تاریخ انتشار۱۴ تير ۱۳۹۷ ساعت ۲۰:۵۴
کد مطلب : 341198
حاج احمد از آغاز تا بی نهایت؛

سردار متوسلیان؛ «کاک احمد» اهل سنت/حاج احمد؛از فتح قلب‌ها تا فتح مرزها

«حیدر رزمندگان»؛ مختصات شخصیتی یکی از سرداران سپاه پاسداران است که در 14 تیر سال 1361 به دست عوامل رژیم صهونیستی ربوده شد.
سردار متوسلیان؛ «کاک احمد» اهل سنت/حاج احمد؛از فتح قلب‌ها تا فتح مرزها
مریم عاقلی-خبرگزاری تقریب: سردار جاویدالاثر احمد متوسلیان  که در سالهای ابتدایی جنگ پس از فتح کردستانات و فتح خرمشهر، راهی سوریه شد، در جاده برباره به همراه سه همرزم دیگرش به اسارت درآمد وتاکنون نیز خبر موثقی از سرنوشت آنها در دست نیست.
 
گرچه احمد متوسلیان را بیشتر به «فاتح خونین شهر» می شناسند اما او به واسطه دو سال حضور مداوم در منطقه کردستان در اوج حضور تخریبی کوموله و دموکراتها در سالهای 58 تا 60 و رابطه گرم و صمیمی با اهل تسنن این منطقه بین اهالی مریوان، سنندج، بانه و دزلی و ...به «کاک احمد» معروف شد و هنوز با گذشت 34 سال از غیبت او، عکس رنگ و رو رفته ای از سالهای دورِ حاج احمد، بر خانه بومیان کردستان جا خوش کرده است.
 
زمانی که دزلی یکی از مقرهای اصلی ضدانقلاب به دست نیروهای احمد متوسلیان فتح شد، او تنها یک تاکید ویژه به نیروهای خود داشت؛ «حواستان باشد؛ ما امروز با کفر می جنگیم نه با کرد»؛ این حساسیت های حاج احمد نسبت به برداران اهل سنت و جلوگیری از سواستفاده دشمن از تفاوت های مذهبی و همچنین یارگیری از بومیان کرد اهل سنت منطقه برای مقابله با ضدانقلاب باعث شده بود، مردمان کرد و اهل سنت، حاج احمد را طور دیگری دوست داشته باشند.
مجتبی عسکری از همرزمان حاج احمد در کردستان در گفتگو با شاهد یاران روایت جالبی را از نوع تعامل حاج احمد با اهل تسنن بازگو می کند: «ماموستا شیرزادی تعریف میکرد در دوران دفاع مقدس سردار جاویدالاثر احمد متوسلیان خطاب به ماموستای روستای خان شیخان با صدای رسا گفت که حاج ماموستا به مردم بگو که هیچ نگران نباشند. دشمنان ابتدا باید از روی جنازه‌ی ما پاسدارها رد بشوند تا دستشان به مردم برسد و هیچ نهراسید که سپاه خدا نگه‌دار شماست. حاجی بعد از عملیات فتح‌المبین به مریوان برگشت. بعد از اتمام صحبت های حاج احمد با هم جایی می‌رفتیم که من از او سؤال کردم چرا اسم تیپ را گذاشتی تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله(ص)؟ گفت: یک دلیلش این است که من به حضرت رسول ارادت و علاقه زیادی دارم. دلیل دیگر اینکه ما در کردستان عملیات محمد رسول‌الله (ص)را انجام دادیم، دلیل سوم؛ عامل پیوند بین شیعه و «اهل تسنن» پیامبر است.»
 
یکی دیگر از همرزمان به نام سیف‌الله منتظری در مصاحبه با شاهد یاران می گوید: « زمانى كــه حاج احمد و نيروهايش را از ســقز بيرون كرده بودند، اين‌ها يك عده كرد هم با خودشان آورده بودند؛ به آن‌هــا پيش‌مرگ مى‌گفتند.  يكى از اين كردها، ماموستاى همان‌جا بــود. ما در بخش اعزام نيرو، نماز جماعت بر پا می‌كرديم. یك روز حاج احمد، پيش‌نماز بود، يك روز آن ماموستا. اوايل ما با اكراه به آن ماموستا اقتدا مى‌كرديم. حاج احمد در جلسات خصوصی می‌گفت: نمازتان را بخوانيد، نگران نباشيد. تنها چيزی كه ما الان نياز داريم، وحدت نيروهاست؛  آن زمان دولت بازرگان دنبال تفرقه‌افكنى بود. هيئت حل اختلاف كه به آن‌جا آمد، تفرقه‌ها بيشتر نمود پيدا كــرد. اما با اين‌حال حاج احمد ايــن حركت را انجام داد. وقتی يك ماموستا ببيند كه يك شيعه چه احترامی بــه او و نيروهايش می‌گذارد، خواه ناخواه تفكرات او عوض می‌شود.»
 
محشر وداع حاج احمد از مریوان
پس از کسب موفقیت های پی در پی حاج احمد و یارانش در غرب، محسن رضایی از او خواست تا تیپی را در جنوب تشکیل دهد.
بالاخره پس از انجام مراحل موردنظر و انتخاب افراد توسط حاج احمد برای انتقال به جنوب و تشکیل تیپ روز پنج شنبه بیست و چهارم دی ماه سال 1360، موعد سفر احمد متوسلیان و یارانش از مریوان و پاوه بود. محشر عجیبی در مریوان به پا شده بود؛ مردم شهر از شنیدن خبر عزیمت حاج احمد به جنوب، عمیقا ناراحت و ناراضی بودند. صبح روز حرکت حاج احمد جمع زیادی از اهالی مریوان جلوی مقر سپاه آمده و با اصرار و التماس عجیبی از حاج احمد یا به قول خودشان کاک احمد می خواستند که در مریوان بماند و به این سفر نرود.

در بخشی از کتاب خاطرات همرزمان با عنوان «می خواهم با تو باشم» آمده است:
«حاجی که از دیدن بی قراری مردم، خودش هم به شدت متاثر شده بود، در حالی که گریه می کرد و اشکل می ریخت، به میانشان رفت و به زحمت آنها را آرام کرد. سپس سخنرانی کوتاهی برای آنها کرد و گفت: مردم مریوان! همه شما عزیزان، از زن و مرد، خوهرها و برادرهای من هستید، هر جا که برم و هر جا که باشم، به یاد شما هستم. اگر به اختیار خودم بود، دوست داشتم همیشه در کن ار شما بمونم. اما به خاطر اطاعت از امر ولایت، ناچارم راهی این سفر بشم. با این حال، به شما قول می دهم که در اولین فرصت ممکن به خواست خدا به مریوان برگردم.
بدین ترتیب، حاج احمد و همراهانش در میان باران اشک بازماندگان و مردم شهر، مریوان را به سمت جنوب ترک کردند.»
 
از سوی دیگر این نوع رفتار وحدت بخش سردار متوسلیان با اهل تسنن در زمان حضور او و یارانش در سوریه و لبنان نیز نمود پررنگی داشت؛ حاج احمد در آخرین مصاحبه خود در سوریه به خوبی این نوع منظومه فکری را تبیین می کند: «مردم لبنان، سوریه و فلسطین به طور کلی از کمک کشورهای پایداری قطع امید کرده بودند و مرجعشان را نیروی ایران میدانستند و همین الان هم معتقدند که تنها نیرویی که میتواند آنها را از این ذلت نجات دهد نیروی ایرانی است. و ما در نماز وحدتی که با برادران سنی خواندیم به این نتیجه رسیدیم که اینها هم کاملا وجود ما را در آنجا لازم میدانند و همانطور در شهرهای لبنان مثل بیروت، البکر و غیره که مردم شیعه از مدتها پیش در انتظار ورود نیروهای جمهوری اسلامی بودند.»
 
ایدئولوژی کاک احمد
امروز نیز سالگرد اسارت فرمانده ای است که مرزهای وحدت بین شیعه و سنی را در مرزهای کشور و مرزهای جهان اسلام تغییر داد و معتقد بود هرکجا که گوینده لااله الا الله هست، همان جا مرز اسلامی ماست.
 
پس از عملیات درخشان فتح المبین و فتح خرمشهر به دست سردار متوسلیان، او در اواخر خرداد ۱۳۶۱ در مأموریتی به همراه هیأتی رسمی از مسئولین سیاسی-نظامی ایران راهی سوریه شد تا راه‌های مساعدت به مردم لبنان علیه حمله و اشغالگری اسرائیل را بررسی کند؛ وقتی در ۱۴ تیر ۱۳۶۱، اتومبیل سفارت که به سمت بیروت در حرکت بود، توسط فالانژیست‌ها متوقف و توسط نیروهایی اسرائیل ربوده و گروگان گرفته شدند و تا امروز هیچ خبری از سه دیپلمات و سردار رشید اسلامی فرمانده لشکر محمد رسول الله در دست نیست.
 
https://taghribnews.com/vdcdnf0sjyt0of6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی