نزدیکی پکن به مسکو و سفر شی جین پینگ، رییسجمهور چین به کرملین و دیدار با پوتین آن هم در بحبوحه جنگ تجاری در خرداد ماه نشان از افزایش روابط دیپلماتیک و شراکتهای اقتصادی بین این دو کشور دارد، چراکه جین پینگ در این دیدارها از پوتین به عنوان «یکی از نزدیکترین دوستان و یک همکار بزرگ» یاد کرد و همزمان انتقادات گستردهای نسبت به امریکا مطرح کرد.
اشتراک گذاری :
به گزارش سرويس ساير رسانه ها خبرگزاری تقریب به نقل از روزنامه اعتماد:
آخرین باری که چینش نیروهای جهانی اقتصادی در دنیا دگرگون شد، زمان فروپاشی شوروی و ایجاد جهانی تک قطبی به رهبری امریکا بود. با گذشت نزدیک به ۳ دهه از فروپاسی شوروی اما تلاشهای بزرگترین کشور این اتحادیه یعنی روسیه برای بازپسگیری سهمش از مناسبات بینالمللی و جهانی ادامه داشته است.
جهان بیش از هر زمان دیگری به خروج از تک قطبی نزدیک شده و چه زمانی مناسبتر از جنگ تجاری پکن و واشنگتن و زمانی که محبوبیت ترامپ در عرصههای جهانی رو به افول است و سیاستهای اتخاذ شده توسط او روند همگرایی اقتصادی و جهانی شدن را کندتر کرده است. نزدیکی پکن به مسکو و سفر شیء جین پینگ، رئیسجمهور چین به کرملین و دیدار با پوتین آن هم در بحبوحه جنگ تجاری در خرداد ماه نشان از افزایش روابط دیپلماتیک و شراکتهای اقتصادی بین این دو کشور دارد، چراکه جین پینگ در این دیدارها از پوتین به عنوان «یکی از نزدیکترین دوستان و یک همکار بزرگ» یاد کرد و همزمان انتقادات گستردهای نسبت به امریکا مطرح کرد.
به گفته برخی منابع، ارزش قراردادهای امضا شده در این سفر ۲۰ میلیارد دلار برآورد شده است. هر چند که مشارکت چین و روسیه از سالهای گذشته آغاز شده اما شدت گرفتن آن در ماههای اخیر میتواند نظم جهانی و جهان تک قطبی را با اختلال مواجه کند. شاید این برهه تاریخی را رهبران روسیه بارها آرزو کردهاند تا بتوانند با استفاده از آن برتری امریکا را به چالش بکشند و بذر تردید برای ادامه فعالیتهای اقتصادی را در ذهن باقی شرکای تجاری امریکا بکارند. به نظر میرسد، روسیه این بار میخواهد نه مثل زمان جنگ سرد بلکه با راهکارهای افزایش مراودات اقتصادی و انرژی، فهرست کشورهای مهم جهان را تغییر دهد. روسها یک ضربالمثل دارند به این مضمون که «اعتماد کن اما راستیآزمایی نیز انجام بده.» این ضربالمثل میتواند تا حدی دورنمای رابطه دو کشور چین و روسیه را مشخص کند؛ اینکه روسیه در حال راستیآزمایی چین برای اهداف بلندمدت است. نزدیکی بیشتر به مسکو
روسیه همه چیز را برای تبدیل شدن به کشوری پرقدرت دارد، انرژی فراوان، قدرت نظامی و از همه مهمتر اقتصاد پوتینی یا پوتینیسم که از کشوری با پیشینه اقتصاد سوسیالیستی کمتر انتظار میرود. اتخاذ سیاستهای اقتصادی برای جلوگیری از اعتراضهای اجتماعی و واگذاری تولید و صادرات صنعت انرژی به بخش خصوصی مانند روس نفت، گامهایی بود که پوتین از روسیه تزاری به روسیه فعال در میز بازی سیاست برداشت. مسکو برای نزدیکی به ابرقدرتهای اقتصادی و انرژی، فرصتها را شکار میکند. نمونه این مدعا سیاستهای اخیر این کشور در اوپک و مناسبات بینالمللی است. سیاستهایی که زیر ذرهبین نقادان قرار دارد مخصوصاً در ماههای پس از اعلام شروع جنگ تجاری بین امریکا و چین که نزدیکی روسیه به چین بیش از پیش عیان شد. بسیاری معتقدند که اتحاد مسکو و پکن به دنبال افزایش سهم انرژی روسیه در چین و سهم اقتصاد روسیه برای کالاهای چینی است. آیندهنگری روسیه، فرصت سازی پکن
نمیتوان ارتباط بین چین و روسیه را محدود به بعد از شروع جنگ تجاری دانست. دیمیتری الکساندر سیمز، تحلیلگر نشنال اینترست نیز بر این موضوع تاکید دارد. او معتقد است، همگرایی چین و روسیه از سال ۱۹۹۰ آغاز شده اما پس از سال ۲۰۱۴ رشد قابل توجهی داشته است، چراکه از همین ایام تحریمهای غرب علیه مسکو به واسطه ماجرای کریمه شروع شد اما چین در این رابطه موضعی نگرفت. مسکو ۱۰ سال پیش خط لوله نفت سیبری را برای صادرات نفت روسیه به کشورهای کره جنوبی، ژاپن و چین تکمیل کرد.
ظرفیت روزانه یک میلیون بشکهای نفت نشان میدهد که بازیگر بازار انرژی فقط آیندهنگری است و تاکید بر این موضوع که نقش فعالانه در مناسبات بینالمللی همیشه میتواند یک بازی جذاب سیاسی و اقتصادی را به بازی دراماتیک تبدیل کند. از سوی دیگر این دو کشور چندین معامله پرسود نیز با یکدیگر امضا کردند تا بتوانند اهدف بلندمدتشان را تضمین کنند. امضای تفاهمنامه افزایش شراکت میان هواوی، غول بزرگ تکنولوژی چین و شرکت مخابرات روسیه برای توسعه ۵G و تأسیس یک صندوق به ارزش یک میلیارد دلار در روسیه توسط صندوق سرمایهگذاری و شرکت سرمایهگذاری چین برای حمایت از تحقیقات و نوآوریهای فناورانه نیز از دیگر اقدامات دو کشور برای نزدیکی بیشتر به هم است.
نکته دیگر، حجم رو به فزاینده تجارت میان این دو کشور و سرمایهگذاری مشترک برای فروش گاز طبیعی مایع روسیه در چین است. طبق اعلام وزارت بازرگانی چین، حجم تجارت مسکو و پکن در سال ۲۰۱۸ به رکورد ۱۰۰ میلیارد دلار رسید. جنگ تجاری و بازار نفت
تولید نفت امریکا در سال گذشته میلادی روزانه به بیش از ۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه رسید. طبق پیشبینیها این میزان در پایان سال ۲۰۱۹ به ۱۲ میلیون بشکه نفت میرسد. افزایش تولید نفت امریکا به معنی کاهش قدرت سیاسی و چانهزنی روسیه در بازارهای انرژی است، چیزی که روسیه به هیچ عنوان از آن راضی نیست. جنگ تجاری و ظهور فرصت افزایش همکاریهای استراتژیک بین چین و روسیه سبب میشود که اولاً بازارهای جدید برای محصولات انرژی روسیه ایجاد شود.
ثانیاً چین از مسیر رشد و توسعه اقتصادی که در پیش گرفته، عقب نماند. به خصوص اینکه طبق گزارشهای بانک جهانی، چین تا سال ۲۰۳۰ اقتصاد اول دنیا خواهد بود. ثالثاً پکن حمایت مسکو را در جنگ تجاری با امریکا به همراه دارد و میتواند بالانس قدرت را به نفع خود و همپیمانانش در جنگ تجاری برگرداند. در واقع ائتلاف بین چین و روسیه محتملترین سناریو برای شکست انحصار قدرت امریکا در جهان است. ابعاد منطقهای و فرامنطقهای اتحاد پکن و مسکو
اثرات این اتحاد تنها به ابعاد ذکر شده در بالا محدود نمیشود و ابعاد فرامنطقهای و جهانی نیز دارد. ابعاد جهانی آن میتواند به کاهش قدرتنمایی ترامپ و نگرانی غربیها از ائتلاف دو کشور منجر شود. در بعد فرامنطقهای نیز میتوان حضور بیشتر چین در آسیا و منطقه خاورمیانه را پیشبینی کرد. طبق گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی ۵۶.۴ درصد از کل انرژی جهان در منطقه خاورمیانه وجود دارد.
از سویی دو کشور امریکا و چین روی هم رفته حدود ۳۴ میلیون بشکه نفت در روز مصرف میکنند، امریکا ۲۰.۴ و چین نیز ۱۳.۵ میلیون بشکه در روز. این میزان ۴ میلیون بشکه نفت بیشتر از کل تولید اوپک در سال ۲۰۱۸ است. نزدیکی چین به روسیه از یک سو میتواند بر نزدیکی این کشور به منطقه خاورمیانه و منابع عظیم نفت و گازی آن بینجامد و از سوی دیگر میتواند، پروژه کمربندی جاده ابریشم که چین برای نفوذ بیشتر در منطقه اوراسیا مطرح کرد را با سرعت بیشتری به پیش ببرد. بنابراین جنگ تجاری میتواند به نعمتی برای کشورهای این منطقه تبدیل شود. چین، روسیه و ایران و باقی قضایا
هر ۳ کشور از سیاستهای خصمانه امریکا ضرر کردهاند و درصدد یافتن راهی برای پایان دادن به تنشهای بینالمللی و اقتصادی هستند. چین شریک بزرگ اقتصادی برای ایران است و پروژههای همکاری زیادی نیز با ایران دارد. در سفر خرداد ماه رئیسجمهور چین به ایران، حسن روحانی آمادگی ایران را برای حضور گستردهتر چین در حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، گردشگری و مبارزه با تروریسم اعلام و از سرمایهگذاری چین در توسعه مناطق و بنادر جنوبی استقبال کرد.
از سوی دیگر نزدیکی چین به روسیه میتواند به افزایش رابطه استراتژیک ایران با روسیه نیز بینجامد و منجر به اتحادی سهجانبه با چین شود؛ اتحادی که اگر ابعاد وسیعتری پیدا کند، میتواند هم در حوزه انرژی و هم در باقی حوزههای اقتصادی، دست بالاتری را برای این اتحاد به ارمغان داشته باشد. اما باید به یک نکته اشاره کرد، علیرغم این واقعیت که روابط چین و روسیه به طور قابل توجهی در حوزههای استراتژیک متعدد بهبود مییابد اما برخی کارشناسان معتقدند این دو کشور اختلافات زیادی در جهانبینیشان وجود دارد و شراکت بین مسکو و پکن صرفاً به برخی ابعاد محدود میشود و واقعیت بزرگتری به خود نمیگیرد. اما جنگ و منافع میتواند هر ناممکنی را ممکن کند.