گروه اندیشه
خبرگزاری تقریب، بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام(ص)، مسلمانان به علت¬های مختلف، گرفتار اختلافات اعتقادی و سیاسی شده و به تدریج به فرقه¬های متعدد تقسیم شدند. این اختلافات مذهبی و فرقه¬ای با گذشت زمان، باعث نفوذ تدریجی دشمنان اسلام شد و بیش از پیش در راستای تحقق منافع این قدرت¬های شیطانی، موجبات درگیری¬های فیزیکی و قتل و کشتار را در میان پیروان مذاهب اسلامی فراهم آورده است. این در حالی است که پیروان این مذاهب می¬توانند با حفظ مبانی مذهبی خود، به آیات قرآن کریم و احادیث نبوی تمسک جسته و فضای برادری و انسجام عملی را در میان خود به وجود آورده و دشمنان اسلام را از غلبه بر مسلمانان مأیوس و ناامید کنند. ولی با کمال تأسف، نادانی برخی مسلمانان از یک سو و نفوذ دشمنان در میان مسلمانان از سوی دیگر باعث گردیده که زمینه تسلط دشمنان اسلام بر کشورهای اسلامی فراهم گردد و جهان اسلام در معرض خطر جدی قرار گیرد. امروز طعم تلخ این اختلافات را همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی و سایر فرقه¬های اسلامی با کام خود می¬چشند و آثار مخرب و مرگبار آن را نظارهگر هستند.
طبق فرمایش مقام معظم رهبری، امروزه دنیاى اسلام که از جهت ذخایر مادى، انسانى، فکرى و تاریخى یکى از بزرگ¬ترین مجموعههاى جهان است، بیش از همیشه نیازمند وحدت و تقریب است. متمرکز و همجهت ساختن تلاش¬ها و توان¬ها و به جریان انداختن آن در سمت و سوى نجات امت اسلامى، هدف و آرزوى هر مسلمان خیرخواه و دلسوز است و باید دانست که این هدف، جز در سایهى نزدیک کردن دل¬ها، فکرها و ایمان¬ها، دستیافتنى نیست. دو مرد بزرگ جهان اسلام نزدیک به نیم قرن پیش، این حقیقت روشن را دریافتند و براى آن تلاش کردند و دارالتقریب مذاهب اسلامى را در قاهره برای این امر تأسیس نمودند. اگر مردان علم و سیاست، این تلاش را به طور جدی دنبال مىکردند، شاید دنیاى اسلام امروز شاهد نتایج غمانگیز اختلاف مسلمانان نمىشد و شاید مصیبت فلسطین و اوضاع رقت¬بار، هولناک و دلخراش کنونی گریبان جهان اسلام را نمىگرفت. این دو شخصیت برجسته و ممتاز، یکى فقیه بزرگ دوران و مرجع اعلاى شیعیان جهان در زمان خود و شخصیت کمنظیر روحانى در دوران¬هاى اخیر، آیتالله¬العظمى بروجردى و دیگرى، فقیه و مفتىِ بزرگ اهل سنت و رئیس شجاع و نواندیش الازهر شریف، علامه شیخ محمود شلتوت بودند. در عصر حاضر نیز، آیت¬الله¬العظمی خامنه¬ای برای تأمین و تحقق مصالح جهان اسلام بیش از پیش بر اهمیت فزاینده تقریب بین مذاهب اسلامی تأکید ورزیده و با تشکیل «مجمع التقریب بین المذاهب الإسلامیة» راه آن دو بزرگوار را احیاء نموده¬اند. مقام معظم رهبری، تقریب بین مذاهب اسلامی را در بیانات خود از جهات متعدد مورد بررسی قرار داده و محورهایی را برای وحدت امت اسلامی مورد توجه قرار داده¬اند. در این مقاله، دیدگاه¬های ایشان که در سخنرانیها و پیام¬های متعدد ایراد گردیده، به طور منسجم جمع¬آوری و در برخی موارد، به مستندات قرآنی آنها نیز اشاره شده است.
پیامبر اسلام(ص) محور اصلی وحدت امت اسلامی یکی از عوامل اساسی و عمده تقریب بین مذاهب اسلامی، وحدت مسلمانان بر محوریت ایمان به رسول گرامی اسلام(ص) است. رهبر معظم انقلاب اسلامی، این مطلب را چنین بیان فرموده¬اند: «وجود نبى مکرم اسلام(ص)، بزرگترین مایه وحدت در همه ادوار اسلامى بوده است و امروز هم مىتواند باشد؛ چون اعتقاد آحاد مسلمانان به آن وجود اقدسِ بزرگوار، با عاطفه و عشق توأم است و لذا آن بزرگوار، مرکز و محور عواطف و عقاید همه مسلمان¬هاست و همین محوریت، یکى از موجبات انس دل¬هاى مسلمین و نزدیکى فِرَق اسلامى با یکدیگر به حساب مىآید. ابعاد شخصیت نبى اکرم را هیچ انسانى قادر نیست به نحو کامل بیان کند و تصویر نزدیک به واقعى از شخصیت آن بزرگوار ارایه نماید. آنچه ما از برگزیدهى پروردگار عالم و سرور پیامبرانِ سراسر تاریخ شناخته و دانستهایم، سایه و شبحى از وجود معنوى و باطنى و حقیقى آن بزرگوار است؛ اما همین مقدار معرفت هم براى مسلمانان کافى است تا اولاً، حرکت آنها را به سمت کمال تضمین کند و قلهى انسانیت و اوج تکامل بشرى را در مقابل چشم آنان قرار بدهد و ثانیاً، آنها را به وحدت اسلامى و تجمع حول آن محور تشویق کند.» (سخنرانی در تاریخ 24/7/1368)
مقام معظم رهبری در جایی دیگری نیز می¬فرماید: «نام مقدس پیامبر(ص) یکى از پُرجاذبهترین پدیدههاى اسلامى براى کلیهى مسلمانان عالم است؛ چون مسأله، مسأله عاطفه و ایمان با هم است. لذا قوت عملکرد این یاد و این نام براى صحنههاى مربوط به مسلمین، از بسیارى از پدیدههاى دیگر اسلامى که فقط بر ایمان متکى است و عواطف در آن نقشى ندارد، بیشتر است. به همین خاطر، بعضى از متفکران بزرگ عالم اسلام، در دورهى قبل از ما گفتهاند که محور وحدتِ مسلمین و اتحاد عملى آنها، مىتواند نام مقدس این بزرگوار و ایمان به آن حضرت و یاد آن نبى معظم باشد.» (سخنرانی در تاریخ 16/7/1369)
وحدت امت اسلامی بر محوریت رسول گرامی اسلام (ص)، امری ضروری در دین مبین اسلام است که ریشه در قرآن کریم دارد. خداوند در این کتاب آسمانی میفرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ» «محمّد(ص) فرستاده خداوند متعال است و کسانى که با او هستند، در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند». (فتح، 29) خداوند در این آیه شریفه پس از آن که گواهى به رسالت پیامبر اسلام(ص) داده به توصیف یارانش پرداخته و اوصاف ظاهر، باطن، عواطف، افکار و اعمال آنها را طى چند صفت بیان نموده است. یکی از صفات یاران آن حضرت این است که در برابر کفار، شدید و محکم هستند و دومین وصف آنان این است که در میان خود، رحیم و مهربانند. آنها کانونى از عواطف و محبت نسبت به برادران، دوستان و هم¬کیشان خود و آتشى سخت و سوزان و سدى محکم و پولادین در مقابل دشمنان هستند. (مکارم شیرازى، 1371، ج22: 13).
این آیه شریفه، هر چند اوصاف اصحاب راستین رسول خدا(ص) را بیان فرموده است، ولی در حقیقت اوصاف همه کسانی است که به رسالت آن حضرت ایمان دارند و به عبارت دیگر، همه مؤمنین در هر عصر و زمان را شامل میشود که باید در برابر دشمنان دین اسلام، شدید و محکم بایستند و در میان خود، کمال عطوفت و مهربانی را داشته باشند. بنابراین پیروان مذاهب اسلامی باید بر محوریت ایمان به رسول خدا(ص)، فاصله¬ها را از میان خود برداشته و زمینه تقریب بین مذاهب را فراهم نمایند؛ چه این¬که در عصر حاضر، خطر دشمن بیش از هر زمان دیگری مسلمانان را تهدید میکند. ارزش ذاتی تقریب مذاهب اسلامی با قطع نظر از خطر دشمنان اسلام، خود وحدت مسلمانان نیز ارزش ذاتی دارد. مقام معظم رهبری در این رابطه میفرماید: «اگر وحدت و نزدیکى فِرَق اسلامى چیزى است که در خدمت اسلام مىباشد و اگر قبول داریم که اتحاد مسلمین به حال مسلمین مفید است و در جهت عظمت اسلام مىباشد، یقیناً باید معتقد باشیم که از سوى دشمنان اسلام، سختترین تلاش¬ها و پیچیدهترین توطئهها علیه این وحدت و اتحاد در جریان است. این دو از هم غیر قابل انفکاک است. امروز، هر چیزى که براى اسلام نافعتر است، از نظر دشمنان اسلام مبغوضتر مىباشد. امروز، هر چیزى که بیشتر در جهت عظمت اسلام باشد، بیشتر هم مورد تهاجم دشمنان اسلام است. این، یک معادلهى قطعى است.» (سخنرانی در تاریخ 24/7/1368)
آِیۀ شریفه «لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ حَریصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ» (توبه، 128) که میفرماید: «به یقین، رسولى از خود شما به سوی¬تان آمد که رنج¬هاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!» هر گونه بهانه را برای ایجاد اختلاف، تفرقه و تنفر از هر مسلمانی می¬گیرد. پیامبری که تحمل مشقات و رنج¬های امت بر او دشوار است، اختلافات مسلمانان و خصومت¬ها و خون¬ریزی¬هایی که در جامعه اسلامی به علت اختلاف پیروان مذاهب اسلامی تحقق پیدا میکند، به مراتب ایشان را غمگین نموده و باعث عدم رضایت آن حضرت از مسلمانان میشود. به یقین این ناامنیها و اختلافات و دوری مذاهب اسلامی از همدیگر نه تنها باعث نفوذ دشمنان در میان مسلمانان شده، بلکه باعث گردیده جامعه اسلامی در برابر دشمنان خوار و ذلیل گردد. قرآن کریم، اثر شوم اختلاف را چنین بیان میکند: «وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ» «و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود!» (انفال، 46) با توجه به این آیه، اختلاف و تفرقه در میان مذاهب اسلامی، به خودی خود یک پدیده شوم است که نه خداوند متعال به آن راضی است و نه پیامبر گرامی اسلام(ص) و نه با هیچ آموزه دین مبین اسلام موافق است. بنابراین وحدت و تقریبی که زمینه اختلافات غیرمعقول را از بین می¬برد، به طور ذاتی ارزش به سزایی دارد. دشمنان اسلام عامل اختلاف افکنی بین مذاهب اسلامی مقام معظم رهبری در خصوص نقش دشمنان اسلام در راستای اختلاف¬افکنی بین مذاهب اسلامی چنین می¬فرماید: «در زمان حال، براى این¬که مسلمین با هم متحد و متفق نباشند و علیه هم کار کنند، تلاش¬هاى مضاعفى انجام مىگیرد. این تلاش¬ها به خصوص در وقتى تشدید پیدا کرده که نیاز مسلمین به وحدت، بیش از همیشه است. به تصور خیلى نزدیک به واقعیت، انگیزهى تلاش¬هاى دشمنان این است که از تحقق آرزوى سیادت و حاکمیت اسلام که امروز به مراحل عملى نزدیک مىشود، جلوگیرى کنند. طبیعى است که اگر اسلام بخواهد حاکمیت پیدا کند و مسلمین در دنیاى اسلام بخواهند به اسلام تمسک کنند، با این اختلافات امکانپذیر نیست. فاجعهآمیزترین مانع در راه حاکمیت و سیادت اسلام این است که مسلمین را در درون جوامع اسلامى چه در یک کشور، چه در کشورهاى متعدد اسلامى؛ فرقى نمىکند به جان هم بیندازند.» (سخنرانی در تاریخ 1/7/1370)
دشمنان و پیروان راه باطل در میان جهان اسلام، اموری را نشانه می¬روند که در تقویت و عزت اسلام و مسلمانان نقش اساسی و کلیدی دارند. نشانه رفتن وحدت مسلمانان و عوامل تقریب مذاهب از سوی دشمنان، ارزش آن را مبرهن میکند. دشمنان دوست دارند که مسلمانان از دین و مذهب¬شان دست بردارند؛ زیرا با توجه به آیه «وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ» (بقره، 109) که خداوند می¬فرماید: «بسیارى از اهل کتاب، از روى حسد آرزو مىکردند شما را بعد از اسلام و ایمان، به حال کفر بازگردانند؛ با این¬که حق براى آنها کاملا روشن شده است»
امروز نیز به علت همین صفت میخواهند مسلمانان از دین¬شان دست بردارند. از این رو، در سال¬های اخیر می¬بینیم که یکی از آثار ناامنی کشورهای اسلامی از سوی دشمنان اسلام به وسیله ایجاد اختلاف و جنگ¬افروزی، گرایش برخی جوانان ناآگاه به سوی بی¬دینی و یا ادیان مقصود آنان است. آنان با اختلاف¬افکنی و دور نگه داشتن پیروان مذاهب اسلامی از همدیگر، آتش تنفر و دشمنی را در بین مسلمانان برای منفور ساختن دین اسلام در انظار جهانیان شعلهور می سازند. خدای متعال همچنین در آیه دیگری می¬فرماید: «ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ» «کفار اهل کتاب و همچنین مشرکان دوست نمىدارند که خیر و برکتى از ناحیه خداوند متعال، بر شما نازل گردد؛ در حالى که خداوند رحمت خود را به هر کس که خواهد، اختصاص مىدهد و خداوند داراى بخشش و فضل عظیم است» (بقره، 105) بر اساس این آیه، دشمنان اسلام عزت و سرافرازی مسلمانان را در سایه وحدت و تقریب هرگز تحمل نمی¬کنند. نفی ملازمه بین اختلاف اعتقادی و اختلاف روحی و عملی وجود اختلاف اعتقادی در بین مذاهب اسلامی، امری مسلم است. اختلافات اعتقادی را نمی¬توان از بین برد؛ مگر این¬که همه مذاهب به یک مذهب ادغام شوند و چنین چیزی امکان¬پذیر نیست.
اما لازمه اختلاف اعتقادی این نیست که پیروان مذاهب اسلامی از همدیگر متنفر بوده و در عمل با هم برخوردهای فیزیکی داشته باشند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این مورد، چنین بیان فرموده است: «اختلاف مذاهب اسلامى، اختلاف شیعه و سنى در حد اختلاف عقیدتى مشکلى بهوجود نمىآورد؛ مشکل آن وقتى است که این اختلاف عقیدتى به اختلاف روحى، به اختلاف رفتارى، به درگیرى، به ستیزهگرى، به دشمنى بینجامد؛ دشمنان دنیاى اسلام دنبال این فکرند، دنبال این نقشهاند. خوب فهمیدند که اگر در دنیاى اسلام، مذاهب اسلامى گریبان یکدیگر را بگیرند و کشمکش با همدیگر را شروع کنند، رژیم غاصب صهیونیست نفس راحتى خواهد کشید؛ ... لذا از یک طرف گروههاى تکفیرى را به راه مىاندازند که نه فقط شیعه را تکفیر کنند، بلکه بسیارى از فرق اهل سنت را هم تکفیر کنند؛ از آن طرف هم یک عده مزدور را به راه بیندازند که براى این آتش هیمه فراهم کنند، بنزین روى آتش بریزند؛ که مىبینید، مىشنوید، یا خبر دارید. وسایل ارتباط جمعى و رسانه در اختیار این¬ها مىگذارند؛ ... آن تشیعى که از لندن و از آمریکا بخواهد براى دنیا پخش بشود، آن تشیع به درد شیعه نمىخورد.» (سخنرانی در تاریخ 20/6/1392)
یکی از راههای اختلاف افکنی و دور نگه داشتن مسلمانان از همدیگر، پدیده تکفیر است که از سوی دشمنان اسلام طراحی شده است؛ در حالی که بر اساس معیارهای متقن دین مبین اسلام، هیچ مسلمانی حق ندارد، مسلمان دیگر را تکفیر کند. زیرا خداوند در قرآن کریم خطاب به مسلمانان می-فرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید هنگامى که در راه خدا گام بر مىدارید (و به سفرى براى جهاد مىروید) تحقیق کنید و به کسى که اظهار صلح و اسلام مىکند نگوئید مسلمان نیستى.» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَتَبَیَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَیْکُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنا: نساء، 94) بر اساس این آیه شریفه، اظهار اسلام یعنی شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر، موجب حرمت جان و مال انسان می¬گردد. مفسرین در شأن نزول این آیه آورده¬اند که پیامبر(ص) بعد از بازگشت از جنگ خیبر، اسامة بن ¬زید را با جمعى از مسلمانان به سوى یهودیانى که در یکى از روستاهاى فدک زندگى مىکردند، فرستاد تا آنها را به سوى اسلام و یا قبول شرایط ذمه دعوت کنند. یکى از یهودیان به نام مرداس که از آمدن سپاه اسلام با خبر شده بود اموال و فرزندان خود را در پناه کوهى قرار داد و به استقبال مسلمانان شتافت؛ در حالى که به یگانگى خدا و نبوت پیامبر(ص) گواهى مىداد. اسامة بن زید به گمان این¬که مرد یهودى از ترس جان و براى حفظ مالش، اظهار اسلام مىکند و در باطن مسلمان نیست، به او حمله کرده و او را کشت و گوسفندان او را به غنیمت گرفت. هنگامى که خبر به پیامبر(ص) رسید، سخت از این جریان ناراحت شد و فرمود: تو مسلمانى را کشتى، اسامه ناراحت شد و عرض کرد این مرد از ترس جان و براى حفظ مالش اظهار اسلام کرد. پیامبر(ص) فرمود: تو که از درون او آگاه نبودى، چه می¬دانى؟ شاید به راستى مسلمان شده بود، در این موقع آیه فوق نازل شد و به مسلمانان هشدار داد که به خاطر غنایم جنگى و مانند آن، هیچ¬گاه انکار سخن کسانى را که اظهار اسلام مىکنند ننمایند؛ بلکه هر کس اظهار اسلام کرد، باید سخن او را پذیرفت (آلوسی1415ق، ج3: 116).
تکفیری¬ها با دستور خداوند به صراحت مخالفت ورزیده و به نام دین اسلام، کسانی را تکفیر میکنند و خون آنان را میریزند و اموال¬شان را به غنیمت برده و زنان¬شان را به کنیزی میگیرند که نسل در نسل مسلمان بودهاند. این رفتار تکفیری¬ها هیچ توجیهی ندارد؛ جز این¬که با پشتیبانی دشمنان اسلام، مذاهب اسلامی را با همدیگر درگیر کرده و مانع از تقریب و وحدت مسلمانان شوند. ابزارهای مدرن اختلاف افکنی دشمنان اسلام برای اختلاف¬افکنی و ایجاد تنفر در میان پیروان مذاهب اسلامی ابزار و روش¬های گوناگون را به کار میبرند. رهبر انقلاب به این پدیده چنین اشاره¬ای دارد: «این شیطانى که حمله میکند، همیشه یک جور حمله نمیکند. شیطانِ امروز که از راه اینترنت و ماهواره و روش¬هاى ارتباطىِ مدرن و فوق مدرن سراغ شما مىآید، حرف¬هاى مدرنى هم دارد؛ سختافزارش را مدرن کرده، نرمافزار مدرن هم دارد. شبههآفرینى دارد، اخلال در عقیده دارد، ایجاد تشویش در ذهن دارد، تزریق ناامیدى دارد، ایجاد اختلاف دارد. الان دلارهاى نفتى دارد یک جاهایى صرف می¬شود؛ بنده خبر دارم، اطلاع دارم. اینها گزارش¬هایش، غالباً گزارش¬هایى است که پخش نمیشود. در بعضى از کشورهاى اسلامى مثل ریگ پول می¬ریزند براى این¬که در بین سنىها اجتماع ضد شیعه درست کنند.... از آن طرف هم به یک گویندهى به اصطلاح شیعى پول می¬دهند که در تلویزیون، به نام شیعه، امالمؤمنین عایشه را متهم کند، قذف کند، اهانت کند. روش¬ها این¬هاست.... از کارهاى اینها گول نخوریم. اختلاف براى آنها بیشترین و بزرگ¬ترین نعمت است.» (سخنرانی در تاریخ 20/7/1390)
پیروان شیطان از روش¬های شیطانی استفاده می¬کنند و تا می¬توانند برای بدفرجامی مسلمانان هر وسیله و روشی را به کار میبرند. شیطان خطاب به خدا گفت: «اکنون که مرا گمراه ساختى، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین مى¬کنم! سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغ¬شان مىروم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهى یافت!» (اعراف، 16و17) نادانی و جهل، مهمترین منشأ اختلاف و تنفر روحی رهبر معظم انقلاب، نقش جهالت و نادانی را در مسأله اختلاف چنین بیان میکند: «کسانى که بدون فهم حقیقت و بدون تقوی، جمعیت عظیمى از مسلمانان را از دین خارج مىدانند، خارج مىکنند، تکفیر مىکنند؛ این گروههاى تکفیرىِ نادان- حقیقتاً مناسبترین صفت براى اینها نادانى است، اگرچه در آنها خباثت هم هست، اما جهالت مهمترین خصوصیت اینهاست- اینها را بایستى ما تا آنجایى که مىتوانیم، ارشاد کنیم؛ مردم را از اینها بترسانیم که مردمِ ما «وَ لِتَصْغى إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِیَرْضَوْهُ وَ لِیَقْتَرِفُوا ما هُمْ مُقْتَرِفُونَ» (انعام، 113: نتیجه (وسوسههاى شیطان و تبلیغات شیطانصفتان) این خواهد شد که دل¬هاى منکران قیامت، به آنها متمایل گردد و به آن راضى شوند و هر گناهى که بخواهند، انجام دهند) بعضىها به خاطر ضعف ایمان، به خاطر ضعف معرفت، مجذوب این حرف¬هاى دشمنان مىشوند. ما باید مراقبت کنیم. وظیفه علما، وظیفه سنگینى است. امروز وحدت دنیاى اسلام، یک هدف اعلاست که اگر این وحدت حاصل شد، آن وقت دنیاى اسلام حقیقتاً مىتواند به عزت کامل و عمل به احکام اسلامى دست پیدا کند؛ مىتواند این کار را هم بکند. هم دولت¬ها باید کمک کنند، هم ملت¬ها باید کمک کنند.» (سخنرانی در تاریخ 25/10/1385)
بر طبق دستور خداوند متعال که می¬فرماید: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقاب» (مائده، 2) مسلمانان و پیروان مذاهب اسلامی و حتی دولت¬های کشورهای اسلامی باید همواره در راه نیکى و پرهیزگارى با هم تعاون داشته باشند و هرگز در راه گناه و تعدى همکارى ننمایند. بنابراین امروز و هر روز، تقریب و وحدت در میان مسلمانان از بهترین مصادیق نیکی و پرهیزکاری و اختلاف و بدبینی، روشن¬ترین مصداق گناه و تعدی است. راهکارهای ایجاد تقریب و مقابله با عوامل اختلاف اگر مسلمانان و پیروان مذاهب، تقریب عملی داشته و از عقاید و آموزه¬های مذهبی همدیگر اطلاعات سالم و صحیحی داشته باشند، هجمه¬های اختلاف¬برانگیز دشمنان خنثی میشوند و یا دست¬کم تأثیرگذاری آنها کاهش پیدا میکند. رهبر معظم انقلاب، راهکار بسیار مؤثری در برابر عوامل اختلاف¬افکنی مطرح نموده و فرموده است: «...علماى شیعه و سنى با هم جلسه بگذارند، تفاهم کنند، با هم حرف بزنند. [پیروان هر مذهب عقاید و فقه خود را تدریس کنند] اما کارهاى مشترک هم می¬توانند انجام دهند... هر کسى اگر می¬خواهد مذهب خودش، کار خودش را حفظ کند، داشته باشد؛ اگر می¬خواهند بحث مذهبى بکنند، هیچ اشکالى ندارد -من بحث مذهبى را هم قبول دارم- اگر دوست دارند بحث علمىِ مذهبى بین علما و بین صاحبان فن بکنند، بنشینند این کار را بکنند؛ منتها نه در منظر و مرئاى مردم، بلکه در جلسات علمى بنشینند با هم بحث کنند؛ او استدلالش را بگوید، آن استدلالش را بگوید؛ یا یکى قانع میشود، یا قانع نمیشود؛ این¬ها اشکال ندارد؛ لیکن علىرغم همهى اینها، یک امور مشترکى وجود دارد؛ یک دردهاى مشترکى هست که درمان¬هاى مشترکى دارد. عالم شیعه در بین مردمِ خود، عالم سنى در بین مردمِ خود نفوذ دارند؛ از این نفوذ استفاده کنند، این مشکلات مشترک را برطرف کنند. امروز کسانى هستند که سلاح¬شان تکفیر است؛ ابائى هم ندارند که بگویند ما تکفیرى هستیم؛ اینها سماند... این سم را باید از محیط اسلامى خارج کرد.» (سخنرانی در تاریخ 20/7/1390)
خداوند متعال در آیه «فَبَشِّرْ عِبَادِ فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئکَ الَّذِینَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئکَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ» (زمر، 17) می¬فرماید: «پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان را مىشنوند و از نیکوترین آنها پیروى مىکنند، آنان کسانى هستند که خدا هدایت¬شان کرده و آنها خردمندانند.» با توجه به این آیه شریفه، بحث¬های علمی در میان پیروان مذاهب اسلامی مطلوب قرآن کریم است؛ به شرطی که برای جستجوی حق و انتخاب بهترین باشد و اغراض غیرمعقول را در بر نداشته باشد. به گفته فخر رازی، مفسر مشهور اهل سنت، هدایت و رستگاری بستگی به این دارد که انسان چیزهای زیادی بشنود و از میان آنها، بهترین و صحیح¬ترین را انتخاب کند. روشن است که تمیز بهترین و صحیح¬ترین، بدون شنیدن و بدون بکارگیری عقل و استدلال امکانپذیر نیست (رازی، 1420ق، ج26: 437). رهبر معظم انقلاب در این رابطه می¬فرماید: «در بحث علمى، طبیعى است که هر کس عقیدهاى دارد. اثبات آن عقیده، به معناى نفى و رد عقاید دیگرى، استدلال بر عقیدهى خود است. همه اینها مفهوم، قابل درک و قابل تحمل است. همین بحث¬ها هم همیشه دامنهى تفکر را گسترش مىدهد، تعمیق مىکند و پیش مىبرد؛ مانعى ندارد؛ لیکن آنجایى که دو گروه، هر دو منتسب به اسلام، و هر دو معتقد به مبانى اساسى واحد، در مقابل هم صفآرایى مىکنند، تا یکدیگر را محو کنند، یا ضربه بزنند، یا جریحهدار کنند، این فاجعه است؛ ما از این کار بایستى جلوگیرى کنیم.» (سخنرانی در تاریخ 1/7/1370)
توجه به دو جهت در مسأله وحدت مقام معظم رهبری به عنوان راهکار مؤثر در رفع اختلاف و ایجاد تقریب بین مذاهب نکاتی را مورد توجه قرار داده¬اند. ایشان می¬فرماید: «در مسألهى وحدت، دو نقطه یا دو جهتگیرى اساسى وجود دارد که هر کدام به تنهایى، حایز اهمیت¬اند: ... یکى از این دو نکته، عبارت از رفع اختلافات و تناقض¬ها و درگیری¬ها و تضادها و کارشکنی¬هاست که از قرن¬ها پیش تا امروز، میان طوایف و فِرَق مسلمین وجود داشته است و همیشه هم این تناقض¬ها به ضرر مسلمین تمام شده است. اگر به تاریخ اسلام برگردیم، خواهیم دید که زمام و مبدأ همه و یا قسمت اعظم این تعارض¬ها و تناقض-ها، به دستگاههاى قدرت مادى برمىگردد. تاریخ اسلام را ملاحظه کنید، خواهید دید که از اختلافات اولیه یعنى مسألهى خلق قرآن و امثال آن تا بقیهى اختلاف¬هایى که در طول زمان، بین فِرَق اسلامى مخصوصاً در زمان¬هاى بیشترى بین شیعه و سنى اتفاق افتاده است، تقریباً سرنخ این اختلافات در تمام بلاد اسلامى، دست قدرت¬هاست. البته جهالت¬هاى عمومى و تعصب¬هاى غیرمتکى به منطق و تحریک احساسات یکدیگر اثر دارد، اما اینها زمینه است و هیچکدام، آن حوادث خونین بزرگى را که ما در تاریخ مشاهده مىکنیم را به وجود نمىآورد. آن حوادث بزرگ، به دستگاه ارباب قدرت برمىگردد که از این اختلاف، دنبال فایدهاى مىگشتند. استعمار که وارد کشورهاى اسلامى شد، بعضى مستقیم و بعضى غیرمستقیم، واضح شد که او هم دنبال همین قضیه است.
رفتار بعضى از شخصیت¬هاى معروف اروپایى، چه سیاسى و چه فرهنگى، خیلى عبرتانگیز است. به مصر که مىرفتند، یک طور صحبت مىکردند؛ به باب عالى کشور عثمانى که مىرفتند، یک طور صحبت مىکردند؛ به ایران شیعى که مىآمدند، طور دیگر صحبت مىکردند. هدف¬شان هم بههمریختن نظام وحدت بود که استعمار اروپا و سردمداران تمدن صنعتى، از آن مىترسیدند؛ حق هم داشتند که بترسند. کار خودشان را هم کردند و بین مسلمین، اختلاف عمیق و عجیبى را به وجود آوردند. وحدتى که ما اعلام مىکنیم و شعار مىدهیم و به آن دلبسته هستیم و دنبال آن، حرکت و کار مىکنیم، اولین نقطهاش باید ناظر به رفع این تعارض¬ها و تناقض¬ها و اختلاف¬ها و درگیری¬ها باشد، که خداى متعال به این راضى است و مؤمنان و مخلصان و اولیا و عقلا، از آن خشنودند. باید مقدمات و زمینههاى این کار فراهم بشود. اختلاف عقیدتى دارند، داشته باشند؛ اختلاف قومى دارند، داشته باشند؛ تغایر نژادى دارند، داشته باشند. اینها، مستلزم و مستوجب تنافس و تعارض و درگیرى و جدال بین مسلمین نشود. باید همه مخلصانه کار کنند. علماى بزرگ، متفکران، روشنفکران، نویسندگان، شعرا، هنرمندان، واقعاً این را واجب الهى بدانند. این آیهى شریفهى قرآن: «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا» (آل عمران، 103) و آیات دیگر، خطاب به ما و همهى مسلمین در مقابل دشمنان اسلام است. به این آیات عمل کنیم. نکتهى دوم این است که این وحدت باید در خدمت و در جهت حاکمیت اسلام باشد؛ ... اگر علماى اسلام قبول مىکنند که قرآن فرموده است: «و ما ارسلنا من رسول الّا لیطاع بإذن اللّه» (نساء، 64)، پیامبر نیامد که نصیحتى بکند، حرفى بزند، مردم هم کار خودشان را بکنند و به او هم احترامى بگذارند؛ آمد تا مورد اطاعت قرار بگیرد، جامعه و زندگى را هدایت کند، نظام را تشکیل بدهد و انسان¬ها را به سمت اهداف زندگىِ درست پیش ببرد. اگر علماى اسلام قبول دارند که قرآن کریم مىفرماید: «لقد ارسلنا رسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم النّاس بالقسط» (حدید، 52)، اقامهى قسط و عدل و رفع ظلم و ایجاد زندگى صحیح براى بشر، هدف ادیان است، پس باید حرکت به سمت حاکمیت اسلام باشد و حاکمیت اسلام در کشورها و جوامع اسلامى، امرى ممکن است.» (سخنرانی در تاریخ 16/7/1369)
همچنین در بیانی دیگر، ایشان معتقد است: «اگر در جوامع و کشورهاى اسلامى، علما، روشنفکران، متفکران، بزرگان و پیشگامان وحدت، جهت حرکت¬شان به سمت حاکمیت اسلام باشد، این حرکت، حرکت موفقى است؛ والّا اگر اینطور نباشد و در مقابل حاکمیت طواغیت و کفار و حکومت¬هاى سرسپرده و بىعرضه، تابع و تسلیم باشند، معلوم است که وحدت تضمینى نخواهد داشت. شما از این طرف، شعار وحدت بدهید، جوش بزنید، غصه بخورید؛ از آن طرف، پول¬هاى به ناحق بذل و خرج شده و یک عده آدم سستعنصرِ قلمبهمزدِ نوکرصفت هم پیدا مىشوند و اندوختههاى شما را به باد خواهند داد و رشتهها را پنبه خواهند کرد. «مجمع التقریب بین المذاهب الإسلامیة» ... زمینههاى تقریب را در جنبههاى اعتقادى، کلامى، فکرى، فقهى، اصولى و علمى فراهم بکند؛ لیکن آن هدف اساسى باید به یاد متفکران اسلام باشد. دشمنان اسلام، این را نمىخواهند؛ اما آنچه که خدا مىخواهد، آن خواهد شد. «و اللّه غالب على امره» (یوسف، 24)» (سخنرانی در تاریخ 16/7/1369)
موضوعات تقریب بین مذاهب مقام معظم رهبری، تقریب بین مذاهب را در سه موضوع امکان¬پذیر میداند. ایشان می¬فرماید: «در مسأله تقریب همانطور که مکرر گفته شده غرض این است که فرقههاى اسلامى، در مقام فکر و اعتقاد به یکدیگر نزدیک بشوند. اى¬بسا برخى از تصورات فِرق نسبت به یکدیگر، با مباحثه و مذاکره، به استنتاج خوبى منتهى بشود. شاید بعضى از سوءتفاهم¬ها برطرف، و بعضى از عقاید تعدیل، و بعضى از افکار به طور واقعى به هم نزدیک بشود. البته اگر این بشود، بسیار بهتر از هر شکل دیگر است؛ حداقل این است که بر روى مشترکات تأکید بشود. این گفتگوها و مذاکرات، کمترین فایدهاش این خواهد بود. بنابراین، باید از طرح مسائل تفرقهانگیز خوددارى بشود. در مرحلهى فقهى نیز تبادل¬نظر بین مذاهب مختلف، در بسیارى از ابواب فقهى، به فتاوى نزدیک، بلکه واحدى منتهى خواهد شد. بعضى از فِرق اسلامى، در برخى از ابواب فقهى، تحقیقات و پیشرفت¬هاى قابل ملاحظهاى دارند؛ دیگران مىتوانند از آنها استفاده کنند. گاهى ممکن است در برخى از احکام و استنباطات اسلامى از کتاب و سنت، نوآوری-هایى در اختیار بعضى از فِرق اسلامى باشد؛ دیگران از آن استفاده خواهند کرد و به فتاوى نزدیک به هم یا مشترکى خواهند رسید. در نهایت و شاید مهمتر از همهى نتایج تقریب، تقریب عملى است؛ یعنى همکارى مسلمین با یکدیگر، منهاى احساس جدایى عقیدتى فرقهاى. اگر دشمنان بگذارند و اگر ما عاقل باشیم، این امر بسیار ممکن و سهلالتناولى است. پس، این سه مرحله است: هم در مرحلهى اعتقاد، هم در مرحلهى احکام فقهى، و هم در مرحلهى همکارى عملى. آنچه که اینها را تضمین مىکند، این است که اولًا به توطئهى دشمن هوشمندانه نگاه کنند؛ ثانیاً به آن مواردى از اسلام که این تقریب را تضمین مىکند، بیشتر فکر کنند.» (سخنرانی در تاریخ 1/7/1370)
نتیجه¬گیری از آن¬چه بیان شد، این نتیجه به دست می¬آید که تقریب بین مذاهب، زمینه¬ساز وحدت امت اسلامی است. تقریب و وحدت، خواست خداوند و پیامبر اسلام(ص) است. این پدیده با کمک و تعاون پیروان مذاهب به ویژه علمای آنان امکان¬پذیر است؛ چه این¬که عقلاً و شرعاً بین اختلاف در عقاید و مسائل فقهی و اختلاف عملی هیچ ملازمه¬ای وجود ندارد. افرون بر آن، بسیاری از اختلافات و سوءتفاهم¬ها با بحث¬های علمی در حوزه¬های اعتقادی و فقهی مرتفع می¬گردد و در نتیجه، افزون بر این¬که نسبت به عقاید همدیگر خالی از اتهام و نسبت¬های ناروا به صورت واقع¬گرایانه آشنا میشوند، منافذ اختلاف¬افکنی را بر روی دشمنان اسلام می¬بندد و منفعت معنوی و مادی آن نصیب همه مسلمانان میشود.