اگر بخواهیم این اصل را بهصورت الگو مطرح کنیم، این الگو چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
اولین مسئلهای که وجود دارد این است که ما اصول مشترکی را تعریف کنیم که مورد قبول تمامی مذاهب اسلامی باشد؛ یعنی قدر مشترکی داشته باشیم و آن قدر مشترک هم باید اینقدر قدرت داشته باشد که بتواند حلقهی وصل مذاهب اسلامی باشد. به نظرم میرسد که این قدر مشترک واقعاً در تمام مذاهب وجود دارد. توحید، نبوت، معاد و قرآن، مواردی هستند که آن بنیه و قدر مشترک را بین مذاهب به وجود میآورند و آنها را به هم متصل میکنند. بنابراین اولین اصل، وجود قدر مشترک است که بحمدالله در مذاهب وجود دارد.
دومین مسئله، تحمل مخالف است. به این معنا که واقعاً مذاهب اسلامی باید تمام تلاششان این باشد که یکدیگر را تحمل کنند. این تحمل آرای مختلف، در مبانی دینی ما وجود دارد. این واقعیت در دین ما مطرح است که کسی که اظهار اسلام کرد، دیگر نمیتوان او را غیرمسلمان دانست. علاوه بر مبانی قرآنی، در سیرهی پیامبر و اهلبیت نیز این روحیه دیده میشود. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در دورهی خلافت خلفا، علیرغم اینکه بنا بر نظر شیعه خلافت در ائمهی اهلبیت علیهمالسلام باید متمرکز شود، با آنها همراهی کردند. برای مثال، در دوران خلیفهی دوم، مشورتهایی به او میدادند.
این نشاندهندهی آن است که حفظ اصل اسلام مهمتر از وجود اختلافات است. همین سیره را شما در ارباب مذاهب هم میبینید. برای مثال، وقتی ابوالحسن اشعری داشت از دنیا میرفت، ظاهر سرخسی میگوید همه را جمع کرد و گفت: «اشهدوا انی لن اکفر احد من قبل هذه القبله»؛ شاهد باشید من هیچیک از اهل قبله را تکفیر نکردم. یا خود احمدبنحنبل پشت سر جهمیه نماز میخواند، در حالی که قائل به این بود که جهمیه عقاید کفرآمیز دارد. گفتند چرا نماز میخوانی، گفت: «لانهم اهل القبله».
گزارش تصویری: دیدار شرکتکنندگان در کنگرهی جریانهای تکفیری از دیدگاه علمای اسلام
چیزی که رهبری به آن اشاره داشتند، این واقعیت است که یکسری اصول در گفتمان وحدت در جمهوری اسلامی حاکم است و یکی از اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی و دیپلماسی وحدت در جمهوری اسلامی، دفاع از مظلوم است. نکتهی بعد آنکه جمهوری اسلامی، خود را موظف به حمایت از مسلمانان در هرجای دنیا میداند. لذا میبینید که وقتی در میانمار هم اتفاقی میافتد، جمهوری اسلامی پیشقدم میشود. در قضیهی فلسطین هم همینطور است. از سویی دیگر، در مقابلهی با غرب، این جمهوری اسلامی است که پیشقدم بوده است. اگر توجه کنیم، از ابتدای پیروزی انقلاب، جمهوری اسلامی پیشتاز در حمایت از مسلمانها و بهطور کلی مظلومان جهان بوده است. اینها اصول اساسی در حوزهی ایجاد تقریب است.
* در همان جلسه که اشاره کردید، آقا گفتند: «جمهوری اسلامی ایران به لطف و فضل الهی، اسیر محدودیتها و اختلافهای مذهبی نشده است و همانگونه که به حزبالله شیعه در لبنان کمک میکند، به حماس و جهاد اسلامی و دیگر گروههای اهل سنت در فلسطین نیز کمک میکند و به این کمکها ادامه خواهد داد.» و این تعابیر، تکبیر حاضران را به دنبال داشت.
اگر خاطرتان باشد، در آن جلسه، حضرت آقا چندین شاهد ارائه کردند مبنی بر اینکه جریانهای اختلافی امروز ریشه در اقدامات بیگانگان دارد و در الگوی جمهوری اسلامی ایران، شیعه و سنی تفاوتی ندارند. بنابراین بهعنوان شاهدی که نشان دهد این الگو، فراتر از نگاه مذهبی عمل میکند، اشاره کردند که ما همزمان از حزبالله و جهاد و فلسطینیها حمایت میکنیم. همچنین اگر شما نگاه کنید، در عراق در استانهای موصل، نینوا، صلاحالدین و الانبار، شیعه کم داریم و اکثریت با اهل سنت است، اما جمهوری اسلامی نسبت به مردم آن منطقه احساس مسئولیت میکند. همچنین اکثر کردها جزء اهل سنتاند، اما میبینید وقتی در شهر کوبانی آن اتفاقات افتاد، جمهوری اسلامی مواضع سیاسی جدی گرفت.
اگر به حوزهی بیداری اسلامی نگاه کنید، حرکت مصر یک حرکت شیعی نبود و در واقع یک حرکت اسلامی محسوب میشد، اما جمهوری اسلامی موضع گرفت. در تونس هم همینطور بود. در تمامی کشورهای اسلامی، یکی از حامیان بزرگ بیداری اسلامی، جمهوری اسلامی ایران بود و در این مسائل، رویکرد مذهبی نداشت. در بین کشورهایی که در زمرهی جریان بیداری اسلامی قرار دارند، فقط بحرین دارای اکثریت شیعی است، اما جمهوری اسلامی به همان مقدار که نسبت به بحرین موضع گرفت، نسبت به لیبی، تونس و جاهای دیگر موضعگیری کرد. این یعنی جمهوری اسلامی بدون توجه به مسائل مذهبی، به دنبال آرمانهای اسلامی است.
اگر دقت کنید، مراجع شیعه هم همین نگاه را دارند. همانطور که مشاهده کردید، در کنگرهی «جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام»، که به ابتکار مرجعیت شیعه در قم برگزار شد، بیش از سیصد میهمان، که بیش از هفتاد درصد آنها از اهل سنت بودند، در شهری مانند قم که عاصمهی شیعه است، حضور یافتند. لذا نگاه مراجع شیعه هم دروندینی و فرامذهبی است.
در چند سال اخیر، جریاناتی پیش آمده است که سایر مذاهب هم به آن رسیدهاند و یکی از این موارد، حضور جریانهای تکفیری است. بعد از حضور اینهاست که کشورهای اسلامی به این نتیجه رسیدهاند که باید همگرایی و وحدت را به وجود بیاورند تا جریانهای افراطی و تکفیری را کنار بزنند. بهعنوان مثال، جریان بوکوحرام در نیجریه، اهل سنت این کشور را میکشند. الشباب در سومالی اهل سنت را میکشد. در تونس، الشریعه و در الجزایر، انصار السنه نیز همینطور عمل میکنند. تمامی اینها در حقیقت نشاندهندهی این واقعیت است که امروز وحدت بهعنوان یک اصل ضروری برای تمام مذاهب اسلامی مطرح است.
جنابعالی دبیر کنگرهی جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام بودید و در روز دیدار شرکتکنندگان این کنگره با رهبر انقلاب هم حضور داشتید و گزارش کوتاهی ارائه دادید. از حالوهوای آن دیدار و جلسه برایمان بگویید.
اختتامیهی کنگره حوالی ساعت یازده شب تمام شد و ما فردا صبح با آقا دیدار داشتیم. شبانه مهمانها را بردیم تهران؛ یعنی حدود یازده و نیم یا دوازده شب به سمت تهران راه افتادیم. من از بعضی میهمانان میپرسیدیم که شما خسته یا ناراحت نیستید که این موقع شب میروید تهران؟ آنها با اشتیاق میگفتند که اساساً یکی از اهداف ما از سفر به ایران، دیدار با حضرت آقا بوده است؛ یعنی نگاه کاریزماتیکی به آقا دارند.
اینها تا برسند تهران و در هتل مستقر شوند، حدود ساعت دو سه نیمهشب بود و ساعت هفت صبح دوباره راه افتادند و با شور و اشتیاق عجیبی، برای دیدار با آقا حضور پیدا کردند. در سالنی هم که ما حضور پیدا کردیم، تسابقی برای نشستن در ردیفهای جلو وجود داشت. من از بعضی از آنها میپرسیدم که شما چرا میخواهید ردیف جلو بنشینید؟ میگفتند میخواهیم به آقا نزدیکتر باشیم. نکتهی دیگر اینکه صحبتهای آقا را بعد از جلسه ارزیابی کردم. آنها میگفتند چکیده و عصارهی کنگره را که شامل بیش از هزار مقاله بود، در سخنرانی ایشان دیدیم. ایشان راهکار ارائه دادند و شواهدی در خصوص وابستگی این جریانها به خارج از کشور بیان کردند. در رصدی که من انجام دادم، حاضرین میگفتند ایشان بهجای اینکه به شاخوبرگ بپردازند، به ریشه توجه کردند و گفتند ای علمای اسلام! از ریشه غافل نشوید و اگر بدانید که آبشخور این حرکات در دنیای اسلام از کجاست، بسیار بهتر میتوانید به این مباحث ورود پیدا کنید.
وقتی صحبتهای ایشان تمام شد، بارها به من گفتند که این سخنان را ترجمه کنید تا ما در کشورهای خودمان ارائه دهیم و دیگران بدانند فردی رهبری جهان اسلام را برعهده دارد که نگاه فراگیر دارد و افقی را میبیند که دیگران ندیدهاند. من هم در این کنگره ندیدم کسی به این دیدگاهها به این شکل اشاره نماید و اینگونه دستهبندی کند.
نکتهی جالب آخر این بود که بین آنها افرادی سلفی بودند و همانطور که میدانید، مسئلهی تبرک برای ایشان مطرح نیست، در حالی که بسیاری از آنها دنبال چفیهی آقا بودند. بعد هم بین خودشان اختلاف بود که چه کسی چفیهی ایشان را بگیرد.
انتهای پیام/