجه به فعالیت من در شهرداری تهران، از نزدیک شاهد فعالیتها، تعهد و اخلاص وی به فلسطین تحت عنوان دفتر حمایت از فلسطین و حضور در جلسات هماهنگی سازمانهای غیردولتی حامی فلسطین که شیخالاسلام ریاست آن را برعهده داشت، بودم.
بعدها که جای خود را به امیر عبداللهیان داد، عبداللهیان و دیگر اعضا، شیخالاسلام را به ریاست این جلسات پذیرفتند و وی تا پایان عمر هر ماه در این جلسات حضور مییافت.
در ملاقاتی که با سیدحسن نصرالله داشتم، وی دو بار از شیخالاسلام اسم برد و من در یک ملاقات خصوصی این موضوع را به وی منتقل کردم و مفصل درباره محتوای این ملاقات با ایشان صحبت کردم که محتوای جلسه با سید مقاومت، به ویژه آنجا که سید از چهار پیشبینی محقق شده رهبر معظم انقلاب، به ویژه درباره آینده سوریه بعد از حافظ اسد گفته بود، توجه وی را جلب کرد.
سید درباره آینده سوریه و محور مقاومت بعد از حافظ اسد گفته بود: حافظ اسد حامی محور مقاومت بود، ولی به علت پیری و مریضی روزهای آخرش را میگذراند. ما همه نگران بودیم که بعد از وی چه اتفاقی خواهد افتاد.
دوباره برای تحلیل اوضاع سوریه بعد از حافظ به ایران رفتم و این بار هم دیدارها و جلسات روتین خودم را با شخصیتها و نهادهای مربوط انجام دادم. همه ما نگران شرایط مقاومت بعد از حافظ بودیم و نگرانی ما هم جدی بود، چون هم احتمال هرج و مرج و هم احتمالات دیگر میرفت.
رفعت اسد، برادر حافظ که به احتمال زیاد قرار بود بعد از وی رئیسجمهور شود، تمایلاتی به اسرائیل داشت و این برای مقاومت بسیار خطرناک بود. طوری که در هر ملاقاتی که انجام میدادم، اولین سؤال که از من پرسیده میشدلإ اوضاع سوریه و محور مقاومت بعد از حافظ اسد بود.
تا اینکه خدمت مقام معظم رهبری مشرف شدم. برخلاف انتظارم، ایشان اصلاً در این باره از من چیزی نپرسیدند، بهطوریکه برای من خیلی عجیب بود. من نتوانستم این تعجبم را پنهان کنم. به ایشان گفتم در طول این سفر هر کسی را ملاقات کردهام، همه اولین سؤالشان درباره آینده مقاومت بعد از حافظ اسد بود، ولی شما در این باره چیزی نگفتید.
مقام معظم رهبری گفتند که دلیلش این است که من نگران آینده شما بعد از حافظ اسد نیستم. شما هم نگران نباشید، کسی که خواهد آمد بسیار بیشتر از پدرش از شما حمایت خواهند کرد.
این زمانی بود که بشار در فرانسه مشغول تحصیل بود. نه خود بشار و نه ما اصلاً به ذهنمان خطور نمیکرد که وی رئیسجمهور بعدی باشد، ولی رهبری در حقیقت سه پیشبینی کرده بود. نسخت عدم ریاست رفعت، دوم ریاست جمهوری بشار و سوم اینکه پسر از پدر بیشتر حامی مقاومت خواهد بود.
و واقعاً این اتفاق در عمل افتاد. امروز بشار اسد واقعاً ما را از پدرش بیشتر حمایت میکند.
مواردی را نیز در حمایتهای بیدریغ اسد مطرح کردند .
من هم در تأیید صحبت ایشان گفتم که شنیدهام بشار روی میزش عکس شما را گذاشته است.
این مطلب را که برای شیخالاسلام تعریف کردم، وی هم خاطرهای از آوردن بشار به ایران در زمانی که سفیر بود به این مضمون بیان کرد که در تأیید سخنان سید بود. بعد از اینکه بشار رئیسجمهور شد، ترتیبی اتخاذ شد که به ایران بیاید و با رهبری ملاقات داشته باشد. بعد از اینکه ملاقات تمام شد، من هم از رهبری پرسیدم بشار را چگونه دیدید، ایشان گفت نگران نباشید، وی بسیار بیشتر از پدرش حامی مقاومت خواهد بود.
بعد از استعفای منوچهر متکی از معاونت بینالملل مجمع تقریب مذاهب اسلامی، یکی از گزینههای معاونت بینالملل شیخالاسلام بود. آیتالله اراکی با وی صحبت کرده بود و وی طبق معمول که اهل استخاره بود، جواب منفی داد.
در جلسهای که نزد آیتالله اراکی بودم، از وی درباره معاونت بینالملل پرسیدم و ایشان همین را گفت که ما در مجموع به شیخالاسلام رسیدیم، ولی او قبول نکرد. به وی گفتم من شیخالاسلام را قانع میکنم. گفت، نه، او به شدت اهل استخاره است و در این باره هم استخاره کرده و بد آمده است. افراد زیادی با ایشان صحبت کردهاند و ما به گزینههای دیگری فکر میکنیم.
گفتم شما اجازه دهید من تا شب به شما اطلاع خواهم داد. آیتالله اراکی گفت اگر بتوانید وی را قانع کنید معجزه کردهاید و ما خیالمان راحت میشود.
بلافاصله تماس گرفتم. شیخالاسلام در جلسهای با موضوع فلسطین در سید خندان بود. گفتم الان میآیم. کار فوری دارم. قبول کرد و من از دفتر تقریب در خیابان طالقانی به دیدارش رفتم. وقتی رسیدم وقت نماز بود و مثل همیشه شیخ وضو گرفته و آماده نماز بود که خواستم موضوع را مطرح کنم. گفت اول نماز بخوانیم که فضیلت اول وقت را از دست ندهیم بعد صحبت میکنیم و با اصرار به من اقتدا کرد و جماعت دو نفره برگزار شد. در دعای قنوت از خدا خواستم موفق شوم که نظرش را برای پذیرش مسئولیت جلب کنم.
بعد از نماز به وی رو کردم و گفتم شما یک مورد را قبل از نماز یادت رفت. گفت چه چیزی؟ گفتم: استخاره. چرا قبل از اینکه نماز بخوانی، مثل همیشه استخاره نکردی که نماز بخوانی یا نخوانی. گفت سید، نماز فرق میکند، وظیفه شرعی و دینی است.
گفتم آفرین، پس انسان برای انجام تکلیف شرعی و دینی استخاره نمیکند. گفت درست است. گفتم پس چرا شما برای قبول مسئولیت معاونت بینالملل مجمع استخاره کردی؟ گفت «از کجا میدانید مسئولیت شرعی و دینی من است». گفتم «من ساعتی پیش نزد آیتالله اراکی بودم، وی گفت ما به تنها گزینهای که رسیدهایم شیخالاسلام است و چون او قبول نمیکند الان دو ماه است که پس از استعفای متکی، معاونت فعال نیست».
گفتم «روز قیامت برای هر دقیقهاش باید جواب پس دهی». گفت این را خودت از آیتالله اراکی شنیدی که گفت این مسئولیت ممحض در شیخ است؟ گفتم بله و خودش هم به شما خواهد گفت. شیخ لرزید. احساس کردم نرم شد. بعد کمی درباره استخاره از نظر شرعی با او صحبت کردم و خاطره زهرا مصطفوی، دختر امام خمینی(ره) را برای وی تعریف کردم که گفته بود، امام اهل استخاره نبود و من در طول ۵۰ سال زندگی با امام ندیدم ایشان استخاره کند.
گفتم «اگر پیرو خط امام هستی، امام این گونه بود». گفت سید من عوام هستم. بگذار عوام باقی بمانم و بعد از افراطهایش در استخاره کردن گفت و بعضی از موارد شگفتآوری که در نتیجه استخاره دیده بود.
دیدم نرم شده است. گفت «من امشب با همسرم در این باره صحبت میکنم و خبر میدهم. و من خوشحال از او جدا شدم و بلافاصله به آیتالله اراکی زنگ زدم و ماجرا را تعریف کردم. خیلی خوشحال شد. شب شیخ تماس گرفت و گفت با یک شرط قبول میکنم و در اولین فرصت ملاقاتی با آیتالله اراکی انجام شد و وی آن شرط را پذیرفت و بلافاصله حکم شیخالاسلام به عنوان معاون بینالملل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی صادر شد.
شیخالاسلام چند هفته پیش با من تماس گرفت و گفت معاونت بینالملل دانشگاه آزاد اسلامی را پذیرفته است و گفت تو تجربه کار با دانشگاه را داری. از من میخواست به ایران برگردم و در این معاونت به او کمک کنم که گفتم شرایط برای برگشت مهیا نیست. پیشنهاد کرد شعبهای از دانشگاه آزاد در آفریقای جنوبی تأسیس شود که گفتم در این زمینه مطالعه میکنم.
عصر روز گذشته تلاش کردم با واتساپ به ایشان زنگ بزنم. دو بار زنگ خورد، ولی تماس برقرار نشد.
من کرونا را ساخته تروریسم بیولوژیک آمریکا میدانم و اعتقاد دارم آمریکا بعد از ساخت این ویروس، آن را تقریباً همزمان در دو کشور که بیشترین تهدید برای آمریکا محسوب میشوند منتشر کرده است؛ چین و ایران.
در چین زودتر از وجود این ویروس مطلع شدند و بلافاصله مقابله با آن شروع شد و در ایران به هر دلیلی دیرتر متوجه شدند. وقتی وجود کرونا در قم کشف شد اعلام کردند که دو نفر در اثر این ویروس فوت کردهاند. معلوم میشود که این ویروس حداقل ۶ هفته قبل از مرگ این قربانیان یعنی تقریباً همزمان با چین در ایران شروع شده بوده که منجر به مرگ دو نفر بعد از ۶ هفته شده است.
اگر این تئوری درست باشد، همه قربانیان کرونا را باید شهدای توطئه تروریسم بیولوژیک آمریکا حساب کرد. از جمله حسین شیخالاسلام را که با توجه به اخلاص و تقوایی که در او سراغ داریم، مستحق این مقام بود.
با رفتن او سردار دیگری بر زمین افتاد، ولی «مردی اگر که افتاد از این قبیله غم نیست/