تاریخ انتشار۸ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۳۲
کد مطلب : 398508
​کرستن فرماگلیچ

چرا آمریکایی‌ها نام خود را تغییر می‌دهند؟

در سال 2008 نیوزیوک در مقاله ای با عنوان «از بری تا باراک.» نوشت پدر کنیایی اوباما، در سال 1959 به منظور «همرنگ جماعت شدن» لقب بری را برای خود انتخاب کرد. اما باراک برای بازگشت به هویت اصلی اش، نام کوچک خود را تغییر داد.
چرا آمریکایی‌ها نام خود را تغییر می‌دهند؟
خبرگزاری تقریب، حوزه سایر رسانه ها: در سال 2008 نیوزیوک مقاله ای منتشر کرد درباره باراک اوباما نامزد وقت ریاست جمهوری با عنوان «از بری تا باراک.»
این گزارش توضیح می داد که چگونه پدر کنیایی اوباما، باراک اوباما سینیور در سال 1959 به منظور «همرنگ جماعت شدن» لقب بری را برای خود انتخاب کرد. اما باراک جوان تر - که از کودکی بری نامیده می شد – در سال 1980 وقتی  دانشجوی کالج بود برای بازگشت به هویت اصلی اش، تصمیم گرفت نام کوچک خود را تغییر دهد.
گزارش نیوزویک بازتاب دهنده نوعی از دیدگاه افراد برای تغییر نام خود است: مهاجران در دوران های پیشتر  برای به عضویت پذیرفته شدن در اجتماع نام خود را تغییر می دادند، در حالی که در دوران غرور نژادی معاصر، مهاجران و فرزندانشان بیشتر احتمال دارد همان نام های نژادی شان را حفظ یا آنها را احیا کنند.
با این حال تحقیق من درمورد تغییر نام، حاکی از وجود روایت پیچیده تری است. من طی ده سال گذشته هزاران درخواست تغییر نام را که از سال 1887 تا امروز به دادگاه مدنی نیویورک سیتی ارائه شده بود مورد مطالعه قرار داده ام.
این درخواست ها نشان می دهند که تغییر نام در طول زمان تغییرات قابل توجهی کرده است: در حالی که یهودیان اولیه در اوایل تا میانه قرن بیستم نامشان را برای اجتناب از مورد تبعیض واقع شدن تغییر می دادند، امروز  گروه متنوع تری از مردم  به دلایل مختلفی نامشان را تغییر می دهند، دلایلی که از واجد صلاحیت شدن برای دریافت مزایای دولتی تا حفظ اتحاد خانوادگی را شامل می شود.
یهودیان امیدوار به بهبود چشم انداز شغلی خود
از دهه 1910 تا دهه 1960 اکثریت قریب به اتفاق کسانی که برای تغییر نامشان درخواست می دادند، مهاجرانی نبودند که به دنبال  آمریکایی کردن اسامی خود بودند بلکه یهودیان آمریکایی بومی و زاده آمریکا بودند که با تبعیضات نهادینه شده شدیدی مواجه بودند. در دهه 1910 و 1920 بسیاری از کارفرمایان، یهودیان را استخدام نمی کردند و دانشگاه ها نیز اندک اندک سهمیه هایی را برای متقاضیان یهودی درنظر گرفتند. یک راه فهمیدن یهودی بودن کسی، نگاه کردن به نام او بود، در نتیجه منطقی بود که یهودیان بخواهند خود را از اسامی ای که یهودی «به نظر می رسید» خلاص کنند.
همانطور که دورا ساریتسکی تند نویس و تایپیست در درخواست سال 1937 توضیح داده: «برایم روشن شده که اسم من به مانعی برای ضمانت شغلی ام تبدیل شده...پس به منظور افزایش دادن ضمانت شغلی ام من اسم دوریس واتسون را  به کار می گیرم.»
از آنجا که بیشتر درخواست ها متعلق به آمریکاییان بومی و زاده آمریکا بود، این کار به منظور همرنگ شدن با کلیت جامعه انجام نمی شد، بلکه واکنش مستقیمی در برابر نژادپرستی به شمار می رفت.

سیمای دگرگون شده تغییر نام
 در حالی که 80 درصد متقاضیان در سال 1948 به دنبال پاک کردن اسامی نژادی خود و جایگزین کردن آنها با اسامی «با ظاهر آمریکایی تر» و عمومی تر بود، فقط 25 درصد متقاضیان سال 2002 به این منظور درخواست تغییر نام داده اند. در عین حال طی 50 سال گذشته عملا عده اندکی از کسانی که نامشان را تغییر داده اند، تصمیمی شبیه تصمیم باراک اوباما گرفته اند: تنها حدود 5 درصد کل متقاضیان تغییر نام در سال 2002 به دنبال  نامی بوده اند که از نظر نژادی قابل شناسایی تر باشد.
پس چرا در قرن بیست و یکم مردم احساس می کنند که برای تغییر نامشان زیر فشار قرار دارند؟ جمعیت شناسی درخواست های تغییر نام امروزی - و دلایلی که ارائه داده اند–از یک داستان پیچیده تر نژاد، طبقه و فرهنگ حکایت دارد.
ظرف دو دهه آخر قرن بیستم متقاضیان تغییر اسامی یهودی از درخواست ها ناپدید شده اند. همزمان شمار درخواست دهندگان آفریقایی – آمریکایی، آسیایی ها و لاتین تبار بعد از سال 2001 به شدت افزایش پیدا کرده است.
از طرفی این امر بازتاب دهنده تغییرات جمعیتی شهر است اما این امر نشانگر تغییر در طبقه درخواست دهندگان نیز هست. در حالی که تنها یک درصد از درخواست دهندگان در سال 1946 در محله ای با درآمد متوسط زیر خط فقر زندگی می کردند، تا سال 2012 ،52 درصد درخواست دهندگان در چنین محله ای زندگی می کرده اند.

 اشکالات بروکراسی
درخواست دهندگان زیادی نیستند که نظیر یهودیان دهه های 1930 و 1940 با تغییر نام به دنبال بهبود چشم اندازهای تحصیلی و شغلی خود باشند. 
به جای آن به نظر می آید متقاضیان امروزی تلاش دارند اسامی خود را با دیگر اعضای خانواده بعد از یک طلاق، فرزندخواندگی یا  ترک شدن منطبق کنند. یا به دنبال درست کردن اشکالات بروکراتیک در سوابق خود هستند، مواردی مثل هجی نادرست یا اسامی اشتباهی که مدت ها نادیده گرفته شده بوده اند، اما با گذشت زمان در قرن بیست و یکم به مشکلات بزرگی تبدیل شده اند.
به دنبال یازدهم سپتامبر دلمشغولی ملی به مسئله امنیت، به تشدید نگرانی ها حول و حوش مدارک هویتی انجامید. به نظر می رسد که این نگرانی به خصوص بر فقرا سنگینی کرده که اکنون به نام هایی  در  گواهی تولد خود نیاز داشتند تا با گواهینامه های رانندگی و دیگر مدارک آنها برای به دست آوردن شغل یا برخورداری از مزایای دولتی منطبق باشد.
حدود 21 درصد از درخواست دهندگان در سال 2002 به دنبال اصلاح خطاهایی در مدارک حیاتی خود بوده اند، درحالی که در سال 1942 تنها حدود 4 درصد از درخواست های تسلیم شده برای اصلاح اشتباه ها در یک مدرک هویتی بوده اند.
چرا نامتان را عوض کنید اگر فایده ای ندارد؟
یک تفاوت کلیدی دیگر بین امروز و اوایل قرن بیستم وجود دارد: محدود شدن سیالیت اجتماعی رو به بالا.
با اینکه چندین مطالعه نشان داده اند کسانی که دارای اسامی به ظاهر آفریقایی- آمریکایی هستند بیشتر محتمل است در معرض تبعیضات شغلی قرار بگیرند، ولی آفریقایی آمریکاییان فقیر در بروکلین و برانکس دنبال خلاص شدن از شر اسامی ظاهرا آفریقایی آمریکایی خود نیستند.
شاید دلیلش این باشد که مردمان طبقه کارگر در آمریکای قرن بیست و یکم، به نسبت یهودیانی که در دهه 1940 به عنوان کارمند دفتری، فروشنده و منشی کار می کردند، از امکان و احتمال کمتری برای کشاندن خود به سمت بالاتر برخوردارند.
پس حتی اگر داشتن یک نام به ظاهر نژادی بتواند از توانایی آفریقایی آمریکاییان طبقه متوسط برای یافتن شغلی بهتر  بکاهد، این موضوع برای مردمان فقیر رنگین پوست انگیزه کمتری برای تغییر دادن نامشان به آنها می دهد.

نژادپرستی علیه عرب-آمریکاییان
 در این میان یک استثنای تکان دهنده وجود دارد که از نقش قدرتمندی حکایت دارد که تبعیض همچنان در جامعه آمریکا بازی می کند.
بعد از یازدهم سپتامبر با موجی از درخواست ها از طرف کسانی که اسامی به ظاهر عربی داشتند مواجه هستیم. درخواست های این عده به شکل دردناکی شبیه درخواست یهودیان در دهه 1940 است، هر چند که خیلی از این متقاضیان جدید نسبت به انزجاری که با آن مواجه بودند ذهنیت بازتری داشتند: یکی از متقاضیان می نویسد: «نگرش ها و پیش داوری های غالب علیه افراد عرب تبار به عنوان یک نتیجه مستقیم حملات تروریستی یازدهم سپتامبر 2001 اثرات مختلفی بر جای گذاشته است. متقاضی امیدوار است بتواند نامش را به یک نام کوچک که کمتر نشانگر مسلمان/عرب بودن باشد تغییر دهد.»
اما تا سال 2012 متقاضیان دارای اسامی اسلامی یا عربی از تغییر دادن اسامی خود درتعداد زیاد دست برداشته اند. این احتمالا هیچ ربطی به ایجاد جامعه ای بردبارتر ندارد. بلکه در سال 2009  اداره پلیس  نیویورک سیتی شروع به نظارت بر جوامع مسلمان و عرب نیویورک با استفاده از  تقاضاهای تغییر نام دادگاه مدنی کرد و با این کار خود این پیام را فرستاد که حتی با وجود تغییر دادن نام خود، در صورت لزوم همچنان به چشم مظنون به شما نگاه خواهد شد.
هر چند که در طول 125 سال گذشته درخواست های تغییر نام دستخوش تغییراتی اساسی شده اند، اما از تمام این ها یک درس دیگر می توان گرفت: تغییر نام داستان ساده ای نیست. این کار از دوره ای که مهاجران صرفا می خواستند همرنگ اجتماع شوند تا دوره ای که از تنوع استقبال می شود، مسیر پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است.
از طرف دیگر تغییر نام نشانگر این است که انزجار نژادی و سوء ظن در تاریخ آمریکا همچنان حضوری پایدار داشته و اینکه تعاریف در هم پیچیده موجود از نژاد و طبقه، درحال سخت تر - و محدود تر- کردن فرصت ها برای مردمان رنگین پوست است.
نویسنده: کرستن فرماگلیچ (Kirsten Fermaglich) پژوهشگر اجتماعی
منبع: yon.ir/VWthS

انتهای پیام.
https://taghribnews.com/vdcawanea49nom1.k5k4.html
مرجع : فارس
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی