کارشناسان و مقامهای آمریکایی نگران آن هستند که پیشرفتهای اقتصادی که چین در یک دهه اخیر به آن دست یافته است به دیگر حوزهها تسرّی یابد و پکن در آینده نه چندان دور در حوزه های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی به قدرت فائقه جهان تبدیل شود.
اشتراک گذاری :
رقابت استراتژیک ایالات متحده آمریکا و جمهوی خلق چین ازحدود یک دهه قبل همگام با افزایش سرعت رشد ظرفیتهای بین المللی پکن جدیتر شد. در سالهای اخیر بسیاری از تحلیلگران و اندیشکدههای آمریکایی نگرانی مقامهای این کشور را بازتاب میدهند که چین به مرور خود را به جایگاه و تواناییهای این کشور در حوزههای اقتصادی، تجاری، سیاسی، نظامی و امنیتی نزدیک خواهد کرد.
اگرچه در مورد برآورد تعیین زمان وقوع برتری پکن بر امور جهان اختلاف نظر زیادی وجود دارد، در مجموع بازه بین سال های ۲۰۲۵ تا ۲۰۵۰ به عنوان زمان رسیدن به آن بیان میشود. در سال گذشته تا حدودی از سرعت رشد اقتصادی چین کاسته شد و اندکی در پیش بینیها تغییر ایجاد شد. در صورت فائق آمدن پکن بر مشکلات ممکن است بسیار سریعتر از زمان پیش بینی شده، این کشور بتواند به اهداف خود یعنی تبدیل شدن به اقتصاد برتر و سپس هژمون سیاسی جهان دست پیدا کند. سبقت پکن از واشنگتن
نیازی به تکرار نیست که در حوزه اقتصادی بسیاری از اهداف مورد نظر چین تاکنون حاصل شده است و این کشور با کسب جایگاه دومین اقتصاد بزرگ جهان در یک دهه گذشته بر ظرفیت بازیگری و جایگاه اقتصادی خود افزود. چین خود را به عنوان موتور محرک اقتصاد، تولید کالا و تجارت در جهان مطرح کرده است. تولید ناخالص ملی (GDP) چین در سال ۲۰۰۰ حدود سه تریلیون (هزار میلیارد) دلار بود و تا سال ۲۰۱۰ این رقم به بیش از ۱۰ تریلیون دلار نزدیک شد. این در حالی بود که همین ارقام برای ایالات متحده در دو سال فوق به ترتیب ۱۰ و ۱۵ تریلیون دلار بود. رقم تولید ناخالص داخلی آمریکا در سال ۲۰۱۹ به بالاتر از ۲۰ هزار میلیارد دلار رسید، حال آنکه تولید ملی چین به ۱۵ تریلیون دلار نزدیک شد.
به نوشته تارنمای «بلفر» در زمینه شاخص برابری قدرت خرید (PPP) که از نظر بررسی سطح رفاه و توانایی اقتصادی کشورها بسیار مهم است نیز آمار چین به شدت رو به رشد بوده است. در سال ۲۰۰۴ این شاخص برای آمریکا ۱۲۲۷۵ و برای چین ۵۷۶۰ بود. این اعداد برای سال ۲۰۱۴ به ۱۷۳۹۳ و ۱۸۲۲۸ افزایش یافت که نشان از پیش افتادن پکن داشت. پیش بینی میشود در سال ۲۰۲۴ جایگاه چین به شدت ارتقا پیدا خواهد کرد و به ۳۵۵۹۶ میرسد حال آنکه شاخص برای آمریکا در سطح ۲۵۰۹۳ برآورد شده است.
اندیشکده «رند» در بررسی خود از کم شدن فاصله هزینههای نظامی دو کشور هم خبر داده است. در سال ۱۹۹۶ هزینههای نظامی آمریکا ۱۶ برابر چین بود. درحالی که پکن تنها ۲۵ میلیارد دلار هزینه نظامی داشت آمریکا ۴۲۰ میلیارد دلار برای آن صرف نمود. این رقم در سال ۲۰۰۶ برای چین به ۹۰ و برای آمریکا به ۶۴۰ میلیارد دلار رسید. در سال ۲۰۱۸ از فاصله دو کشور به اندازه چشمگیری کاسته شد به نحوی که هزینه نظامی آمریکا کمتر از سه برابر چین شد. چین ۲۵۰ و آمریکا ۶۵۰ میلیارد دلار برای حوزههای نظامی هزینه کردند.
تحلیلگران سپس در گزارشی به زمان دستیابی دولت چین به رتبه نخست جهان در حوزههای مختلف پرداختهاند. چین در سال ۲۰۰۹ به رتبه نخست صنعت خودروسازی جهان دست یافت و در حوزه تولید کالا این اتفاق در سال ۲۰۱۱ رخ داد. این کشور در سال ۲۰۱۵ بزرگترین طبقه متوسط جهان را در خود جای داد. چین در سال ۲۰۱۶ رتبه نخست بیشترین میزان تولید انرژی از خورشید را کسب کرد و از سال ۲۰۱۰ به بعد به عنوان موتور رشد اقتصادی جهان مطرح شد. کاخ سفید و سیاست انفکاک از پکن
به باور برخی تحلیلگران داشتن قدرتمندترین اقتصاد جهان می تواند به برتری در دیگر حوزهها منجر شود و همه کشورها از جمله چین تلاش دارند به این سطح برسند تا قادر شوند عنان امور در حوزههای سیاسی، امنیتی و تکنولوژیک را که اکنون در دست آمریکا است، در اختیار داشته باشند. متخصصان در مسائل بین المللی در آمریکا و از جمله «گراهام آلیسون» بر این باورند که دوران تک قطبی به پایان رسیده و به همین دلیل دیگر کشورها این توهم را دارند تا میتوانند جای واشنگتن را در نظام بین المللی که خود این کشور بنا نهاده است، بگیرند.
باوجود پیشرفتهای آشکار چین و نظرات مخالف برخی کارشناسان، منطق قالب در واشنگتن آن است که سیاستگذاران و کارشناسان این کشور اکنون به این اجماع در مورد چین دست پیدا کردهاند که دوره تعامل تمام شده است و باید مسیری تازه را در همزیستی با رقیب راهبردی خود در پیش بگیرند. برخی دیگر نیز تاکید دارند واشنگتن باید به رویکرد فاصله گرفتن از چین هم فکر کند.
به نوشته اندیشکده «بروکینگر»، در حالی که برخی تحلیلگران از دور شدن پکن و واشنگتن از هم سخن می گویند، «مایک پنس» معاون رئیس جمهوری آمریکا اعتقاد دارد که دو طرف در حال انفکاک از یکدیگر نیستند. با اینحال آمارها به ویژه در حوزه های غیراقتصادی، نشان از ایجاد شکاف میان دو کشور دارد. اگرچه در بین سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ میزان سرمایه گذاری مستقیم چین در آمریکا ۸۸ درصد رشد داشته است، در حوزههای دیگر از میزان نزدیکی و همکاری دو کشور کاسته شده است. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۸ از روند ورود دانشجویان چینی به کالجهای آمریکایی ۵۰ درصد کاسته شده است.
از طرف دیگر تحلیلگران و مقامهای آمریکایی اعتقاد دارند برای به ثمر رساندن جدایی دو کشور، واشنگتن نخست باید جدایی هدفمند بر اساس محافظت از منافع و برتری آمریکا بدون نیاز به بی در و پیکر شدن کشور را دنبال کند. تلاش باید باهدف کاستن از آسیب پذیریها در حوزه زنجیره عرضه ایالات متحده و تنوع بخشی به مبادلات اقتصادی آمریکا صورت بگیرد. لازمه این امر دستیابی به اجماعی تازه با متحدان و شرکای کاخ سفید در زمینه تجارت بین المللی است. در صورت نبود برنامهای دقیق، این جدایی ایالات متحده را منزوی میسازد و از قدرت رقابت آن میکاهد. علاوه بر این، درک و محاسبه تواناییهای فزاینده چین و تأثیر آن بر ابزارهای مقابلهای واشنگتن همچون رژیم تحریمها نیز بسیار اهمیت دارد.
بر پایه این تحلیل، در دنیایی که پکن در مسیر توسعه مکانیسمی حرکت میکند تا به کشورها گزینه جایگزینی را برای دلار آمریکا ارائه کند، ابزار تحریمها و فشارهای کاخ سفید برای دستیابی به اهداف بسیار اهمیت دارد. اگرچه تاکنون این خط مشی برای چین نتیجهای در بر نداشت، یکجانبهگرایی واشنگتن در عرصههای بین المللی به پذیرش دیدگاه پکن در زمینه نیاز به راه حلهای جایگزین کمک کرد. به اعتقاد تحلیلگران، آمریکا نیازمند همکاری نزدیک با متحدان خود است تا از تضعیف ائتلاف آنها با واشنگتن جلوگیری کند و مانع کاهش نفوذ مالی آمریکا شود.
نظرسنجیهای اخیر هم نشان میدهند که بسیاری از کشورهای نزدیک به آمریکا نگرانی شدیدی نسبت به رفتار پکن و نفوذ آن در سیستم جهانی دارند. اما این واقعیت که برخی از این شرکا نسبت به قابل اعتماد بودن ایالات متحده هم تردید جدی دارند، بر مشکل افزوده است.
روندهای مشهود جهانی حکایت از آن دارند که در سه سال گذشته چین توانسته است نقاط ضعف شبکه متحدان آمریکا را بیابد و بر آن متمرکز شود. سال ۲۰۲۰ در چارچوب رویکردهای آمریکا نسبت به چین و تعیین فاصله با پکن بسیار بااهمیت خواهد بود. به نظر آگاهان در صورتی که واشنگتن راهی برای به عقب راندن پکن در پیش نگیرد بسیاری از برآوردها در زمینه برتری جهانی چین در آینده دور از ذهن نخواهد بود.