>> علی نصیریان: پدری کردن را از پدرم آموختم بوی پیراهن یوسف تاریخ انقضا ندارد | خبرگزاری تقریب (TNA)
تاریخ انتشار۷ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۵:۵۹
کد مطلب : 494415

علی نصیریان: پدری کردن را از پدرم آموختم/ بوی پیراهن یوسف تاریخ انقضا ندارد

علی نصیریان گفت: توصیف این‌که در زمان اجرای نقش پدر شهیدی که سال‌ها چشم‌انتظار فرزندش نشسته، چه حسی داشتم اصلا امکان‌پذیر نیست.
علی نصیریان: پدری کردن را از پدرم آموختم/ بوی پیراهن یوسف تاریخ انقضا ندارد
علی نصیریان استاد سپیدموی سینمای ایران در آستانه روز پدر با روزنامه جام جم گفت‌وگویی داشته است که مهمترین بخش‌های آن در ادامه آمده است.
بوی پیراهن یوسف تاریخ انقضا ندارد
سال‌های زیادی از ساخت بوی پیراهن یوسف می‌گذرد و خیلی از جزئیات این فیلم را به خاطر مرور زمان فراموش کرده‌ام اما خلوص و صمیمیتی در آن اثر بود که مثال‌زدنی است. همه عوامل با علاقه و صادقانه در ساخت آن تلاش کردند و ماحصلش هم شد فیلمی که تاریخ انقضا ندارد.
به‌طورکلی حس و حال یک بازیگر در زمان ایفای یک نقش چندان وصف‌شدنی نیست. دایی‌غفور شهادت پسرش را باور نداشت و من توانستم این پدر را درک و تمام دردهایش را باور کنم. چون برای هر پدری از دست دادن فرزند درد بزرگی است. او در انتظار فرزندش بود و حتی این انتظار باعث شده بود که عده‌ای او را متوهم و مجنون قلمداد کنند.
حاتمی‌کیا یک راننده تاکسی فرودگاه را به من معرفی کرد و من قبل از شروع بازی یک روز کنار ایشان در تاکسی نشستم و در حین دور زدن شهر با هم گپ زدیم. همین گپ‌زدن به من کمک کردن حس‌وحال یک راننده تاکسی را در مواجهه با مسافرانش بهتر درک کنم.
حاتمی‌کیا به بازیگرش کاملا آزادی‌عمل می‌دهد جز در مواردی که اقتضای کار کارگردان است و باید یک‌سری نکات را به بازیگر یادآوری شود. هیچ‌وقت به بازیگر نمی‌گوید چه کار بکند، چه کار نکن و به نظرم خلق یک موقعیت و درآوردن حس‌وحال یک شخصیت کار خود بازیگر است.
توصیف این‌که در زمان اجرای نقش پدر شهیدی که سال‌ها چشم‌انتظار فرزندش نشسته، چه حسی داشتم اصلا امکان‌پذیر نیست. کلا توصیف اجرای هیچ نقشی ممکن نیست. من نمی‌توانم به زبان بگویم که یک پدر در این موقعیت چه حالی دارد. چه می‌تواند باشد جز حال غریب تأثر، غم و خالی شدن از درون که فقط خود آن پدر می‌تواند درکش کند.
خدا بیامرزد عزت ا... انتظامی را. یک‌بار از او سؤال کردند فلان نقش را چطور بازی کردید؟ و او جواب داد نمی‌دانم! واقعا هم راست می‌گفت. به این خاطر که وقتی یک بازیگر در موقعیت خلق یک شخصیت برمی‌آید، حسی در او به وجود می‌آید که قابل توصیف نیست.
پدری کردن را از پدرم آموختم
خودم پدر هستم و پدری داشتم بسیار مذهبی و اهل ذوق. منزل ما در میدان شاپور بود و محرم که می‌شد، گروه‌های تعزیه زیادی به محله ما می‌آمدند. پدرم مرا با خود به تماشای تعزیه می‌برد و حس و حالی داشت که هرگز فراموش نمی‌کنم. من پدرم را دیدم و درک کردم و تمام رفتارش تجربه‌ای شد برای پدری کردن خودم و پدری کردن در نقش‌های مختلفی که هرچند باهم بسیار متفاوت بودند اما همگی برای فرزندان‌شان و به‌پای فرزندشان می‌ایستادند.
آرزویم خدمت به این مردم قدرشناس و عزیز است 
بوی پیراهن یوسف ازنظر من تداعی‌کننده مفهوم امید بود و این‌که انسان در هر شرایطی با امید زنده است. به‌قول‌معروف، مرگ انسان زمانی فرامی‌رسد که امیدش را از دست بدهد.
زندگی امروز خیلی دشوار است. در روزگار بیماری و گرفتاری، نمی‌توان به کسی که امکان خرید حتی یک بسته ماسک یا مواد ضدعفونی‌کننده را ندارد و شرایط کاری‌اش هم با کسادی مواجه شده، گفت چرا ناامیدی؟! خیلی از مردم الان محتاج نان شب‌شان هستند و نمی‌شود با تلقین، واقعیت‌های زندگی را وارونه جلوه داد. واقعیت‌های زندگی با شعارهای اخلاقی خیلی متفاوت است اما به‌هرحال اگر امید نداشته باشیم چه کنیم؟
آرزو و دغدغه من خدمت به این مردم قدرشناس و عزیز است اما در فضای فعلی در منزل هستم و بنا بر توصیه پزشکان و برای کمک به کادر درمان فکر می‌کنم تا جایی که ممکن است هرقدر در خانه بمانیم و نکات بهداشتی را رعایت کنیم، بهتر است.
هر بار که خبر درگذشت همکارانم و مردم را به‌واسطه ابتلا به این بیماری می‌شنوم بسیار مکدر می‌شوم و امیدوارم هر چه زودتر سایه این ویروس از تمام جهان پاک شود اما درمجموع باید بگویم برای من نظم مساله مهمی است و همواره سعی کرده‌ام به آن پایبند باشم.
به همین علت هیچ‌وقت به یاد ندارم که دو یا سه کار را باهم انجام داده باشم و البته الان دیگر آن‌قدرها هم‌توان ندارم که بخواهم زیاد کارکنم. زود خسته می‌شوم و درنهایت این‌که من کارهایم را انجام داده‌ام. اگر گاهی کاری هم از من می‌بینید به‌خاطر عشق است، عشق به هنر و فرهنگ و این مردم که همیشه با من بوده و تا همیشه هست.
https://taghribnews.com/vdceze8enjh8oei.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی