به گزارش حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب مسئله تقریب مذاهب یکی از مهمترین ایدههایی است که اندیشمندان و دلسوزان مسلمان از روزگار آغازین اسلام تا به حال، بر مبنای تعالیم اسلامی و دیانت حقّه توحیدی پیگیر آن بوده و در مقابله با دشمنان اسلام و مسلمانان آراء و نظریاتی را در ابعاد مختلف، متناسب با مقتضیات زمان، ارائه کردهاند. در دهههای اخیر امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری(مدظله العالی) منادی ایده تقریب مذاهب بودهاند.
هماکنون نیز فضای همآوایی، همگرایی و تقریب در بین مسلمانان با اندیشههای انقلاب اسلامی سیر تکاملی دارد و ادامه این روند مستلزم این است که عموم مسلمانان اتفاق خود را در اصول آیین مقدس اسلام در نظر گرفته و تفرقه عملی را کنار گذاشته و در یک صف قرار گیرند.
در این راستا خبرگزاری تقریب طی سلسله گزارشهایی جهت معرفی و آشنایی به زندگی نامه شخصیت های تقریبی برجسته جهان اسلام پرداخته است؛
در شماره 16 از این گزارش به بررسی زندگی نامه «مقام معظم رهبری» پرداختهایم که در ادامه میآید:
زندگی نامه
سید علی حسینی خامنهای فرزند مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین حاج سید جواد حسینی در فروردینماه سال ۱۳۱۸ برابر با ۱۳۵۸ قمری در مشهد مقدس چشم به جهان گشود. او دومین پسر خانواده بود و زندگی مرحوم سید جواد خامنهای هم مانند بیشتر روحانیون و مدرسان علوم دینی، بسیار ساده: «پدرم روحانی معروفی بود اما خیلی پارسا و گوشهگیر، زندگی ما بهسختی میگذشت من یادم هست شبهایی اتفاق میافتاد که در منزل ما شام نبود مادرم با زحمت برای ما شام تهیه میکرد آن شام هم نان و کشمش بود.»
سیدعلی خامنهای تحصیل را در چهار سالگی از مکتبخانه و با فراگیری قرآن کریم شروع کرد دورهی دبستان را در نخستین مدرسهی اسلامی مشهد، دارالتعلیم دیانتی، گذراند در همین ایام، یادگیری قرائت و تجوید قرآن را نزد برخی قاریان قرآن مشهد آغاز کرد.
همزمان با تحصیل در کلاس پنجم دبستان، تحصیلات مقدماتی حوزوی را نیز آغاز کرد شوق وافر او به تحصیلات حوزوی و تشویق والدین سبب شد که وی پس از اتمام دورهی دبستان، وارد دنیای طلبگی شود و تحصیل علوم دینی را در مدرسهی سلیمانخان ادامه دهد وی بخشی از مقدمات را نیز نزد پدر طی کرد سپس به مدرسهی نواب رفت و دورهی سطح را در آن به پایان برد همزمان با تحصیلات حوزوی دورهی دبیرستان را تا سال دوم متوسطه ادامه داد.
آیتالله خامنهای در ۱۳۴۳ش به دلیل عارضهی بینایی پدر و کمک به وی به ضرورت از قم به مشهد بازگشت و بار دیگر در جلسات درس آیتالله میلانی حضور یافت که تا سال ۱۳۴۹ ادامه داشت او از ابتدای حضور در مشهد به تدریس سطوح عالی فقه و اصول (رسائل، مکاسب و کفایه) و برگزاری جلسات تفسیر برای عموم همت گماشت.
ایشان از سال (۱۳۶۹ش) تدریس خارج فقه را آغاز کرد و تاکنون به تدریس ابواب جهاد، قصاص، مکاسب محرمه و صلاة مسافر پرداخته اند.
آیتالله خامنهای تحقیق و تألیف را از دوران طلبگی آغاز کرد و تقریرات دروس اساتید خود را نگاشت و قبل از پیروزی انقلاب به ترجمه و تألیف چند اثر نیز همت گماشت.
حیات سیاسی و اجتماعی
پیشینهی فعالیتهای سیاسی ـ مذهبی خاندان آیتالله خامنهای، در او زمینهی تربیتی برای مبارزهی سیاسی ـ مذهبی فراهم آورده بود. نقطهی آغازین ورود به فعالیتهای سیاسی، دیدار او با سیدمجتبی نواب صفوی (میرلوحی) در مشهد بود که به بیان خود او اولین بارقههای انقلابی را در وی پدید آورد. نخستین دیدار وی با امام خمینی (ره) در سال ۱۳۳۶ش صورت گرفت اما چهرهی سیاسی امام خمینی برای اولین بار در جریان لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی برای ایشان مکشوف شد.
وی در ۱۹ و ۲۰ آذر ۱۳۵۷ همزمان با تاسوعا و عاشورای حسینی سخنرانی پرشوری در اجتماع بزرگ راهپیمایان مشهد ایراد کرد و خطبهی شب عاشورا را در حرم مطهر امامرضا (ع) به نام امام خمینی خواند و با این اقدام انقلابی تابوی سنتی حکومت پهلوی را که تا پیش از آن مراسم مذکور را به صورت تشریفاتی و با دعا برای محمدرضا پهلوی اجرا میکرد، در هم شکست همچنین او در روز عاشورا تظاهرات عظیم مردم مشهد را ساماندهی کرد و در اجتماع بزرگ آنان به سخنرانی پرداخت وی در شمار روحانیونی بود که در ۲۴ آذر در اعتراض به حملهی مأمورین رژیم پهلوی به بیمارستان شاهرضای مشهد (امام رضا (ع) کنونی) برنامهی تحصن در بیمارستان مزبور را مطرح کرد در مسیر حرکت آنان برای تحصن بسیاری از مردم نیز به آنان پیوستند و در شمار متحصنین قرار گرفتند متحصنین با صدور اعلامیهای ضمن تشریح جنایات عوامل حکومت پهلوی، مجازات آنان را خواستار شدند و بر سرنگونی حکومت پهلوی و بازگشت امام خمینی تأکید کردند.این اقدام آنان بازتاب گسترده ای یافت و اعلامیههای متعددی در همبستگی و حمایت از آنها در سراسر ایران منتشر شد.
دههی اول انقلاب اسلامی: بهمن ۱۳۵۷ - خرداد ۱۳۶۸
فعالیتهای سیاسی
یکی از نخستین عرصههای نقشآفرینی آیتالله خامنهای در روند تکون نظام جمهوری اسلامی، عضویت و فعالیت در شورای انقلاب بود.
سرپرستی سپاه پاسداران ،از دیگر مأموریتهای وی از طرف شورای انقلاب، مسئولیت مرکز اسناد و نیز سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۳ آذر ۱۳۵۸ بود.
"تاسیس حزب جمهوری اسلامی"، آیتالله خامنهای در ایام منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن، همزمان با حضور مؤثر در شورای انقلاب و تمشیت امور انقلاب در دورهی گذار بههمراه سید محمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و محمدجواد باهنر برای ایجاد تشکلی انقلابی فعالیت میکرد این تشکل با نام حزب جمهوری اسلامی در ۲۹ بهمن ۱۳۵۷ رسماٌ اعلام موجودیت کرد.
امامت جمعهی تهران
امام خمینی در ۲۴ دی ۱۳۵۸ آیتالله خامنهای را با اشاره به حسن سابقه و شایستگی در علم و عمل به امامت جمعه تهران منصوب کردندایشان نخستین نماز جمعه را در ۲۸ دی ۱۳۵۸ امامت کردند.
نمایندگی مجلس شورای اسلامی
آیتالله خامنهای پس از نامزدی برای انتخابات نخستین دوره قانونگذاری مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۵۸، از سوی ائتلاف بزرگ نیروهای خط امام در انتخابات مجلس شورای اسلامی حمایت شد و از حوزهی انتخابیهی تهران وارد مجلس شد.
حضور در دفاع مقدس
آیتالله خامنهای از نخستین ساعات آغاز جنگ ایران و عراق، در تدبیر مسائل جنگ بصورت فعالانه به ایفای نقش پرداخت.
جنگ، مهمترین موضوع دوران ریاست جمهوری
در دو دورهی ریاست جمهوری آیتالله خامنهای، جنگ در رأس امور و مهمترین موضوع کشور بود،ایشان طی هفت سال از مجموع هشت سال دوران ریاست جمهوری خود مقارن با جنگ بود همچنین آیتالله خامنهای در دوره ریاست جمهوری رئیس شورای عالی پشتیبانی جنگ بودند به دنبال تصمیم پذیرش قطع نامه جنگ ایران و عراق آیتالله خامنهای به عنوان رئیسجمهور در نامهای در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۶۷ به دبیرکل وقت سازمان ملل متحد، خاویر پرز دکوئیار، پذیرش قطعنامهی ۵۹۸ سازمان ملل از سوی ایران را اعلام کردند.
ترور نافرجام توسط منافقین
آیتالله خامنهای در ۶ تیر ۱۳۶۰ و در حال سخنرانی پس از نماز ظهر در مسجد ابوذر، واقع در یکی از مناطق جنوب تهران، در اثر انفجار بمبی که در ضبط صوت کار گذاشته شده بود به شدت زخمی شدند.
امام خمینی، در پیامی خطاب به ایشان توطئهی سوءقصد به جان وی را محکوم کرد و از ایشان تجلیل نمودند. بر اثر این سوء قصد، ایشان از ناحیهی سینه، کتف و دست راست آسیب جدی دیدند گزارشهای غیررسمی مسبب این حادثه را سازمان مجاهدین خلق ایران دانستهاند آیتالله خامنهای اولین فردی بود که در حوادث و جریانات پس از عزل بنیصدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری ترور شدند.
در ۱۸ مرداد ۱۳۶۰ از بیمارستان مرخص شدند و مجدداً به صحنهی اجتماع و سیاست بازگشتند و از ۲۶ مرداد ۱۳۶۰ در جلسات مجلس شورای اسلامی حاضر شدند.
دوران ریاست جمهوری
دور اول انتخاب به عنوان ریاست جمهوری با ۹۵ درصد آرا، پس از شهادت محمدعلی رجایی، دومین رئیس جمهور اسلامی ایران شدند.
شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی و نیز جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به اتفاق آرا و علیرغم مخالفت ایشان، وی را به عنوان نامزد ریاست جمهوری انتخاب کردند و امام خمینی که سابقاً با تصدی روحانیون برای ریاست جمهوری موافق نبودند با نامزدی ایشان موافقت کردند.
باتوجه به تجربه مشکلات و اختلافنظرها با نخستوزیر و برخی اعضای هیئت دولت در چهار ساله اول ریاست جمهوری مایل نبود برای دومین بار در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند اما پس از آنکه امام خمینی آن را تکلیف شرعی ایشان دانستند، تصمیم گرفت که در انتخابات چهارمین دوره ریاست جمهوری نامزد شود و از امام خواستند که در انتخاب نخستوزیر مختار باشد و امام هم پذیرفتند.
اولین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام
در پی اختلافات مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در تصویب لوایح مختلف، امام خمینی در پاسخ به نامهی سران کشور (از جمله آیتالله خامنه ای ایشان این سمت را تا پایان دوره ریاست جمهوری عهدهدار بودند)، در ۱۷ بهمن ۱۳۶۶ با تشکیل مجمع تشخیص مصلحت موافقت کردند. بر این اساس، آیتالله خامنهای اولین رئیس مجمع تشخیص قرار گرفتند.
دوران رهبری
پس از بازنگری در قانون اساسی و انجام همهپرسی، مجلس خبرگان رهبری یک بار دیگر براساس قانون اساسی جدید در مورد رهبری معظمله رأیگیری کرد و اکثریت قاطع مجدداً معظمله را به رهبری نظام انتخاب کردند. حجتالاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی، نزدیکترین فرد به امام خمینی که مشاور و مورد وثوق کامل ایشان بود، نقل کرده که امام در پی سفر خارجی آیتالله خامنهای گفتند: «الحق ایشان شایستگی رهبری را دارند».
مفهوم شناسی وحدت و تقریب مذاهب اسلامی
مهم ترین مسئله در فرایند گفتگو و تعاملات میان طرفهای قضیه از جمله بین مذاهب اسلامی داشتن فهم مشترک از موضوع مورد گفتگو؛ یعنی وحدت است؛ زیرا تا دقیقاً مشخص نشود منظور و مقصود از عبارت وحدت اسلامی یا تقریب مذاهب چیست و هرکس یا مذهبی براساس فهم و برداشت خود با آن مواجه شود، هیچ گاه اهداف مورد نظر، محقق نشده و گفتگوها به نتایج مفیدی منتج نخواهد گشت.
از این رو رهبری معظم انقلاب که بیشترین بیانات را در خصوص وحدت و تقریب مذاهب اسلامی در مناسبتها و دیدارهای مختلف داشتهاند، به عنوان یک رهنمود بارها به تعریف وحدت و تبیین مقصود و منظور نظام اسلامی از آن داشتهاند، ایشان یکی از عوامل تفرقهآمیز را «مفاهیم مشتبه» دانسته، می گوید: «یکی از چیزهایی که این وحدت را خدشهدار میکند، مفاهیم مشتبهی است که دائماً در فضای ذهنی مردم پرتاب می شود. هرکس هم آنها را به گونه ای معنا میکند.
یک عده از یک طرف، یک عده از آن طرف؛ جنجال و اختلافِ غیر لازم درست می شود. البته دشمن در همه این مسائل سود می برد» (26/1/1379).
ایشان ضمن رد برداشتهای غلط از مفهوم وحدت، تصریح می کند: «در ابتدا باید معلوم کنیم که مقصود ما از وحدت مسلمانان چیست؟ آیا مقصود این است که مسلمانان از مذهب خود دست بردارند و به مذهب دیگری اعتقاد پیدا کنند و عمل نمایند؟ نه، مقصود این نیست. ما وقتی به وحدت دعوت میکنیم، مقصود ما این نیست که فرق مسلمانان اعم از شیعه و سنی یا فرقی که داخل تشیع و تسنن هستند، موظف و مجبورند که از عقیده خود دست بردارند و به عقیده سومی یا به عقیده طرف مقابل، گرایش پیدا کنند.
مراد ما از وحدت اسلامى، یکى شدن عقاید و مذاهب اسلامى نیست. مراد ما از وحدت دنیاى اسلام، عدم تنازع است: «وَلَا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا» (انفال، 46) تنازع نباشد، اختلاف نباشد» (19/7/1368 و 30/5/1385).
ایشان مجدداً ضمن طرح برداشت های نادرست از وحدت، معنای مورد نظر را مطرح و تأکید می کند: «منظور ما از وحدت چیست؟ یعنى همه مردم یکسان فکر کنند؟ نه. یعنى همه مردم یک نوع سلیقه سیاسى داشته باشند؟ نه. یعنى همه مردم یک چیز را، یک شخص را، یک شخصیت را، یک جناح را، یک گروه را بخواهند؟ نه؛ معناى وحدت اینها نیست. وحدت مردم؛ یعنى نبودن تفرق و نفاق و درگیرى و کشمکش.
حتى دو جماعتى که از لحاظ اعتقاد دینى مثل هم نیستند، مىتوانند اتحاد داشته باشند؛ مىتوانند کنار هم باشند؛ مىتوانند دعوا نکنند» (26/1/1379).
ایشان در فرازی دیگر در تشریح بیشتر مفهوم وحدت و پاسخ به شبهات ایجاد شده میگوید: «ما میگوییم: ای مسلمانان عالم! در هر جای دنیا که هستید، اگر باهم دشمنی نکنید، علیه هم مبارزه و جنگ نکنید و دشمنان و دوستانتان را بشناسید، وضع زندگی شما با آنچه که امروز است، تفاوت خواهد کرد.
ما نمیگوییم که سنیهای عالم بیایند شیعه بشوند، یا شیعههای عالم دست از عقیدهشان بردارند. ما چه موقع به عالم تسنن گفتهایم که منظورمان از وحدت این است که شما شیعه بشوید؟! ما چنین چیزی نگفته ایم.
حرف ما در هفته وحدت و به عنوان پیام وحدت این است که مسلمانان بیایند باهم متحد بشوند و با یکدیگر دشمنی نکنند. محور هم کتاب خدا و سنت نبیاکرم(ص) و شریعت اسلامی باشد. این حرف، حرف بدی نیست. این حرف، حرفی است که هر عاقل بیغرض و منصفی، آن را قبول خواهد کرد» (19/7/1368).
مقام معظم رهبری در پیام نوروزی خویش در سال 1386، ضمن اعلام موضوع وحدت ملی و انسجام اسلامی به عنوان شعار سال، به تعریف وحدت ملی و انسجام اسلامی پرداخته و می گوید: «امسال، سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی است؛ یعنی در درون ملت ما اتحاد کلمه همه آحاد ملت و قومیت های گوناگون و مذاهب گوناگون و اصناف گوناگون ملی؛ و در سطح بین المللی، انسجام میان همه مسلمانان و روابط برادرانه میان آحاد امت اسلامی از مذاهب گوناگون و وحدت کلمه آنها، معنای اتحاد بین ملت های اسلامی این است که در مسائل مربوط به جهان اسلام همسو حرکت کنند و به یکدیگر کمک کنند و در داخل این ملتها سرمایه های خودشان را بر علیه یکدیگر به کار نبرند» (1/1/1386).
روشنگری های رهبر معظم انقلاب در رابطه با مفهوم و مقصود از دعوت امت اسلامی به وحدت و ایجاد مفاهمه مشترک موجب گردید تا بستر و فضای گفتگو و تعامل نتیجه بخش برای عالمان و اندیشمندان مسلمان در داخل کشور و جهان اسلام فراهم شود و زمینه تفسیرهای غلط و بهانه جویی و فتنه انگیزی دشمنان از بین برود.
اهمیت و ضرورت تحقق عملی وحدت و تقریب مذاهب اسلامی
امروز هر مسلمان دلسوز و منصفی که اوضاع تأسف بار جهان اسلام را میبیند، حتی اگر نگاه سیاسی به مسائل جهان اسلام هم نداشته باشد به اهمیت و ضرورت تسریع در چارهاندیشی برای تحقق عملی وحدت اذعان و اعتراف میکند. چه رسد به انسان های فرهیخته، هوشمند و فرزانه که دست های کثیف و آغشته به خون قدرت های استکباری و صهیونیستی را به صورت آشکار و نهان در آن مشاهده می کنند. مقام معظم رهبری براساس آموزه های دینی و مصالح امت اسلامی به عنوان یک تدبیر راهبردی بارها بر ضرورت و فوریت وحدت امت اسلامی تأکید نمود: «مرز میان پیروزی همهجانبه ملت ما، یا خدای نکرده ناکامی و هدر رفتن همه زحمات گذشته، یک چیز بیش نیست و آن وحدت کلمه میان مردم است» (13/8/1369).
با بررسی اجمالی بیانات و رهنمودهای ایشان موارد زیر را میتوان از اساسیترین ادله ضرورت وحدت مسلمانان بر شمرد:
1. وحدت به عنوان یک مصلحت ملی و فریضه دینی: «وحدت و انسجام اسلامی امروز یک فریضه حتمی است که با همکاری خردمندان و دلسوزان متعهد میتواند راههای عملی آن پیموده شود. ... امروز مصلحت کشور، مصلحت ملت و مصلحت انقلاب، اتحاد کلمه و اتحاد دلها است» (9/7/1387 و 24/9/1386).
«بایستى تفهیم کرد که وحدت بین مسلمانان، به صد دلیل واجب، و به صد دلیل ممکن است. بایستى دنبال کرد ... دشمنان وحدت چه کسانى هستند که مىشود در دنیا یکى یکى آنها را با انگشت نشان داد؟ طرف داران وحدت چه کسانى هستند؟ آیا خدا و ملائکه و انبیا و اولیا از وحدت خرسند مىشوند، یا ناراضى؟ اینها را مىشود کاملاً با وجدان معمولى دینى و اسلامىِ مشترک بین همه مسلمانان فهمید» (13/12/1376).
2. وحدت یک اصل اسلامی و مسئله استراتژیک برای نظام جمهوری اسلامی: «امروز وحدت برای شما هم تاکتیک و هم استراتژی و هم یک اصل اسلامی است و همیشه برای شما لازم است. هدف از این کار آن است که با شعار وحدت مسلمانان، که شعار درست و ضرورىاى هم است و من از قدیم این اعتقاد و تفکر را داشتم و دارم و آن را یک مسئله استراتژیک مىدانم. مسلمانان، به تدریج این اختلافات مذهبى و طایفهاى را کم کنند و از بین ببرند؛ چون در خدمت دشمنان است. ما با این انگیزه صحیح، مسئله وحدت مسلمانان را در جمهورى اسلامى، یک مسئله اساسى قرار دادهایم» (26/1/1369 و 11/7/1368).
3. وحدت لازمه حیات و سربلندی امت اسلامی: «امروز امت اسلام برای حیات، سربلندی و نجات خود و برای برافراشتن پرچم اسلام به وحدت نیاز دارد. کدام منطق است که در مقابل این مسائل بتواند مقاومت کند تا اختلاف ایجاد شود؟ وحدت بر همه ضرورتها و اولویتها ترجیح دارد و از آنها اولیتر و مقدمتر است. چرا ضرورت اتحاد بین مسلمانان را نمی فهمیم؟ بار سنگینى بر دوش ما است و این برهه، برهه حساسى است» (18/2/1383).
4. مورد تهدید قرار گرفتن همه مسلمانان توسط آمریکا و صهیونیسم: «امروز براى مسلمانها، اتحاد و اتفاق، همدلى و همکارى، جزء فورىترین و ضرورىترین است. امروز وقت آن رسیده است که دنیاى اسلام بازنگرى کند؛ بر روى مسئله وحدت به جِد فکر کند. امروز تهدید آمریکا در این منطقه متوجه یک کشور و دو کشور نیست؛ متوجه همه است. امروز تهدید سرمایهداران صهیونیستِ پشت سرِ دستگاه حاکمه آمریکا، به بلعیدن یک قسمت از منطقه ما اکتفا نمیکند؛ همه منطقه را میخواهند ببلعند و امروز صریحاً هم این حرف را مى گویند. وقتى همه مورد تهدیدند، عاقلانهترین راه این است که همه به فکر بیافتند و دستها را در دست هم بگذارند» (17/3/1392 و 18/2/1383).
5. وحدت تنها راه علاج بیماری اختلاف مسلمانان: «امروز مهم ترین دستاویز دشمن براى مقابله با بیدارى اسلامى، ایجاد اختلاف است. مسلمان را در مقابل مسلمان قرار دادن، مسلمان را به دست مسلمان از بین بردن، این ها را به هم مشغول کردن؛ چه چیزى بهتر از این براى دشمنان استقلال اسلامى که مسلمانان را به هم مشغول کنند؟ علاج این بیمارى، احساس اتحاد بین مسلمانان است؛ ملتهاى مسلمان باید با هم متحد شوند. در داخل هر کشور، گروه هاى مختلف، مذاهب مختلف، جناح هاى مختلف، باید دست به دست هم بدهند؛ امروز راه، فقط این است» (10/11/1391).
6. توانایی و تجهیزات دشمن: «امروز مسئله وحدت براى مسلمانان یک نیاز قطعى است. امروز دشمن اسلام و مسلمانان، دو خصوصیت دارد که در طول تاریخ این دو خصوصیت را نداشته است. یکى اینکه به شدت به مال، به سیاست، به تبلیغات، به انواع و اقسام ابزارهاى اثرگذارى و نفوذ و ضربه زدن، مجهز است و هیچ وقت جبهه مقابل اسلام، این قدر به همه ابزارها مجهز نبوده است» (24/5/1374).
بهره گیری از ظرفیتهای جهان اسلام: «امروز دنیاى اسلام بیش از همیشه، به اتحاد و یکدلى و تمسک به قرآن نیازمند است. از سویى، ظرفیت هاى جهان اسلام براى توسعه و عزّت و اقتدار، امروز بیش از گذشته آشکار شده و بازیابى مجد و عظمت امت اسلامى، امروز در سراسر جهان اسلام، انگیزه و خواست جوانان و فرزانگان شده است. شعارهاى منافقانه مستکبران، رنگ باخته و نیات پلید آنان براى امت اسلامى، به تدریج آشکار شده است» (29/10/1383).
آثار و برکات وحدت در جامعه
تأکید و توصیه فراوان متون دینی و سفارشات رهبران و مصلحان جهان اسلام به تقویت وحدت و یکدلی میان امت اسلامی، به جهت آثار و برکات ارزشمند و گران سنگی است که به واسطه آن نصیب مسلمانان میگردد. مقام معظم رهبری بارها در رابطه با امام خمینی (ره) نقل کردند که حفظ وحدت کلمه وصیت دائمى امام بود. «شاید در طول ده سال بعد از انقلاب، کمتر مسئلهاى به اندازه «وحدت» مورد تأکید آن بزرگوار بود» (3/4/1368).
برخی از این آثار پر برکت از منظر مقام معظم رهبری عبارتند از:
1. حفظ امنیت: «من بر روى «وحدت ملى» تأکید بیشترى دارم؛ به خاطر اینکه امنیت هم ناشى از وحدت است. اگر وحدت نباشد، امنیت ملى هم به خطر مىافتد و ایجاد ناامنى مىشود» (26/1/1379).
2. پشتوانه دولتمردان و مایه ابهت و عظمت کشور: «برادران مسلمان وحدت اسلامى را بر افتراق مذاهب شیعه و سنى ترجیح دهند و نگذارند اختلاف مذهبى به اختلاف مشى و روش و جهتگیرى منتهى شود. وحدت اقوام ایرانى، وحدت مذاهب اسلامى، وحدت جریانهاى گوناگون سیاسى، تضمین کننده ابهت کشور است» (28/2/1388).
«وحدت ملی همان چیزی است که می تواند پشتوانه همه تلاشهای دولتمردان و مبارزان و دلسوزان این کشور و این انقلاب باشد. بدون وحدت ملی این کشور بزرگ ترین نیروی خود و مایه عظمت خود را نخواهد دانست. وحدت ملی شعار اساسی و حیاتی برای کشور ما است و مخاطب این شعار افراد خاصی نیستند، همه هستند آحاد مردم مسئولند. وحدت ملی برای همه ملت شعار بزرگی است» (حدیث ولایت، خامنهای، ج1، ص229).
3. بهره مندی از ایمان، عدالت و علم در جامعه: «آنچه که زمینه و بستر به کار گرفتن ایمان و عدالت و علم است، اتحاد ملى و آرامش در سطح کشور است. اگر در کشور آرامش نباشد، نه از علم مى شود بهرهبردارى کرد، نه از ایمان، و نه مىشود عدالت را در جامعه مستقر کرد» (14/3/1385).
4. ایجاد رعب در ابرقدرتها: «آن چیزی که ابرقدرتها را در مقابل ملت ایران مرعوب کرده است، در وجه اول وحدت کلمه بود» (حدیث ولایت، خامنهای، ج1، ص110).
5. جلب لطف و نعمت الهی و مجذوب ساختن دلها: وحدت عمومی تمام قشرها و طبقات نیز موجب جلب الطاف و نعمت های الهی می شود. باید مثل گذشته از آن نگهداری کرد و در میان عامه مردم گسترش داد. اگر قرار باشد ارزش های اسلامى به صورت ارزش های قطعى در دنیا مطرح شود و دل انسان ها را جذب کند و بر مبناى آن در زندگى مسلمان ها تغییرى به وجود آید، باید وحدت بین آنها حفظ شود. با شعبه شعبه شدن و دشمنى کردن و جنگ فرقهاى راه انداختن، امکان ندارد که مسلمانان به وحدت دست یابند (10/4/1368 و 8/5/1368).
پیامدهای سوء تفرقه و اختلاف در جامعه
در مجموعه و منظومه سخنان مقام معظم رهبری یکی از کلیدیترین واژهها، پرهیز دادن آحاد مسلمانان از ایجاد یا دامن زدن به اختلافات است.
به ویژه خواص، یعنی افرادى که حساس هستند و حرکات و حرف و اشاره و تصریح آنها در مردم اثر مىگذارد، اینها باید مواظب باشند که کار آنها به ایجاد اختلاف و تفرقه دامن نزند. ایشان همواره تأکید دارند: «کسانى که قلم در دستشان و تریبون در اختیارشان است، کسانى که در میان مردم از وجههاى برخوردارند، باید خیلى مراقبت کنند. باید وحدت کلمه را حفظ کرد؛ این وصیت دائمى امام بود. شاید در طول ده سال بعد از انقلاب، کمتر مسئلهاى به اندازه «وحدت» مورد تأکید آن بزرگوار بود» (3/4/1368).
علت این همه تأکید، عوارض و پیامهای سوء تفرقه و اختلاف است. در اینجا به مواردی از این آثار منفی که توسط ایشان بیان شده است، اشاره میشود:
1. از بین رفتن نیروی حیاتی و نابودی کشور: «برای این ملت هیچ عاملی مضرتر از اختلاف و تفرقه نیست. سهم مهلک برای ملتها و تمدنها و انقلابها اختلاف است، اگر بهترین ملتها دچار اختلاف و دودستگی شوند، همه نیروی حیاتی خودشان نه تنها از بین می رود، بلکه در جهت ویرانی کشور به کار می افتد. عزیزان من یک ملت هرچه قدرتمند، هرچه ثروتمند باشد، اگر اختلاف در بین آحادش ریشه گرفت و آتش اختلاف مشتعل شد، بدبخت و بیچاره خواهد شد» (30/3/1368 و 4/10/1377).
2. شکسته شدن شکوه و قدرت ملت و ضربه خوردن کل امت اسلام: «اختلاف و تفرقه میان امت اسلامی موجب می شود معنویت، طراوت، قدرت، شکوه و عظمت ائتلاف ملی شما را هم بشکند و همان طور که قرآن فرموده «وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ» (انفال، 46)، تقریب را لازم و واجب و ضروری و در جهت اهداف نظام اسلامی می دانیم و معتقدیم وحدت شکنی ضربه بزرگی نه فقط به ما، بلکه به کل امت اسلامی است» (4/12/1381 و 22/2/1382). «امروز این ضعف و ذلتى که مسلمانان کشورهایى در دنیا دچار آن شدهاند، ناشى از همین تفرق و اختلاف است. اگر مسلمانان متحد بودند، فلسطین اینطور نمىشد. بوسنى آنطور نمىشد. کشمیر آنطور نمىشد. تاجیکستان اینطور نمىشد. مسلمانان اروپا، آنطور در محنت زندگى نمىکردند. مسلمانان در آمریکا، آنطور مورد زورگویى قرار نمىگرفتند. علت این است که ما با هم اختلاف داریم» (14/6/1372).
3. از بین رفتن توانایی های علمى و فکرى مسلمانان: «حقاً وضع مسلمانان از لحاظ تضادها و اختلافات مذهبى، تأسفانگیز است. بسیارى از توانایی هاى با ارزش علمى و فکرى مسلمانان در طول تاریخ، صرف تعارض با یکدیگر شده است. اشتباه نشود» (01/7/1370).
4. در حاشیه قرار گرفتن مسائل اصلی و امکان عملی شدن نقشه دشمن: «وقتى مسلمانها سرشان به اختلاف با یکدیگر مشغول شد، مسئله فلسطین در حاشیه قرار میگیرد؛ ایستادگى در مقابل زیادهخواهى آمریکا و غرب، در حاشیه قرار میگیرد؛ آنها امکان پیدا میکنند که نقشههاى خودشان را عمل کنند» (10/11/1391).
5. وسیله نفوذ دشمن: «امروز بیشتر از همه باید به وحدت کلمه مسلمانان اهمیت داد؛ چون اختلاف، راه همیشگی نفوذ دشمنان در جوامع اسلامی است. باید بیش از گذشته، «وحدت« را برای اسلام و پیشرفت به سمت هدفهای اسلامی و سازندگی کشور رعایت کرد. خیلی مراقب باشید که نفوذیهای دشمن، پرچمهای اختلاف را بلند نکنند. هر پرچم اختلافی که بلند شد، شما آن را متهم کنید که نفوذی دشمن است، هرچند خودش نداند» (5/7/1368 و 13/4/1368).
راهبردها و راهکارهای حفظ و تقویت وحدت و تقریب مذاهب اسلامی
1. رعایت و حفظ احترام متقابل نسبت به ارزشها و نمادهای مقدس یکدیگر
بدون شک الفبای تحقق وحدت و تقریب میان پیروان مذاهب و اساسیترین اقدام در این رابطه، احترام متقابل نسبت به ارزشها و باورهای یکدیگر است. تا زمانی که دعوت به وحدت همراه با اهانت به ارزشها و مقدسات همدیگر باشد، این مهم صرفاً در حد یک آرزو و آرمان اسلامی باقی خواهد ماند. مصادیق و راهکارهای رعایت احترام متقابل را در روشهای زیر میتوان پیگیری کرد:
الف) میدان دادن وتحمل نمودن افکار واندیشه یکدیگر: «سنى و شیعه هر کدام مراسم مذهبى خودشان را، آداب خودشان را، عادات خودشان را، وظایف دینى خودشان را انجام میدهند و باید بدهند، مراد ما از وحدت اسلامى، یکى شدن عقاید و مذاهب اسلامى نیست. میدان برخورد مذاهب و عقاید اسلامى و عقاید کلامى و عقاید فقهى هر فرقهاى عقاید خودش را دارد و خواهد داشت میدان علمى است؛ میدان بحث فقهى است؛ میدان بحث کلامى است و اختلاف عقاید فقهى و کلامى مىتواند هیچ تأثیرى در میدان واقعیت زندگى و در میدان سیاست نداشته باشد» (29/2/1388 و 30/5/1385).
«اختلاف بین طرفداران دو عقیده بر اثر تعصبات، یک امرى است که هست و طبیعى است، و مخصوص و سنى هم نیست. بین فِرَق شیعه، خودشان؛ بین فِرَق سنى، خودشان؛ در طول زمان از این اختلافات شیعه وجود داشته است.
تاریخ را نگاه کنید، مىبینید هم بین فرق فقهى و اصولى اهلتسنن مثل اشاعره و معتزله، مثل حنابله و احناف و شافعیه و این ها هم بین فرق مختلف شیعه، بین خودشان، اختلافاتى وجود داشته است» (25/10/1385).
«اگر کسى براى اثبات مذهب خود تلاش علمى بکند، من آن را رد نمىکنم. هم شیعه، هم سنى، هم هر مؤمن به نحلهاى، به عقیدهاى و به طریقهاى، حق دارد طریقه خودش را اثبات کند. این، چیز دیگرى است؛ ما آن را رد نمىکنیم.
آنچه که ما رد مىکنیم، تلاش براى معارضه، کوبیدن، اهانت کردن و نفى موجودیت طرف مقابل است؛ این غلط است. در بحث علمى، طبیعى است که هرکس عقیدهاى دارد. اثبات آن عقیده، به معناى نفى و رد عقاید دیگرى، و استدلال بر عقیده خود است. همه اینها مفهوم قابل درک و قابل تحمل است.
همین بحثها هم همیشه دامنه تفکر را گسترش مىدهد، تعمیق مىکند و پیش مىبرد؛ مانعى ندارد (1/7/1370).
ب) تحریم اهانت به مقدسات یکدیگر: «اینجانب همچون بسیاری از علمای اسلام و دلسوزان امت اسلامی بار دیگر اعلام میکنم که هر گفته و عملی که موجب برافروختن آتش اختلافات میان مسلمانان شود و نیز اهانت به مقدسات هریک از گروههای مسلمان یا تکفیر یکی از مذاهب اسلامی، خدمت به اردوگاه کفر و شرک و خیانت به اسلام، و حرام شرعی است» (19/7/1392).
«من اعلام کردم، باز هم تأکید میکنم. خط قرمز از نظر نظام اسلامى و از نظر ما، عبارت است از اهانت به مقدسات یکدیگر. آن کسانى که نادانسته، از روى غفلت، گاهى از روى تعصبهاى کور و بیجا، چه سنى و چه شیعه، به مقدسات یکدیگر توهین میکنند، نمیفهمند چه میکنند. بهترین وسیله براى دشمن همینها هستند؛ بهترین ابزار در دست دشمن همینها هستند؛ این خط قرمز است» (29/02/1388).
یکی از مهمترین و مؤثرترین اقدام عملی اخیر مقام معظم رهبری، تحریم اهانت به مقدسات برادران اهل سنت بود که در سال 1389 در پاسخ به استفتایی از سوی برخی علما و فرهیختگان منطقه احساء عربستان در مورد اهانت به عایشه اعلام کردند: «اهانت به نمادهای برادران اهلسنت از جمله اتهام زنی به همسر پیامبر اسلام (عایشه) حرام است. این موضوع شامل زنان همه پیامبران و به ویژه سید الانبیا پیامبر اعظم حضرت محمد (ص) میشود. این فتوا با استقبال کم نظیر علما و مسلمانان در جهان اسلام مواجه گردید. که لازم است طرفین در سایر موارد ممکن اقدامات مشابهی انجام دهند.
2) تمرکز و اهتمام جدی بر تقویت باورها و ارزشهای مشترک
برخورداری از مبانی و اصول فکری مشترک که بسیار فراوان تر از موارد اختلاف و افتراق است، میتواند نقاط قوت ارزشمندی برای تقویت وحدت و تقریب هرچه بیشتر امت اسلامی باشد. تمرکز و توجه به باورهای مشترکی همچون دین واحد، خدای واحد، قبله واحد، قرآن واحد، پیامبر واحد و ... و ترویج و تبلیغ دین بر حول محور این معارف ناب برای مسلمانان و پیروان مذاهب یقیناً دلهای آنان را به هم نزدیک و صمیمی خواهد نمود. مقام معظم رهبری بارها بر این نکته تأکید داشته و میگوید: «امروز دشمن واحدى در مقابل ماست؛ علاوه بر اینکه کتاب واحد، سنت واحد، پیغمبر واحد، قبله واحد، کعبه واحد، حج واحد، عبادات واحد، اصول اعتقادى واحد در جامعه اسلامى است. البته اختلافاتى هم وجود دارد.
اختلافات علمى ممکن است بین هردو نفر عالِم باشد. علاوه بر این ها، دشمن واحد در مقابل دنیاى اسلام است. مسئله اتحاد بین مسلمانان یک امر جدى است. با این مسئله، باید اینطور برخورد شود. هر روزى که این قضیه دیر شود، دنیاى اسلام یک روز خسارت کرده و این روزها، روزهایى است که بعضى آن چنان حساس است که در یک عمر اثر مىگذارد. نباید بگذارید دیر شود» (24/5/1374).
«میخواهیم به همه مسلمانان از شیعه و سنی بگوییم و تذکر بدهیم که شما یک نقاط مشترک و یک نقاط اختلاف و افتراق دارید.
در بعضی چیزها، باهم شریکید و یک طور فکر و عمل میکنید و در بعضی چیزها، هر فرقه روش خود را دارد. نکته این است که اولاً، آن نقاط اشتراک بیشتر از نقاط افتراق است؛ یعنی همه مسلمانان، به خدای واحد و قبله واحد و پیامبر واحد و احکام و نماز و روزه و زکات و حج اعتقاد دارند. شما دو نفر مسلمان را پیدا نمیکنید که وقتی صبح میشود، برای نماز بلند نشود؛ مگر اینکه بخواهد به تکلیفش عمل نکند، والا همه مسلمانان عالم معتقدند که صبح و ظهر و عصر و شب، باید نماز خواند و مستحب است که در نیمه شب، نماز شب بجا آورد. همه مسلمانان عالم معتقدند که نماز را باید به طرف کعبه و به زبان قرآن و از آیات قرآن خواند. همه مسلمانان عالم، ماه رمضان که فرا میرسد، آن وقتی که فهمیدند روز اول ماه است، روزه میگیرند» (19/07/1368).
ایشان در فرازی دیگر از سخنان خود می گوید: «مشترکات بزرگى وجود دارد؛ گرد این محور همه مجتمع شوند. همدیگر را تحمل کنید. اصولى هست، محورهایى هست؛ اصل این است که در این اصول همدل باشیم.
ممکن است در صد تا از فروع، افراد با همدیگر اختلاف داشته باشند، باشد؛ این منافات ندارد با اجتماع، با جمیع شدن، مجتمع شدن؛ اینها باید ملاک باشد. در گفتارمان مراقب باشیم. رد دیگران، طرد دیگران، به طور مطلق در سر مسائل درجه دو، مصلحت نیست» (17/1/1386 و 3/5/1388).
استفاده از ظرفیتهای عظیم جهان اسلام
1. ایام و مراسم حج: کعبه، رمز وحدت و عزت و نماد توحید و معنویت است و حج، یک حرکت دستهجمعى است و تمرین و نمایش اتحاد و پیوستگى امت اسلامى است. مقام معظم رهبری همه ساله در پیام وحدت بخش خود به امت اسلامی و حجاج بیتالله الحرام و ظرفیت بینظیر حج را یادآور میشوند. ایشان در یکی از پیامهای خود میفرمایند: «حج براى امت اسلامى یک فرصت است. در این خیل عظیمى که در حج هر سال شرکت میکنند، شما یک مقطع 10 ساله را در نظر بگیرید، ببینید در این ده سال چند میلیون انسان از آفریقا، از آسیا، از اروپا، از همه مناطق عالم زن، مرد، باسواد، کم سواد، داراى سلایق مختلف شرکت میکنند.
اگر نداى اتحاد اسلامى، «وَلَا تَفَرَّقُوا» این مجموعه حاکم باشد، شما ببینید چه اتفاق عظیمى مىافتد. دیگر همه این مایههاى اختلاف کمرنگ میشود. یکى سنى است، یکى شیعه است؛ در بین شیعه فِرق مختلف، در بین سنى فِرق مختلف؛ فقههاى مختلف، مذهب هاى مختلف، عادت هاى مختلف است که به طور طبیعى به جدایى مىانجامد. همه این ها را این دست مهربان حج جمع میکند، به هم نزدیک میکند، درهم فشرده میکند» (15/8/1387).
ایشان در پیام سال 1384 خود میگوید: «شکوه و جلال این گردهمایى بىنظیر، ما را با واقعیت امت عظیم اسلامى که فراتر از ملتها و نژادها و رنگ ها و زبان ها است، آشنا میسازد. این جمع درهم تنیده و هماهنگ، این زبانها که همه به یک سخن مترنماند، این تنها و دلها که همه به یک قبله رو میآورند، این انسانها که دهها کشور و ملت را نمایندگى میکنند، همه متعلق به یک واحد و یک مجموعه عظیماند، و آن امت اسلامى است».
2. منابع فراوان مادی، دولتها و ملتهای اسلامی: «امروز در دنیاى اسلام، پول زیاد است، فکر زیاد است، نیروى انسانى قابلى وجود دارد، جمع کثیرى از علما، شعرا، نویسندگان، هنرمندان و شخصیتهاى سیاسى قابل در دنیاى اسلام هستند و بخش عمدهاى از منابع عظیم مالى و منابع زیرزمینى معادن خداداد زیرزمینى در اختیار کشورهاى اسلامى است. اگر اینها با هم همسو باشند، یا لااقل علیه هم کار نکنند، ببینید در دنیا چه اتفاقى خواهد افتاد! دشمن کارى مىکند که در دنیاى اسلام، همه این منابع انسانى و مالى، در مقابل هم قرار گیرد» (24/5/1374).
«انسجام اسلامى در یک وجه، خود ناظر به همه دنیاى اسلامى است، باید با هم منسجم باشند؛ باید به یکدیگر کمک کنند؛ هم دولتهاى اسلامى، هم ملتهاى اسلامى. دولتهاى اسلامى در استفاده از ظرفیت ملتهاى اسلامى براى ایجاد این وحدت بزرگ، مىتوانند سهم و نقش داشته باشند (17/1/1386).
«امروز وحدت دنیاى اسلام، یک هدف اعلا است که اگر این وحدت حاصل شد، آن وقت دنیاى اسلام حقیقتاً مىتواند به عزت کامل و عمل به احکام اسلامى دست پیدا کند؛ مىتواند این کار را هم بکند. هم دولتها باید کمک کنند، هم ملتها باید کمک کنند» (25/10/1385).
3. تنوع اقوام ایرانی: «عزیزان من! این را همه بدانند؛ نظام اسلامى تنوع اقوام را در کشور بزرگ و سرفرازمان یک فرصت میداند. سنتهاى مختلف، آداب و عادات مختلف و استعدادهاى گوناگون و متنوع، یک فرصت است که اجزای گوناگون این ملت بتوانند یکدیگر را تکمیل کنند، با مراودات درست و با همزیستى و اتحاد کامل.
براى ملت ما این یک افتخار است که چنین نگاهى به مسئله تنوع اقوام دارد. علت هم این است که اسلام منبع الهام این نظام است و در این نگاه اسلامى، بین نژادهاى مختلف و زبانهاى مختلف ولو از ملتهاى گوناگون تفاوتى نیست، چه برسد به اقوام مختلف در میان یک ملت. نگاه اسلام این است و نگاه نظام اسلامى هم این است» (22/2/1388).
«اقوام ایرانى یک فرصتند. ما اگر اقوام ایرانى را در میدان رقابت مسابقه آمیز به سمت خیرات بیندازیم، بسیار کار خوب و درستى انجام گرفته است. هر قومى از اقوام ایرانى چه کرد، چه فارس، چه ترک، چه بلوچ، چه عرب، چه ترکمن، چه لر، سعى کند با همان روحیه قومى، در جهت پیشرفت ملى نه صرفاً پیشرفت قومى گامهاى بلندترى بردارد. این خیلى چیز عالىاى است» (27/2/1388).
4. هفته وحدت: «این هفته وحدت، این هفته مشترک الاحترام بین مسلمانان را قدر بدانید. همه سعى کنند وحدت و اتحاد نیروها و در یک جبهه قرار گرفتن نیروهاى مسلمانان را که رمز سعادت و مایه سربلندى مسلمانان و بزرگترین حربه ملتها در مقابل استکبار جهانى است مغتنم بشمارند و قدر بدانند» (13/5/1375).
«من توصیه میکنم هفته وحدت را که به مناسبت میلاد نبی اکرم(ص) از روز دوازدهم تا هفدهم ربیعالاول ادامه دارد همه آحاد مردم، مخصوصاً علما و فضلا و گویندگان و دانشمندان و افراد صاحب نفوذ گرامی بدارند و این مسئله را به عنوان یک شعار جمهوری اسلامی همیشه نگه دارند» (19/07/1368).
5. قدس و فلسطین: «ملتهاى مسلمان وظیفه سنگینترى دارند؛ دولتهاى مسلمان هم وظایف بزرگى دارند. ایران اسلامى، ملتش و دولتش، همدوش، همآوا و هماهنگ با ملت فلسطین همدردى مىکند؛ با آنها همراهى مىکند؛ در میدانهاى مختلف، در میدانهاى گوناگون، این ملت را مورد حمایت قرار مىدهد. این وظیفه همه دولتها است. امروز ملت فلسطین به حق از امت اسلامى انتظاراتى دارد؛ از دولت هاى اسلامى هم توقعاتى دارد. امروز امت بزرگ اسلامى هم از دولت هاى اسلامى به خصوص دولت هاى عربى انتظار دارد که روابط خود را با صهیونیسم غاصب و ظالم و گستاخ، قطع کنند» (18/7/1379).
«اگر امروز ملت فلسطین دچار چنین سرنوشت تلخى شده است؛ اگر امروز پیکر ملت فلسطین خونآلود است و مصیبت و غم آن ملت تا اعماق جان انسانهاى دردمند نفوذ کرده است، به خاطر اختلاف کلمه مسلمانان است.
اگر وحدت کلمه بود، این وضعیت به وجود نمىآمد. اگر عراق اسلامى زیر چکمه اشغالگران درآمده است، به خاطر اختلاف کلمه مسلمانان است؛ اگر امروز کشورهاى خاورمیانه با فریادهاى مستانه و مغرورانه آمریکا مستقیماً تهدید مى شوند، به خاطر اختلاف کلمه مسلمانان است و اگر مسلمانان مىخواهند از این خفت نجات پیدا کنند و اگر مىخواهند فلسطین را نجات دهند و اگر مى خواهند در افغانستان و عراق و سایر بلاد اسلامى، دشمن نتواند جسم و جان مسلمانان را زیر فشار قرار دهد، راهش در وحدت کلمه و وحدت ملتها، دولت ها و وحدت شعارها است» (5/9/1382).
انتهای پیام/