تاریخ انتشار۸ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۳۵
کد مطلب : 446286

تنها وحدت، می تواند رمز پیروزی مسلمین بر مشرکین باشد

به استضعاف کشیدن مسلمانان و نقض حقوق زنان و کودکان مسلمان در اقصی نقاط جهان غیر قابل اغماض بوده و باید به صورت منسجم و متحد از حقوق زنان و کودکان مظلوم مسلمان به ویژه فلسطینیان در مجامع بین المللی دفاع کرد.
تنها وحدت، می تواند رمز پیروزی مسلمین بر مشرکین باشد
به گزارش حوزه بین الملل خبرگزاری تقریب، موضوع فلسطین، رژیم اشغالگر قدس و کشتار انسان های بی گناه فلسطینی در این سرزمین که با هدف تشکیل دولت غاصب اسرائیل در منطقه صورت گرفته است یکی از مهم ترین مسائل در میان موضوعات مربوط به کشورهای اسلامی، جهان اسلام و خاورمیانه در دو قرن اخیر است.

همچنین در میان موضوعات مربوط به مناقشات بین المللی مسئله فلسطین و اسرائیل و مصوبات مربوط به این دو کشور در سازمان ملل متحّد از آغاز پیدایش آن تاکنون با داشتن بیش از 300 قطعنامه یکی از بخش های اعظم موضوعات این سازمان و قطعنامه های مجمع عمومی و شورای امنیت، در طول حیات 73 ساله ی آن بوده است.

اما متأسفانه علی رغم تلاش های جدی بسیاری از سازمان های ملی و بین المللی هوادار فلسطین، اسرائیل نه تنها اعتنایی به این قطعنامه ها نداشته بلکه همچنان به توسعه ی قلمرو خویش از طریق تخریب اراضی اعراب و نیز کشتار هزاران مرد و زن و کودک و نوجوان پرداخته چنان که اکنون با بیش از نیم قرن خونریزی و تجاوز و غصب و کشتار طرح موضوع فلسطین با توجه به نبود ضمانت اجرایی برای قطعنامه های سازمان ملل در مقابل اسرائیل با توجه به دخالت های دولت های بزرگ و زورگو از جمله آمریکا و سایر دول صهیونیستی از این سازمان چهره ای ناموفق و ناکارآمد ساخته که نه تنها موجب زیر سؤال بردن اعتبار این سازمان بلکه موجب انتفاع گسترده تر رژیم صهیونیستی گشته است، چنان که این موضوع حتّی باعث تعجب یکی از کارگزاران اسبق این سازمان «برایان اوکهارت» نیز می گردد.

وی می گوید: «در جوّ خوش باورانه ی ما تصور بر این بود که راه حل مسئله ی فلسطین، توسعه و پیشرفت سازمان ملل را از سال 1948 تاکنون تحت شعاع خود قرار می دهد. در حالی که این موضوع تصور عمومی را نسبت به سازمان ملل تغییر داده و بیش از هر موضوع دیگری به حیثیت و اعتبار آن لطمه زده است»
اکنون جای این سوال باقی است که چگونه دولت غاصب اسرائیل و رژیم اشغالگر قدس توانست با استفاده از چراغ سبز قدرت های بزرگ جهانی با سرعتی کم تر از 70 سال دست به چنین جنایات مخوف و تجاوزات آشکار بین المللی در مقابل چشم جهانیان بزند، در حالی که تعداد یهودیان ساکن در سرزمین فلسطین تا پیش از سال 1882 تنها هشت هزار نفر بوده است؟

 ناگفته پیداست که نقش مهاجرت یهودیان و تحقق دروغین وعده ی الهی و بازگشت به سرزمین پدری و تشکیل موطن یهود در اورشلیم در این مهم نه تنها بی تأثیر نبوده بلکه نقش اصلی را داشته است.که البته این موضوع گرچه به ظاهر از سال 1987 توسط صهیونیست ها در کنگره ی بال در سوئیس رقم خورد اما زمینه های پیدایش آن به مدت ها قبل توسط انجمن صهیون حیات و رهبر فکری آن تئودور هرتزل بر می گشت.3

و سال ها بعد در 1917 با فروپاشی امپراطوری عثمانی و اشغال سرزمین فلسطین توسط دولت انگلیس به صدور اعلامیه بالفور و موافقت این دولت با تأسیس کانون ملی یهود در فلسطین انجامید و همین اعلامیه بود که پس از صدور آن و استقرار کامل قیمومیت انگلستان در فلسطین، زمینه برای تبدیل فلسطین به موطن اصلی و ملی یهودیان را فراهم کرد.

در واقع اعلامیه بالفور مهم ترین برگ برنده ی دولت انگلیس در جهت حفظ منافع استکباری خود در منطقه بود و به نوعی این اعلامیه سبب حذف فلسطین از حیطه و محدوده های مرزهای حکومتی آینده عرب و تقدیم این حقوق به صهیونیست ها و در نتیجه تبدیل فلسطین به موطن ملی یهودیان بود.

و علی رغم مخالفت اعراب با سلطه ی انگلیس و برنامه های مستعمره سازی صهیونیست ها و هم پیدایش دولت یهودی پس از رفع قیمومیت انگلیس و نیز پیدایش زمینه ی درگیری ها و خونریزی ها و قیام های مسلحانه از طرف مسلمانان فلسطین علیه یهودیان روند مهاجرت یهودیان هم چنان ادامه یافت تا جائی که سبب نارضایتی گسترده تر اعراب گشت و پرواضح که تلاش های دولت انگلیس در جهت یهودی کردن فلسطین و تحلیل بردن موجودیت اعراب در این میان آشکار بود و آگاهی اسلامی موجب برخاستن جریان های جهادی چون شیخ عزالدین قسّام در درون حکومت اسلامی موجب ریشه دار شدن این آگاهی در بین توده های فلسطینی و مردمی گشت، چنان که با شهادت شیخ عزالدین قسام مقدمات برافروختن شعله های انقلاب فلسطین در سال های 1976 و 1977 ایجادشد. 4 و همین امر موجب شد تا دولت انگلیس به دنبال عجز خویش دریافتن راه حل منازعات موجود بین فلسطینیان و یهودیان موضوع آینده ی  فلسطین را به سازمان نوپای ملل متحد که خود سازمانی جهت حفظ صلح و امنیت بین المللی و در پاسخ به عواقب مصیبت بار دو جنگ جهانی بود و در 26 ژوئن 1945 تشکیل شد؛ ارجاع دهد.

و بعدها سازمان ملل متحد از طریق مجمع عمومی جلسات متعددی را با موضوع رفع مسأله فلسطین برگزار کرد و کمیته ی مخصوص ملل متحد ویژه فلسطین را در 1947 تشکیل داد.

 متاسفانه باید اذعان کرد علی رغم بیش از شش دهه که از واگذاری موضوع فلسطین به سازمان ملل متحد می گذرد و علی رغم صدور بسیاری از قطعنامه هایی که توسط این سازمان صورت گرفته شده عملاً توسط برخی از قطعنامه های 6 این سازمان مشروعیت دولت اسرائیل اعلام و 56% از سرزمین فلسطین به اشغال قانونی اسرائیل درآمد. به علاوه سهم یهودیان از دشت های ساحلی و سایر سرزمین های حاصلخیز تشکیل می شد، در حالی که آن ها فقط 30% جمعیت فلسطین را تشکیل می دادند و کم تر از 6% سرزمین اشغالی را در اختیار خود داشتند و براساس قطعنامه 181 سازمان ملل فقط بخش های کوهستانی و مناطق غیر قابل کشت و زرع به مردم فلسطین تعلق گرفت. 7 و علی رغم عدم قبول و ردّ اعتبار حقوقی این قطعنامه ها توسط بسیاری از حقوقدانان برجسته ی  بین المللی و نیز اعتراضات و انتقادات بی شمار ایشان این قبیل قطعنامه ها هنوز هم از طرف رژیم غاصب مورد اعمال در فلسطین اشغالی می باشد.

 باید گفت، علاوه بر قطعنامه ی 181 تاکنون قطعنامه های متعددی در سازمان ملل متحد صادر گشته اما متأسفانه هیچ یک نتوانسته کوچک ترین مانعی بر سر راه مشکلات پیش آمده در فلسطین اشغالی توسط رژیم اشغالگر قدس باشد چرا که عملکرد این رژیم در طول سالیان گذشته نه تنها بر کشتار دیر یاسین که طی آن 250 نفر از فلسطینی ها به دست گروه های یهودی قتل عام شدند بلکه به دنبال اعلام تأسیس کشور اسرائیل ارتش کشورهای عرب از جمله لبنان و سوریه و عراق و اردن و مصر را وارد جنگی کرد به نام جنگ اول اعراب و اسرائیل در سال 1948 که همان موجب درگیری های بعدی میان اعراب و اسرائیل در سال های بعد( 1956، 1967 و 1973) گردید. نکته ی حائز اهمیت این که در طی جنگ های 1948 تا 50 میلادی، صهیونیست ها 70% از اراضی تحت مالکیت فلسطینی ها را غصب کردند.8

چنان که ملاحظه می شود با تشکیل دولت اسرائیل مسأله ارعاب و ترور اعراب فلسطینی نه تنها کم نشد بلکه گسترش یافت چنان که در زمان امضاء قرارداد آتش بس در سال 1949 حدود 700 هزار عرب از ترس جان منطقه را ترک کردند و همین امر موجب پیدایش قطعنامه ی 194 مجمع عمومی سازمان ملل بود در مورد بازگشت آوارگان فلسطینی که متأسفانه این قطعنامه نیز هرگز اجرایی نشد و رژیم اشغالگر قدس تا سال 1953، 161 دهکده ی عربی را با خاک یکسان کرد.9

و اگرچه پس از این قطعنامه سازمان ملل به ناچار آژانس بین المللی امداد پناهندگان فلسطینی را در 1949 تأسیس کرد و حتی بیش از 49 قطعنامه با محتوای مشابه صادر کرد، اما اسرائیل غاصب هیچ یک از قراردادها را نپذیرفت و بلکه در 1967 با هواپیمای خود به مصر حمله کرد و حتی با ورود دو کشور اردن و سوریه به جنگ با اسرائیل (جنگ های شش روزه) این رژیم اشغالگر توانست سرزمین های بیشتری از جمله کرانه ی باختری  رود اردن، نوار غزه، سحرای سینا و بلندی های جولان را به اشغال خویش درآورد.10و از این تاریخ (2002) به بعد با ساختن شهرک های صهیونیست نشین (18 شهرک) در نوار غزه، اسرائیل توانست بر پهنه ی سرزمین های تحت اشغال خود تا سال 2006 با جمعیتی حدود 476 هزار نفر بیفزاید (144 شهرک).

و اگرچه سازمان ملل در نوامبر 1967 در شورای امنیت قطعنامه ی طرح صلح جامع را صادر کرد و بر غیر قانونی بودن تصرف زمین های فلسطینی به وسیله ی جنگ اذعان و نیاز به استقرار صلحی پایدار را تأکید کرد اما هم چنان با مسکوت ماندن موجودیت فلسطین در این قطعنامه و ذکر کلمه ی آوارگان در آن و نیز عدم اشاره به خروج اسرائیل از مناطق اشغالی سال های 1948 این قطعنامه در واقع به مفهوم تصدیق و تأیید اشغال سرزمین های فلسطین توسط رژیم صهیونیستی است تا پیش از 1967 و این وضعیت نتوانست هیچ کمکی کند به بیش از 5/1 میلیون نفر از مردم بی گناه فلسطین که خانه و سرزمین خویش را از دست داده و آواره شده اند.11

باید گفت سرنوشت سایر قطعنامه های صادر شده از طرف سازمان ملل نیز تاکنون محتوم به بی اثری بوده است و در این زمینه اشاره می توان کرد به برخی از آن ها از جمله قطعنامه های 338 شورای امنیت در سال 1973 که همین قطعنامه منجر به عقد پیمان کمپ دیوید در سال 1978 و پذیرش اسرائیل از جانب مصرشد هم چنین سازمان آزادی بخش فلسطین با تغییر استراتژی خود و به منظور حل و فصل منازعه گرایش خود از تغییر مبارزات مسلحانه به سمت مذاکرات سیاسی را آشکار نمود و پر واضح که در این مذاکرات نقش دولت مستکبر آمریکا و سیر وتوی قطعنامه های شورای امنیت توسط این کشور به نفع اسرائیل که از سال 1973 آغاز و در سال 1982 به دنبال حمله ی اسرائیل به جنوب لبنان و کشتار مردم بی دفاع  به یک تراژدی هولناک انسانی تبدیل شده بود و در 1988 با پنج بار وتوی آمریکا انتفاضه اول در فلسطین اشغالی به راه افتاده بود عملاً بسته شد و حتی صدور قطعنامه های 508 و 509 نیز که تنها فرمان آتش بس و عقب نشینی اسرائیل به مرزهای خود در آن اعلام شده بود بی فایده بود.2و حتی قطعنامه ی 605 نیز به همین سرنوشت دچار شد.

باید گفت که رویکرد سازمان ملل در طی دهه های 80 و 90 با توجه به نقض مکرر آن توسط اسرائیل جدیّت خود را از دست داده و علی رغم صدور 605 قطعنامه در دهه ی 90 از هنگام پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی تا پیش از شروع انتفاضه دوم مسأله فلسطین تنها درصد کوچکی از توجه و فعالیت های سازمان ملل متحّد را به خود اختصاص داده و حتی با توجه به اقدامات آریل شارون در سال 2000 و ورود وی به محوطه ی حرم شریف قدس و صدور قطعنامه های بیشتر در سازمان ملل قطعنامه ( 1322،1402،1405) عملاً این قطعنامه ها که اکثراً مبتنی بر الف: درخواست آتش بس از طرفین و توقف درگیری ها ب: درخواست از طرفین برای اجرای قطعنامه های پیشین سازمان ملل (242 و 338) بود هرگز نتوانسته ضمانت اجرایی داشته و اقدام جدی از طرف سازمان ملل متحد باشد.

علاوه بر نکته فوق، عدم شفافیت و عدم تصریح قطعنامه ها مبنی بر جنایات رژیم اشغالگر قدس و از طرف دیگر حق وتوی کشورهای بزرگ از جمله کشور زورگوی آمریکا که تاکنون با بیش از 45% وتو انجام گرفته مانعی بزرگ بوده در راه به ثمر نشستن قطعنامه ها به نفع ملت محروم و زجر کشیده ی فلسطین و چنان که می بینیم هم چنان سیر اشغال اراضی فلسطین و کشتار مردم محروم و بی گناه آن صعودی است و شمار کثیر آوارگان اعم از زن و مرد و کودک و پیر و جوان خود نشان دهنده ی روح چپاولگر و خوی وحشی دولت اشغالگر قدس و یادآور این سؤال که عاقبت با استفاده از کدامین شیوه و حربه ی بین المللی و قانونی باید جلوی این جنایات بی رویه را گرفت؟

چه باید کرد؟
شاید بتوان گفت این مهم ترین سؤالی است که نه تنها ملت فلسطین بلکه همه ی ملت های مسلمان و نیز دولت های مسلمان باید از خویش بپرسند. واقعاً اگر ما بپذیریم، که می پذیریم قدس پاره ای از وجود کشورهای اسلامی و بلکه اولین قبله ی مسلمین جهان و سرزمین وحی است و محل سکونت بسیاری از پیامبران، پس آن گاه باید پذیرفت که هر بی حرمتی که بر قدس شریف اعمال می شود گویی بر قلب همه ی مسلمانان جراحتی عظیم وارد شده است پس آیا جز در سایه ی وحدت و اخوت و یگانگی و همراهی و بصیرت می توان از شرّ دشمنان قدس شریف که همانا دشمنان اسلام و مسلمین هستند خلاص شد؟ آیا جز این است که تنها با وحدت و چنگ زدن به ریسمان الهی است که می توان از شرّ بدی ها و کاستی ها نجات یافت؟ (وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ)

باید پذیرفت که هر ظلم و ستمی که تاکنون بر مسلمانان جهان رفته در سایه ی ایجاد تفرقه و چند دستگی و تأکید بر تفاوتهای قومی و فرهنگی و سیاسی و نژادی ایشان بوده و بس در حالی که همین تفاوت ها در سایه ی اتحّاد می تواند نه تنها تهدید بلکه فرصت باشد جهت رشد و آگاهی بیشتر این گونه جوامع و یقیناً در جهت ایجاد تقریب بیشتر امت اسلامی و مقابله با خشونت و افراطگرایی، باید از طریق آموزش در خانواده، مدرسه، جامعه و رسانه ها از شکل گیری تنفرهای قومی، نژادی، مذهبی و سیاسی در ذهن افراد پیشگیری نمود.

یقیناً به استضعاف کشیدن مسلمانان و نقض حقوق زنان و کودکان مسلمان در اقصی نقاط جهان غیر قابل اغماض بوده و باید به صورت منسجم و متحد از حقوق زنان و کودکان مظلوم مسلمان به ویژه فلسطینیان در مجامع بین المللی دفاع کرد.حق تعیین سرنوشت به عنوان حق مهم بشر باید برای همه ی فلسطینی ها توسط همه ی کشورهای جهان و مجامع بین المللی به رسمیت شناخته شود و پیگیری لازم برای تضمین این حق از طریق تحقق حق بازگشت و برگزاری یک همه پرسی با مشارکت تمام فلسطینیان به عمل آید.

یهودی سازی بیت المقدس و از بین بردن آثار تاریخی و فرهنگی و مقدسات اسلامی و مسیحی و تهدیدات مکرر علیه مسجد الاقصی، نابودی میراث ملموس و ناملموس فرهنگی است که همه ی انسانها حق بر حفظ آن دارند. لذا مجامع بین المللی باید ضمن توجه به این حق، از نقض آن پیشگیری کنند.احصاء صور میراث ناملموس امت اسلامی در راستای حفظ اصالت و تمامیت میراث نبوی موجب تقریب وحدت امت اسلامی و صلح جهانی خواهد بود که باید ساز و کار مناسب با آن پیش بینی شود.12
  •  
 به عنوان آخرین راهکار به نظر می رسد، زمان آن فرا رسیده که کلیه ی کشورهای اسلامی و ملّت های مسلمان وحدت را از جنبه ی گفتمانی آن خارج و به جنبه ی کرداری و رفتاری نزدیک و از طریق وحدت عمل و انضباط رویه و نظم در پیروی از ولایت و رهبری، دشمن شناسی کنند و با اتحاد و ایمان دسترسی یابند به آن چه در آرزوی آن بیش از چندین دهه به سر برده اند، یعنی آزادی قدس شریف و عزت همه ی مسلمین جهان.

پانویس ها:
سعیدی نژاد، مسأله فلسطین، سازمان ملل و ایالت متحده آمریکا، ص 142
سروش نژاد، دیپلماسی اشغال، ص 7
موسوی، حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین، ص 106 – 107
رک: خسروشاهی، حرکت اسلامی فلسطین، ص 63 – 64
موسوی، حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین، ص 126
قطعنامه 181 مجمع عمومی معروف به قطعنامه تقسیم
رک: موسوی، حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین، ص133 -134 ،صفاتاج. دانشنامه فلسطین، ج 1، ص 602
رک: سروش نژاد، دیپلماسی اشغال، ص 8
موسوی، حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین، ص 150
موسوی، حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین، ص 138-139
سعیدی نژاد، مسأله فلسطین ص 148
بندهایی از بیانه پایانی کمیته ی بانوان مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در کنفرانس سی و سوم وحدت 1398 تهران.
 
اداره کل امور بانوان مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی؛ شهین کربلایی
 

 
 
https://taghribnews.com/vdch6-nk-23nkid.tft2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی