روزنامه اعتماد در یادداشتی آورد: به نظر میرسد، بیماری همهگیر کووید ۱۹ شرایط عینی و ضروری برای مدرسهمحوری در کشور را فراهم کرده و آموزش و پرورش با دادههای برآمده از ستاد مبارزه با کرونا میتواند سه منطقه سفید و زرد و قرمز را مشخص کرده و اختیار را به مدرسهها بسپارد و بدون دخالت در روشها، پایشِ عملکرد آنها را به عهده گیرد.
اشتراک گذاری :
محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزشی،آورده است: این روزها گفت و شنود درباره سناریوهای گوناگون آغاز سال آموزشی در رسانهها، به ویژه صدا و سیما، داغِ داغ است. وزیر آموزش و پرورش سرسختانه بر بازگشایی مدرسهها از ۱۵ شهریور پای میفشارد و از دستهبندی مدرسهها در منطقههای سفید و زرد و قرمز سخن میگوید و همچنان بر طبل بهرهگیری اجباری از پیامرسان «شاد» در همه کشور و در همه مدرسهها میکوبد و البته در پی آن است که سرنوشت بیش از ۷۰۰ منطقه آموزشی و ۱۴ میلیون دانشآموز و ۱۱۲ هزار مدرسه و یک میلیون کادر آموزشی و... را در اتاقهای در بسته ساختمان قرنی تعیین کند. اما آیا این کار شدنی است؟ آیا وزارتخانهای با زیرساختهای نامناسب و گرفتاریهای بنیادینِ چند دههای، کمبود شدید نیرو، درگیری با کسری بودجه باورنکردنی و ... میتواند از پسِ دشواریهای آموزشی برآمده از بیماری کووید ۱۹ برآید؟ آیا یکشبه و یک ماه و یکساله میتوان انتظار داشت که شکافِ آسیبزای بیاعتمادی و عملیاتی میانِ صف (معلمان و نیروهای درون مدرسه) و ستاد (سیاستگذاران، تصمیمگیران و مدیران اجرایی ارشد و میانی) را پر کرد؟ و ... البته از این دست پرسشها فراوان و پاسخها نیز کم و بیش آماده و آشکارند! بیگمان ۱۴ میلیون دانشآموز و ۱۱۲ هزار مدرسه و ارایه خدمات آموزشی به آنها کار چندان آسانی نیست. گوناگونیهای جغرافیایی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، منطقهای و... کارآیی این ساختار تمرکزگرا را به شدت کاهش داده و عملکرد آن را با آشفتگیهای بنیانکنی روبرو کرده است که ناکارآمدی بخشنامهها و بیتوجهی به دستورهای بالادستی، به دلیل فاصله تصمیمهای گرفتهشده با واقعیتهای موجود در مدرسه و کلاس و منطقههای آموزشی و نیازهای واقعی و ضروری دانشآموزان و آموزگاران و خودِ آموزش، آسیبزاترین پیامد این تمرکز است.
اما چه میشود کرد؟ در سندهای بالادستی مانند سند تحول بنیادین و سند برنامه درسی، بر مدرسهمحوری بسیار تاکید شده است. امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرو در آموزش، دولت تنها سیاستگذار در سطح کلان است و پس از آن، نهادی نظارتی در اجرای آن سیاستها به شمار میآید. برنامهریزیهای خردتر در منطقه و جزییتر آن در مدرسهها انجام و پیگیری میشوند. این تقسیم کار در سطح سیاستگذاری تا اجرا جلوی هدررفت منابع و زمان را گرفته و برنامهها را به نیازهای واقعی و ضروری مدرسه و دانشآموز نزدیک و نزدیکتر میکند. خوشبختانه تجربه هفتههای نخستِ تعطیلی مدرسه در دوران کرونا راهکارهای عملی و سودمندی را برای آموزش ما پدیدآورد؛ گرچه با ورود پیامرسان شاد و تاکیدهای دستوری و نابجا برای استفاده از آن، اندکی این تجربه را دچار دستاندازهایی کرد اما در آخر، تجربههای اندوختهشده در این زمینه، توانست سال آموزشی را بهطور نسبی به خوبی و خوشی به پایان رساند.
به نظر میرسد بیماری همهگیر کووید ۱۹ شرایط عینی و ضروری برای مدرسهمحوری در کشور را فراهم کرده و آموزش و پرورش با دادههای برآمده از ستاد مبارزه با کرونا میتواند سه منطقه سفید و زرد و قرمز را مشخص کرده و اختیار را به مدرسهها بسپارد و بدون دخالت در روشها، پایشِ عملکرد آنها را به عهده گیرد. با این کار هم فشار کمرشکن ۱۴ میلیون دانشآموز از گُرده ناتوان دولت و وزارتخانه برداشته میشود و هم برنامههای مدرسه متناسب با امکانات و تواناییها و نیازهای دانشآموزان و آموزگاران اجرایی میشود. در این میان نباید فراموش کرد که وظیفه اصلی وزارتخانه، فراهمکردن زیرساختهای لازم برای آموزشهای حضوری و مجازی و تهیه نیازمندیهای بهداشتی- پزشکی در مدرسههاست؛ تا از این رهگذر خانوادهها با آسودگی خیال و به دور از نگرانی از این بیماری اجازه حضور فرزندان خویش در کلاسها را بدهند.