صابر قدیمی طنزپرداز و ترانهسرا، «ابوالفضل زرویی» را انسانی جدی و کلاسیک میداند که در عینحال صمیمی و همراه با مردم بود.
اشتراک گذاری :
به گزارش حوزه فرهنگ و هنر خبرگزاری تقریب، استاد زرویی حبلالمتینی بود که با همه طنزپردازان دور او جمع شده بودیم، همانند شمعی که همه افراد را دور خود جمع میکند و همه طنزپردازان در کنار ایشان بودند، البته نبودن آقای زرویی ضایعه بزرگی است اما واقعیت امر اینجاست ما باید همانگونه که بعد از درگذشت افشین یداللهی عزیز سعی کردیم راهش را ادامه دهیم و در خانه ترانه که بنیانگذارش افشین یداللهی و دیگر عزیزان بودند، اما مدیر همیشگی خانه ترانه دکتر یداللهی بود و ما سالیان سال در محضر ایشان بودیم، همچنین سعی کردیم با هر سختی که هست بعد از رفتن ایشان خانه ترانه را ادامه دهیم.
قطعا به احترام استاد زرویی تمام تلاشمان را خواهیم کرد، من هم به عنوان کوچکترین اعضای جامعه طنز سعی میکنم این راه را ادامه بدهم و انشالله بتوانیم شاگردان خوبی برای ایشان باشیم. نکته جالبی اینکه مزار ایشان دو تا قبر با افشین یداللهی فاصله دارد و اینکه این دو بزرگوار در کنار داریوش شایگان و منوچهر چشمآذر قرار گرفتند که توالی این عزیزان در کنار یکدیگر برای من جالب بود و از دست دادن این بزرگان غم بزرگی است.
هیچ چیزی در دنیا مثل طنز جدی نیست قطعا هم برای موفقیت در هر کاری جدیت لازم است حتی در طنز. طنز با فکاهه، لودگی و هجو متفاوت است و طنزپرداز مُصلح اجتماعی است کسی که درد در جامعه را بیشتر از هر کسی احساس میکند، بیشتر از همه درد دارد و درد از یکجایی که میگذرد تبدیل به خنده میشود. همانگونه که تراژدی از یکجایی که میگذرد تبدیل به کمدی میشود. استاد زرویی هم شخصیتی جدی داشت و به نوعی درد اجتماعی را به صورت ملموس درک میکرد. بعضا دردهای شخصی که در حق ایشان به نامردی روا شد همه این موارد در کار یکدیگر منجر به این شد که قلم طنز استاد در عین حال که طناز و بانمک است جدی و قابل احترام هم هست. قطعا اینها در کنار هم معنا پیدا میکنند. استاد زرویی بسیار مطالعه داشت و با مطالعه اشعار جدی توانایی بالایی بر سرودن نقیضه داشت و سبک نقیضه یکی از خروجیهای قابل توجه استاد زرویی بود. اثر تذکرهالمقامات براساس تذکرةالاولیا نگاشته شده است یا خاطرات حسنعلی خان مستوفی و امثالهم که براساس واقعیتهای تاریخی، طنز ایجاد میکردند تمام اینها نشان میدهد طنز بینظیر استاد زرویی بر مبنای آثار جدی است و پیشنهاد میکنم دیگر طنزپردازان هم آثار ایشان را بخوانند و در پرداخت اثرهایشان جدی و ثابتقدم باشند. میبینیم بسیاری از کارگردانان درجه یک خیلی رسمی سر صحنه میروند و کار هنر را بسیار جدی میگیرند. استاد زرویی هم انسانی کاملا کلاسیک و در عین حال صمیمی و همراه مردم بود. برای ایشان مهم بود حرمت هنر حفظ شود و همیشه کتوشلوار رسمی بر تن داشت و این نشان میدهد که بر اصول و قواعد اخلاقی چه در ظاهر و چه در باطن پایبند بود.
استاد زرویی نقطه اتصال شعر طنز پیش و پس از انقلاب بود و مولفه او جدی بودن در طنز بود. یعنی تمام طنزپردازان ما آدمهای بزرگ و با مطالعهای بودند و موضوعی را سرسری نمیگرفتند متاسفانه طنز رفته رفته به ابتذال کشیده شد و خیلی از افراد فکر کردند میتوانند با لودگی و شوخیهای دمدستی طنزپرداز شوند.
استاد زرویی از آخرین بازماندگان بزرگان طنز ما بود که اگر طنز را به صورت سلسلهای زنجیروار در نظر بگیریم و از عبید زاکانی حساب کنیم و بعد به ایرج میرزا و دهخدا رسید و بعد به نسیم شمال و علیاکبر صابر رسید و این سلسله به ابوالقاسم حالت ادامه یافت و بعد گلآقا و ابوالفضل زرویی. تمام این افراد در کارشان جدی بودند و آثار ارزشمندی را خلق کردند که فقط برای فکاهه و لبخند نشاندن بر لب نبود، طنز آنها عمق داشت. تفاوت استاد زرویی با دیگران همین عمقی است که در آثارش دیده میشد. در هر حال، نبود استاد زرویی نصرآباد منجر به یتیم شدن جامعه ادبی طنز شد و این واقعه را به همه عزیزان تسلیت میگویم و امیدارم ادامه دهنده راه این عزیز باشیم.